۱۳۹۴/۰۶/۲۳
–
۲۰۹ بازدید
آیا این مطلب درست است که ما ایرانی ها فقط اسم دینداری بر روی ماست ولی غربی ها با اینکه دین اسلام را انتخاب نکردند یا حتی آنهایی که دیندار نیستند بهتر از ما انسانیت را رعایت می کنند و در واقع آنها به دین ما عمل میکننند ولی ما نه؟
دانشجوی محترم ضمن تشکر از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید در پاسخ به سوال شما اجمالا لازم است بگوییم اولا اگر با دیدن چند نمونه از مظاهر رفتار غربی که اسلام نیز تایید کننده آن رفتارها می باشد به این نتیجه برسیم که غربی ها به دین ما بهتر از ما عمل می کنند ، چنین نتیجه گیری نوعی مغالطه و مصادره به مطلوب می باشد چرا که چنین رفتارهایی نه به دلیل اینکه برخاسته از دین می باشد صورت می گیرد بلکه به خاطر این است که این رفتارها ریشه در فطرت بشری دارد که دین اسلام هم به دلیل فطری بودن آن ، این اعمال را مورد تایید خود قرار می دهد و از قضا غربی ها هم به آن عمل می کنند به عنوان مثال تاکید اسلام بر نظافت یکی از این نمونه هاست که ریشه در فطرت انسان داشته و از قضا غربی ها هم در مقام عمل تلاش می کنند تا آن را به عنوان یکی از ویژگی هایی که روزانه به آن توجه می کنند مطرح کنند که در چنین مواردی نمی توان گفت غربی ها به دلیل عمل به اسلام ، به این موضوع توجه می کنند . از این روی نسبت دادن چنین رفتاری به اسلامی بودن عملکرد غربی ها نوعی مصادره به مطلوب تلقی می شود . ضمن اینکه در چنین تحلیل هایی اسلام را از معارف جامع و کاملی که شامل اعتقادات ، عبادات و اخلاقیات می شود به برخی رفتارهای ظاهری که حداکثر ریشه در اخلاق دارد فرو کاسته ایم و آنگاه از اینکه غربی ها به آن رفتارها عمل می کنند چنین نتیجه می گیریم که آنها به اسلام عمل می کنند و از اینکه برخی مسلمانان به آن رفتارها عمل نمی کنند چنین نتیجه می گیریم که غربی ها مسلمان تر از چنین مسلمانانی هستند . ثانیا اگر چه در میان مسلمانان (و یا به تعبیر بهتر کسانی که نام مسلمان بر خود نهاده اند) افرادی یافت می شود که مرتکب رفتارهای غیر انسانی می شوند و یا در میان غربی ها نیز افرادی هستند که نسبت به رفتارهای غیر انسانی بسیار حساس هستند با این حال متهم کردن کلیه مسلمانان به رفتارهای غیر انسانی و در مقابل پایبند نشان دادن کلیه غربی ها به رفتارهای انسانی نیز با توجه به شواهد خارجی نادرست می باشد چنانکه امروزه ریشه بسیاری از جنگ ها ، درگیری ها و رفتارهای غیر انسانی که در سطح جهان رخ می دهد به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به زیاده خواهی ها و منفعت طلبی های غربی ها باز می گردد ، چنانکه در گذشته نیز وقوع جنگ های جهانی با بیش از صدها میلیون کشته حاصل زیاده خواهی های غربی ها بود . در این میان شواهد تاریخی نیز حاکی از میزان خشونت غربی ها نسبت به رفتارهای مسالمت آمیز و مدارای مسلمانان دارد که همین مساله نیز مورد اعتراف اندیشمندان و نخبگان غربی بوده است به عنوان مثال روبرتسون مى نویسد: «هنگامى که مسلمانان (در زمان خلیفه دوم) بیت المقدس را فتح کردند هیچ گونه آزارى به مسیحیان نرساندند؛ ولى بر عکس هنگامى که نصارا این شهر را گرفتند با کمال بى رحمى مسلمانان را قتل عام کردند، و یهود نیز وقتى به آنجا آمدند، بى باکانه همه را سوزاندند».همو مى گوید: «باید اقرار کنم که این سازش و احترام متقابل به ادیان را که نشانه رحم و مروت انسانى است، ملت هاى مسیحى مذهب از مسلمانان یاد گرفته اند» (گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و غرب، ترجمه : سید هاشم حسینى، صص 147-142به نقل از : على ربانى گلپایگانى، تحلیل و نقد پلورالیسم دینى، ص 57 ).این در حالی است که پاسخ غرب در برابر نرمخویى و بردبارى مسلمانان جز کشتار بى رحمانه نبوده است. در تاریخ معاصر مى خوانیم: «… با وجود ارفاق و تساهلى که مسلمین در اسپانیا و بعضى از ممالک مفتوحه روا مى داشتند، پس از چند قرن، در اثر عناد و تعصب کشیش ها و تحریک افکار ملى و نژادى، جنجال و مخالفت شدیدى علیه مسلمین در اسپانیا به وقوع پیوست و پیشوایان دین، به قتل پیر و جوان، مرد و زن مسلمان فتوا دادند، تا این که فیلیپ دوم به فرمان پاپ، به وضعى ناهنجار فرمان اخراج مسلمین را از سرزمین اسپانیا صادر نمود. لیکن قبل از آن که مسلمین موفق به فرار شوند سه چهارم آن ها به حکم کلیسا در خاک و خون غلطیدند و کسانى که جان خود را با هول و هراس از خطر مرگ نجات دادند بعدها به دستور محکمه تفتیش عقاید جملگى محکوم به اعدام شدند. بعد از فیلیپ در دوران زمامدارى فردیناند شارل پنجم مسلمین در فشار و محدودیت فراوان زیست مى کردند. در طول این مدت قریب سه میلیون مسلمان از دم تیغ تعصب و جاهلیت گذشتند…» (نگا : راوندى، مرتضى، تاریخ تحولات اجتماعى، ج 2 ؛ عنان، محمد عبداللَّه، نهایه الاندلس، صص 292-260، طبع قاهره ؛ سید قطب، زیربناى صلح جهانى، ص 17).
در عصر حاضر نیز در میان پیروان ادیان بزرگ مسلمانان بردبارترین آنان در برخورد با صاحبان دیگر ادیان مى باشند، در حالى که بزرگترین جنایات تاریخى از سوى سردمداران شعار صلح و امنیت و دموکراسى نسبت به مسلمانان انجام مى پذیرد. نمونه هاى این مسأله در بوسنى و هرزه گوین، فلسطین اشغالى، عراق، افغانستان و… مشاهده شده و مى شود.
دکتر سید حسین نصر در این باره مى نویسد: «… یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در صلح و صفا و تسامحى چشمگیر در اسپانیاى زمان حاکمیت مسلمانان در کنار هم زیسته اند… حتى همین امروز میلیون ها مسیحى و نیز شمار کمى از یهودیان، زرتشتیان، بودائیان و هندوان، در گستره اى از مغرب تا مالزى تحت حاکمیت مسلمانان مشغول گذراندن زندگى اند. نه تنها بر آنها در مقام انسان، تسامح و مدارا روا داشته شده، بلکه بسیاریشان در کشورهاى خود ثروتمندترین گروه ها به شمار مى آیند، مانند قبطیان در مصر یا بوداییان چینى در مالزى. این گروه ها هرگز مشمول «تصفیه قومى» نشده اند. در حالى که، گذشته از جنایات دهشتناک آلمان نازى، مسلمانان و یهودیان در اسپانیاى پس از 1942 یا تاتارها در روسیه تزارى و همین امروز نیز مسلمانان در بوسنى مورد تصفیه قومى قرار گرفته اند» . (. the Question of Intolerance.N asr, Sayyed Hossein, Metaphysical Roots of and Intolerance: An Islamic Interpretation From Philosophy of Religion and Tolerance
ترجمه هومن پناهنده، دو ماهنامه کیان، ش 45،صص 46-38)
در عصر حاضر نیز در میان پیروان ادیان بزرگ مسلمانان بردبارترین آنان در برخورد با صاحبان دیگر ادیان مى باشند، در حالى که بزرگترین جنایات تاریخى از سوى سردمداران شعار صلح و امنیت و دموکراسى نسبت به مسلمانان انجام مى پذیرد. نمونه هاى این مسأله در بوسنى و هرزه گوین، فلسطین اشغالى، عراق، افغانستان و… مشاهده شده و مى شود.
دکتر سید حسین نصر در این باره مى نویسد: «… یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در صلح و صفا و تسامحى چشمگیر در اسپانیاى زمان حاکمیت مسلمانان در کنار هم زیسته اند… حتى همین امروز میلیون ها مسیحى و نیز شمار کمى از یهودیان، زرتشتیان، بودائیان و هندوان، در گستره اى از مغرب تا مالزى تحت حاکمیت مسلمانان مشغول گذراندن زندگى اند. نه تنها بر آنها در مقام انسان، تسامح و مدارا روا داشته شده، بلکه بسیاریشان در کشورهاى خود ثروتمندترین گروه ها به شمار مى آیند، مانند قبطیان در مصر یا بوداییان چینى در مالزى. این گروه ها هرگز مشمول «تصفیه قومى» نشده اند. در حالى که، گذشته از جنایات دهشتناک آلمان نازى، مسلمانان و یهودیان در اسپانیاى پس از 1942 یا تاتارها در روسیه تزارى و همین امروز نیز مسلمانان در بوسنى مورد تصفیه قومى قرار گرفته اند» . (. the Question of Intolerance.N asr, Sayyed Hossein, Metaphysical Roots of and Intolerance: An Islamic Interpretation From Philosophy of Religion and Tolerance
ترجمه هومن پناهنده، دو ماهنامه کیان، ش 45،صص 46-38)