۱۳۹۷/۱۱/۳۰
–
۳۸۵۰ بازدید
سلام چه زمانی بدبینی و نا امیدی از رحمت خداوند گناه محسوب میشود؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز : یآس به درگاه الهی و ناامیدی از رحمت او گناهی نابخشودنی است و بعد از شرک، خداوند این گناه بزرگ را نمی بخشد؟ و در قرآن چنین می فرماید
کسی از رحمت الهی ناامید نمی شود مگر اینکه کافر باشد.
و در این مورد فرقی بین معصوم و غیر معصوم نیست . یاس از طرف هر کسی باشد مردود است و در واقع شخص مایوس در معرفت خود به خداوند متعال مشکل دارد که این چنین حالتی به وی دست می دهد.
یأس و ناامیدی از ملزومات و آثار کفر و انکار شوؤن خداوندی است. زیرا انسانی که به خدا و صفاتش شناخت و ایمان پیدا کرده باشد و او را آفریننده همه عوالم و مسبب همه امور بداند و یقین داشته باشد کسی با او برابری نمی کند، چطور می تواند به او ناامید شود؟ این ناامیدی به درگاهش چه معنایی دارد؟
آخرین بنده ای که دستور می رسد او را به جهنم ببرید، به هنگام رفتن به جهنم سرش را برمی گرداند.
خدای عزوجل می فرماید: او را نگهدارید. و هنگامی که او را به پیشگاه خداوند می آورند، خداوند می فرماید: بنده من چرا سرت را برگرداندی؟
عرضه می دارد: گمان نداشتم که با من چنین نمایی. خدای بزرگ می پرسد: بنده من چه گمانی درباره من داشتی؟
جواب می دهد: گمان داشتم که گناهم را ببخشی و مرا در بهشت ساکن گردانی.
خداوند می فرماید: فرشتگانم! به عزت و شکوهم و نعمت ها و بلاها و بلندی مرتبه ام سوگند! هیچ گاه در طول عمرش گمان خوبی درباره من نداشته است. و اگر در طول عمرش لحظه ای به من خوش گمان می شد، او را با جهنم نمی ترساندم. دروغش را بپذیرید و او را به بهشت ببرید. آنگاه امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
هیچ گاه بنده ای به خداوند خوش گمان نبوده، مگر این که خداوند نیز همانگونه که گمان داشته با او رفتار نموده است و هیچ گاه به او بدگمان نبوده، مگر این که خداوند نیز با او همانطور رفتار نموده است.
ابتدا که حدیث را می خوانیم، احساس می کنیم داستانی برای امیدوارکردن انسان سرگشته و ناامید از خدا است. اما وقتی نام امام صادق(ع) را می بینیم، امیدمان به ادامه راه بیشتر می شود.
چطور می شود عمری گناه کنیم اما با امید به پذیرش توبه، آمرزیده شویم؟ چطور می شود صرف فکر کردن به این که خداوند در عذاب ما و بخشش ما مخیر است، بخشیده می شویم ؟ چطور ممکن است که برای حاجاتمان همه را واسطه قرار می دهیم، اما همان یک بار که فقط می گوییم: خدایا تنها امیدمان تو هستی، تمام گره ها را تو باز می کنی، حاجتمان را می گیریم؟
علل این یآس و ناامیدی در انسان چیست؟
علل یأس
در روایات، دوری از امید به غیر خدا، در هنگام گرفتاریها به نحو شدیدتری مورد تاکید قرار گرفته است. چرا که انسانهای ضعیف الایمان هنگام بروز گرفتاری و مشکلات، خصوصا زمانی که اقدامات لازم از سوی خود فرد برای رفع آن مشکلات به نتیجه نمیرسد، با غفلت از مسبب اصلی (خدا) و با تکیه و امید به غیر خدا، در صدد حل مشکل خود برمیآیند، در حالی که مطابق فرمایش حضرت علی (ع:) «هرکه امید و آرزویش غیر خداوند باشد، به امید وآرزوهای خود دروغ گفتهاست» ؛ یعنی قطعا امید چنین فردی به ناامیدی مبدل خواهد گشت، زیرا در عالم امکان، تاثیرگذاری اسباب منوط به خواست و مشیت الهی است و تکیه بر اسباب در عین فراموش کردن مسبب اصلی، نتیجهای جز ناامیدی به همراه ندارد. بنابراین میتوان گفت مراجعه انسان به غیرخدا جهت رتق و فتق امور خویش و نیز برطرف نمودن مشکلات، در صورتی جایز است که انسان به غیر خدا به دید واسطه و ابزار بنگرد. در واقع غیر خدا نباید بهواسطه غفلت آدمی، نقش علت اصلی یافته و انسان، آنها را یگانه عامل حل مشکلات خویش بداند. به عنوان مثال، هنگامی که ما برای حل مشکلات مالی خود به فرد پولداری مراجعه مینماییم، باید همواره متذکر این امر باشیم که این فرد تنها ابزار و وسیله خداوند برای حل مشکل ما بوده و این، پرورگار مهربان است که به لطف و مرحمت خویش گرفتاریهای ما را برطرف می کنند.
به علت کفر پنهانی
منظور از کفر پنهانی این است که فرد، فقط مسلمان است ولی قلبا به خدا ایمان نیاورده است. فرد با ایمان در کلیه مراحل و امور زندگی خود، خدا را به عنوان علت و مسبب تمام امور در نظر می گیرد اما کسی که صرفاً مسلمان است چنین نگرشی به خداوند ندارد. چنین فردی باید در صدد اصلاح عقاید خود برآید
به علت غفلت و بی توجهی به شوؤون ربوبیت خداوند : فردی که به خداوند ایمان می آورد، اگر به واسطه غفلت، از فرج و رحمت خداوند مأیوس شود، در واقع به یکی از صفات ناپسند کافران منتصب شده است
به هر حال یأسی که از هر کدام یک از این موارد نشأت گیرد، گناه کبیره است
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی بود که قرعه دولت به نام ما افتد
موفق باشید.
کسی از رحمت الهی ناامید نمی شود مگر اینکه کافر باشد.
و در این مورد فرقی بین معصوم و غیر معصوم نیست . یاس از طرف هر کسی باشد مردود است و در واقع شخص مایوس در معرفت خود به خداوند متعال مشکل دارد که این چنین حالتی به وی دست می دهد.
یأس و ناامیدی از ملزومات و آثار کفر و انکار شوؤن خداوندی است. زیرا انسانی که به خدا و صفاتش شناخت و ایمان پیدا کرده باشد و او را آفریننده همه عوالم و مسبب همه امور بداند و یقین داشته باشد کسی با او برابری نمی کند، چطور می تواند به او ناامید شود؟ این ناامیدی به درگاهش چه معنایی دارد؟
آخرین بنده ای که دستور می رسد او را به جهنم ببرید، به هنگام رفتن به جهنم سرش را برمی گرداند.
خدای عزوجل می فرماید: او را نگهدارید. و هنگامی که او را به پیشگاه خداوند می آورند، خداوند می فرماید: بنده من چرا سرت را برگرداندی؟
عرضه می دارد: گمان نداشتم که با من چنین نمایی. خدای بزرگ می پرسد: بنده من چه گمانی درباره من داشتی؟
جواب می دهد: گمان داشتم که گناهم را ببخشی و مرا در بهشت ساکن گردانی.
خداوند می فرماید: فرشتگانم! به عزت و شکوهم و نعمت ها و بلاها و بلندی مرتبه ام سوگند! هیچ گاه در طول عمرش گمان خوبی درباره من نداشته است. و اگر در طول عمرش لحظه ای به من خوش گمان می شد، او را با جهنم نمی ترساندم. دروغش را بپذیرید و او را به بهشت ببرید. آنگاه امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
هیچ گاه بنده ای به خداوند خوش گمان نبوده، مگر این که خداوند نیز همانگونه که گمان داشته با او رفتار نموده است و هیچ گاه به او بدگمان نبوده، مگر این که خداوند نیز با او همانطور رفتار نموده است.
ابتدا که حدیث را می خوانیم، احساس می کنیم داستانی برای امیدوارکردن انسان سرگشته و ناامید از خدا است. اما وقتی نام امام صادق(ع) را می بینیم، امیدمان به ادامه راه بیشتر می شود.
چطور می شود عمری گناه کنیم اما با امید به پذیرش توبه، آمرزیده شویم؟ چطور می شود صرف فکر کردن به این که خداوند در عذاب ما و بخشش ما مخیر است، بخشیده می شویم ؟ چطور ممکن است که برای حاجاتمان همه را واسطه قرار می دهیم، اما همان یک بار که فقط می گوییم: خدایا تنها امیدمان تو هستی، تمام گره ها را تو باز می کنی، حاجتمان را می گیریم؟
علل این یآس و ناامیدی در انسان چیست؟
علل یأس
در روایات، دوری از امید به غیر خدا، در هنگام گرفتاریها به نحو شدیدتری مورد تاکید قرار گرفته است. چرا که انسانهای ضعیف الایمان هنگام بروز گرفتاری و مشکلات، خصوصا زمانی که اقدامات لازم از سوی خود فرد برای رفع آن مشکلات به نتیجه نمیرسد، با غفلت از مسبب اصلی (خدا) و با تکیه و امید به غیر خدا، در صدد حل مشکل خود برمیآیند، در حالی که مطابق فرمایش حضرت علی (ع:) «هرکه امید و آرزویش غیر خداوند باشد، به امید وآرزوهای خود دروغ گفتهاست» ؛ یعنی قطعا امید چنین فردی به ناامیدی مبدل خواهد گشت، زیرا در عالم امکان، تاثیرگذاری اسباب منوط به خواست و مشیت الهی است و تکیه بر اسباب در عین فراموش کردن مسبب اصلی، نتیجهای جز ناامیدی به همراه ندارد. بنابراین میتوان گفت مراجعه انسان به غیرخدا جهت رتق و فتق امور خویش و نیز برطرف نمودن مشکلات، در صورتی جایز است که انسان به غیر خدا به دید واسطه و ابزار بنگرد. در واقع غیر خدا نباید بهواسطه غفلت آدمی، نقش علت اصلی یافته و انسان، آنها را یگانه عامل حل مشکلات خویش بداند. به عنوان مثال، هنگامی که ما برای حل مشکلات مالی خود به فرد پولداری مراجعه مینماییم، باید همواره متذکر این امر باشیم که این فرد تنها ابزار و وسیله خداوند برای حل مشکل ما بوده و این، پرورگار مهربان است که به لطف و مرحمت خویش گرفتاریهای ما را برطرف می کنند.
به علت کفر پنهانی
منظور از کفر پنهانی این است که فرد، فقط مسلمان است ولی قلبا به خدا ایمان نیاورده است. فرد با ایمان در کلیه مراحل و امور زندگی خود، خدا را به عنوان علت و مسبب تمام امور در نظر می گیرد اما کسی که صرفاً مسلمان است چنین نگرشی به خداوند ندارد. چنین فردی باید در صدد اصلاح عقاید خود برآید
به علت غفلت و بی توجهی به شوؤون ربوبیت خداوند : فردی که به خداوند ایمان می آورد، اگر به واسطه غفلت، از فرج و رحمت خداوند مأیوس شود، در واقع به یکی از صفات ناپسند کافران منتصب شده است
به هر حال یأسی که از هر کدام یک از این موارد نشأت گیرد، گناه کبیره است
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی بود که قرعه دولت به نام ما افتد
موفق باشید.