خانه » همه » مذهبی » نقد و بررسی بهره‌گیری از استخاره، معجزه و خواب در ادله مدعی یمانی بصری

نقد و بررسی بهره‌گیری از استخاره، معجزه و خواب در ادله مدعی یمانی بصری


نقد و بررسی بهره‌گیری از استخاره، معجزه و خواب در ادله مدعی یمانی بصری

۱۳۹۳/۰۲/۲۲


۹۴۳ بازدید

از مهم‌ترین شگردها و ترفندهای مدعیان دروغین، استفاده از معجزه‌ها و کرامت‌های مورد ادعا، دیدن خواب توسط مریدان در حقانیت رهبر فرقه و ادعای عدم پاسخگوئی عالمان دینی در مورد دعوت مطرح شده توسط رهبر فرقه و گروه می‌باشد (برای اطلاعات بیش‌تر ر.ک: جعفریان، ۱۳۹۱: صص ۳۸ و ۲۵۲).

از مهم‌ترین شگردها و ترفندهای مدعیان دروغین، استفاده از معجزه‌ها و کرامت‌های مورد ادعا، دیدن خواب توسط مریدان در حقانیت رهبر فرقه و ادعای عدم پاسخگوئی عالمان دینی در مورد دعوت مطرح شده توسط رهبر فرقه و گروه می‌باشد (برای اطلاعات بیش‌تر ر.ک: جعفریان، 1391: صص 38 و 252).

در میان ده‌ها مدعی دروغینی که امروزه در ایجاد انحراف عقیدتی نقش دارند، از احمد بن اسماعیل بصری می‌توان نام برد.این فرد با بیان برخی ادعاها در ایجاد انحراف میان علاقه‌مندان به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سعی و قصد داشته و تعدادی از افراد را با نام” انصار امام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف” گرد خود فراهم آورده است. [3]در میان ادله دعوت این گروه، به مواردی، مانند ادّعای معجزه، استخاره با قرآن و خواب برمی‌خوریم که بررسی آن‌ها انحراف این فرقه را آشکار می‌سازد.

این گروه ادعا دارند که یکی از معجزه‌های احمد، ارائه قبر مخفی حضرت زهرا سلام الله علیها بوده و تنها او در عصر غیبت از مکان آن مطلع است. همچنین یکی از راه‌های اثبات حقانیت احمد را استخاره با قرآن، و خواندن دعای رؤیا و خواب دیدن اهل بیت علیهم السلام می‌دانند تا بدین وسیله در عالم رؤیا به ما بگویند که این فرد فرزند امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده و از یاران و خواص ایشان است (واحد تحقیقات انتشارات انصار الامام المهدی، ص52؛ ر.ک: احمد بن اسماعیل، ج1-3، ص 9).

اگر چه این افراد، نتوانسته‌اند پس از سال‌ها تبلیغ به نتایج مطلوب خود برسند؛ امّا بررسی دیدگاه و ادله مطرح شده از سوی آنان می‌تواند به رشد فکری جامعة مهدوی کمک نموده و راه نفوذ مدعیان دیگر را مسدود نماید. از این‌رو عدم وجود مقاله‌ای کامل و نو (با توجه به این‌که ادعا کرده‌اند برخی از اشکالات گذشته توسط دیگر محققین را پاسخ داده‌اند) در پاسخ به ادعاهای آنان، انگیزه‌ای گردید تا به بررسی برخی از ادلّه این گروه بپردازیم.[4]

در این نوشتار تلاش شده است تا ادعاهای این فرد تبیین گردیده و با توجه به این‌که این فرد، خود را معصوم می‌داند و علم خود را برگرفته از علوم ائمه علیهم السلام ذکر می‌کند (ر.ک: احمد بن اسماعیل، ج1-3، ص440)؛ اشتباهات و انحراف عقیدتی او را متذکر شویم.

معرفی اجمالی احمد بصری

پس از بیان مختصری از زندگی‌نامه این مدعی، به برخی از دیدگاه‌های او می‌پردازیم.

احمد بن اسماعیل، درسال 1970 م (1349 ش)، در شهر بصره عراق متولد شد. تحصیلاتش را تا لیسانس و اخذ مدرک مهندسی معمارى ادامه داده است.

او ادعا دارد که در اواخر سال 1999 م (1378 ش) و در 29 سالگی، به امر امام مهدى علیه السلام، به نجف هجرت کرده و گمان نمود روش تدریس در حوزه‌ علمیه داراى خلل علمی است. او طی سال‌های حضورش در نجف، با حوزه در تماس بوده؛ اما در آن تحصیل نمی‌کرد و به زعم یارانش، در سال 2002 میلادی (1381 ش)، و پس از دیدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در رویا و خواب‌های متعدد، به اصلاح امور پرداخته است. برخی طرفدارانش ادعا کرده‌اند که پس از نشر دعوت مخفیانه و ایمان آوردن تعدادی از افراد به او، امام مهدى علیه السلام دستور دادند که احمد بصری آشکارا به مردم اعلام کند که او فرستاده‌ حضرت مهدى علیه السلام است. لذا دعوت مردم، از سوی او در جولای سال 2002، موافق با جمادى اول سال 1423هجرى، در نجف اشرف آغاز شد. (واحد تحقیقات انتشارات انصار الامام المهدی، ص36).

در آغاز دعوت، بین سال‌های 1999م تا 2002م (1378 -1381 ش) و قبل از علنى شدن دعوت، او به اصلاح (به گمان خود) حوزه‌ علمیه نجف، به فعالیت‌هایی با عنوان اصلاح علمی و اصلاح عملی (اصلاح مالی حوزه) مبادرت نمود.

مریدانش معتقدند که با انتشار کتاب «الطریق الی الله»، اصلاح علمی؛ و با امر به معروف و نهی از منکر علمای عراق ! اصلاح عملی خود را آغاز کرد. او در بیانیه‌اش برای مریدانش می‌گوید:

«روزها و ماه‌ها گذشت و تقریباً سه سال گذشت، نه یاری و نه یاوری از طلاب حوزه علمیه داشتم،….و بعد از چند ماه، اعلام کردم که من از طرف امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرستاده شده‌ام و با ایشان ارتباط دارم….. و این در ماه جمادی الأول سال 1423 هـ.ق بود ……..و در سال 1424هـ.ق و در ماه جمادی الأول، عده‌ای از این مؤمنان آمدند و با من تجدید بیعت کردند و از خانه‌ام خارجم ساختند و دوباره دعوت را آغاز کردم؛ و دو روز آخر از ماه رمضان سال 1424 هـ.ق امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به من امر فرمود که خطابم را متوجه اهل زمین کنم و هر فرقه را با توجه به ویژگی‌هایش بر حسب اوامر امام علیه السلام مورد خطاب قرار دهم و در روز سوم شوال (مطابق 17 آذر 1381) امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به من امر فرمود که انقلاب علیه ظالمان را علنی کنم و به بررسی راهکارها بپردازم و کارهای لازم را به سرعت انجام دهم…» (همان و ر.ک: احمد بن اسماعیل، ج1-3، ص173).

او خود را با چهار واسطه، فرزند حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف[5]؛ یمانی زمینه ساز ظهور[6]؛ خلیفه و جانشین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ وارث علوم اهل بیت علیهم السلام (واحد تحقیقات انتشارات انصار الامام المهدی، ص30)، دابة الارض دوم (که در آخرالزمان وقبل از حضرت علی علیه السلام می‌آید.) (احمد بن اسماعیل، ج1-4 ص235)، یکی از سیصدو سیزده یار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دانسته و معتقد است امر رجعت، بعد از تمام شدن حکومت 12 مهدی، که جانشین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده اند و اولین این 12 نفر، احمد بصری است؛ رخ خواهد داد.[7]

همچنین علم اصول، فلسفه، منطق، رجال و سند شناسی را بدعت می‌داند (واحد تحقیقات انتشارات انصار الامام المهدی، ص37)؛ و اگر چه مردم قبل از اعلان دعوت این فرد به تقلید از مراجع موظف بوده‌اند؛ بعد از آن، تقلید از مراجع را جایز نمی‌داند و خود را تنها پاسخ‌گو معرفی کرده است.[8] در میان مراجع، تنها به امام خمینی(ره) و شهید سید محمد صدر -صاحب موسوعه امام مهدی- علیه السلام، احترام می‌گذارد که البته این مطلب، با توجه به دیگر عقاید او، برای مریدانش نیز حل نشده است (احمد بن اسماعیل، ج1-3، صص 48و76 و315).

قابل ذکر است تمامی کتاب‌های نوشته شده در انتشارات «انصار الامام المهدی» مورد تایید احمد بصری بوده و آن‌ها را ملاک دعوت خود می‌داند (احمد بن اسماعیل، ص29؛ وصی و رسول الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فی التوراة و الانجیل و القرآن، ص25). از این روی یکی از راه‌های به دست آوردن ادله دعوت و پاسخ به پرسش‌ها را، کتاب‌های چاپ شده توسط انتشارات انصار می‌داند.

این فرد ادلّه‌ای را برای دعوت خود استفاده نموده که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1.استخاره

احمد معتقد است می‌توان از طریق استخاره با قرآن، به امامت یک امام و حجت الاهی پی برد و حقانیت او را اثبات نمود.

برای اثبات این مدعا، در کتاب‌های چاپ شده آنان چنین آمده است:

استخاره به قرآن، از روش‌های امداد غیب خداوند نسبت به بندگان است که خداوند متعال هر بنده‌اى را که بخواهد، با آن تأیید می‌کند، و ما وراى قدرت بشر می‌باشد، و شما اى بنده‌هاى مسلمان! به قرآن پناه ببرید و از خداوند نصیحت بخواهید؛ زیرا قرآن ناصح امین می‌باشد، و عجیب است که انسان از خداوند خواستار نصیحت باشد و سپس به خداوند تهمت بزند! سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله!

بنابراین، این روش اثبات از ساده‌ترین و محکم‌ترین دلایل تأیید حقانیت احمد الحسن می‌باشد….

اما آیا با استخاره به قرآن می‌توان حجت الاهی را شناخت و آیا این موضوع در روایات اهل بیت علیهم السلام سابقه‌ای دارد؟

علی بن معاذ گفت: من به صفوان بن یحیی گفتم: چگونه بر امامت علی (امام رضا علیه السلام) مطمئن شدی؟ گفت: نماز خواندم و دعا کردم و استخاره کردم و بر ایشان اطمینان پیدا کردم!

نیز در مورد یمانی، در روایتی از مولا، علی علیه السلام نیز وارد شده است که اگر درباره‌ی وی استخاره کردید و خدا برای شما نسبت به حقانیت ایشان، خیر خواست، هرگز او را رها نکنید.

سلیمان بن بلال می‌گوید: امام صادق علیه السلام از پدر خود و او از پدر خویش و او از حسین بن على5روایت کرده که آن حضرت فرمود: مردى نزد امیر المؤمنین علیه السلام آمد و به او عرض کرد: اى امیر مؤمنان! ما را از مهدى خود (یمانی) آگاه کنید،… سپس آن حضرت به وصف مهدى علیه السلام بازگشت و فرمود: ساحت و درگاهش از همه شما گشاده‌تر و دانش او از همه‌ شما فزون‌تر است و خویشان و نزدیکان را بیش از همه‌ شما سرکشى مى‌کند و حفظ پیوستگى مى‌نماید. پروردگارا! برانگیخته شدن او را مایه‌ به درآمدن و سر رسیدن دلتنگى و اندوه قرار ده و به واسطه‌ او پراکندگى امّت را جمع ساز!

پس، اگر خداوند (پس از استخاره) براى تو خیر خواست، عزم خود استوار گردان.

اگر در راه رسیدن به خدمت او توفیق یافتى، از او به دیگرى باز مگرد، و هر گاه به سویش راه یافتى، از او در مگذر (پس از این سخن‌ها) آه برآورد؛ و در این حال، با دست خویش به سینه خود اشاره نمود و فرمود: چه بسیار به دیدن او مشتاقم. (واحد تحقیقات انتشارات انصار الامام المهدی، ص 52)

نقد

روایاتی که این افراد برای اثبات ادعای خود استفاده می‌کنند، در دو بخش قابل تحلیل است:

الف) روایاتی که به صورت عمومی بحث حجیت استخاره را مطرح می‌کنند، و با مدعای احمد بصری ارتباطی ندارد.

ب) روایاتی که گمان گردیده، به عمل استخاره در پیدا کردن امام معصوم اختصاص و صراحت دارد.

این نکته قابل یادآوری است که در جواز شرعی استخاره_در برخی امور و با شرایط – تردیدی نداریم (ر.ک: مجلسی، 1406: ج5، ص319؛ سیفی مازندرانی، 1425: ج3، ص394)؛ امّا محل بحث و اختلاف ما با احمد بصری، در اعتبار یا عدم اعتبار پیدا کردن امام و اثبات حقانیت یک فرد با استخاره می‌باشد که پس از ذکر مقدمه‌ای به تحلیل دلیل او می‌پردازیم:

جایگاه و قلمرو استخاره:

«استخاره، عنوانی عام برای آن‌گونه از آداب دینی است که با انجام دادن آن‌ها، شخص انتخاب احسن را از خداوند می‌طلبد. استخاره در لغت، طلب و خواستن بهترین در امری است؛ اما در اصطلاح دینی واگذاردن انتخاب به خداوند در کاری است که انسان در انجام دادن آن درنگ و تامل دارد. استخاره کردن در امری که شرع، حکمی روشن دارد، روا نیست و تنها در کار‌های مباح یا در انتخاب میان دو مستحب، پسندیده است» (جمعی از نویسندگان، زیر نظر کاظم موسوی بروجردی، 1385 ش: ج8، ص168؛ جمعی از پژوهشگران، زیر نظر سید محمود هاشمی، 1423: ج‌، ص 260؛ همچنین ر.ک: ابن منظور، 1414: ج 4، ص267).

از این‌رو در انجام دادن واجبات و ترک محرمات و در مواردى که عقل حکم قاطع و روشنى در مورد خیر و شرّ عملى داشته باشد یا جایى که بتوان با مشورت دیگران خیر را از شرّ بازشناخت جاى استخاره نیست (ر.ک. مجلسی، 1403: ج88، ص229. دانیالی، زمستان 90: ش 68، ص64). آنچه مسلم است و از هیچ یک از فقهای شیعه – حتی بزرگانی، مانند سید بن طاوس که عنایت ویژه‌ای به استخاره داشته است- خلاف آن دیده نشده؛ اعتقاد به عدم دستور قرآن و یا معصومین علیهم السلام، در تمسک به استخاره با قرآن برای پیدا کردن حق از باطل و یا تایید ادعاهای مدعیان رسالت و نبوت می‌باشد. [9]به تعبیر دیگر، در تمام اموری که راه توسط قرآن، عقل و روایات اهل بیت علیهم السلام به صورت روشن بیان گردیده است، جای استخاره نبوده و نمی‌توان بدان تمسک جست.

تایید این مطلب را در کلام سید بن طاوس چنین می‌یابیم:

«یکى از پادشاهان بزرگ دنیا، بارها به من نوشت در سرایى از او دیدار کنم که بسیارى از مردم غافل آرزوى رفتن به آن‌جا را داشتند… نیز بارها به او نوشتم، چیزى که در آغاز زندگانى دیدار پادشاهان را بر من تحمیل مى کرد، اعتماد من به استخاره بود؛ امّا اکنون به موهبت انوارى که خداى جل جلاله به من عنایت فرموده است متوجه شدم که استخاره کرن در این موارد، دور از صواب و مبارزه با رب الارباب است». (ابن‌طاوس، 1375: ص162)

بنابر تصریح علمای شیعه و اعتقاد آنان، عموما مراد از استخاره و واژه‌های مرتبط با آن مانند استخر، استخرت، خار الله لک و غیره؛طلب خیر از خداوند در انجام دادن امور با خواندن نماز، دعا و اذکار وارد شده از اهل بیت علیهم السلام است (ر.ک: مجلسی، 1403: ج88، صص225 و256؛ بحرانی، 1405: صص524؛ یزدی طباطبایی، 1419: ص323؛ سبزواری، 1413: صص100 و 101؛ طریحی، 1375: ج 3، ص 297). احمد بصری با سوء‌استفاده از عدم آگاهی حدیثی مریدانش، تمام روایاتی را که به صورت الفاظ ذکر شده در روایات آمده است، به استخاره عرفی و با استفاده از قرآن معنا می‌کند.

در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز این امر تایید شده و مراد از استخاره را طلب خیر و یاری از خداوند در انجام دادن کاری ذکر کرده‌اند. از این روی فرموده‌اند:«علی بن اسباط می‌گوید: از امام باقر علیه السلام نقل شده است که هرگاه که اراده استخاره (طلب خیر وکمک از خدا) در یک کار بزرگ را داشتم، صد بار از خدای متعال در سجده گاهم طلب خیر می‌کردم و اگر امری مانند فروش گوسفند یا شبیه آن بود، سه بار در سجده گاهم از خدا طلب خیر می‌کردم. استخاره وطلب خیر من چنین بود که می‌گفتم:

خدایا! از تو که به غیب و شهادت عالم هستی، درخواست می‌کنم که اگر این کاری که می‌خواهم انجام دهم، برای من خیردارد، آن را برای من انجام بده و یاری‌ام کن و اگر علم داری که شر من در انجام دادن آن است؛ مرا از اجرایش منصرف کن و مرا به سمت امر خیر هدایت فرما!». (برقی، 1371: ج2، ص600)

در این روایت کاملا مشخص است که امام علیه السلام صد بار با قرآن استخاره نکرده‌اند و با توجه به دعایی که در ادامه فرموده‌اند، مرادشان از استخاره، یاری گرفتن از خدای متعال در به سرانجام رسیدن کار و انتخاب صحیح است و این دسته از روایات با ادعای احمد بصری هیچ ارتباطی نداشته و نمی‌توان به عنوان دلیل قبول نمود.

بار دیگر خوانندگان را بدین نکته توجه می‌دهیم که در سیره عملی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام، و حتی یاران این بزرگوارن، اثبات امامت با استخاره جایگاهی نداشته و در هیچ یک از منابع روایی شیعه حدیث یا گزارش تاریخی در این باب وجود ندارد و آنچه را نیز طرفداران احمد به کتاب‌های شیعه نسبت می‌دهند، توهم و دروغی از جانب آنان بوده که در ادامه به تحلیل آن خواهیم پرداخت.

نقد ادعای بهره‌گیری از استخاره در اثبات امامت

این شخص تاکنون دو دلیل برای فرضیه خود ارائه داده است: یکی از دلایل، روایت امام علی علیه السلام و دیگری عمل صفوان بن یحیی می‌باشد.

روایت اول:

مردى نزد امیر المؤمنین علیه السلام آمد و به او عرض کرد: اى امیر مؤمنان! ما را از این مهدى خود آگاه کنید…. سپس آن حضرت به وصف مهدى علیه السلام بازگشت و فرمود: ساحت و درگاهش از همه شما گشاده تر و دانش او از همه شما فزون‌تر است و خویشان و نزدیکان را بیش از همه شما سرکشى مى کند و حفظ پیوستگى مى نماید. پروردگارا! برانگیخته شدن او را مایه به درآمدن و سر رسیدن دلتنگى و اندوه قرار ده و به واسطه او پراکندگى امّت را جمع ساز! پس، اگر خداوند براى تو خیر خواست، عزم خود استوار گردان و اگر در راه رسیدن به خدمت او توفیق یافتى، از او به دیگرى باز مگرد، و هر گاه به سویش راه یافتى از او در مگذر ]پس از این سخن‌ها[ آه برآورد و در این حال، با دست خویش به سینه خود اشاره نمود و فرمود: چه بسیار به دیدن او مشتاقم». (ابن أبی زینب، 1397: ص 214)

عبارت (خارالله لک) که در متن عربی روایت آمده است، نه تنها به استفاده از استخاره برای اثبات امامت اشاره‌ای ندارد؛ بلکه عنوانی عمومی است که به معنای عنایت خداوند بر فرد و همراهی با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌باشد. طریحی و دیگر لغت شناسان می‌گویند:

« و خَارَ الله لک : ‌ای أعطاک الله ما هو خیرٌ لک (طریحی، 1375: ج 3، ص 297؛ ابن اثیر جزری، 1367: ج 2، ص 91؛ ابن منظور، 1414: ج4، ص267»؛ مراد از خار الله لک، یعنی وقتی خداوند به تو خیر عطا کند».

مراد امام علی علیه السلام نیز از عبارت این بوده که وقتی خداوند به تو خیر یاری حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را عنایت کرد، تو نیز از این عنایت استقبال نما و به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بپیوند.

در تأیید مطلب مذکور می‌توان به استفاده خبر دهندگان شهادت مسلم بن عقیل به امام حسین علیه السلام [10]وهمسر زهیر بن قین هنگام پیوستن زهیر به کاروان حسینی اشاره کرد که در مقام دعا برای امام حسین علیه السلام و زهیر از این عبارت استفاده کرده[11] و با عمل عرفی استخاره هیچ ارتباطی ندارد (جزائری، 1427: ج1، صص217 ـ 218)

روایت دوم

«علیٍٍُ بن معاذ قال قلتُ لصفوان بن یحیى بأَیِّ شَی ءٍِ قَطَّعْتَ علی عَلیٍّ قال صَلَّیتُ و دَعوَتُ الله و اسْتَخََرتُ علیه و قَطَّعْتُ عَلیه (طوسی، 1411: ص61)؛ علی بن معاذ می‌گوید: به صفوان بن یحیی گفتم که چگونه به امامت امام رضا علیه السلام اعتقاد پیدا نمودی؟ در پاسخ گفت: نماز خواندم و دعا کردم و استخاره نموده و به امامت ایشان یقین پیدا کردم».

این گروه ادعا دارند که بنابر نقل شیخ طوسی، می‌توان امامت را با استخاره اثبات کرد؛ در حالی که این روایت، نه تنها دلیل بر ادعای آن‌ها نیست؛ بلکه دقت در کلام شیخ طوسی خلاف آن را اثبات می‌کند.

اولا: این گروه مدعی هستند که باید سخن از اهل بیت علیهم السلام باشد تا آن را بپذیرند و تنها عمل معصوم علیه السلام حجت می‌باشد؛ در حالی که این سخن از صفوان بن یحیی بوده و عمل او برای ما حجت نیست.

ثانیا: شیخ طوسی که تنها منبع نقل این روایت است، این سخن را برای قبول یا تایید ذکر نکرده، بلکه در بحثی مفصل در مورد واقفیه و جهت رد این روایت، آن را نقل کرده است.

شیخ طوسی در بحثی مفصل در مورد واقفیه[12] و نقد ادله آنان، از کتاب علی بن احمد علوی، که در تایید واقفیه تالیف کرده، نام برده و عبارت‌های این کتاب را نقد و رد کرده است. ایشان در ابتدای نقد خود می‌گوید:

« فأما ما ترویه الواقفة فکلها أخبار آحاد لا یعضدها حجة و لا یمکن ادعاء العلم بصحتها و مع هذا فالرواة لها مطعون علیهم لا یوثق بقولهم و روایاتهم و بعد هذا کله فهی متأولة (طوسی، 1411: ص 43)؛ اما آنچه واقفیه نقل کرده‌اند، روایت‌های واحدی هستند که نمی‌توانند حجت ومعتبر باشند و راویان آن‌ها معتبر و موثق نیستند و تمام این روایات تاویل شده‌اند».

شیخ طوسی به خلاف ادعای احمد بصری، پس از نقل این خبر، آن را حیله‌ای از سوی واقفیه و علی بن احمد علوی دانسته که می‌خواهند حقانیت امامت امام رضا علیه السلام را بدین وسیله بی‌اعتبار نمایند. در واقع، این نویسنده واقفی قصد داشته با ذکر این مطلب، سستی و بی‌پایگی ادله شیعیان امام رضا علیه السلام را مطرح کند و به زعم خود نقصی بر حقانیت شیعیان رضوی را به رخ بکشد؛ لذا شیخ در پاسخ و نقد او می‌گوید:

این امر، بدترین چیزی است که کسی در آن تقلید انجام دهد و اگر این عمل توسط صفوان انجام شده باشد، برای ما حجت نمی‌باشد. به علاوه با توجه به منزلت صفوان بن یحیی و علم و زهدش، بعید است چنین عملی را انجام داده باشد و چگونه ممکن است با آن مقام علمی، و در مسئله بزرگی مانند امامت، با مخالفین خود از طریق استخاره استدلال نماید! الا این‌که طرف مقابل، خود را فردی ابله دانسته و یا به غفلت دچار شده باشد که در این هنگام تکلیف از او ساقط بوده و به تحلیل دلیل او نیازی نیست». (طوسی، 1411: ص61)

ثالثا: چه بسا مراد صفوان بن یحیی، معنای عام و غالبی استخاره، یعنی طلب خیر از خداوند و راهگشایی برای او بوده است؛ همان گونه که در روایات قبل بدان اشاره گردید.

در نتیجه آنچه به دست می‌آید این‌که عموما استخاره در روایات، به معنای طلب خیر و کمک از خدا با استفاده از اذکار بوده و در مواردی نیز که استخاره با قرآن بیان گردیده (طوسی، 1407: ج 3، ص310؛ مجلسی، 1403: ج 88، ص241)؛ یقینا این عمل نمی‌تواند به عنوان دلیل برای اثبات امر مهم و بی‌بدیل امامت به کار رود؛ و نه تنها بر این مطلب دلیلی نداریم و هیچ شیعه‌ای بدین روش عمل ننموده است؛ بلکه گروهی مانند واقفیه تلاش کرده‌اند از این روش باطل، جهت عیب‌جویی بر معتقدین امامت علی بن موسی الرضا7 استفاده کنند.

2.معجزه

معجزات مطرح شده از سوی این افراد برای احمد بصری، در حالی است که تحلیل آن، مقاله‌ای مستقل می‌طلبد. آنان در مواردی، به معجزاتی اشاره می‌کنند که در ضعف آن، برای اثبات امامت تردیدی نیست؛ مانند نوشته شدن نام احمد بر روی یک شمع ! و طرح نام احمد با خطوطی درکف دست یکی از انصار احمد بصری!

یکی از معجزاتی که بیانیه آن در شوال 1424 از طرف احمد بصری صادر شده، بیان محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد! او مدعی است:

« وأول معجزة أظهرها للمسلمین وللناس أجمعین هو أنی أعرف موضع قبر فاطمة سلام الله علیها بضعة محمد صلی الله علیه و آله و سلم, وجمیع المسلمین مجمعین على أن قبر فاطمة سلام الله علیها مغیب لا یعلم موضعه إلا الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف, وهو أخبرنی بموضع قبر أمی فاطمة سلام الله علیها وموضع قبر فاطمة سلام الله علیها بجانب قبر الأمام الحسن علیه السلام وملاصق له وکأن الأمام الحسن المجتبى علیه السلام مدفون فی حضن فاطمة سلام الله علیها…؛[13] این فرد مدعی است که محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی بوده و تنها حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و منسوبان به ایشان مکان آن را می‌دانند و او، به عنوان معجزه، مکان قبر را در بقیع کنار امام حسن مجتبی علیه السلام معرفی می‌کند».

نقد

«معجزه»، از ماده « عجز » است. عجز یعنی ناتوانی (ابن فارس، 1404: ج 4، ص 232) و معجزه، یعنی کاری که دیگران در مقابل آن ناتوانند و کسی دیگر به انجام دادن آن قادر نیست (طریحی، 1375: ج4، صص24ـ 25).

بنابر روایات اهل بیت علیهم السلام، معجزه راهی برای تشخیص درستی و نادرستی دعوت حجت الاهی از مدعیان دروغین می‌باشد که در این مورد، امام صادق علیه السلام چنین فرموده‌اند:

ابوبصیر می‌گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: براى چه خداوند عزّ و جلّ به انبیا و رسولانش معجزه داده است؟ حضرت فرمودند: تا دلیل باشد بر صدق آورنده آن؛ یعنى پیامبر. سپس فرمودند: معجزه علامت و نشانه است بر حقّ تعالى و آن را فقط به انبیا و رسولان و حجّت هایش اعطا مى فرماید تا راستگو از دروغگو مشخّص گردد». (صدوق، 1385: ج1، ص122)

خواجه نصیر الدین طوسی و علامه حلّی، معجزه را چنین تعریف کرده‌اند:

« معجزه عبارت است از کارهاى عجیب و غریب و خارق العادة که دیگران از انجام دادن آن عاجز باشند؛ چه در قسمت اثباتى، یعنى پیامبران کارهاى خارق العاده اى انجام دهند که دیگران از اتیان به آن ناتوانند، مثل تبدیل عصاى چوبین به اژدها؛ و چه در قسمت سلبى؛ یعنى کارهایى را که عادت مردم به انجام دادن آن تعلق گرفته و به طور معمول آن را انجام مى دهند. پیامبران آن عادت را شکسته و کارى کنند که بشر از انجام دادن این فعل معتاد عاجز شود؛ فى‌المثل با قدرت الاهى کارى کند که یک قهرمان نامى از حمل یک شمشیر ناتوان بماند» (حلّی، 1382: ص 158).

آیت الله خویی نیز نیز پیرامون معجزه چنین می‌نگارد:

«کسى که مقامى را از ناحیه خداوند براى خود ادعا مى کند، باید به عنوان گواه بر صدق گفتارش عملى را انجام دهد که به ظاهر بر خلاف قوانین خلقت و از مسیر عادى و طبیعى خارج است و دیگران از انجام دادن آن عمل عاجز و ناتوان هستند. چنین عمل خارق العاده اى را معجزه و انجام دادن آن عمل را اعجاز مى نامند» (مرحوم خویی، 1418: ج35، ص 33).

همچنین علامه مجلسی هفت شرط برای معجزه بر شمرده و می‌گوید:

«1ـ این‌که از افعال خدا یا چیزی معادل آن باشد؛ 2ـ خارق العاده باشد؛ 3ـ قابل معارضه نباشد (پس سحر و شعبده معجزه نیستند)؛ 4 ـ همراه با تحدی باشد؛ 5 ـ موافق با ادعا باشد؛ 6 ـ تکذیب کننده او نباشد؛ 7 ـ معجزه باید متاخر یا همراه با دعوی نبوت باشد، نه قبل از آن، و مشهور این است که امور خارق العاده قبل از ادعای نبوت، کرامات و مقدمات نبوت هستند» (مجلسی، 1403: ج17، ص 222؛ همچنین ر.ک. طباطبایی، 1417: ج1، ص73).

با توجه به مطالب ذکر شده، آنچه در معجزه لازم است این‌که، فعل و عملی در برابر چشمان تعدادی از مخالفان صاحب دعوت صورت پذیرد تا دلیلی بر حقانیت امر مدعی باشد، و بتوان درستی و نادرستی آن را تشخیص داد؛ که این مطلب در مورد سخن ادعایی احمد قابل تطبیق نیست و کسی از مخالفان او این مطلب را تایید نکرده است. این ادعا از جمله اموری نیست که بفهمیم او درست می‌گوید یا نه ؛ و از کجا معلوم که جای دیگر نباشد؟

حضرت عیسی علیه السلام -از میان انبیای گذشته – و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، وقتی معجزاتی، مانند زنده کردن مردگان و قرآن را ارائه دادند، قابل بررسی بوده و مردم می‌توانستند ادعای ایشان را بررسی کنند و آن‌ها را به چشم خود دیدند، تا حجتی بر آن‌ها باشد.دیگر معجزات انبیا علیهم السلام نیز از این قبیل بوده و در برابر چشم دیگران و برای اثبات حقانیت آنان بوده است، که هیچ یک از این معیار‌ها در ادعای احمد وجود ندارد.

همچنین معجزه نباید با عقل و یا نقل و احادیث وارد شده از اهل بیت علیهم السلام مخالف باشد. به عنوان نمونه، هیچ فردی نمی‌تواند ادعا کند که من نوری را که برای شما نشان داده‌ام، خداست؛ چرا که عقل و روایت‌ها ی متعدد این امر را محال و غیر ممکن دانسته‌اند. [14]

سخن ادعایی احمد نیز از این قبیل بوده؛ چرا که نظر او مخالف با احادیث وارد شده از ائمه علیهم السلام در مورد مکان دفن حضرت زهرا سلام الله علیها مخالف می‌باشد و با نظر اهل سنت مطابقت دارد.[15] مشهور در میان علمای اهل سنت این است که ایشان در بقیع دفن شده‌اند و این سخن از اقوال ضعیف در میان شیعیان است[16].

علاوه بر نکات ذکر شده، از شرایط معجزه، عدم امکان تحدی با آن می‌باشد؛ در حالی که روایات متعددی در نقض این پیشگویی ادعایی وجود دارد که در ادامه مقاله به منابع آن اشاره خواهیم کرد.

در واقع، ادعای احمد بصری در آوردن معجزه، همانند معجزه علی محمد باب می‌باشد که در وصف معجزه اش چنین گفته‌اند:

« همین که از وی سوال شد: از معجزه و کرامت چه داری؟؛ گفت: اعجاز من این است که برای عصای خود آیه نازل می‌کنم و به خواندن این فقره آغاز نمود:

بسم الله الرحمن الرحیم. سبحان الله القدوس السبوح الذی خلق السموات و الارض کما خلق هذه العصا آیةً من آیاته».

اما اعراب کلمات را به قاعده نحو غلط خواند، زیرا «تاء» را در «السموات» مفتوح قرائت کرد و چون گفتند مکسور بخوان، «ضاد» را در «الارض» مکسور خواند. امیر اصلان خان که در مجلس حضور داشت؛ گفت:

اگر این قبیل فقرات از جمله آیات شمرده شود، من هم می‌توانم تلفیق کنم و گفت: «الحمد الله الذی خلق العصا کما خلق الصباح و المسا !» (جمعی از نویسندگان زیر نظر سید مصطفی میر سلیم، 1386: ج1، ص18).

تذکر

سیاست حکیمانه حضرت زهرا سلام الله علیها وامیر المومنین علیه السلام این بوده است که، جسم مطهر ایشان را شبانه دفن کنند و در زمان خلفای سه گانه، محل قبر بر آن‌ها مخفی باشد، تا سندی برای مظلومیت این بانو وپاره تن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قرار گیرد و برای همیشه تاریخ این سخن باقی بماند که چرا سرور زنان دو دنیا و پاره تن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شبانه دفن گردید و کسی بر مزار مخفی اش حاضر نشد؟ و چرا اجازه حضور خلفا در تشییع جنازه و نماز بر پیکر ایشان نداده و آن‌ها را آگاه نکردند؟ (ر.ک. مجلسی، 1404: ج5، ص322).

اما در ادامه ذکر خواهیم کرد که با این وصف، در زمان امام صادق علیه السلام ودیگر اهل بیت علیهم السلام، مکان دفن ایشان را برای شیعیان مشخص و حداقل محدوده اصلی آن را بیان نموده‌اند و با دفن شبانه و مخفی بودن بارگاه ایشان برای خلفای سه‌گانه و پیروانشان تنافی ندارد. این عملکرد، همانند مشخص نمودن قبر امیر المومنین علیه السلام در دوران هارون خلیفه عباسی می‌باشد؛ (شیخ مفید، 1412ق: ج1، ص26) که با وجود علنی شدن مزار مطهر علی علیه السلام، مظلومیت ایشان در زمان بنی امیه و مخفی بودن قبر در آن دوران خفقان به جای خود باقی است.

آنچه روایات اهل بیت علیهم السلام برای ما مشخص کرده‌اند، غیر از ادعای احمد بصری بوده و به روشنی بطلان معجزه ادعایی او درک می‌گردد.

در میان منابع شیعی، سه مکان را به عنوان محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها بیان کرده‌اند:

1.خانه ایشان.

2.میان قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و منبر ایشان (روضة النبی).

3. بقیع.

آنچه را روایات معتبر و متعدد شیعی اثبات می‌کند، دفن ایشان در خانه خود و در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌باشد و ضعیف‌ترین قول در میان شیعیان که بدان اعتنا نشده است، دفن این بانوی بزرگوار در بقیع می‌باشد (طوسی، 1407‍: ج6، ص1؛ طبرسی، 1417‍: ص153)؛ و عجیب این‌که احمد بصری که مدعی داشتن علوم اهل بیت علیهم السلام است، برخلاف ائمه علیهم السلام و موافق سیره اهل سنت، سخن خود را مطرح کرده است.

در منابع متعدد و معتبر، مانند: نهج البلاغه (شریف الرضى، 1414: ص320)، قرب الاسناد (حمیرى، 1413: ص367)، الکافی (کلینی، 1407: ج1، صص459 ـ 462. جهت تبیین ص459 ر.ک؛ مازندرانى، 1382: ج 7، ص 208)؛ مجلسی، (1404: ج5، ص324)، من لایحضره الفقیه (ابن بابویه، صدوق، 1413: ج2، ص573)، معانی الاخبار (ابن بابویه، 1403: ص268)، المقنعة (مفید، 1413: ص459)، تهذیب الاحکام (طوسی، 1407‍: ج6، ص10)، اعلام الوری (طبرسی، 1417: ص153)، الاقبال (ابن طاوس، 1376: ج 2، ص 623) و ده‌ها منبع دیگر، به این امر و بنابر روایات اهل بیت علیهم السلام استناد نموده‌اند (مجلسی، 1403: ج97، ص191؛ حسن زاده آملی، 1381: ج3، ص 446، کلمه 345).

به عنوان نمونه به دو روایت اشاره می‌کنیم.

الف). «مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا7 عَنْ قَبْرِ فَاطِمَةَ3 فَقَالَ دُفِنَتْ فِی بَیْتِهَا فَلَمَّا زَادَتْ بَنُو أُمَیَّةَ فِی الْمَسْجِدِ صَارَتْ فِی الْمَسْجِدِ (کلینی، 1407: ج1، ص462)؛ ابى نصر می‌گوید: از حضرت رضا7 راجع به قبر فاطمه3 پرسیدم. فرمود: در خانه خود به خاک سپرده شد. سپس چون بنى امیه مسجد را توسعه دادند، جزء مسجد شد».

ب) وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم،‌ای مَکَانٍ دُفِنَتْ؟

فَقَالَ: « سَأَلَ رَجُلٌ جَعْفَراً علیه السلام عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ- وَ عِیسَى بْنُ مُوسَى حَاضِرٌ- فَقَالَ لَهُ عِیسَى: دُفِنَتْ فِی الْبَقِیعِ.

فَقَالَ الرَّجُلُ: مَا تَقُولُ؟ فَقَالَ: «قَدْ قَالَ لَکَ». فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ، مَا أَنَا وَ عِیسَى بْنُ مُوسَى، أَخْبِرْنِی عَنْ آبَائِکَ.

فَقَالَ: «دُفِنَتْ فِی بَیْتِهَا» (حمیرى، 1413: ص367).

از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: مکان دفن حضرت زهرا سلام الله علیها کجاست؟

فرمود: فردی از امام صادق علیه السلام همین نکته را پرسید. عیسی بن موسی[17] در آن جا حاضر بود؛ گفت: در بقیع دفن شده است.

مرد از امام صادق علیه السلام پرسید: شما چه می‌فرمایید؟ چون امام نظر عیسی را قبول نداشت؛ به کنایه فرمود: ظاهرا جواب داد. پرسش‌گر گفت: خدا شما را خیر دهد! من با عیسی بن موسی چه کار دارم. مرا از پدران بزرگوارتان خبر دهید؟

امام علیه السلام در رد سخن عیسی بن موسی، در جواب فرمود: «در خانه خود دفن شده است».

بسیاری از علمای شیعه این نظر را تایید کرده، به عنوان نمونه شیخ صدوق می‌نویسد:

مصنف این کتاب(ره) گفت: روایات در باره محل قبر فاطمه سلام الله علیها سرور زنان جهانیان اختلاف دارند؛ چنان‌که بعضى از روات روایت کرده اند که آن بانو در بقیع مدفون شده، و بعضى روایت کرده اند که آن حضرت در میان قبر و منبر به خاک سپرده شده، و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از آن رو فرموده است: ما بین قبر من و منبر من باغی از باغ‌های بهشت است؛ زیرا قبر او ما بین قبر و منبر است و بعضى روایت کرده اند که آن خاتون بزرگ در خانه خودش دفن شده است، و چون بنى امیه بر مساحت مسجد افزوده اند، قبر آن بزرگوار جزء مسجد شده است، و به نظر من این قول صحیح است، و من زمانى که بیت اللَّه الحرام را حج کردم، به توفیق خداى تعالى بازگشتنم از مدینه بود. چون از زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فراغت یافتم به زیارت فاطمه سلام الله علیها که از جانب باب جبرئیل به طرف حظیره رسول خداست؛ رفتم؛ در حالى که سمت چپم به آن سو بود، و پشتم را به سوى قبله کردم، و در حالى که غسل داشتم، روى خود را به سوى آن متوجّه ساختم ». (صدوق، 1413‍: ج2، ص573؛ ابن بابویه، 1403: ص268؛ وهمچنین ر.ک: مجلسی، 1403: ج97، ص191؛ مجلسی، 1404: ج5، ص349)

نکته قابل توجه این‌که روایتی که شیخ مفید (مفید، 1413: ص459) و صاحب کتاب دلائل‌الامامة (طبری، محمد بن جریر، 1408: ص46)، بنابر آن، مکان را روضة النبی می‌داند، قابل جمع با روایت دفن در خانه بوده (جهت وجه جمع این دو نظر و عدم تنافی آن با هم و تایید دفن این بانو در خانه و کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم (ر.ک: مجلسی، 1404: ج 5، ص349 ؛ نجمی، بهار 1373: مقاله آیت الله نجمی، تاریخ حرم ائمه بقیع، قبر فاطمه زهرا سلام الله علیها یا فاطمه بنت اسد، ص109) و به تعبیر شیخ طوسی، این روایات قریب به هم بوده (طوسی، 1407: ج6، ص10) و به هرصورت جهت نقد تفکر احمد بصری قابل استفاده است.

برخی برای مخفی بودن قبر حضرت زهرا سلام الله علیها، به خواب پدر آیت الله مرعشی نجفی، استناد نموده‌اند، [18] که این خواب در برابر نصوص و روایات وارد شده از اهل بیت علیهم السلام، تاب مقاومت نداشته و کلام اهل بیت برای ما حجت است.

پس از روشن شدن اشتباه احمد بصری، یکی از یارانش از او پرسشی نموده که پاسخ احمد بصری در توجیه معجزه ادعایی خود چنین است:

« أما کلام الامام الرضا علیه السلام و الائمة علیهم السلام لمن کان یسألهم من شیعتهم عن موضع قبر فاطمة سلام الله علیها لیزوره، فکانوا یرشدوه لیزور فاطمة سلام الله علیها فی حجرتها و لم یصرحوا لأحد أنه قبرها، إنما توهموا من سمعوا أن القبر فی الغرفة (احمد بن اسماعیل، ج1-3، ص 319)؛ اما سخن امام رضا و ائمه علیهم السلام برای کسانی که از محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها پرسیده‌اند بدان مبناست که زیارت‌کنندگان آنان را راهنمایی نموده‌اند تا ایشان را در خانه اش زیارت کنند؛ ولی نفرموده اند که حضرت، در خانه‌اش دفن شده است! و کسانی که روایت را شنیده‌اند، گمان کرده اند قبر در خانه است».

باطل بودن این سخن چنان واضح است که به تحلیل آن نیازی نمی‌باشد. عبارت نقل شده از امام رضا علیه السلام، گویای دفن ایشان در خانه است و عبارت (دفنت فی بیتها) به این مطلب تصریح دارد.

در مجموع روایت دفن فاطمه زهرا سلام الله علیها:

در منابع اصلی و معتبر ذکر شده است، و ائمه علیهم السلام در مکان دفن صراحت دارند، به صحیح بودن این نظر تصریح شده است و روایت تعدد دارد و نادر نیست.

با توجه به موارد مذکور، روایت دفن حضرت زهرا سلام الله علیها پشتوانه اعتماد علما را دارد و به تعبیر روایت، باید به قول مشهور علما (که به ادله موید است)، در برابر قول ضعیف عمل نمود. (کلینی، 1407: ج1، ص68)

گزارش دفن در بقیع مطابق نظر اهل سنت بوده و در میان علمای شیعه از اقوال شاذ و نادر است و بنابر دستور اهل بیت علیهم السلام در مقام تعارض دو خبر اگر یکی از اخبار موافق نظر شیعه بود و دیگری موافق عقاید اهل سنت، باید آنچه را با عقاید اهل سنت مخالف است، برگزینیم (مجلسی، 1403: ج2 ص235؛ کلینی، 1407: ج1، ص68)، و این، کاری است که احمد بصری خلاف آن را انجام داده است.

نمی‌توان نظر احمد بصری را پذیرفت و یا آن را حمل بر تقیه نمود.

3. خواب و رویا

«خواب یکی از پیچیده‌ترین ابزارهایی است که برای دست زدن به اقدامات سیاسی مختلف و از جمله مهدویت وجود دارد. این مسئله درباره بسیاری از متمهدی‌های تاریخ و حتی بسیاری از اقدامات بزرگ و سرنوشت ساز سیاستمداران از قدیم و جدید کاربرد داشته و دارد. در عصر جدید، ماجرای جُهیمان و قحطانی و یا حتی درباره مهدی سودانی و بسیاری دیگر خواب یک ابزار مهم در اثبات مهدویت تلقی می‌شود» (جعفریان، 1391: ص39).

استفاده از خواب و رویا در میان مدعیان دروغین جایگاهی ویژه دارد، و چون بر اثبات ادعای خود دلایل کافی ندارند، به این امور متوسل می‌شوند. به عنوان نمونه، نوع تبلیغات احمد بصری، با روش کاری فردی با نام” جهیمان عتبی ” از شیوخ سلفی و وهابی مقیم عربستان و معرفی کننده” محمد بن عبدالله قحطانی” در تاریخ اول محرم 1400قمری در مکه، به عنوان مهدی موعود، بسیار نزدیک می‌باشد.

جهیمان در اثبات ادعاهای خود می‌گوید:

« دو سال است که برادران، او را به عنوان مهدی می‌شناسند……..به شما بشارت می‌دهم که بارها خواب‌ها در باره خروج مهدی دیده شده و کسانی خواب دیده اند که این مهدی را ندیده بودند.وقتی دیدند، تایید کردند که همان است که در خواب دیده‌اند.او حدیثی هم از پیامبر در تایید خواب خواند که فرمود: لم یَبْق من الوحی الا المبشرات: الرویة الصالحة…..؛ از وحی چیزی جز مبشرات که همان رویای صالحه است، باقی نمانده است. خوابی که مومن می‌بیند، یا برای او می‌بینند.» (جعفریان، 1391: ص252)

از این روی احمد بصری نیز مانند دیگر مدعیان، یکی از دلایل خود را، که از آن به کوتاه‌ترین راه ممکن جهت اثبات ادعاهای خود نام می‌برد (ر.ک. احمد بن اسماعیل، ج1، ص 7)؛ خواب و رویاست.

او می‌گوید: چون شیطان نمی‌تواند در قالب رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام تمثل پیدا کند؛ اگر کسی آن‌ها را در خواب دید، سخنشان را باید مانند حدیث قطعی قبول نماید.

نقد

امامیه، اصل خواب و رؤیا و به وجود آمدن ارتباط روحی میان انسان خاکی و مبادی عالی و کشف بخشی از حقایق برای انسان را می‌پذیرد و به استناد آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام، آن را نوعی الهام درونی می‌داند. در احادیث و روایات، رؤیا به چند گونه تقسیم شده است، در برخی روایات سه نوع است که عبارتند از: «بشارة من الله للمومن، و تحذیر من الشیطان» (ر.ک: مجلسی، 1403: ج 58، ص181)؛ «و اضغاث احلام»، یعنی رویا و خواب یا بشارتی است که خداوند به مومن می‌دهد، یا آنچه شیطان القا می‌کند و یا آن‌که رویا چیزی جز خواب‌های آشفته نمی‌باشد.» (جمعی از نویسندگان، زیر نظر احمدصدر حاج سید جوادی، کامران فانی، بهاءِالدین خرمشاهی، 1386: ج8، ص398).

چیستی رؤیا، اقسام آن، محدوده اعتبار و بررسی نظریات فلاسفه و فقها در مورد آن، به مقاله‌ای مستقل نیاز دارد. در این گفتار تلاش کرده‌ایم تا مقداری از انحراف این گروه را مشخص کنیم. سخن ما در این است که شیاطین می‌توانند برای انسان‌ها تخیل دیدن معصوم علیه السلام را ایجاد کنند و الزاما افرادی که به نام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم یا یکی دیگر از معصومان علیهم السلام رویت می‌شوند، بر صادقانه بودن خواب دلالت ندارند. باید دانست که روایات، اعتبار رویای صادقه و خواب رحمانی را بیان کرده، و القائات شیطان در خواب جهت گمراهی افراد، اعتبار ندارد. نیز با توجه به انحراف‌های ثابت شده در ادعاهای احمد بصری، آنچه را طرفداران او دیده‌اند، به یقین القائات شیطانی بوده است.

به عبارت دیگر، وقتی برای ما اثبات شده که این فرد، از جمله مدعیان دروغین می‌باشد، مگر می‌توان عقل و روایات اهل بیت علیهم السلام را تعطیل کرد و به خواب روی آورد؟![19]

نکته دیگری که باید به آن توجه نمود این‌که اگر بخواهیم باب خواب و رؤیا را بازکنیم، امروزه بسیاری از ادیان و فرق انحرافی می‌توانند ادعاهای باطل خود را با تمسک به خواب به مریدان خود القا نمایند؛ همان طور که اهل سنت ادعا دارند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ابوبکر و عمر را با یکدیگر دیده‌اند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن‌ها را به عنوان خلیفه معرفی کرده است. (ر.ک: اندلسی، 1418: ج1، ص263؛ ابن حجر عسقلانی، 1415: ج 6، ص: 217) ما به یقین این خواب‌ها را به تعبیر قرآن (اضغاث احلام) می‌دانیم و تمام آن‌ها خواطر شیطانی است ؛چرا که به دلیل متقن اثبات گردیده که حضرت علی علیه السلام جانشین به حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده است.

برخی صوفیه در عظمت شیوخ خود به خواب متمسک شده و در شرح حال آن‌ها چنین می‌گویند:

«شیخ الاسلام گفت: شاه شجاع 40 سال نخفته بود… وقتی در خواب شد، حق تعالی را خواب دید؛ بیدار شد و این بیت را بگفت:

رایتک فی المنام سرور عینی (قلبی) فاجببت التعیش و المناما

تو را در خواب دیدم، شاد و قلبم؛ پس، دوست می‌دارم خواب را.

پس از آن، پیوسته همی خفتی یا وی را خفته یا فتندی یا در طلب خواب.» (جامی، صص69 و 228)

یا این‌که در عظمت ابو سعید ابوالخیر، به این داستان و خواب متمسک شده‌اند که شیخ علی بن محمد بن عبدالله، معروف به ابن باکویه، از رقص و سماع ابو سعید ابوالخیر، برائت می‌جست؛ اما در سه رویای پیاپی چنین می‌بیند که به او می‌گویند: قوموا وارقصوا لله؛ برخیز و رقص کن؛ و از این جا یقین کرد که رقص ابو سعید بلا اشکال است» (جامی، ص214)

کراجکی که از شاگردان شیخ مفید می‌باشد، در کتاب خود بحث مفصلی از شیخ مفید نقل کرده و این‌گونه رؤیا‌ها را باطل می‌داند (کراجکى، 1410: ج 2، ص65؛ همچنین ر.ک: مرتضی، 1405: ج2، ص13). شیخ مفید معتقد است این روایات واحد است و در اصول عقاید کار آیی ندارد. شیطان می‌تواند برای انسان به صورت نبی و رسول خود را نشان دهد؛ چرا که کسی در زمان ما، رسول و نبی را ندیده است تا بتواند تشخیص دهد آیا این چهره حقیقتا رسول خدا هست، یا نه.

تعدد خواب‌هایی که در آن وجود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تخیل شده است و ایشان به عقیده‌ای دستور داده‌اند که در باطل بودن آن تردید نیست؛ گویای آن است که اجنه و شیاطین می‌توانند چهره‌سازی کرده و برای بیننده رویا، ایجاد توهم نمایند. حتی شخص مدعی یمانی (احمد بصری) و یارانش، این نکته را قبول دارند که اجنه و شیاطین می‌توانند خواب‌سازی کنند و خود را به جای معصوم نشان بدهند. (ر.ک: احمد بن اسماعیل، ج 1-3، ص321 ؛ الانصاری، صص20 و 90)؛ به ویژه این‌که هیچ یک از افراد بشر در این دوران، چهره حقیقی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ندیده است و نمی‌داند ایشان به چه صورتی بوده اند تا بخواهد درستی و نادرستی رویای خود را تشخیص بدهد.

شیخ مفید مثال زیبایی زده و سخن دقیقی را بیان می‌کند:

برخی از ناصبی‌ها و دشمنان اهل بیت علیهم السلام بعد از این‌که شیعه شدند، [20] برای ما تعریف کردند که در زمان انحراف عقیدتی شان، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در خواب دیده اند که ابوبکر و عمر همراه او بوده و صاحب خواب را به تبعیت و محبت به آنان دستور می‌نمود؛ در حالی که یقینا این خواب و رویا باطل بوده است و شیطان در قالب رسول خود را نشان داده است».

همچنین آنچه در برخی گزارش‌ها به دست می‌آید، گویای آن است که تشخیص رویای صادقه از کاذبة آن‌قدر مشکل است که برخی از علمای ربانی و اولیای خدا نیز از تعابیر اشتباه در امان نبوده و با این‌که گمان کرده اند این رویا صادقه است، و عقاید خود را بدان مستند می‌نمودند؛ مسیر را به انحراف رفته‌اند.

به عنوان نمونه می‌توان به قصه تحریم استفاده ازقلیان اشاره نمود که برخی از اخباریین با تمسک به رویا، بر علمایی که استفاده از تنباکو را جایز می‌دانستند، احتجاج کرده‌اند و قائلین به جواز نیز به رویای دیگری استناد نموده‌اند که بر اذن امام علیه السلام به استفاده از قلیان دلالت دارد. [21]

یا این‌که برخی از مخالفان فلسفه و اخباریون، [22] علیه بزرگانی، مانند ابن سینا (طریحی، 1375: ج‌، ص 270)؛ ابن ادریس حلی و علامه حلی، به رویاهایی که از نظر آن‌ها صادقه بوده، استناد جسته‌اند؛[23] در حالی که در برابر آن‌ها در تایید این بزرگان رویاهای صادقه دیگری از طرف علمای موافق آن‌ها ارائه گردیده است.

در صورتی که با تمسک به این خواب نمی‌توان ارزش علمی علامه حلی و فقاهت ایشان را زیر سوال برد و ضعف استدلال مشخص است؛ [24] در حالی که رویاهایی دیگر در عظمت علامه حلی و کتاب‌های ایشان وارد شده است.[25]

آیت الله جوادی آملی نیز در عدم حجیت خواب در مباحث علمی و اعتقادی چنین می‌فرمایند:

« شاید سرّش آن باشد که در آن صورت حدّ و مرزی برای رؤیا و مکاشفات عرفانی وجود نمی داشت و هر کس هر چه می خواست در عالم رؤیا می دید یا در عالم مکاشفه مشاهده می کرد. از امور ساده ای مثل این‌که فلانی باید فلان مبلغ را به فلان کس بدهد؛ فلانی باید فلانی را به عقد خود درآورد یا به عقد فلانی درآید یا… گرفته تا امور مهمی، مانند ادعای نیابت و سفارت از حضرت بقیت الله عجل الله تعالی فرجه الشریف و…. در نتیجه بسیاری از امورْ واجب و بسیاری دیگرْ حرام می شدند و الزامات و التزامات فراوانی پدید می آمدند و راهی برای نفی و اثبات آن ها نبود و خلاصه، سنگی روی سنگی بند نمی شد، در حالی که معیار الزامات و التزامات فقهی در عصر غیبت آن است که دیگران راه عالمانه ای برای اثبات یا نفی آن داشته باشند و این، راهی جز استناد و اتکا به ادله اربعه (کتاب، سنت، عقل و اجماع) در استنباطات فقهی ندارد» (جوادی آملی، 1388: ج6، ص141)

همچنین ایشان در توصیه‌ای ظریف به متولیان فرهنگی چنین تذکر می‌دهند:

« بر این اساس، زمامداران فکری و فرهنگی جامعه باید توجه داشته باشند که با نقل رؤیاهای شیرین، مردم را به خواب شیرین فرو نبرند که اگر در کوتاه مدت از شنیدن آن لذت ببرند و بستر رشد و هدایتشان گسترده شود، در درازمدت زمینه یورش و شبیخون بیگانه فراهم می شود» (جوادی آملی، 1388: ج6، ص141).

حجیت واعتبار رویا برای استنباط حکم شرعی یا اثبات آن از سوی فقهای امامیه (از قدما تا معاصرین) مورد بحث وبررسی قرار گرفته است.با توجه به این که اصل اولی در اثبات احکام شرعی استنباط آن، به وسیله یکی از ادله چهار گانه، یعنی قرآن، سنت، اجماع و دلیل عقل است و هر دلیل خارج از آن مقبول نیست؛ مشاهدات انسان هنگام خواب و دیدن رویاهایی که دلالت بر حکم شرعی نماید، فاقد اعتبار می‌باشد.

در میان متکلمان و فقهای شیعه نیز کسی به اعتبار خواب در برابر نص و روایت قائل نبوده و در امور یقینی به خواب استناد نکرده‌اند. به عنوان نمونه، شیخ مفید، (حر عاملی، محمد بن حسن، 1418: ص 130)، سید مرتضی، (مرتضی، 1405: ج2، ص13)، علامه حلی (حلی، 1401: ص98)، ملا احمد نراقی (نراقی، ص191)، میرزای قمی (گیلانی میرزای قمی)، 1378: ج1، ص496) و علامه مجلسی (مجلسی، 1403: ج 58، ص238)؛ مباحثی را در این زمینه مطرح کرده و حدود اعتبار رویا و خواب را بیان نموده‌اند.

علامه حلی به صراحت در پاسخ به کسی که روایت عدم تمثل شیطان را در قالب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌خواند؛ می‌گوید:

«ما یخالف الظاهر فلا ینبغی المصیر الیه، و أما ما یوافق الظاهر فالأولى المتابعة من غیر وجوب، و رؤیته صلى اللّه علیه و آله لا یعطی وجوب اتباع المنام (حلی، 1401: ص98‌؛ ر.ک: مجلسی، 1404: ج 15، ص 468؛ حر عاملی، 1418: ج 1، ص690؛ بحرانی، 1423: ج2، ص284؛ مازندرانى، 1382: ص 314)؛ آنچه از خواب و رویا با ظاهر دستور اهل بیت علیهم السلام مخالف باشد؛ به هیچ عنوان پذیرفته نمی‌شود و آنچه را نیز با ظاهر دستورات اهل بیت علیهم السلام موافق است، می‌توان تبعیت کرد؛ اما وجوبی در اطاعت از این دسته از خواب‌ها نیز نمی‌باشد و دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خواب اطاعتی را بر ما واجب نمی‌کند».

از این روست که امام صادق علیه السلام فرمودند:

« فَإِنَّ دِینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یُرَى فِی النَّوْم» (کلینی، 1407: ج3 ص482)؛ دین خدا عزیزتر و علمی تر از آن است که بخواهد با خواب فهمیده شود». [26]

نتیجه

با توجه به این‌که در جای خود اثبات گردیده که هیچ دلیل روایی بر اثبات ادعاهای احمد بصری وجود نداشته و بلکه فردی است که از روش جعل، تحریف و تقطیع روایات بر اغفال مردم سعی نموده است؛ شکی در باطل بودن این جریان باقی نمی‌ماند تا بخواهیم از روش هایی مانند خواب و استخاره استفاده نماییم. به علاوه این‌که در مقاله اثبات نمودیم که دلیلی بر اعتبار خواب و استخاره جهت تعیین مصداق حجت الاهی و معصوم علیه السلام وجود ندارد.

از طرف دیگر، حتی این فرد در ارائه معجزه ناکام بوده و به مواردی تمسک پیدا کرده که نه تنها اثبات حقانیت او نیست؛ بلکه راهی برای تشخیص دروغ گویی و انحراف این فرد و جریان منسوب به او می‌باشد.

منابع

1. ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق علی اکبر غفاری، تهران، صدوق، چاپ اول، 1397ق.

2.ابن منظور،محمد بن مکرم،لسان العرب ،بیروت،دار صادر،چاپ سوم ،1414

3.طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة،بیروت ، اعلمی ،چاپ دوم ،1408 ق.

4.طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبة للحجة، محقق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، المعارف الاسلامیة، چاپ اول، 1411ق.

5.کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ج8، چاپ چهارم، 1407ق.

6.مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 111ج، چاپ دوم، 1403ق.

7.برقی،احمد بن محمد،المحاسن،قم، دارالکتب الاسلامیة،چاپ دوم،1371ق .

8.جعفریان ،رسول،مهدیان دروغین ،تهران،نشر علم ،چاپ اول ،1391 ش .

9.مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1404.

10.ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413هـ.

11.طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1407هـ.

12.طبرسی. فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، قم،‌ آل البیت، چاپ اول، 1417هـ.

13.طریحی، فخر الدین بن محمد ،مجمع البحرین ،تهران ،مرتضوی ،چاپ سوم ،1375ش.

14. ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر،قم ، اسماعیلیان ، چاپ چهارم ،1367 ش.

15.جزائری ، نعمت الله ، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار،بیروت ،موسسه تاریخ العربی ،چاپ اول ، 1427ق.

16. حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الاسناد ،قم ، آل البیت ، چاپ اول ، 1413 ق.

17. شریف الرضى، محمد بن حسین ،نهج البلاغة( للصبحی صالح)، قم ، هجرت ، چاپ اول ، 1414

18. مازندرانى، محمد صالح بن احمد ،شرح الکافی- الأصول و الروضة، تهران، المکتبة الاسلامیة ،چاپ اول ،1382 ق.

19.ابن بابویه ، محمد بن علی ،معانی الاخبار ، قم ، دفتر نشر اسلامی ، چاپ اول ، 1403 ق.

20.مفید ،محمد بن محمد ،المقنعة ،قم ، کنگره جهانى هزاره شیخ مفید ،چاپ اول ، 1413 ق.

21.ابن طاوس ،علی بن موسی ، الإقبال بالأعمال الحسنة ، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1376 ش.

22. : کراجکى، محمد بن على، کنز الفوائد، قم دارالذخائر ،چاپ اول ، 1410 ق.

23.حسن زاده آملی، حسن ،هزارو یک کلمه ، قم ،بوستان کتاب ،1381 ش.

24.ابن طاوس ،علی بن موسی ، کشف المحجة لثمرة المهجة، قم ، بوستان کتاب ، چاپ دوم ، 1375 ش.

25.بحرانی ،یوسف ،الحدائق الناظرة فی احکام العترة الطاهرة ،قم ،دفتر نشر اسلامی ،چاپ اول ، 1405 ق .

26.گیلانی (میرزای قمی)،ابوالقاسم بن محمد ، قوانین الاصول ،تهران المکتبة العلمیة الاسلامیة ، 1378 ق.

27.نراقی ،احمد، مناهج الاحکام و الاصول .موجود در کتابخانه اینترنتی نور به آدرس :

http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16676

28.حلی،حسن بن یوسف،اجوبة المسائل المهنائیة،قم،خیام،چاپ اول ،1401 ق.

29.مرتضی ،علی بن الحسین ،رسائل الشریف المرتضی ،قم ،دارالقرآن الکریم ،چاپ اول ،1405 ق.

30.مجلسی ،محمد باقر،ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار ،قم ،کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی ،چاپ اول ، 1406ق.

31.سیفی مازندرانی ، علی اکبر ،مبانی الفقه الفعال فی القواعد الفقهیة الاساسیة ،قم ، انتشارات اسلامی ،چاپ اول ، 1425ق.

32.ابن طاوس ،علی بن موسی ، فتح الأبواب بین ذوی الألباب و بین ربّ الأرباب ، قم ، آل البیت ، چاپ اول ، 1409ق .

33. طباطبایی،محمد حسین ، المیزان فی تفسیر القرآن ،قم ، انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم ،1417 ق.

34. خوئی ، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن (موسوعة الامام الخوئی ) ،قم ، احیاء آثار الامام الخوئی ،چاپ اول ، 1418 ق.

35.جمعی از نویسندگان زیر نظر کاظم موسوی بروجردی ، ،دائرة المعارف بزرگ اسلامی ،تهران ، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی ، چاپ دوم ، 1385 ش .

36. جمعی از نویسندگان زیر نظر احمدصدر حاج سید جوادی ،کامران فانی ، بهاالدین خرمشاهی ، دایرة المعارف تشیع ، تهران ،نشر شهید سعید محبی ،چاپ سوم ، 1386 ش.

37.اندلسی ، عیاض بن موسی ،ترتیب المدارک وتقریب المسالک لمعرفة اعلام مذهب مالک ،بیروت ،دارالکتب العلمیة ،چاپ اول ، 1418 ق.

38. دانیالی ،محمد جواد،(اعتبار سنجی استخاره با قرآن)، فصلنامه علمی- تخصصی «فقه»،ش 68، قم ،پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،زمستان 90

39 .نجمی ،محمد صادق ، (تاریخ حرم ائمه بقیع/قبر فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ یا فاطمه بنت اسد)، مجله میقات حج، شماره 7، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، بهار 1373.

40. الدهشوری ،سلمان ، دراسة استدلالیة حول الاستخارة(1)و (2)، فصلنامه فقه اهل البیت (علیهم السلام)،ش 58، وش59 ، قم، موسسه دایرة المعارف فقه الاسلامی، 1388 ش.

41.نجمی ، محمد صادق ، تاریخ حرم ائمه بقیع و آثار دیگر در مدینه منوره ، قم ،نشر مشعر ، چاپ اول ، 1388 ش.

42 .حلی ، حسن بن یوسف ، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم ، موسسه امام صادق ، (علیه السلام) ،چاپ اول ، 1382ش.

43. ابن فارس ، احمد ، معجم المقاییس اللغة ، قم ، مکتب الاعلام الاسلامی ، چاپ اول ، 1404 ق .

44.صدوق ،محمد بن علی بن الحسین ، علل الشرایع ، قم ، داوری ، چاپ اول ، 1385 ش .

45. جمعی از نویسندگان زیر نظر سید مصطفی میر سلیم،دانشنامه جهان اسلام ،تهران ،بنیاد دایرة المعارف اسلامی ،چاپ سوم ، 1386 ش.

46. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان ، قم ،نشر اسراء، چاپ اول ، 1388 ش.

47. حر عاملی ،محمد بن حسن ، الفصول المهمة فی أصول الأئمة (تکملة الوسائل) ، قم ،موسسه معارف اسلامی امام رضا (علیه السلام) ، چاپ اول ، 1418 ق .

48. شبر ، سید عبدالله ، الاصول الاصلیة و القواعد الشرعیة ،قم ، کتابفروشی مفید ، چاپ اول ، 1404 ق .

49 .بحرانی ، یوسف بن احمد ،الدرر النجفیة من الملتقطات الیوسفیة ،بیروت ،دار المصطفی لإحیاء التراث ،چاپ اول ،1423 ق.

50 .جامی ،عبدالرحمن ، نفحات الانس من حضرات القدس، چاپ کتابفروشی محمودی تهران ،

51.ابن حجر عسقلانی ،احمد بن علی ، الاصابة فی تمییز الصحابة ، بیروت ،دارالکتب العلمیة ،چاپ اول ،1415 ق.

52.مفید ، محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختارة ،قم ،کنگره هزاره شیخ مفید ،چاپ اول ،1413 ق.

53. شهبازیان ،محمد ،بررسی برخی ادله روایی احمد بصری یمانی دروغین ، فصلنامه علمی –پژوهشی مشرق موعود ،ش 27 ، مرکز تخصصی آینده روشن(پژوهشکده مهدویت )، پاییز 1392

54.یزدی طباطبائی ،سید محمد کاظم ، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشی ) ،قم ، دفتر نشر اسلامی ، چاپ اول ، 1419 ق.

55.سبزواری ، سید عبدالاعلی ، مهذب الاحکام ،قم ، المنار ، چاپ چهارم ، 1413 ق.

56. جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی ، موسوعة الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل البیت (علیهم السلام) ، قم ، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بیت علیهم السلام ،چاپ اول ، 1423 ق.

کتب چاپ شده در انتشارات طرفداران احمد بصری با عنوان (اصدارات انصار الامام المهدی )

1.احمد بن اسماعیل ،الجواب المنیر

2. واحد تحقیقات انتشارات انصار الامام المهدی ،ادله جامع یمانی

3.احمد بن اسماعیل ،نصیحة الی طلبة الحوزات العلمیة.

4.احمد بن اسماعیل ،المتشابهات

5.الانصاری ، زکی ، بین یدی الصیحة قراءة فی الاحلام منهجا و علما

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد