خانه » همه » مذهبی » نقد کتاب شیعه گری کسروی

نقد کتاب شیعه گری کسروی


نقد کتاب شیعه گری کسروی

۱۳۹۳/۰۶/۱۵


۶۳۳۵ بازدید

جواب قانع کننده ای بر کتاب شیعه گری کسروی می خواهم برای قانع کردن کسی که بعد از خواندن این کتاب سنی شده و یا بی دین شده؟

کسروی نخست “ وحی ” را همان الهام دانست که به هر کسی ممکن است از جانب خدا فرود آید و آن‌را ویژه پیامبران ندانست و نبوت هم با این استدلال به‌پایان نرسیده است و با این زمینه‌سازی کتاب “ ورجاوند بنیاد ” را کتاب مقدس وحی شده برخود وانمود کرد!او خود را آشکارا پیامبر ندانست، لیکن پیروانش که در “ یاهماد آزادگان ” – کیش یا مذهب کسروی – گرد آمده‌اند او را پیامبر دانستند و کتاب مقدسش را “ ورجاوند بنیاد ” پنداشتند و آیین یا کیش او را “ پاکدامنی ” نامیدند! کسروی برای این‌که زمینه‌ی پذیرش این کیش را میان پیروان خود یا توده مردم فراهم کند، به بهانه خرافه‌زدایی از دین، با بی‌انصافی و عوام‌فریبی و قلب حقیقت و تحریف واقعیت و سفسطه‌بازی ویژه‌ی خود، تیشه به ریشه‌ی “ شیعی‌گری ” کوبید.در کتاب شیعه‌گری خود، مسئول همه خرافه‌های موجود در مذهب شیعه را امام جعفر صادق (ع)معرفی کرد و توهین‌هایی به ساحت مقدس آن امام همام وارد نمود که حتی هیچ دشمنی چنین راهی در برابر دشمن عقیدتی خود پیش نمی‌گیرد.کسروی اعتقادات شیعه از قبیل روضه خوانی وعزاداری محرم را مورد هجمه قرار داد برای مثال میتوان به کتاب شیعیگری ص۳۸ اشاره کرد: ‹‹آن بارگاه ها که در مشهد و قم و سامرا و کربلا و نجف و دیگر شهرهاست و شیعیان به زیارت میروند . . . اگر دیده اید هریک بتخانه باشکوهی است.›› کسروی امامان معصوم را که نمونه طهارت هستند را مورد تمسخر قرار میدهد، این درحالی است که خود کسروی از پیشگامان پابوسی و سجده بر قبر (؟) کوروش است!پر آشکار است که کسروی قصد انتقاد علمی یا خرافه‌زدایی از مذهب را ندارد، زیرا او با تمسخر و تحقیر وجود امام زمان(عج) را مورد تردید قرار می‌دهد و می‌گوید “ ما نمی‌دانیم این مهدی سرداب‌نشین! کی می‌خواهد از سرداب بیرون بیاید! ” (شیعه‌گری)
کسروی به‌جای این‌که اصول عقاید شیعه را به‌میان کشد و درباره درست یا نادرستی آن داوری کند، برخی از باورهای خرافی عوام را مطرح کرده، آن‌ها را به‌پای اصول مذهب گذاشته، بی‌رحمانه به ریشه‌کنی آن پرداخته شود.
یکی از روش‌های کسروی آزادی‌خواه! برای تصفیه مذهبی و هم اصلاح دینی، کتاب سوزان بود! وی و پیروانش در روز اول دی‌ماه طی جشنی کتاب‌هایی را که مخالف نظرشان و اندیشه‌شان بود در آتش می‌انداختند و به آتش می‌کشانیدند. بیش از هرکتابی مفاتیح‌الجنان و دیوان حافظ را می‌سوزاندند. زیرا دعاهایی که در مفاتیح‌الجنان نوشته شده – علاوه بر سوره‌های چندی از قرآن که در آن هست – و دیوان حافظ و اشعار دیگر شاعران – به‌جز اشعار ناصرخسرو – با اندیشه‌های او هم‌خوانی نداشت و برای باورهای مردم زیانبار بود!!!
کسروی در اظهارات ضد شیعه خود، بطور غیر مستقیم از نظرات وهابیون استفاده میکرد و این نقطه ظریف را امام خمینی (ره) سالها پیش از رهبریت، با ذکاوت کامل درک کرده بودند. کتاب کشف الاسرار که امام آن را در جوانی نوشته اند، یکی از فصیح ترین و کامل ترین جوابیه های شیعه در برابر وهابیت است. امام راحل از آنجایی که به جهالت کسروی پی برده بودند، زیاد به نقد او نمی پرداختند، لکن در همین کتاب کشف الاسرار ص۴، حجت را بر کسروی تمام کرده اند: ‹‹اینک برخی از نویسندگان برای خودنمایی و اظهار روشنفکری، از افکار جاهلانه ابن تیمیه پیروی میکنند. اینها به ادعای خود منورالفکرند و چنین پنداشته اند که منورالفکری از زیر فرمان قرآن و اسلام سرپیچیدن و به بزرگان دین ناسزا گفتن است؛ غافل از آنکه ما میدانیم اینها از وحشیان نجد و شترچرانهای ریاض که از رسواترین ملل جهان و وحشی ترین عائله بشری هستند، پیروی میکنند.››
کسروی علیه بدخواهی و بدفهمی متون دینی و تفسیر ناروای حقایق دین فریاد برنیاورد، بلکه علیه اندیشه‌های دیگران آتش به‌دست گرفت و اندیشه را چه خوب و چه بد، با آتش پاسخ داد. این کار نادرست، واکنشی پیدا کرد و او را در سال 1324 در دادگاه ترور کردند.
در آخر باید گفت که کسروی نویسنده قابلی بود، اما افسوس که افکار مسموم خود را در کتابهای فلسفی، سیاسی و تاریخی خود دخیل میداشت. و به استعمارگران اروپایی خوش خدمتی میکرد و بساط نفاق جامعه را فراهم می آورد.
(ر.ک. مقاله اشاراتی بر زندگی ، افکار و ماهیت سید احمد کسروی ، فرزاد قنبری ، سایت آفتاب و مقاله نقدی بر اندیشه‌های انحرافی احمد کسروی، سید حجت مساوات)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد