خانه » همه » مذهبی » نیاز به دوست داشتن

نیاز به دوست داشتن


نیاز به دوست داشتن

۱۳۹۳/۰۲/۰۱


۲۹۷۶ بازدید

سلام چرا خداوند ، نیاز به دوست داشتن را در انسان قرار داد؟ چرا انسان از بودن در کنار هم نوعان اش لذت می برد؟ چرا این میل در او وجود دارد؟

 از مکاتبه با این مرکز حق شناسی کرده و سپاسگزاریم؛ امیدواریم همچنان همراه و راهنمای خوبی برایتان باشیم. دوست داشتن، از نعمتهای خداست و نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، نیازی طبیعی است که از نوزادی شروع شده و تا سنین پیری با ما همراه است .
پرسشگر گرامی نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از نیازهای اساسی انسان است که در مقاطع مختلف زندگی به شکل های گوناگون نمودار می شود. هر انسانی در طول زندگی خویش نیاز به ارضای عاطفی شدن دارد و این نیاز هم در هر سنی به وسیله یک سری افراد برآورده می شود. در سنین کودکی توسط پدر و مادر و اعضای خانواده، در سنین نوجوانی علاوه بر خانواده، دوستان و هم کلاسی ها سهم عمده ای دارند و در سنین جوانی توسط همسر.   یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان ها دوست داشتن و دوست داشته شدن است که باید مثل سایر نیازهای طبیعی انسان تأمین گردد. البته عشق و دوستی نمی تواند یکطرفه باشد ، بلکه همواره دو طرفه است. کسانی دوست داشتنی تر هستند که دیگران را دوست دارند. عشق و دوستی یک معامله دو طرفه است. باید دانست بنای هستی نیز از دوستی و محبت است. عشق و دوستی سرچشمه خوشبختی ها و شادی هاست ، و در دریای بی ساحل لذت ها و نعمت ها.
دوست داشتن نشانه ای از لطف خداست. در این جهان سعی و تلاش کنیم که همواره دوست بداریم و عشق بورزیم زیرا چه بسیارند مشکلات و معضلاتی که ریشه ی آنها شقاوت و دشمنی ست..اساس حیات بردوست داشتن است؛ وگرنه هیچ موجودی زنده نمی‌ماند، محبت قوی‌ترین هیجان روح است. هر حس دیگری را خاموش می‌کند و زیر پا می‌گذارد.
محبت انسان ریشه در معرفت او به خویشتن دارد. محبت انسان به خود، او را وادار می‌کند که به سوی کمال حرکت کند ونقص را از خود بزداید. یکی از روانشناسان «جان بی‌کایزل» درباره عشق و محبت می‌گوید: «احتیاج به محبت با هر نوزادی به دنیا می‌آید. ظاهراً نوزاد ابتدا غذا و آسایش می‌خواهد، اما چند هفته نمی‌گذرد که به مادر می‌چسبد و لبخند می‌زند و تمنای محبت می‌کند. پس آن چه برای حفظ بقا لازم دارد، اولین احتیاج کودک به دوست داشتن و محبوب بودن است.»
 تمام فعالیت‌های افراد بشر در زندگی بر محور عشق و محبت قرار گرفته است. میزان محبت انسان نسبت به دیگران باید متناسب با میزان شایستگی آنها باشد. یعنی نمی‌توان همه را به یک اندازه دوست داشت، زیرا این عمل به معنای نادیده گرفتن- ارزش‌ها و ضایع کردن گوهر محبت است- محبت سرمایه‌ای با ارزش است که نمی‌توان آن را بیهوده به این و آن بخشید، بلکه با توجه به نقش محبت در سوق دادن انسان به کمال باید تنها در جایی به کار رود که دل را مجذوب کمال کند.
هدف محبت تأمین سلامت و بهداشت روانی انسان در دنیا است. تحقق این هدف از این طریق امکان‌پذیر است که انسان نفرت را با مودت پاسخ گوید و از راه گذشتی زیبا و دل‌پسند با تجاوز روبه‌رو شود و ستم‌گری را با عفو مبادله کند. محبت برای انسان یک نیاز طبیعی به شمار می‌رود و زندگی بدون محبت سرد و بی‌صفا و خسته‌کننده است. هر انسانی دوست دارد محبوب دیگران باشد و از اظهار محبت، دلگرم و مسرور می‌شود.
«سخت دلی و خشونت مایه پراکندگی و جدایی است.» (قرآن مجید سوره آل عمران) زندگی بدون محبت سرد و بی‌روح است. تبادل محبت از دوران کودکی باید آغاز و پایه‌گذاری شود. بهترین کسانی که می‌توانند این نیاز عاطفی را پایه‌گذاری کنند، والدین وبالاخص مادراست. کودک در دامن گرم مادر آرمیده و از نگاه‌های محبت‌آمیز و نوازش‌ها و بوسه‌های او احساس محبوبیت می‌کند.
 روانشناس دیگری می‌‌گوید: محبت مادر به طفل امکان تجربه جهان نورانی را به او می‌دهد. کیفیت تجربه این جهان از جانب طفل به وسیله چگونگی رفتار عاطفی مادر تعیین می‌شود. همه ما رفتارهای عاطفی را به شکل عاطفی درک می‌کنیم. عکس‌العمل طفل نسبت به بزرگسالان رنگ عاطفی بیشتری دارد. محرومیت از محبت باعث عقب‌ماندگی کودکان می‌شود.
والدین موفق باید فرزندانشان را به گونه‌ای ترغیب کنند که از درون احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند و اعتماد به نفسشان تقویت شود و احساس کنند مورد علاقه والدین هستند.خلاء عاطفی در زندگی، انسان را با هیچ چیز دیگر نمی‌توان جبران کرد. بی‌تردید یکی از مهم‌ترین نقش‌های خانواده، پرورش عاطفی کودکان است که برای آن جایگزینی نمی‌توان یافت.
 وجود و حضور زن در کانون خانواده درواقع در حکم چراغ فروزانی است که نور عاطفه را در فضای خانه می‌پراکند و محیط خانواده را از نظر ارزش‌های عاطفی غنای بیشتری می‌بخشد. عاطفه مادری اوج عاطفه انسانی است و نظیری برای آن نمی‌توان یافت.بدون تردید زن برای جامعه انسانی در حکم منبع عاطفی و معنوی پرارجی است که اگر جامعه در جهت رشد واعتلای خود از این سرچشمه عواطف استفاده شایسته‌ای به عمل نیاورد، با فقر عاطفی و معنوی و از ارزش‌های انسانی فاصله خواهد گرفت.
عاطفه را باید سرمایه معنوی نامید که نه‌تنها فرد، بلکه جامعه نیز برای رسیدن به حیات اجتماعی سالم و سعادتمند محتاج آن است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد