خانه » همه » مذهبی » نیاز خدا به بندگی انسان

نیاز خدا به بندگی انسان


نیاز خدا به بندگی انسان

۱۳۹۶/۰۶/۰۵


۱۶۳۴ بازدید

با سلام
بنده کارشناس ارشد فقه و حقوق هستم و با توجه به مطالعات که داشتم و پژوهش هایی در مباحث اعتقادی و فلسفی به یک سوال اساسی برخورد کرده ام که :

۱-با توجه به اینکه خداوند متعال واجب الوجود است و هیچ نیازی و نقص ندارد هدف از آفرینش عالم منظور کل عوالم است (دنیا و آخرت)چه بوده ؟ آیا این ها همه برای انسان بوده حتی خلقت ملائک و هفت آسمان و بهشت و جهنم و حیوانات و. …؟
۲- و با توجه به اینکه خداوند در قرآن میفرماید جن و انس را برای عبادتم خلق کرده ام میدانم که منظور رسیدن به کمال است این رشد و تکامل که گفته اند لقاء الله منظور چیست و با توجه به اینکه بیشتر مردم به خاطر بهشت یا جهنم عبادت میکنند طبیعتا بهشت کمال انسان است یعنی هدف از خلقت رفتن به بهشت است و لقاءالله هم درجات آخر بهشت است؟
۳- چرا ما حتماً برای تکامل باید بندگی کنیم و هدف از بندگی چیست ؟ و چرا خدا همه کمالات را در عبادت و بندگی بیشتر قرار داده با توجه به بی نیازی خدا پس چرا ملائک مداوم عبادت میکنند به زبان خودمانی هر لحظه مدح خدا را میکنند ؟
۴- سوال آخرم این است که جناب آقا قرائتی در کتاب تفسیر نماز میفرمایند که :
هرچه در برابر خداوند بیشتر خم شویم ، قدرت برخورد با شیطان و شیطان صفتان را بیشتر خواهیم داشت . امام صادق علیه السلام می فرمود : رکوع و سجود طولانی ، ابلیس را عصبانی کرده و می گوید : وای بر من ! این مردم با اینگونه بندگی ، دیگر مرا اطاعت نمی کنند .
خداوند به فرشتگان می گوید : ببینید بندگان من چگونه مرا تعظیم می کنند و در مقابل من رکوع می کنند، من نیز آنان را بزرگ خواهم کرد و به آنان عزت و عظمت می بخشم
آیا این عبادت و بندگی ما که باعث میشود خداوند خشنود شود و افتخار کند به چنین بنده ای آیا خداوند که یقین داریم کمال مطلق و بی نیاز است آیا این خشنودی أعوذ بالله حاکی از احتیاج خدا به عبادات ماست و انسان با عبادت زیاد دقیقاً چه چیزی کسب میکند اگرکمال خلیفه اللهی باشد که ائمه آن را تحقق بخشیده اند پس چه هدفی در خلقت ما بوده ؟
بابت سوالات زیاد از محضرتون عذر خواهی میکنم ولی چه کنم که این سوالات باعث شده یک مقدار اعتقاداتم با مشکل مواجه شده به همین خاطر چون قبل هم از راهنمایی های ارزنده شما بهره مند شدم در زمینه مسائل روانشناسی این بود که مزاحم شما شدم خداوند به شما عزت بدهد
صمیمانه ممنونم

همانگونه که بندگی خدای متعال را نباید تعبیر به نیازِ او نمود ، نمیتوان به نحوه تکامل یک وجود امکانی و تبعی ، ایراد از ساختار گرفت . اگر هر روشی دیگر نیز برای تکاملآن وجود غیر مستقل ، (غیر از عبودیت ) نیز متصور بشویم ، باز همین پرسش قابل طرح خواهد شد . پس نیازِ انسان برای تکامل ، منحصر در عبودیت است . ساختار هر وجودِ غیر مستقل ، برگرفته از حکمتهای مورد نظر ِ سازنده است .شاید مراد از خم شدن فقط ، طول رکوع و سجود نباشد .بلکه خضوع و خود وابسته دیدن ِ در همه امور نسبت به خدای عز و جل است . بنابر مشهور ، افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است . خدای متعال منزه از هر گونه تغییر حالات است . آیه شریفه 29 سوره مبارکه الرحمن «یسئله من فى السموات و الارض کل یوم هو فى شان؛ تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا دارند، و او در هر روز در کارى نو مشغول است». از دو بخش تشکیل شده است:بخش اول: تمام موجودات به او نیاز دارند که این به این معنى است که تمام موجودات در هستى و شوون ذاتى و غیر ذاتى خود بدو محتاجند. به زبان فلسفى تمام موجودات حادث ذاتى هستند و در پیدایش و بقاء خود به علت خود یعنى ذات بى نیاز پاک نیازمندند . بخش دوم: ذیل آیه است که «کل یوم هو فى شان؛ هر روز خدا در کار جدیدى است». آیا منظور از «یوم» زمان است ، پس تفسیر آیه این است که خداوند تعالى هر زمانى در آفرینش جدیدى است و هر زمانى طرحى نو در مى اندازد، (تفسیر نمونه، ج 23، ص 134 و 135) یا منظور از «یوم» امرى بالاتر از زمان است که به علت ضیق تعبیر از آن به «یوم» تعبیر شده است؟ توضیح این که هر حادثه اى اگر زمانى باشد دو چهره دارد: زمانى و زمانه اى. آنچه مربوط به زمان است جزء تاریخ است و آنجه مربوط به زمانه است در تاریخ و بند زمان نمى گنجد و فراتر از زمان مى رود و چون ثابت است فراتر از زمان و مکان مى رود. چنانچه واقعه عاشورا یک بعد زمانى دارد و یک بعد زمانه اى و ملکوتى که فراتر از زمان و مکان است، (عرفان وحماسه ، آیت الله جوادى آملى، ص 49 – 46). با این تفسیر احتمال دارد که منظور از «یوم» زمانه باشد. زیرا پدیده مادى که چنین باشد، که چهره ملکوتیش فراتر از زمان باشد و در عین حالى که در زمان و مکان واقع شده است، در زمان و مکان نگنجد از آنها فراتر رود، موجود مجرد و آن هم مجرد على الاطلاق که هیچ جهت امکان و نقصى در او نیست، و هیچ چهره زمانى ندارد، لاجرم در ظرف زمان نمى گنجد، آرى او در هر زمانى هست امادر زمان نیست و زمانمند نیست و در هر مکانى هست و اما در مکان نمى گنجد و مکان دار نیست، (المیزان ج 19 ص 611) بنابر این معناى آیه این مى شود که خداوند متعال در هر زمانه اى در کارى جدید است و امرى جدید مى آفریند که هرگز نبوده است و کارهاى او تکرارى نیست ، بلکه بدون الگو و ابتکارى است.براى تفسیر بیشتر آیه به تفاسیر ذیل مراجعه کنید: 1- تفسیر نمونه ج:23 ص:138 137و141 1402- تفسیر المیزان متن عربى ج:19 ص:115 و1173- تفسیر المیزان ترجمه فارسى ج:19 ص:171 170 و 173

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد