طلسمات

خانه » همه » مذهبی » هدف خودشناسی

هدف خودشناسی


هدف خودشناسی

۱۳۹۲/۰۶/۰۲


۳۶۳ بازدید

هدف از خودشناسی چیست؟

با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی:
هدف از خلقت انسان رسیدن به کمال است و این کمال در سایه خودسازی است ، یعنی انسان تا خودسازی نکند ممکن نیست به کمال حقیقی برسد، از طرفی هم خودسازی در سایه خودشناسی است ، یعنی تا انسان خودش را نشناسد نمی تواند خودسازی کند.پس کمال انسان در سایه خودشناسی اوست. برای توضیح بیشتر:

اولین گام در راه خودسازی و تهذیب نفس، خودشناسی است. تا انسان از شناخت صفات و ملکات خود غافل باشد نمی تواند به اصلاح خود بپردازد. آشنایی با صفات و استعدادها و علاقه ها و گرایش های خودآگاه و ناخودآگاه زمینه ساز قدم برداشتن در جاده سازندگی روحی و معنوی است.
چگونه امکان دارد انسان به تعالی معنوی و کمال نفسانی برسد و عیب های درونی خود را اصلاح کند و زشتی های باطنی را از چهره زیبای جان بزداید در حالی که شناخت درستی از خود ندارد؟
آیا بیمار تا متوجه بیماری خود نگردد در پی طبیب و درمان بر می آید؟
آیا مسافری که گمگشته کوه و بیابان است بدون آگاهی از گمراهی خود، از دلیل و راهنما نشان می گیرد؟
آیا انسان بی خبر از هجوم و شبیخون دشمن، هرگز در صدد دفاع از خود بر می آید؟
بدون شک پاسخ همه این پرسش ها منفی است, همان گونه آن کس که خود را نشناسد و از کاستی ها و عیب ها و آلودگی ها و نیز از سرمایه ها و نیروها و استعدادهای خود آگاه نباشد، به دنبال تهذیب نفس و بهره گیری از انفاس مسیحایی طبیبان روحانی نخواهد رفت.
رابطه میان خودشناسی و تهذیب نفس را از چند جهت می توان مورد بررسی قرار داد:
انسان با شناخت خود، مقام وجایگاه واقعی اش را در جهان آفرینش در می یابد و به کرامت و عظمت نفس خود پی می برد و خود را پرتوی از عالم ملکوت و نفحه ای از نفحات ربانی می یابد و پی می برد که این گوهر گرانبها را نباید به بهای ناچیز فروخت و به آسانی چوب حراج بر آن زد. تنها کسانی خود را آلوده رذایل نفسانی می کنند و گوهر پاک روح انسانی را به فساد و آلودگی می کشند که از عظمت آن بی خبرند. امیر مؤمنان (علیه السلام) قدر و قیمت این گوهر ارزنده را چنین بیان می کند: «إنَّهُ لَیسَ لِأنفُسِهِم ثَمَنٌ إلّا الجَنَّة, فَلَا تَتَّبِعُوهَا إلَّا بِهَا[1]؛ جان های شما بهایی جز بهشت ندارد، پس آن را به کمتر از بهشت نفروشید.»
[1] . دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، حکمت 456.
انسان با شناخت خویشتن به خطرات خواهش های افسار گسیخته و نامعقول نفس و ناسازگاری و تضاد آن با سعادت خویش پی می برد و برای رویارویی با آن آماده می شود. اگر چنین شناختی نباشد هجوم بی امان تمایلات سرکش انسان را غافلگیر کرده و توان مقابله و چاره اندیشی را از انسان سلب می کند و ضربات سنگینی از این ناحیه بر روح و شخصیت انسان وارد می شود.
شناخت نفس راه پی بردن به استعدادهای گوناگونی است که برای پیمودن راه پرفراز و نشیب پیشرفت و تعالی و کمال در وجود انسان قرار داده شده است. پس از این آگاهی انسان تشویق و ترغیب می شود که برای پرورش و شکوفایی این استعدادها بکوشد؛ گنج های گران بهای درونش را استخراج کند و گوهر خود را هویدا سازد. آن کس که با خویش بیگانه و ناآشنا است همچون ثروتمندی است که در گوشه گوشه خانه اش، گنج های باارزشی نهان است ولی چون از آن بی خبر است ممکن است از گرسنگی و تهی دستی بمیرد، در حالی که در زیر پایش گوهرهای نفیسی است که نه تنها جان او بلکه جان هزاران نفر دیگر را نجات می دهد.
هر یک از رذایل اخلاقی و نفسانی، ریشه یا ریشه هایی در عمق جان انسان دارد؛ با خودشناسی این ریشه ها شناخته می شود و درمان این امراض روحی امکان پذیر و آسان می گردد و به این ترتیب زمینه و بستر مناسبی برای تهذیب نفس فراهم می گردد.
از همه مهم تر این که خودشناسی بهترین و کوتاه ترین راه خداشناسی است و شناخت خداوند و آشنایی با صفات جلال و جمال حق، قوی ترین عامل برای زدودن زشتی ها و پستی ها از صحنه جان و آراسته شدن به کمالات نفسانی و اخلاق الهی است.[1] انسان در اثر چنین شناختی احساس شرافت و کرامت می کند و به قداست و ارزش وجودی خود پی می برد و زیبایی های اخلاقی و فضیلت ها در نزدش معنا می یابد. در این صورت است که از یأس و ناامیدی و پوچ پنداری و بیهودگی و روزمرگی می رهد و تصویری زیبا و دلچسب و جهت دار از زندگی در روح و ذهنش نقش می بندد.
به دلیل اهمیت فراوان خودشناسی، در آثار و منابع اسلامی، بر آن تأکید ویژه ای شده است، با این که قرآن کریم همه عالم هستی را سراسر نشانه ها و آیات الهی می داند و همه حوادث و پدیده های آن را راه شناخت پرودگار عالمیان می شمارد؛ ولی توجه ویژه ای به خودشناسی دارد و برای
[1] . ر.ک: آیت الله مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، چاپ اول، 1377، ج 1، ص 322.
نفس انسان حساب خاصی باز کرده است: «وَ فِی أَنْفُسِکُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ[1]؛ در خودتان نیز آیاتی است، آیا نمی نگرید؟»
نظر به نقش محوری خودشناسی و شناخت آیات درونی در شناخت خداوند است که قرآن مجید، فراموش کردن خداوند را مستلزم فراموش کردن و از یاد بردن نفس می داند و این را عقوبت و جزای غفلت از خدا می داند: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ[1]؛ مانند آنانی نباشید که خداوند را از یاد بردند، خدا هم خودشان را از یادشان برد.»
در روایات معصومین(علیهم السلام) نیز تعبیرات جالبی و شگفتی در این زمینه وجود دارد:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) خودشناسی را راه خدا شناسی دانسته اند: «مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه».
«مَعرفة النَّفسِ أنفَعُ المَعَارف[1]؛ خودشناسی سودمندتین شناخت هاست.»
«غَایة المَعرفَة إنَّ یَعرف المَرء نَفسَة[1]؛ نهایت معرفت این است که انسان خود را بشناسد.»
«کُلَّما زَادَ علم الرَجُل عِنَایتة بِنَفسه وَ بَذل فِی رِیاضَتِها و صَلاحهَا جَهده[1]؛(همان-1) هر چه بر آگاهی انسان افزوده شود، توجه و اهتمامش به خود بیشتر می شود و در راه تربیت و سازندگی خود بیشتر می کوشد.»
«عَجَبتُ لِمَن نیشد ضَالَّتَه و قَد أَضَلَّ نَفسَه فَلا یَطلَبُها[1]؛ در شگفتم از کسی که گمشده اش را می جوید ولی خود را گم کرده و آن را نمی جوید.»
احادیث فراوان دیگری در این باره که همگی از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده در کتاب ارزشمند «غرر الحکم و درر الکلم»توسط مرحوم «آمدی» جمع آوری شده است.[1][1] . ذاریات، آیه 21.
[1] . حشر، آیه 19.
[1] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1362، ج 6، بخش معرفت نفس، ص 139؛ و علامه طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، مؤسسه الأعلمی، بیروت: ج 6، ص 170، ذیل آیه 105 سوره مائده.
[1] . همان.
[1] . همان.
[1] . همان.
[1] . ر.ک: به سوی خودسازی، ص 25.
خلاصه:
خودشناسی به معنای خودشناسی شناسنامه ای نیست بلکه بدین معناست که انسان تمام واقعی خود را در جهان آفرینش دریابد و بفهمد که پرتوی از عالم ربوبی است. موجودی ملکوتی است
که آگاه و مختار و آزاد آفریده شده تا به سوی کمال نامتناهی سیر کند و با افرینش ویژه اش مسئولیت پرورش و ساختن خویش را بر عهده گرفته است. در سایه چنین شناختی زمینه رشد و تعالی و تذهیب انسان فراهم می گردد. تلاش و کوشش بی وقفه پیامبران الهی(علیهم السلام) این بوده که فطرت انسان ورا بیدا سازند تا به گوهر وجود خویش پی ببرند و وابستگی و ارتباط خود با خداوند را دریابند و همه چیزشان را در راه تحصیل مقام رضا و قرب به پرودرگار صرف نمایند. پیامبران(ع) آمدند تا انسان ها را در طریق شناخت و توجه به فضائل و مکارم و به کار بستن آنها برای نیل به مدارج کمال و قرب به حق، راهنمایی و یاری کنند. امیرمؤمنان(ع) که خود پیشتاز میدان خودسازی و بندگی است در حدیثی نفیس و گهربار می فرماید: «مَن کَرمَت عَلَیه نَفسَه هَانَت عَلَیه شَهوَاتَة[1]؛ هر کس نفس خویش را گرامی بدارد، خواهش های او در نظرش پست و بی مقدار خواهد شد.»[1]در حقیقت «خودسازی» و «خودشناسی» آن چنان به هم وابسته و در هم تنیده اند که می توان گفت دو روی یک سکه اند. «خودسازی» چیزی جز تلاش برای تعالی هر چه بیشتر در جهت «قرب الی الله» و «قرب الی الله» نیز پیوسته با «معرفت الله» قرین و همراه است. به راستی مگر می توان بدون «شناخت مقصد» در جهت نزدیکی و رسیدن به آن تلاش کرد؟[1][1] . نهج البلاغه.
[1] . ر.ک: آیت الله امینی، ابراهیم، خودسازی، ص 27.
[1] . به سوی خودسازی، ص 11.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر . ک :
1- انسان و ایمان شهید مطهری
2- انسان در قرآن شهید مطهری
3- خودشناسی برای خودسازی محمد تقی مصباح یزدی
4- جامع السعادات مولی مهدی نراقی
5- محاسبه النفس سید بن طاووس

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد