طلسمات

خانه » همه » مذهبی » هدف در زندگی

هدف در زندگی


هدف در زندگی

۱۳۹۳/۰۷/۰۶


۹۴ بازدید

اگر هدفمان در طول زندگی و در کار های مختلف اول رضای خداوند و بعد سایر مسائل باشد، آیا اینگونه هدفی درست است؟

دوست عزیزم؛ از خصوصیت هاى دین مقدس اسلام این است که در هر حال و هر شغل و هر مکانى مى توان در عین اشتغال به کار و تلاش، غرق در عبادت بود و به آن کار انگیزه الهى و خدایى بخشید. حدیث شریف«انما الاعمال بالنیات (بحارالانوار، ج 70، ص 212، ح 40) راه گشاى بسیارى از این مشکلات است و یادآورى می کند که چیزى که مهم است به خداوند توجه داشتن و با یاد او و عشق و محبت او در زندگى گام برداشتن است.
کشاورزى که با چنین نیتى در مزرعه از سر و رویش عرق جارى است و کارگرى که براى تأمین نیازمندى زندگى خود و خانواده اش کارهاى سختى را انجام مى دهد مى تواند با همین نیت که به اعمال و فعالیت هاى او رنگ خدایى مى دهد خود را به مبدأ قدرت و عظمت ورحمت متصل نماید و خود را در حال عبادت ببیند.
دانشجویى که هدفش از درس خواندن به دست آوردن تخصص و رفع مشکلات مملکت و قطع وابستگى به بیگانگان و خدمت به مردم و خلق خداست و با همین انگیزه و با توجه به خداوند و ایجاد ارتباط با او درس مى خواند، کارش مورد رضایت خداوند است و عبادت محسوب مى گردد چون هدف از عبادت، نزدیکى و قرب انسان با خداوند متعال و ایجاد ارتباط با اوست که با چنین نیتى مى توان هر عملى را به عبادت تبدیل کرد.
پرسشگر عزیز؛ انسان برای انجام هر عملی قصد و نیتی دارد و هدفی را دنبال می کند. بنابراین هدف یا الهی است و یا غیر الهی است.
اگر نیت غیر الهی باشد:
اعمال عبادی اگر با انگیزه ی غیر الهی صورت گیرد یعنی ریا (خودنمایی و نشان دادن عمل به مردم برای جلب نظرآنها) در آن وارد شود از نظر فقهی باطل بوده،و اگرآن عمل از واجبات باشد همچون نماز،باید دوباره ادا شود.
اما اگر عمل غیر عبادی باشد؛ مثلا برای رضایت دیگران کاری را انجام دهد بدون شک چنین فردی همواره مضطرب خواهد بود. چون انسان هیچ گاه نمی تواند همه ی مردم را از خود راضی کند. همین افرادی که زمانی از انسان تعریف می کنند اگر روزی عملی بر خلاف میل و منافع آنها صورت گیرد، بر ضد شخص اقدام کرده و اظهار نارضایتی می کنند. بنابراین واقعا ارزش ندارد که انسان برای کسب لذتی زود گذر، تبعاتی عذاب آور را بپذیرد. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «شتان ما بین عملین، عمل تذهب لذته و تبقی تبعته و عمل تذهب مؤنته و یبقی اجره؛ چقدر فاصله بین دو عمل است. عملی که لذتش می رود و کیفر آن می ماند و عملی که رنج آن می گذرد و پاداش آن ماندگار است.»( نهج البلاغه، حکمت122)
به خوبی روشن است که کار برای غیر خدا، برای انسان حاصلی جاودان نخواهد داشت هرچند ممکن است انسان به طور موقت به هدف مورد نظر برسد.
دوست عزیز؛ اگر انسان باور کند که:
1. همه چیز فانی است و تنها حضرت حق تعالی باقی است. «کل شئ هالک الا وجهه؛ جز ذات او همه چیز فانی است.» (سوره قصص، آیه 88)
2. زندگی موقت دنیا به سرعت می گذرد.« الدنیا دار ممر لا دار مقر؛ دنیا گذرگاه عبور است نه جای ماندن» ( نهج البلاغه، حکمت 133)
3. همه امور به دست خداست؛ عزت و ذلت، فقر و غنا و…«من کان یرید العزة فلله العزه جمیعا…؛ هر کس عزت می خواهد همه عزت ها از آن خداست» ( سوره فاطر،آیه10)
4. خدا بر انجام هر کاری قادر است« ان الله علی کل شئ قدیر»
5. خدا مهربانترین فرد نسبت به انسان ها است«ان الله بالناس لرئوف رحیم» (سوره بقره، آیه 143)
6. خدا عالم مطلق است و از نیازهای ما آگاهی دارد.«والله علیم قدیر»
7. مقلب القلوب خداست وهمه قلبها تحت اراده و اختیار اوست.
در تمام امورش اخلاص خواهد داشت و هرگز برای غیر خدا کار نخواهد کرد.
دوست خوبم؛ باید توجه داشت که؛ آرزوهایی که دین و دنیا را با هم جمع کند از آن جهت که هدفی والا را دنبال می کند، مقدّس است زیرا کمک کردن به همگان و نیز تأمین امور دنیایی با در نظر داشتن امور آخرتی امری ممدوح است.
مناسب است در این جا برای تایید این مطلب به روایتی از امام صادق (علیه السّلام) اشاره نمایم. ابن ابی یعفور یکی از اصحاب امام صادق می گوید: در یک رویارویی با امام (علیه السّلام) به ایشان عرض کردم: مولای من، ما هم اهل دنیا و دوستدار دنیا شده ایم. امام (علیه السّلام) فرمودند: با این پول و درآمدها چکار می کنی؟عرض کردم: ازدواج می کنم، به حجّ می روم، خرجی اهل خانه ام را می پردازم، به برداران خویش کمک می نمایم و صدقه می دهم. امام صادق (علیه السّلام) به من فرمودند:این کار تو دنیایی نیست بلکه آخرتی است.
امام علی (علیه السّلام) می فرمایند: به وسیله دنیا است که آخرت بدست می آید.( نهج البلاغه،خطبۀ 156)
براى رسیدن به اخلاص راه هاى زیر توصیه مى شود:
1 – تقویت مبانى توحیدى در ابعاد مختلف و درک این حقیقت که مؤثر اصلى تنها خداست و مبدء و مرجع اوست و همه فقیر درگاه اویند و او غنى بالذات است. یا أَیُّهَا اَلنَّاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ إِلَى اَللَّهِ وَ اَللَّهُ هُوَ اَلْغَنِیُ
2- قطع طمع از مردم و توجه به فقر و نیازمندى همه آنان به درگاه خداوند.
3- پناه بردن به خداوند از شر شیطان و نفس اماره.
4- تلاوت قرآن و توجه به معانى آن به خصوص آیات توحیدى.
5- توجه دائمى به الگوهاى اخلاص و سعى در تشابه آنها. این کار با مطالعه زندگى اولیاى الهى میسر است.
6.تفویض و توکل به خداوند در کارها و تمرین در جهت تقویت آن.
7. توجه به بی اعتباری و آفات امور دنیوی از قبیل مال و جاه و بیرون نمودن محبت دنیا و متعلقات آن از دل.
8. مبارزه با حبّ نفس (زیرا ما خود را دوست داریم و همیشه مى خواهیم خواسته هایمان برآورده شود و مورد تکریم و ستایش دیگران واقع شویم).
براى آگاهى بیشتر ر. ک:
1- آسمان معرفت حسن زاده آملى
2- نشان از بى نشان هامقدادى
3- فضیلت هاى فراموش شده تربتى
4- مجموعه دیدار با ابرار
5- اربعین حدیث (حدیث 2) امام خمینى (ره)
6- نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى آقاى کنى، ص 427 و 426
7- «عجب و ریا» سید احمد فهرى.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد