۱۳۹۳/۰۵/۱۹
–
۶۳ بازدید
بسمالله الرحمن الرحیم
¬جنگندههای اف – ۱۸ آمریکا بالاخره برای اولین بار مواضع گروهک تکفیری – تروریستی داعش را در استان اربیل عراق بمباران کردند. این اقدام پس از آن صورت گرفت که باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا دستور عملیات محدود هوایی علیه داعشیها را صادر کرد. اوباما گفته است عملیات هوایی محدود علیه داعش دو هدف را دنبال میکند؛ اول بمباران بخشهایی از مواضع تحت کنترل داعش در شمال عراق و دوم انتقال کمکهای غذایی به ایزدیها و مسیحیانی که در این منطقه از ترس داعش در کوهها آواره شدهاند.
بسمالله الرحمن الرحیم
¬جنگندههای اف – 18 آمریکا بالاخره برای اولین بار مواضع گروهک تکفیری – تروریستی داعش را در استان اربیل عراق بمباران کردند. این اقدام پس از آن صورت گرفت که باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا دستور عملیات محدود هوایی علیه داعشیها را صادر کرد. اوباما گفته است عملیات هوایی محدود علیه داعش دو هدف را دنبال میکند؛ اول بمباران بخشهایی از مواضع تحت کنترل داعش در شمال عراق و دوم انتقال کمکهای غذایی به ایزدیها و مسیحیانی که در این منطقه از ترس داعش در کوهها آواره شدهاند.
سازمان ملل هفته گذشته درباره خطر گرسنگی و مرگ بیش از 40 هزار نفر از ساکنان شهر قره قوش و سنجار که از بیم داعش به کوهها پناه بردهاند هشدار داد. بخش عمده ساکنان شهر سنجار از اقلیت ایزدی (زرتشتی) و ساکنان قره قوش از اقلیت مسیحی هستند و دولت آمریکا اعلام کرده برای دفاع از اقلیتها تصمیم به مداخله نظامی گرفته است. پیش از آن پاپ بندیکت شانزدهم رهبر کاتولیکهای جهان از جامعه بینالمللی خواسته بود به آن دسته از شهروندان مسیحی عراق که از بیم تروریستها به مناطق مجاور محل سکونت خویش فرار کردهاند، کمک کند. شورای امنیت سازمان ملل نیز بعد از آنکه متوجه شد امنیت جانی مسیحیان در شمال عراق به خطر افتاده است، با درخواست اضطراری دولت فرانسه برای تأمین امنیت آنها جلسه فوقالعاده تشکیل داد و فرانسوا اولاند رئیس جمهوری فرانسه نیز به صورت جداگانه آمادگی دولت و کشورش را برای کمک به کردهای اقلیم کردستان عراق جهت محافظت از اقلیتهای دینی اعلام کرد.
به راه افتادن چنین تحرکات سیاسی در مدت زمان بسیار کوتاهی که با آغاز خطر علیه اقلیتهای دینی در عراق شاهد آن بودیم، البته نه تنها مثبت تلقی میشود بلکه از دیرباز مورد حمایت و درخواست جامعه بینالمللی بخصوص مظلومان تحت ستم قرار گرفته در اقصی نقاط جهان بوده است و جمهوری اسلامی ایران نیز جزو اولین کشورهایی بود که آمادگی خود را برای کمک به مسیحیان و ایزدیهای عراق که در محاصره گروهک تروریستی داعش قرار گرفتهاند اعلام کرد و البته این از سیاستهای کلان نظام جمهوری اسلامی در بخش سیاست خارجی است که همواره از ملتهای مظلوم در جهان با هر قومیتی و مذهبی دفاع نماید.
اما در کنار این تحرکات سیاسی، دو نکته دیگر نیز وجود دارد که باید این تحرکات را با توجه به آن دو نکته مورد ارزیابی قرار داد. نکته اول اینکه یک روز قبل از صدور فرمان اوباما به منظور آغاز عملیات نظامی علیه داعش، خبری منتشر شد که رسانههای غربی بسیار تلاش کردند از انعکاس گسترده آن جلوگیری نمایند. خبر این بود که هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خود با عنوان “گزینههای دشوار” سخنان غافلگیر کنندهای را مطرح ساخت و اعتراف کرد که در واقع “داعش” ساخته و پرداخته دست دولتمردان آمریکایی با هدف تقسیم خاورمیانه بوده است. وی در این کتاب نوشته است: “ما وارد جنگ عراق، لیبی و سوریه شدیم و همه چیز بروفق مراد و بسیار خوب بود ولی ناگهان انقلاب مصر روی داد و همه چیز ظرف 72 ساعت تغییر کرد… با برخی از دوستان این توافق حاصل شد که به محض اعلام تأسیس داعش، این گروه به رسمیت شناخته شود، اما ناگهان همه چیز فرو پاشید. توافق شده بود دولت اسلامی (داعش) در روز 5/7/2013 (12/تیر/1392) اعلام شود و ما منتظر اعلام تأسیس بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آنها را به رسمیت بشناسیم. مصر قلب جهان عرب و اسلام است و ما تلاش داشتیم از طریق اخوان المسلمین و از طریق داعش این کشور را تحت کنترل در آورده و آن را تقسیم کنیم و پس از آن به کشورهای حوزه خلیج فارس برویم… کویت اولین کشوری بود که از طریق دوستان ما در آنجا آماده بود و سپس عربستان و بعد از آن امارات و بحرین و عمان مدنظر ما بودند و پس از آن منطقه عربی کاملاً تقسیم میشد…”
با توجه به این اعترافات، اکنون این سؤالها مطرح هستند که اگر آمریکاییها واقعاً به جنگ علیه داعش معتقد هستند، چرا از اساس این گروهک تکفیری – تروریستی را پایهریزی و ساخته و پرداخته کردند؟ آیا هدف از اعلام جنگ علیه داعشیها نوعی فرافکنی برای تحتالشعاع قرار دادن اعترافات ناشیانه هیلاری کلینتون نیست؟ چرا آمریکاییها و اروپاییها گروههای تروریستی و جنایتکاری را پدید میآورند که بعدها مجبور به حمله نظامی علیه آنها شوند؟ در این زمینه سؤالهای فراوانی وجود دارد که البته هیچگاه پاسخ روشنی به آنها داده نشده و هرگز هم پاسخ داده نخواهد شد.
نکته دومی که باید در ارزیابی حمله آمریکا علیه داعشیها مورد توجه قرار گیرد اینست که گروههای تکفیری – تروریستی حدود سه سال و اندی است که در سوریه درحال ارتکاب جنایت علیه مسلمانان هستند و تقریباً از حدود یک سال پیش نیز کشتار مردم عراق را آغاز کردهاند، اما در این مدت دولتهای غربی به سرکردگی آمریکا و مجامع جهانی تحت سیطره دولت واشنگتن، هیچگاه چنین تحرک سیاسی گستردهای را به راه نیانداخته بودند. این تحرکات زمانی آغاز شد که دامنه جنایات داعش به اقلیتهای دینی و مذهبی عراق و بخصوص علیه مسیحیان رسید و پس از آن بود که از سازمان ملل گرفته تا شورای امنیت و سران دولتهای اروپایی و در نهایت آمریکا تصمیم گرفتند اقدامی علیه این گروهک تروریستی انجام دهند. آیا این روش نشان دهنده دوگانگی موجود در افکار شیطانی مقامات غربی نیست؟ چرا مجامع بینالمللی و دولتهای غربی به مدت سه سال در برابر جنایات داعش در سوریه و یک سال جنایت این گروهک تروریستی در عراق سکوت کردند؟ چرا مدعیان حقوق بشر بیش از یکماه است که از کشتار آنان و کودکان فلسطینی در غزه توسط رژیم صهیونیستی حمایت میکنند؟ اما به یکباره زمانی که جان مسیحیان و سایر اقلیتهای دینی به خطر افتاد، دایه مهربانتر از مادر شدند؟
این دوگانگی ریشه در نیتهای شیطانی آنها دارد، آنها در واقع نگران نسل کشی نیستند، بلکه زمانی نگران میشوند که نسل کشیها مسیحیان و سایر اقلیتهای دینی به جز مسلمانان را تهدید کند.
این یک واقعیت است که نسل کشی مسلمانان و برهم زدن جغرافیای سیاسی کشورهای اسلامی از اهداف بلند مدت غرب در قالب دشمنی با دین اسلام است و امروز اگر ناچار شدهاند بخاطر حفظ وجهه و آبروی خود به روی داعشیهای خودساخته آتش بگشایند و درصدد به نمایش گذاشتن چهرهای قهرمانانه از خود در عراقی که خود مسبب به هم ریختن اوضاع آن هستند برآمدهاند، فردا دسیسههای دیگری را برای رسیدن به اهداف پلیدشان طراحی خواهند کرد.
وارد عمل شدن آمریکائیها در عراق البته دلایل سیاسی و امنیتی از جمله ترس از به خطر افتادن جان آمریکاییهای حاضر در کردستان عراق و همچنین خطر سقوط شهر اربیل که برای آمریکائیها از اهمیت خاصی برخوردار میباشد و بسیاری دلایل دیگر دارد که در جای دیگر باید مورد مداقه و بررسی قرار گیرد.
در این میان آنچه حائز اهمیت است اینست که جهالت برخی سران کشورهای عربی و اسلامی در منطقه، به آمریکائیها که همواره به صورت آشکار دشمنی خود را با اسلام و مسلمانان نشان دادهاند این اجازه را میدهد که یک روز با دخالت مستقیم و روزی با تحریک عوامل مزدوری مانند “داعش” اهداف خود را که ضربه زدن به اسلام و مسلمانان به هر بهانهای است دنبال کنند و تاسف بار اینکه سران عربی در کمک کردن به آمریکائیها برای رسیدن به اهداف شومشان از یکدیگر سبقت میگیرند. آیا زمان آن فرا نرسیده است که آنها متوجه شوند در این میدان، اوباما و داعش همدست هستند و دستشان در یک کاسه است؟!
حسن خیاطی روزنامه جمهوری اسلامی
19/05/1393
¬جنگندههای اف – 18 آمریکا بالاخره برای اولین بار مواضع گروهک تکفیری – تروریستی داعش را در استان اربیل عراق بمباران کردند. این اقدام پس از آن صورت گرفت که باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا دستور عملیات محدود هوایی علیه داعشیها را صادر کرد. اوباما گفته است عملیات هوایی محدود علیه داعش دو هدف را دنبال میکند؛ اول بمباران بخشهایی از مواضع تحت کنترل داعش در شمال عراق و دوم انتقال کمکهای غذایی به ایزدیها و مسیحیانی که در این منطقه از ترس داعش در کوهها آواره شدهاند.
سازمان ملل هفته گذشته درباره خطر گرسنگی و مرگ بیش از 40 هزار نفر از ساکنان شهر قره قوش و سنجار که از بیم داعش به کوهها پناه بردهاند هشدار داد. بخش عمده ساکنان شهر سنجار از اقلیت ایزدی (زرتشتی) و ساکنان قره قوش از اقلیت مسیحی هستند و دولت آمریکا اعلام کرده برای دفاع از اقلیتها تصمیم به مداخله نظامی گرفته است. پیش از آن پاپ بندیکت شانزدهم رهبر کاتولیکهای جهان از جامعه بینالمللی خواسته بود به آن دسته از شهروندان مسیحی عراق که از بیم تروریستها به مناطق مجاور محل سکونت خویش فرار کردهاند، کمک کند. شورای امنیت سازمان ملل نیز بعد از آنکه متوجه شد امنیت جانی مسیحیان در شمال عراق به خطر افتاده است، با درخواست اضطراری دولت فرانسه برای تأمین امنیت آنها جلسه فوقالعاده تشکیل داد و فرانسوا اولاند رئیس جمهوری فرانسه نیز به صورت جداگانه آمادگی دولت و کشورش را برای کمک به کردهای اقلیم کردستان عراق جهت محافظت از اقلیتهای دینی اعلام کرد.
به راه افتادن چنین تحرکات سیاسی در مدت زمان بسیار کوتاهی که با آغاز خطر علیه اقلیتهای دینی در عراق شاهد آن بودیم، البته نه تنها مثبت تلقی میشود بلکه از دیرباز مورد حمایت و درخواست جامعه بینالمللی بخصوص مظلومان تحت ستم قرار گرفته در اقصی نقاط جهان بوده است و جمهوری اسلامی ایران نیز جزو اولین کشورهایی بود که آمادگی خود را برای کمک به مسیحیان و ایزدیهای عراق که در محاصره گروهک تروریستی داعش قرار گرفتهاند اعلام کرد و البته این از سیاستهای کلان نظام جمهوری اسلامی در بخش سیاست خارجی است که همواره از ملتهای مظلوم در جهان با هر قومیتی و مذهبی دفاع نماید.
اما در کنار این تحرکات سیاسی، دو نکته دیگر نیز وجود دارد که باید این تحرکات را با توجه به آن دو نکته مورد ارزیابی قرار داد. نکته اول اینکه یک روز قبل از صدور فرمان اوباما به منظور آغاز عملیات نظامی علیه داعش، خبری منتشر شد که رسانههای غربی بسیار تلاش کردند از انعکاس گسترده آن جلوگیری نمایند. خبر این بود که هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خود با عنوان “گزینههای دشوار” سخنان غافلگیر کنندهای را مطرح ساخت و اعتراف کرد که در واقع “داعش” ساخته و پرداخته دست دولتمردان آمریکایی با هدف تقسیم خاورمیانه بوده است. وی در این کتاب نوشته است: “ما وارد جنگ عراق، لیبی و سوریه شدیم و همه چیز بروفق مراد و بسیار خوب بود ولی ناگهان انقلاب مصر روی داد و همه چیز ظرف 72 ساعت تغییر کرد… با برخی از دوستان این توافق حاصل شد که به محض اعلام تأسیس داعش، این گروه به رسمیت شناخته شود، اما ناگهان همه چیز فرو پاشید. توافق شده بود دولت اسلامی (داعش) در روز 5/7/2013 (12/تیر/1392) اعلام شود و ما منتظر اعلام تأسیس بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آنها را به رسمیت بشناسیم. مصر قلب جهان عرب و اسلام است و ما تلاش داشتیم از طریق اخوان المسلمین و از طریق داعش این کشور را تحت کنترل در آورده و آن را تقسیم کنیم و پس از آن به کشورهای حوزه خلیج فارس برویم… کویت اولین کشوری بود که از طریق دوستان ما در آنجا آماده بود و سپس عربستان و بعد از آن امارات و بحرین و عمان مدنظر ما بودند و پس از آن منطقه عربی کاملاً تقسیم میشد…”
با توجه به این اعترافات، اکنون این سؤالها مطرح هستند که اگر آمریکاییها واقعاً به جنگ علیه داعش معتقد هستند، چرا از اساس این گروهک تکفیری – تروریستی را پایهریزی و ساخته و پرداخته کردند؟ آیا هدف از اعلام جنگ علیه داعشیها نوعی فرافکنی برای تحتالشعاع قرار دادن اعترافات ناشیانه هیلاری کلینتون نیست؟ چرا آمریکاییها و اروپاییها گروههای تروریستی و جنایتکاری را پدید میآورند که بعدها مجبور به حمله نظامی علیه آنها شوند؟ در این زمینه سؤالهای فراوانی وجود دارد که البته هیچگاه پاسخ روشنی به آنها داده نشده و هرگز هم پاسخ داده نخواهد شد.
نکته دومی که باید در ارزیابی حمله آمریکا علیه داعشیها مورد توجه قرار گیرد اینست که گروههای تکفیری – تروریستی حدود سه سال و اندی است که در سوریه درحال ارتکاب جنایت علیه مسلمانان هستند و تقریباً از حدود یک سال پیش نیز کشتار مردم عراق را آغاز کردهاند، اما در این مدت دولتهای غربی به سرکردگی آمریکا و مجامع جهانی تحت سیطره دولت واشنگتن، هیچگاه چنین تحرک سیاسی گستردهای را به راه نیانداخته بودند. این تحرکات زمانی آغاز شد که دامنه جنایات داعش به اقلیتهای دینی و مذهبی عراق و بخصوص علیه مسیحیان رسید و پس از آن بود که از سازمان ملل گرفته تا شورای امنیت و سران دولتهای اروپایی و در نهایت آمریکا تصمیم گرفتند اقدامی علیه این گروهک تروریستی انجام دهند. آیا این روش نشان دهنده دوگانگی موجود در افکار شیطانی مقامات غربی نیست؟ چرا مجامع بینالمللی و دولتهای غربی به مدت سه سال در برابر جنایات داعش در سوریه و یک سال جنایت این گروهک تروریستی در عراق سکوت کردند؟ چرا مدعیان حقوق بشر بیش از یکماه است که از کشتار آنان و کودکان فلسطینی در غزه توسط رژیم صهیونیستی حمایت میکنند؟ اما به یکباره زمانی که جان مسیحیان و سایر اقلیتهای دینی به خطر افتاد، دایه مهربانتر از مادر شدند؟
این دوگانگی ریشه در نیتهای شیطانی آنها دارد، آنها در واقع نگران نسل کشی نیستند، بلکه زمانی نگران میشوند که نسل کشیها مسیحیان و سایر اقلیتهای دینی به جز مسلمانان را تهدید کند.
این یک واقعیت است که نسل کشی مسلمانان و برهم زدن جغرافیای سیاسی کشورهای اسلامی از اهداف بلند مدت غرب در قالب دشمنی با دین اسلام است و امروز اگر ناچار شدهاند بخاطر حفظ وجهه و آبروی خود به روی داعشیهای خودساخته آتش بگشایند و درصدد به نمایش گذاشتن چهرهای قهرمانانه از خود در عراقی که خود مسبب به هم ریختن اوضاع آن هستند برآمدهاند، فردا دسیسههای دیگری را برای رسیدن به اهداف پلیدشان طراحی خواهند کرد.
وارد عمل شدن آمریکائیها در عراق البته دلایل سیاسی و امنیتی از جمله ترس از به خطر افتادن جان آمریکاییهای حاضر در کردستان عراق و همچنین خطر سقوط شهر اربیل که برای آمریکائیها از اهمیت خاصی برخوردار میباشد و بسیاری دلایل دیگر دارد که در جای دیگر باید مورد مداقه و بررسی قرار گیرد.
در این میان آنچه حائز اهمیت است اینست که جهالت برخی سران کشورهای عربی و اسلامی در منطقه، به آمریکائیها که همواره به صورت آشکار دشمنی خود را با اسلام و مسلمانان نشان دادهاند این اجازه را میدهد که یک روز با دخالت مستقیم و روزی با تحریک عوامل مزدوری مانند “داعش” اهداف خود را که ضربه زدن به اسلام و مسلمانان به هر بهانهای است دنبال کنند و تاسف بار اینکه سران عربی در کمک کردن به آمریکائیها برای رسیدن به اهداف شومشان از یکدیگر سبقت میگیرند. آیا زمان آن فرا نرسیده است که آنها متوجه شوند در این میدان، اوباما و داعش همدست هستند و دستشان در یک کاسه است؟!
حسن خیاطی روزنامه جمهوری اسلامی
19/05/1393