طلسمات

خانه » همه » مذهبی » هم سنی در ازدواج و مدیریت خانه

هم سنی در ازدواج و مدیریت خانه


هم سنی در ازدواج و مدیریت خانه

۱۳۹۴/۰۹/۰۸


۹۰۱ بازدید

مطمئنًا با فردی معتقد همراه فطرت پاک و طالب پاکی و نورانیت روبرو هستیم و این صفات خوب شما را می ستاییم.

همانطور که می دانید ازدواج یکی از مسائل مهم زندگی هر انسانی است زیرا در همه ابعاد زندگی تأثیر دارد. ازدواج موفق می‌تواند باعث پیشرفت انسان در زمینه های مختلف شود کما اینکه اگر ازدواج ناموفق باشد مشکلات زیادی را برای انسان به وجود می آورد و مانع رشد و ترقی می شود بنابراین باید با این امر مهم سنجیده برخورد کرد و از هر گونه شتابزدگی، یک جانبه گرایی، ظاهر بینی و سطحی نگری اجتناب کرد.

مطمئنًا با فردی معتقد همراه فطرت پاک و طالب پاکی و نورانیت روبرو هستیم و این صفات خوب شما را می ستاییم.

همانطور که می دانید ازدواج یکی از مسائل مهم زندگی هر انسانی است زیرا در همه ابعاد زندگی تأثیر دارد. ازدواج موفق می‌تواند باعث پیشرفت انسان در زمینه های مختلف شود کما اینکه اگر ازدواج ناموفق باشد مشکلات زیادی را برای انسان به وجود می آورد و مانع رشد و ترقی می شود بنابراین باید با این امر مهم سنجیده برخورد کرد و از هر گونه شتابزدگی، یک جانبه گرایی، ظاهر بینی و سطحی نگری اجتناب کرد.

برای انتخاب همسر پیروی از نقشه راه و الگوی ازدواج می تواند ضامن پایداری وثبات درزندگی مشترک دختر وپسر باشد. مطمئنا با پیروی از این مدل اخلاقی ودینی که براساس تجربیات تلخ و شیرین هزاران نفر طراحی شده است می توانید خود را از آفات وآسیب های موجود در این مسیر ایمن کنید. در ادامه به ارائه این الگو می پردازیم واز شما می خواهیم نکات کلیدی آن را با دقت مطالعه کرده ودر مراحل مختلف ازدواج خود به کار ببرید:

اولین گام برای انتخاب همسر، شناخت دقیق ملاک های همسر مناسب است. روان شناسان خانواده برای همسر مناسب ویژگی های متعددی را ذکر می کنند که ما در این پاسخ فقط به بررسی تناسب در سن می پردازیم( شما می توانید سایر ملاک های همسر مناسب را در اینجا ببینید)، پس از آنکه ملاک های همسر مناسب را شناختید لازم است با تحقیق و بررسی موشکافانه به این نتیجه برسید که فرد مورد نظر دارای چنین ویژگی هایی می باشد.

*** تناسب سنی دختر و پسر

یکی از مسائلی که در ازدواج باید به آن دقت شود، اختلاف سنی دختر و پسر است. درست است که کمتر بودن سن دختر یک معیار صد در صدی نیست و ممکن است مواردی هم وجود داشته باشد که با وجود کوچکتر بودن پسر از لحاظ سنی، دختر و پسر با هم ازدواج کرده‌اند و الآن هم مشکلی ندارند، ولی معمولاً توصیه جدی مشاورین خانواده این است که سن پسر چند سالی بزرگتر از دختر باشد (سه تا شش سال). چنین توصیه ای هم بی‌دلیل نیست. ما در اینجا به برخی از این دلایل اشاره می‌کنیم:

1. اگر سن زن چند سالی کمتر از مرد باشد، اطاعت پذیری او از مرد به عنوان سرپرست و مدیر خانواده بیشتر و راحت‌ تر خواهد بود. اما در خانواده‌هایی که زن و مرد همسن‌اند و یا زن از مرد بزرگتر است، زن به راحتی نمی‌تواند مدیریت مردی را قبول کند که سن و تجربه‌اش یا با او برابر و یا از او کمتر است و این مسأله می‌تواند مشکلات جدی‌ای را در خانواده ایجاد کند.

2. زن همیشه دوست دارد همسرش فردی، مقتدر، توانا و پناهگاهی مطمئن برای او باشد. اگر زن از لحاظ سنی از مرد بزرگتر باشد، معمولاً چنین تصوری از شوهرش ندارد و او را در حد خودش و یا پایین‌ تر می‌بیند؛ اما اگر شوهر چند سالی بزرگتر باشد ـ که معمولاً افزایش سن با افزایش تجربه هم همراه است‌ ـ زن احساس می کند که همسرش شایستگی‌های لازم برای اداره زندگی مشترک را دارد و می‌تواند در پناه او یک زندگی آرامش‌ بخش را تجربه کند.

3. زن به دلیل بارداری، زایمان، شیر دادن و … زودتر از مرد شکسته می‌شود و همسن بودن زن و شوهر باعث می‌شود بعد از چند سال زندگی مشترک و آوردن چند فرزند، شادابی زن در حد شادابی و نشاط مرد نباشد و چه بسا مطلوبیت او نزد شوهر کم شود؛ چه رسد به این که زن 5-6 سال بزرگتر از همسرش باشد. بنابراین برای پیشگیری از این مسئلة کاملاً طبیعی و زیستی، بهتر است تفاوت سنی بین زن و شوهر حفظ شود(یعنی پسر چند سالی بزرگتر باشد) تا همواره زن از نشاط کافی برخوردار باشد و مطلوبیت او نزد شوهرش کاسته نشود. ممکن است بگویید مرد هم باید برای همسرش مطلوبیت داشته باشد. بله، این حرف درست است؛ اما همان طور که در بالا بیان کردیم مردها به دلیل متحمل نشدن سختی‌های بارداری، زایمان و فرزند پروری، معمولاً دیرتر از زنان دچار شکستی ظاهری می‌شوند.

گرچه توصیه کارشناسان مسایل ازدواج، رعایت تناسب سنی است، اما در عین حال باید توجه کرد که در ازدواج، شرایط طرفین باید به گونه ای مورد ملاحظه قرار گیرد که در یک جمع بندی کلی به یک تصمیم گیری بیانجامد و نمی توان با یک ملاک مثل سن، تصمیم گیری کرد معمولا در این مساله با امتیاز دهی به تمام شرایط و ویژگی ها به یک تصمیم می رسند بنابراین باید دیگر شرایط مورد دقت و ملاحظه قرار گیرد.

*** بنابر این با توجه به نکات بیان شده به دو نکته اساسی می رسیم:

نکته اول: گفتنی است اختلاف سن یکی از معیارهای انتخاب همسر است ولی حکم(عدد) خاصى در اسلام ندارد، بلکه در این رابطه طرفین باید با در نظر گرفتن شرایط گوناگون یکدیگر، اندیشه خود را به کار گیرند و با رایزنى و مشورت تصمیم مناسب را اتخاذ نمایند.

نکته دوم: اگر پسر و دختر شرایط همسر ایده آل را داشته باشند و از هر جهت کفو هم باشند بحث تفاوت سنی قابل گذشت است؛ به بیان دیگر گاهی دختر و پسر تمام شرایط کفویت را دارند و از هر نظر مناسب هم هستند و تنها مشکلشان اختلاف سن است.البته این اکثرا در شرایطی است که مرد بزرگتر است ولی اختلاف سنی زیادی با زن دارد.

با تمام این اوصاف کوچکتر بودن دختر از پس یک معیار قطعی و صد در صدی نیست که اگر رعایت نشود زندگی حتماً به مشکل برخورد کند. ضمن این که دختر مورد نظر شما،همسن شماست. پس اگر بقیة ملاک‌های ضروری انتخاب همسر در ایشان وجود دارد (ملاک‌هایی مانند ایمان، صفات مثبت اخلاقی، سلامت جسمی و روحی، اصالت خانوادگی، تحصیلات و …) و شما هم ایشان را به عنوان یک همسر شایسته پسندیده‌اید، این همسنی نمی‌تواند مشکل ساز باشد و به لطف خدا می‌توانید زندگی خوبی را آغاز کنید.

*** اما در مورد مدیریت خانه که سئوال فرمودید می گوییم: قرآن و اسلام بر اساس آیه «الرجال قوّامون علی النساء بما فضّل اللّه بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم؛(سوره مبارکه نساء، آیه شریفه 34). مردان سرپرست زنان هستند به خاطر مزیت هایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر آنکه از اموال شان برای آنان هزینه می نمایند»، مردان را به عنوان سرپرست و مدیر خانواده معرّفی می­ نماید.

قوّام با «قَیّم» به یک معنا نیست، زیرا «قیّم» در باره یتیم و محجورمطرح است. قیّم کسی است که امور یتیمِ صغیر یا سفیه و محجور را بر عهده دارد، زیرا آنها از لحاظ عقلی توانایی اداره خود را ندارند و واگذاردن امور به آنها صحیح نیست، پس افراد دارای شرایطی اداره امور زندگی آنان را عهده دار می­ شوند. در اصطلاح فقهی عهده داران را «قیّم» گویند اما زن، صغیر و سفیه و محجور نیست که نتواند امور خود را عهده­دار گردد. او از همه حقوق انسانی همچون مرد برخوردار است. آنچه مطرح است مدیریت خانواده است که با ازدواج زن و مرد شکل گرفته، همان گونه که اجتماع، سرپرست و مدیر می ­خواهد(که ارشاد، مدیریت، برنامه ­ریزی و سازماندهی امور را به عهده دارد) در خانواده نیز مرد قیّم نیست، بلکه مدیریت، سرپرستی، سازماندهی و برنامه ­ریزی را به عهده دارد.

«ریاست» در نگاه دینی به معنای خدمتگزاری است نه ریاست.

*** بنابر این مدیریت شایسته خانواده زمانی است که بر مبنای دین سالاری و با مشخصه های زیر باشد:

تنظیم برخوردها، روابط و مناسبات عمومی و خصوصیِ هر یک از زوجین با یکدیگر بر اساس آموزه­ ها و تعالیم و حقوق تعیین شده دینی بر مقتضای عدالت.

رجوع به داوری حَکَم مقبول دینی برای رفع اختلافات و رضایت عملی و قلبی طرفین به نتیجه و رأی آن و تلاش در بهبود روابط بر پایه آن.

3ـ ایجاد فضایی مناسب برای تربیت دینی و اخلاقی اعضای خانواده.

*** با توجّه به مقدّمات فوق، مدیریت مطلوب مرد در خانواده زمانی است که مبتنی و تلفیقی از 4 اصل(آموزش مداری، عاطفه مداری، کنترل مداری و قدرت مداری) باشد، که شرح آن به قرار زیر است:

1- آموزش مداری: از نگاه اسلام فطرت حق خواه، حق جو و حق شناس انسان­ها این زمینه را در آنان ایجاد کرده که با آموزش و شناخت حق بدان متمایل گشته و از انحراف و بدی گریزان باشند؛ لذا اگر در محیط خانواده، مدیر(مرد) سرمایه­ گذاری لازم را در جهت بیدار کردن و شکوفا ساختن فطرت اعضای خانواده به عمل آورد و راه های درست و نادرست و پیامدهای آنها را برای اعضای خانواده خود روشن سازد، لاجرم آنها نیز به سوی حق و راه صحیح متمایل شده و از باطل و انحراف دوری خواهند نمود.

2- عاطفی مداری: شایسته آن است که به کارگیری عنصر عاطفه در مدیریت مرد در خانواده پررنگ باشد؛ زیرا «انسان بنده احسان است». هر فردی سعی می کند همرنگ محبوبش باشد و رضایت او را جلب کند؛ بنابراین اگر مرد با احسان، عاطفه و محبّت، در جذب همسر و سایر اعضای خانواده خود تلاش نماید، آنها نیز به طور طبیعی مطیع او خواهند گشت.

3- کنترل مداری: مدیریت در هر مجموعه ­ای از جمله خانواده نیازمند کنترل به اندازه­ ای که حساسیت برانگیز نبوده و به بدگمانی نیانجامد، می ­باشد؛ لذا در جهت پیشگیری و مدیریت صحیح، شایسته است که مدیر خانواده با نظارت ­های سنجیده، افراد خانواده خود را کنترل نماید؛ زیرا هر چه مدیر در این زمینه فعالیت بیشتری داشته باشد لاجرم موفق ­تر خواهد بود.

4- قدرت مداری: گریگورا.آ.ل دانشمند آلمانی معتقد است «انقیاد با قدرت حاصل می شود و قدرت باید به اندازه کافی وجود داشته باشد و مکرر ظاهر شود تا قبل از اینکه در فرد زیر مجموعه، نشانه­ های نافرمانی ظاهر شود، موفقیت کامل حاصل گردد». در واقع گرچه در برخی موارد مرد خانواده اجازه به کارگیری قدرت، زور و تنبیه را(با قیدهای فراوانی که در جای خود باید بحث شود) پیدا می ­نماید؛ امّا باید به این نکته نیز توجّه داشت که مردود بودن مدیریت استبدادی از نگاه اسلام بیانگر آن است که قدرت مداری جز در موارد بسیار محدود نظیر برخورد با زن ناشزه، ناپسند می­ باشد.

موفق باشید؛ باز هم با ما سخن بگویید.

نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد