۱۳۹۲/۰۸/۱۸
–
۱۸۳ بازدید
اخذ مناصب حکومتی توسط زنان در ایران درست است؟
قبل از بررسی مسئله مدنظر شما لازم میدانیم مطالبی را به عنوان مقدمه یادآوری کنیم. از دیدگاه اسلام، اصل فعالیت اجتماعی برای زنان، با رعایت شرایط شرعی، نه تنها مذموم نیست، بلکه در برخی موقعیتها مطلوب نیز هست. حضور در عرصههایی چون اجتماعات سیاسی ـ اجتماعی ( نظیر : بیعت با پیامبر، امام وحاکم اسلامی ودردوران جدید انتخابات، پرستاری از زخمیان در میدانهای جنگ ، راهپیماییها و…)، امر به معروف و نهی از منکر، تعلیم و تعلم، کسب تخصصهای مورد نیاز، خصوصاً در مواردی که ارتباط مستقیمی با بانوان دارد، برنامهریزی و مسائلی از این دست. در اسلام آنچه در عرصهی فعالیتهای اجتماعی بانوان مورد منع واقع شده، اصل حضور در اجتماع نیست؛ بلکه خودنمایی و بیمبالاتی در پس حضور اجتماعی است. قرآن کریم با تصریح به واقعیت حقوقی زنان، عدالت در وضع قوانین را نیز گوشزد نموده است. به این مفهوم که لازمه عدالت برابری کامل بین زنان و مردان در حقوق و مسئولیتها نیست، بلکه در برخی موارد عدالت اقتضاء میکند تفاوت در وظایف و حقوق وجود داشته باشد. یعنی وظایف هر کس متناسب با ظرفیتهای او باشد. درباره این تفاوتها میتوان به نقل تاریخی زیر نیز مراجعه نمود. ام سلمه روزی به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: چرا مردان به جهاد می روند و زنان جهاد نمی کنند و چرا برای ما نصف میراث آنها مقرر شده، ای کاش ما هم مرد بودیم و همانند آنها به جهاد می رفتیم و موقعیت اجتماعی آنها را داشتیم. که این آیه نازل شد: «برتری هایی که خداوند نسبت به بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید (این تفاوت های طبیعی و حقوقی برای حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل عدالت است ولی با این حال) مردان و زنان هر کدام بهره ای از کوشش ها و تلاش ها و موقعیت خود دارند (و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد) و از فضل (و رحمت و برکت) خدا درخواست کنید و خداوند به هر چیز داناست» (سوره مبارکه نساء، آیه 4، به نقل از تفسیر نمونه جلد 3. ) اما از سوی دیگر، اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانی و اراده و اختیار دانسته و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است می بیند لذا هر دو را مخاطب برنامه های تربیتی، اخلاقی و علمی میداند. درباره محدوده فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زنان میتوان گفت؛ به غیر از مشاغل خاصی نظیر مرجعیت، قضاوت، امامت ظاهری و رهبری و مواردی که از نظر قانونی و شرعی برای زنان ممنوع شده است، در سایر فعالیت های اجتماعی و سیاسی، هیچ گونه محدودیتی برای زنان، از صدر اسلام تاکنون وجود نداشته است. البته دو شرط اصلی وجود دارد: 1. رعایت عفت ، حجاب و شئون اسلامی؛ 2.اولویت دادن به حفظ حقوق همسر و فرزندان و نهاد خانواده. اگر این نکات در مشارکت سیاسی ـ اجتماعی زنان و نیز پذیرش مسئولیتها توسط ایشان رعایت نشود، آثار منفی را در پی خواهد داشت که امروزه در بسیاری از نقاط جهان نیز شاهد آن هستیم. بدین معنی که از زنان استفاده ابزاری شده و آنان را از وظایف اصلی خود بازداشته است، از این حیث نهاد خانواده با مشکلات بنیادینی مواجه شده است. بنابراین فعالیتهای اجتماعی زنان نه تنها مغایر با دین اسلام نیست بلکه دین مبین اسلام، با وضع مقرراتی زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند . اسلام در حقیقت آییننامه اجرایی تعیین نموده که با رعایت آن زن می تواند در فعالیتهای عمومی شرکت کند. اگر در روابط اجتماعی و نیز پوشش، برای بانوان مقررات ویژهای وجود دارد، به خاطر حساسیت مسائل بانوان و حفظ شأن و منزلت ایشان است. که اگر این آیین نامه اجرا نشود نه تنها فعالیتهای عمومی زنان به نفع جامعه و خودشان نخواهد بود، بلکه موجب فساد و تباهی و در نهایت از بین رفتن کرامت و شخصیت زنان می شود. بنابراین زن می تواند در مشاغل مناسب به خود در اجتماع فعالیت کند و از هر نوع آزادی اجتماعی برخوردار است . حضرت آیت الله خامنهای در این مورد می فرمایند: « ما برای زن، ارزش واقعی انسانی قایلیم. ما میان زن و مرد تفاوتی قایل نیستیم. معتقدیم زن و مرد هر دو انسانند و میدان تکامل پیش رویشان باز است. هر چه تلاش کنند، هر چه زحمت بکشند و هر چه به سمت خدا پیش روند، به همان اندازه رشد و تکامل پیدا خواهند کرد. راه علم و حضور سیاسی هم، جلوی هر دوی آنها باز است». بنابراین و با توجه به مطالب مطرح شده میتوان گفت، اصل مسئله مشارکت زنان در امور سیاسی و اجتماعی، با رعایت شرایط ذکر شده، خالی از اشکال بوده و پذیرش این مسئولیت برای زنان اگر شرایط لازم رعایت شود، منعی ندارد. محدودة فعالیت های اجتماعی و سیاسی زنان: به غیر از مشاغل خاصی نظیر مرجعیت، قضاوت، امامت ظاهری و رهبری ـ که به دلیل ویژگی های خاص این مشاغل از یک سو و خصوصیات روحی و عاطفی زنان از سوی دیگر ـ در سایر فعالیت های اجتماعی و سیاسی، هیچ گونه محدودیتی برای زنان، از صدر اسلام تاکنون وجود نداشته است. براساس آموزه های اسلامی، زنان نیز مانند مردان حق دارند تا انتخاب گر باشند و مخالفت یا موافقت خویش را با نظام حاکم بیان کنند. (سراج، مرکز پژوهش های صدا و سیما، 1380، ص 218)البته دو شرط اصلی وجود دارد:1. رعایت عفت، حجاب و شئون اسلامی،2. حفظ حقوق شوهر و فرزندان و نهاد خانواده.
اگر این نکات در مشارکت سیاسی، اجتماعی زنان رعایت نشود، همان آثار منفی را در پی خواهد داشت که در کشورهای غربی شاهد آن هستیم. آنها نیز هم اکنون در حال بیداری و بازگشت از این مسیر انحرافی می باشند: چنان که براساس آمار، دو سوم زنان انگلیسی، خانه دار بودن را به اندازه شغل بیرون از منزل مهم و مفید می دانند و معتقدند: مسئولیت آنان در داخل خانه است و کسب درآمد و روزی، وظیفه مردان. همچنین در آمریکا بسیاری از زنانی که فرزند کوچک دارند، مشاغل خود را رها کرده و به مادران تمام وقت تبدیل شده اند. (مجله صبح، ش 75، ص 68)
خانم «ویجدیس فینبو گادوتیو» ـ نخستین زنی که رئیس جمهور ایسلند شد ـ پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود، اعلام کرد: حاضر نیست در دوره بعدی در انتخابات شرکت کند؛ چون به نظر او «کار در خانه به مراتب آسان تر و لذت بخش تراست و در قبال مردم مسئولیت داشتن کمر شکن است، مردم نمی دانند که داشتن یک مقام عمومی، چه قدر دردسر و خودخوری دارد. نه تنها باید از منافع کشور دفاع کند؛ بلکه باید مراقب تاریخ هم باشد تا بعد او را مورد انتقاد قرار ندهند و مسئول خرابی های آینده ندانند». (مجله صبح، ش 75، ص 68)
این درست همان فرمایش امام علی(ع) در 1400 سال پیش است که درباره مشاغل سیاسی و اجتماعی زنان فرمود: «المراة ریحانه و لیست بقهرمانه»؛ «زن گلی خوشبو است و قهرمانی زورمند نیست».(نهج البلاغه، نامة 31، ص 129)
و بالاخره اینکه« باید توجه داشت که در جمهوری اسلامی مشاغل و مقامات قبل از این که جزء حقوق افراد محسوب شود یک تکلیف و وظیفه سنگین است و آمادگی مردان با توجه به وضع طبیعی و تجربیات تاریخ برای عهده دار شدن این مسئولیت بیش از زنان است.»(سید جلال الدین مدنی، حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران: سروش، 1368، ج 5، صص 151-152) اما در مورد سؤال قسمت اخیر پرسش شما، گفتنی است علی رغم وجود برخی اختلاف نظرات با توجه به ماهیت وزارت ، حتی ریاست جمهوری و مناصبی از این قبیل ، که در حقیقت همه مناصب اجرایی بوده و کارگزار نظام اسلامی اند ، تصدی چنین مناصبی از سوی زنان و مردان اعمال ولایت نیست و حق ولایت تنها به عهده ولی فقیه جامع الشرایط است و مابقی مسئولان، کارگزاران حکومت اسلامی هستند. در پایان ضمن امیدواری از اینکه مطالب طرح شده پاسخگوی دغدغه فکری شما دانشجوی گرامی بوده باشد.
اگر این نکات در مشارکت سیاسی، اجتماعی زنان رعایت نشود، همان آثار منفی را در پی خواهد داشت که در کشورهای غربی شاهد آن هستیم. آنها نیز هم اکنون در حال بیداری و بازگشت از این مسیر انحرافی می باشند: چنان که براساس آمار، دو سوم زنان انگلیسی، خانه دار بودن را به اندازه شغل بیرون از منزل مهم و مفید می دانند و معتقدند: مسئولیت آنان در داخل خانه است و کسب درآمد و روزی، وظیفه مردان. همچنین در آمریکا بسیاری از زنانی که فرزند کوچک دارند، مشاغل خود را رها کرده و به مادران تمام وقت تبدیل شده اند. (مجله صبح، ش 75، ص 68)
خانم «ویجدیس فینبو گادوتیو» ـ نخستین زنی که رئیس جمهور ایسلند شد ـ پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود، اعلام کرد: حاضر نیست در دوره بعدی در انتخابات شرکت کند؛ چون به نظر او «کار در خانه به مراتب آسان تر و لذت بخش تراست و در قبال مردم مسئولیت داشتن کمر شکن است، مردم نمی دانند که داشتن یک مقام عمومی، چه قدر دردسر و خودخوری دارد. نه تنها باید از منافع کشور دفاع کند؛ بلکه باید مراقب تاریخ هم باشد تا بعد او را مورد انتقاد قرار ندهند و مسئول خرابی های آینده ندانند». (مجله صبح، ش 75، ص 68)
این درست همان فرمایش امام علی(ع) در 1400 سال پیش است که درباره مشاغل سیاسی و اجتماعی زنان فرمود: «المراة ریحانه و لیست بقهرمانه»؛ «زن گلی خوشبو است و قهرمانی زورمند نیست».(نهج البلاغه، نامة 31، ص 129)
و بالاخره اینکه« باید توجه داشت که در جمهوری اسلامی مشاغل و مقامات قبل از این که جزء حقوق افراد محسوب شود یک تکلیف و وظیفه سنگین است و آمادگی مردان با توجه به وضع طبیعی و تجربیات تاریخ برای عهده دار شدن این مسئولیت بیش از زنان است.»(سید جلال الدین مدنی، حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران: سروش، 1368، ج 5، صص 151-152) اما در مورد سؤال قسمت اخیر پرسش شما، گفتنی است علی رغم وجود برخی اختلاف نظرات با توجه به ماهیت وزارت ، حتی ریاست جمهوری و مناصبی از این قبیل ، که در حقیقت همه مناصب اجرایی بوده و کارگزار نظام اسلامی اند ، تصدی چنین مناصبی از سوی زنان و مردان اعمال ولایت نیست و حق ولایت تنها به عهده ولی فقیه جامع الشرایط است و مابقی مسئولان، کارگزاران حکومت اسلامی هستند. در پایان ضمن امیدواری از اینکه مطالب طرح شده پاسخگوی دغدغه فکری شما دانشجوی گرامی بوده باشد.