وسوسه شیطان- کنترل فکر گناه-راه های غلبه بر وسوسه شیطان
۱۳۹۶/۰۸/۲۴
–
۱۹۷۳ بازدید
سلام.من مدتی هست که بدون دلیل درذهنم به اعمه اطهار ناسزا میگم.انگارخودم نیستم .هرچقدرمیخام ذهنم رومشغول کنم نمیتونم.همش گریه میکنم وذکرمیگم ولی نمیشه.توروخداکمکم کنید.لازم به ذکرهست من مدتیه توجهم به نمازومستحبات زیادترشده وازاون موقع اینجورشدم.وهمین باعث شدمستحبات روترک کنم چون موقع نمازاون ناسزاهامیان توذهنم.ولی هیچوقت به زبون نیاوردم.لطفا جواب روبرام پیامک کنید.زندگیم بهم ریخته
باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛
احساس درد و رنج از وجود وسوسه های شیطان , نشانه ی ایمان شماست . این بیداری حاصل شده , توفیقی از جانب خدای سبحان است .
دوست عزیز ! بدان که همه ی ما دشمنی قسم خورده داریم به نام شیطان . میزان تسلط این دشمن سرسخت را نیز قرآن از زبان شیطان , بیان فرموده است : «و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا انفسکم؛ مرا بر شما فرمانروایی نبود جز آنکه شما را دعوت کردم پس اجابتم کردید پس مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید» ( سوره ابراهیم / 22 ) . در واقع هیچ کس مجبور به انجام کاری نیست و این وسوسه ها در وجود همه ی انسانها با توجه به مراتب ایمانشان وجود دارد . پس اصل وجود این وسوسه ها نگران کننده نیست ؛ آنچه مهم است اینست که بدانیم با توکل بر خدا و توسل بر اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) و تلاش و کوشش می توانیم این وسوسه های شیطانی را از خود دور کنیم .
فکر گناه تا به مرحله عمل نرسیده، اگر چه ممکن است زمینه گناه را فراهم آورد و از این نظر باید به شدت از آن احتراز شود، ولی در عین حال خود آن گناه نیست؛برخلاف نیت و فکر کار نیک که اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده می شود. فرقی که میان کار خیر و کار شر هست، این جهت است که اگر انسان تصمیم به کار خیر بگیرد؛ ولی بعد موفق به انجام ان نشود، برایش ثواب می نویسند؛ ولی در کار بد، اگر شما در مرحله تصمیم باشید و خودِ کار صورت نگیرد، به پای شما گناه نوشته نمی شود، و از این جهت نوعی عفو و اغماض وجود دارد. یکی از وظایف مهم فرد مسلمان و هرکسی به دنبال حیات معقو ل است عفت در فکر و اندیشه ، از ثمرات شرم و حیاء ؛ و حیا از نتایج ایمان و از پایه های اصلی دین است. دور داشت فکر از عرصه های ناهنجار و آلوده را (عفت در اندیشه ) گویند. حضرت علی(ع) «من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها» ؛ کسی که بسیار درباره گناهان بیندیشد ، بزهکاری او را به خویش فرا می خواند (غررالحکم ، ج 5 ، ص 321) آنکه به گناه می اندیشد در واقع همچون کسی است که بر لبه پرتگاه «ارتکاب گناه» قدم می زند، چنین کسی از سقوط ایمن نیست. اندیشیدن در گناه، اگر چه آتش شعله ور نیست تا خرمن وجود آدمی را بسوزاند، ولی دود و دمی دارد که درون و برون او را سیاه و کدر می سازد. از دیدگاه ، شرع مقدس ، فکر گناه، تا به عمل حرامی منجر نشود، حرام نیست . در عین حال نباید این مطلب از نظر دور داشته شود که شیطان از همین انحرافات کوچک _ در اندیشه _ بهره جویی سوء می کند و انسان را به تباهی ها می کشاند.مثلارفتن به اینترنت وجستجوی اموری که با چشم ودیدن حرام است ، سبب شعله ور شدن آتش شهوت می گردد وزمینه ارتکاب همه گناهان را در انسان فراهم می کند وآسایش را از انسان می گیرد،لذا به جای فکر کردن در این مسائل به فکر راه چاره باشید وآن هم ازدواج است. یکی از اصول مهم اخلاقی و روانی این است که اگر آدمی نیت خوب و عفیف داشته باشد، اعمال خوب نیز خواهد داشت و اگر به نیت آلوده گرفتار گردد، به بیرون از آن، رفتارش نیز فاسد و تباه خواهد شد. اگر می خواهید خوب باشید، خوب بیندیشید اگر می خواهید سخن زشتی بر زبانتان جاری نشود، در ذهنتان را بر زشتی ها و ناشایست ها ببندید و اگر می خواهید درستکار باشد ، درست بیندیشید. جان کلام این که آدمی آن گونه زندگی می کند که می اندیشد. گفتار و رفتار انسان ، خوب یا بد، میوه های شیرین و تلخ باغ اندیشه او هستند پس اگر طالب میوه های شاداب و پر آب و زیبا است لازم است اندیشه خود را اصلاح کند. مولوی چه نیکو فرموده است : ای برادر! تو همه اندیشه ای مابقی ، خود ، استخوان و ریشه ای گر بود اندیشه ات گل، گلشنی ور بود خاری ، تو هیمه گلخنی
*** درمان فکر گناه: تفاوتى که میان گناه در قانون هاى اجتماعى و مذهبى وجود دارد، این است که در جامعه تمام کیفرها به عمل مربوط مى شود و تا شخصى به گناهى دست نزند، تحت پیگیرد کیفرى و قانونى قرار نمى گیرد، اما در فرهنگ اسلامى، امامان معصوم علیهم السلام ما را از اندیشه و فکر گناه نیز برحذر داشته اند. به دیگر سخن، اسلام در پى آن است تا گناه را از سرچشمه بخشکاند و آلودگى را در نطفه خفه کند و در حقیقت پایه اعمال را از نظر کیفر و پاداش روى اندیشه و نیت افراد بنا نهاده اند! در این راستا حضرت عیسى علیه السلام ضمن گفتارى به حواریون فرمود: «موسى بن عمران علیه السلام به شما دستور داد تا زنا نکنید، ولى من به شما امر مى کنم که روح خود را به زنا خبر ندهید (فکر زنا نکنید) تا چه رسد به انجام آن! زیرا کسى که روح و فکرش را به زنا خبر دهد، مانند کسى است که در اطاق رنگینى آتش روشن کند، دود آتش نقشه هاى رنگین آن اطاق را کثیف مى کند، گرچه خانه را نسوزاند!». (مجلسى، بحارالانوار، ج 14، ص 331.) یعنى، فکر گناه، کانون تصمیم گیرى وجود انسان را آلوده کرده و چنین کانونى به تاریکى گناه نزدیک تر است تا به سفیدى اطاعت الهى! فرد مسلمانى در یکى از جنگ ها به دست کفّار به قتل رسید و بعد به قتیل الحمار «کشته راه خر» معروف شد. علت این نامگذارى به این بود که هدف او از نبرد، غنیمت بردن الاغ شخص کافر بود اما متأسفانه خودش کشته شد. (ملا محمدمهدى نراقى، جامع السعادت، ج 3، س 113.)
*از مهم ترین عوامل حواس پرتى، وسوسه شیطان در نماز است که نمازگزاران را به دام مى اندازد. شیطان پیوسته از مجراى نفس اماره و هواى نفس، وارد عمل مى شود و انسان را وسوسه و تحریک مى کند و اگر از یک راه موفق نشد، از راه دیگر وارد مى شود، تا اینکه نگذارد انسان در محضر خدا قرار گیرد و به همین جهت است که رسول اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «اِنَّ العَبْدَ اِذا اُشْتَغل بِالصّلاة جاءَهُ الشَّیطان و قالَ لَه: اُذکُر کَذا، حتى یَضلّ الرجل اَنْ یَدرى کَم صَلّى»[1] ؛ «هنگامى که بنده خدا مشغول نماز مى شود، شیطان مى آید و به انسان مى گوید: این را بگو، این را بگو، تا اینکه نداند، چطور نماز خوانده است». از این روایت معلوم مى شود که وسوسه هاى شیطان در عبادت، همیشگى است و از راه هاى مختلف وارد مى شود تا انسان را گرفتار و مشغول کند. دورى از وسوسه هاى شیطان ـ به ویژه در وقت نماز ـ کارى مشکل و تدریجى است و نباید انتظار داشت در مدت کوتاهى مشکل حل شود؛ بلکه باید کار را از نقطه کوچکى آغاز کرد و مدت ها بر روى آن تلاش نمود؛ مثلاً تصمیم بگیرد فعلاً تنها ذکر رکوع را با توجّه بگوید و بعداً که با تمرین بر آن مسلط شد، ذکر سجده را نیز با توجّه بگوید و به تدریج این توجّه را به قسمت هاى دیگر نماز توسعه دهد. در روایات آمده است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله قبل از شروع به قرائت نماز «اعوذبالله من الشیطان الرجیم» مى گفت[2] . حنان بن سدیر نیز مى گوید: پشت سر امام صادق علیه السلام نماز مغرب مى خواندم، آن حضرت با صداى بلند مى گفت: «اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم».[3] استعاذه و پناه بردن به خدا از شرّ وسوسه هاى شیطان، ضرورى است و البته در همین استعاذه هم باید صادق بود؛ نه اینکه زبانمان استغاذه کند و خاطرمان به غیرخدا متعلق باشد و مثل کسى باشیم که در حصار استوارى ایستاده و درنده اى، درصدد است او را بگیرد و او پى در پى به زبان گوید که پناه مى برم از شرّ این درنده به این قلعه محکم!! ولى همین طور در جاى خود ایستاده و به درون قلعه نمى رود!! آیه اللّه بهجت در جواب این پرسش که: چه کنیم از عبادت و نماز لذّت بریم و اندکى از آنچه را که پیشوایان معصوم علیهم السلام در مورد لذّت و شیرینى عبادت و به ویژه نماز فرموده اند، بچشیم؛ مى فرماید: «احساس لذّت در نماز، مقدماتى در خارج از نماز و مقدماتى در خود نماز دارد. آنچه که باید خارج از نماز مورد ملاحظه باشد و به آن عمل شود، این است که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نسازد؛ چون معصیت و نافرمانى خداوند دل را تیره مى کند و نورانیت دل را از بین مى برد».[4] پاورقی: 1- بحارالانوار، ج 84، ص 259. 2- وسائل الشیعه، ج 6، ص 135. 3- التهذیب، ج 2، ص 289. 4- برگى از دفتر آفتاب، ص 45.
برای رهایی از دام او , باید با تضرع و التماس , یاد حضرت حق را در دل تقویت کرد «و اذکر ربک فی نفسک تضرعا ً و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو والاصال و لا تکن من الغافلین؛ خدای خود را با تضرع و پنهانی در هر صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش» ( اعراف 205 ) لذا به محض احساس وسوسه های شیطان باید از شر شیطان به خدا پناه برد و استعاذه نمود «و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله هر گاه وسوسه ای از شیطان رسید به خدا پناه ببر. » ( اعراف 200 ) البته فقط تنها گفتن اعوذ بالله کافی نیست , بلکه علاوه بر ذکر زبانی , باید در جهت مبارزه با این ملعون , تلاشی مستمر و جدی داشت. آسیب دیدن انسان هنگامی است که بر اثر جهل یا غفلت , خدا را نمی بیند در این حال , شیطان او را وسوسه می کند . او باید بسیار هشیار و بیدار باشد و ….(علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 16 / ص 392)
به هر اندازه که غافل باشیم , شیطان در ما تأثیر گذار خواهد بود . اگر انسان بر اثر غفلت از پروردگار عالم , مسیری را ندید , شیطان از همان مسیر وسوسه اش می کند .
انسان متذکر , همواره با یاد خدا به پاسداری از حریم دل , مشغول است و هر گاه پندار و خیالی باطل , قصد راهیابی و نفوذ داشته باشد , متوجه شده , آن را از خودش دور می سازد «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون؛ هر گاه پارسایان را وسوسه و خیالی از شیطان به دل فرا رسد , همان دم خدا را به یاد آورده , همان لحظه بصیرت و بینایی پیدا می کنند . »( اعراف 201 ) متقیان , قلب خود را که چونان کعبه است , به خوبی پاس می دارند تا هر گاه طائف وسوسه کننده ای از شیطان , قصد نزدیک شدن گرد آن را داشت , به سرعت مانع شوند . (تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 16 / ص 304)
برای غلبه ی بهتر بر وسوسه های شیطان راههای زیر توصیه می شود :
– کسب معرفت نسبت به خدای متعال؛ سعی کنید در ابتدا یک دوره ی کامل کتابهای شهید مرتضی مطهری (رحمه الله علیه) را مطالعه کنید . این کار باعث می شود پایه های اعتقادی شما بسیار محکم شود . لذا تلاش کنید در طول روز ساعاتی مشخص را برای مطالعه قرار دهید .
– انس با قرآن؛ حتما ً در طول روز مدتی را برای تلاوت قرآن , آنهم توأم با تفکر و تدبر قرار دهید ؛ چرا که قرآن نور است و همنشین با او نیز نورانی می شود .
– خواندن نماز ها در اول وقت همچون نهری است که انسان را شستشو می دهد .
– عدم توجه به وسواس فکری؛ یکی از راههای مبارزه با افکار باطل , بی توجهی به آنها و مشغول شدن به کارهای مثبت است.
– بهره گیرى از ثقل اصغر , یعنی ائمه هدا(علیهم السلام) و توسل به ایشان: باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(علیهم السلام) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمى توان چنین پنداشت که به ائمه(علیهم السلام) توسل داشته ایم ولى جوابى نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دورى از غفلت؛ و چه بسا که همین روحیه کمال خواهى و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد.
– خواندن دو رکعت نماز و توسل به آقا امام زمان ( عج الله تعالی فرجه شریف )؛ اگر دیدید بی توجهی به یک وسواس فکری, فایده نکرده و شما را آزار می دهد , با خواندن دو رکعت نماز و استغاثه به درگاه صاحب العصر و الزمان, از حضرت بخواهید شما را یاری کند.
– دائم الوضو بودن ؛ وضو نور است ؛ سعی کن همیشه با وضو باشی چرا که وضو آبی است که بر آتش دامهای شیطان ریخته می شود .
– طولانی کردن سجده ها ؛ ناله ی شیطان از سجده های طولانی بلند می شود . بنابراین سعی کنید سجده های نمازها را طولا نی تر کنید .
– تقویت اراده و تصمیم جدى براى گام برداشتن در جاده بندگى و اطاعت امر الهى و بى توجهى به وسوسه هاى شیطان و هوا و هوس ها از طریق شناخت شیطان و مکائد شیطان و راه کمال انسان, شناخت دین , خداوند و شناخت های دیگری که در این راه نیاز است.
– یاد و ذکر خداوند به معناى وسیع آن که مهمترین یاد همان انجام واجبات و ترک محرمات است.
– تماس دایم با خداوند و بندگان برگزیده او از طریق قرائت قرآن و توسلات و خواندن دعاها.
– ارتباط و تماس و دوستى با کسانى که بنده خوب خدا مى باشند و دیدن و همنشینى با آنها ما را به یاد خوبى ها و به یاد خداوند مى اندازد.
– انجام کارهاى صالح و خدمت و احترام به پدر و مادر و کسانى که بر گردن انسان حق دارند، زمینه ساز توفیقات بیشتر و انجام اعمال نیک بعدى مى باشد.
– ترک زمینه گناه: این خود زیرمجموعه اى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
– ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد. ازاین رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان مى آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مى نماید و بعد از شوق اراده ى عمل سپس خود گناه محقق مى شود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمى گردد.
هر گاه فکر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن .
جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریز اول است .
– اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند
دوست عزیز , از رحمت خدای کریم نا امید مباش و مطمئن باش اگر قدری جدیت و خلوص در پیمودن راه به خرج دهی , خدای رحمان کمک خواهد کرد .
زمینههای نفوذ شیطان در بعد بینش؛ عامل قریب نفوذ شیطان در اندیشهی آدمی، نفس اوست، اگر نفس که عامل نفوذی ابلیس است نباشد، نظیر این است که سمی وارد دهان انسان شود ولی به دستگاه گوارش او نرسد، یا دستگاه گوارش آن را قبول نکند. بر همین اساس خدای سبحان وسوسه و ازلال منسوب به شیطان را در بعضی آیات به نفس انسان منسوب میسازد: «ولقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه.. ؛ و ما انسان را آفریدهایم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند…»( ق،آیه16) این اسناد نشان میدهد اگرچه راه نفوذ شیطان، اندیشه و فکر انسان است، ولی محور اندیشههای شیطانی، نفس آدمی است. ( آیةالله عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج 3، ص 394 ).
سخن آخر این است که این دستورات وقتى نتیجه مى بخشد که هر چه دقیق تر به آن عمل شود زمان نتیجه آن بستگى به شرایط و خصوصیات افراد دارد، ازاین رو پى گیر زمان نتیجه نباید بود فقط هم و غمّ صرف عمل به دستورات شود.
درپاسخ به چند سوره و ذکر مناسب برای این مورد توجه کنید .
1. خواندن معوذتین یعنی سوره های فلق و ناس .
2. خواندن آیه الکرسی .
3. گفتن ذکر : لا حول و لا قوه الله بالله
4. گفتن : اعوذ بالله من الشیطان الرجیم .
5. گفتن ذکر: لا اله الا الله
6. گفتن ذکر: حسبی الله و کفی
7. خواندن آیه 97 و 98 از سوره مومنون :
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ (97)
وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ (98)
8. گفتن ذکر «الله» و یا به فارسی خدا در وقت مواجهه با فکر گناه و توجه به محتوا و معنای آن در جلو گیری از گناه موثر است .
9.گفتن ذکر «یا رقیب» و توجه به معنای آن که مراقب بودن خداوند نسبت به اعمال و نیات بندگان است.
موفق ومؤید باشید.
احساس درد و رنج از وجود وسوسه های شیطان , نشانه ی ایمان شماست . این بیداری حاصل شده , توفیقی از جانب خدای سبحان است .
دوست عزیز ! بدان که همه ی ما دشمنی قسم خورده داریم به نام شیطان . میزان تسلط این دشمن سرسخت را نیز قرآن از زبان شیطان , بیان فرموده است : «و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا انفسکم؛ مرا بر شما فرمانروایی نبود جز آنکه شما را دعوت کردم پس اجابتم کردید پس مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید» ( سوره ابراهیم / 22 ) . در واقع هیچ کس مجبور به انجام کاری نیست و این وسوسه ها در وجود همه ی انسانها با توجه به مراتب ایمانشان وجود دارد . پس اصل وجود این وسوسه ها نگران کننده نیست ؛ آنچه مهم است اینست که بدانیم با توکل بر خدا و توسل بر اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) و تلاش و کوشش می توانیم این وسوسه های شیطانی را از خود دور کنیم .
فکر گناه تا به مرحله عمل نرسیده، اگر چه ممکن است زمینه گناه را فراهم آورد و از این نظر باید به شدت از آن احتراز شود، ولی در عین حال خود آن گناه نیست؛برخلاف نیت و فکر کار نیک که اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده می شود. فرقی که میان کار خیر و کار شر هست، این جهت است که اگر انسان تصمیم به کار خیر بگیرد؛ ولی بعد موفق به انجام ان نشود، برایش ثواب می نویسند؛ ولی در کار بد، اگر شما در مرحله تصمیم باشید و خودِ کار صورت نگیرد، به پای شما گناه نوشته نمی شود، و از این جهت نوعی عفو و اغماض وجود دارد. یکی از وظایف مهم فرد مسلمان و هرکسی به دنبال حیات معقو ل است عفت در فکر و اندیشه ، از ثمرات شرم و حیاء ؛ و حیا از نتایج ایمان و از پایه های اصلی دین است. دور داشت فکر از عرصه های ناهنجار و آلوده را (عفت در اندیشه ) گویند. حضرت علی(ع) «من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها» ؛ کسی که بسیار درباره گناهان بیندیشد ، بزهکاری او را به خویش فرا می خواند (غررالحکم ، ج 5 ، ص 321) آنکه به گناه می اندیشد در واقع همچون کسی است که بر لبه پرتگاه «ارتکاب گناه» قدم می زند، چنین کسی از سقوط ایمن نیست. اندیشیدن در گناه، اگر چه آتش شعله ور نیست تا خرمن وجود آدمی را بسوزاند، ولی دود و دمی دارد که درون و برون او را سیاه و کدر می سازد. از دیدگاه ، شرع مقدس ، فکر گناه، تا به عمل حرامی منجر نشود، حرام نیست . در عین حال نباید این مطلب از نظر دور داشته شود که شیطان از همین انحرافات کوچک _ در اندیشه _ بهره جویی سوء می کند و انسان را به تباهی ها می کشاند.مثلارفتن به اینترنت وجستجوی اموری که با چشم ودیدن حرام است ، سبب شعله ور شدن آتش شهوت می گردد وزمینه ارتکاب همه گناهان را در انسان فراهم می کند وآسایش را از انسان می گیرد،لذا به جای فکر کردن در این مسائل به فکر راه چاره باشید وآن هم ازدواج است. یکی از اصول مهم اخلاقی و روانی این است که اگر آدمی نیت خوب و عفیف داشته باشد، اعمال خوب نیز خواهد داشت و اگر به نیت آلوده گرفتار گردد، به بیرون از آن، رفتارش نیز فاسد و تباه خواهد شد. اگر می خواهید خوب باشید، خوب بیندیشید اگر می خواهید سخن زشتی بر زبانتان جاری نشود، در ذهنتان را بر زشتی ها و ناشایست ها ببندید و اگر می خواهید درستکار باشد ، درست بیندیشید. جان کلام این که آدمی آن گونه زندگی می کند که می اندیشد. گفتار و رفتار انسان ، خوب یا بد، میوه های شیرین و تلخ باغ اندیشه او هستند پس اگر طالب میوه های شاداب و پر آب و زیبا است لازم است اندیشه خود را اصلاح کند. مولوی چه نیکو فرموده است : ای برادر! تو همه اندیشه ای مابقی ، خود ، استخوان و ریشه ای گر بود اندیشه ات گل، گلشنی ور بود خاری ، تو هیمه گلخنی
*** درمان فکر گناه: تفاوتى که میان گناه در قانون هاى اجتماعى و مذهبى وجود دارد، این است که در جامعه تمام کیفرها به عمل مربوط مى شود و تا شخصى به گناهى دست نزند، تحت پیگیرد کیفرى و قانونى قرار نمى گیرد، اما در فرهنگ اسلامى، امامان معصوم علیهم السلام ما را از اندیشه و فکر گناه نیز برحذر داشته اند. به دیگر سخن، اسلام در پى آن است تا گناه را از سرچشمه بخشکاند و آلودگى را در نطفه خفه کند و در حقیقت پایه اعمال را از نظر کیفر و پاداش روى اندیشه و نیت افراد بنا نهاده اند! در این راستا حضرت عیسى علیه السلام ضمن گفتارى به حواریون فرمود: «موسى بن عمران علیه السلام به شما دستور داد تا زنا نکنید، ولى من به شما امر مى کنم که روح خود را به زنا خبر ندهید (فکر زنا نکنید) تا چه رسد به انجام آن! زیرا کسى که روح و فکرش را به زنا خبر دهد، مانند کسى است که در اطاق رنگینى آتش روشن کند، دود آتش نقشه هاى رنگین آن اطاق را کثیف مى کند، گرچه خانه را نسوزاند!». (مجلسى، بحارالانوار، ج 14، ص 331.) یعنى، فکر گناه، کانون تصمیم گیرى وجود انسان را آلوده کرده و چنین کانونى به تاریکى گناه نزدیک تر است تا به سفیدى اطاعت الهى! فرد مسلمانى در یکى از جنگ ها به دست کفّار به قتل رسید و بعد به قتیل الحمار «کشته راه خر» معروف شد. علت این نامگذارى به این بود که هدف او از نبرد، غنیمت بردن الاغ شخص کافر بود اما متأسفانه خودش کشته شد. (ملا محمدمهدى نراقى، جامع السعادت، ج 3، س 113.)
*از مهم ترین عوامل حواس پرتى، وسوسه شیطان در نماز است که نمازگزاران را به دام مى اندازد. شیطان پیوسته از مجراى نفس اماره و هواى نفس، وارد عمل مى شود و انسان را وسوسه و تحریک مى کند و اگر از یک راه موفق نشد، از راه دیگر وارد مى شود، تا اینکه نگذارد انسان در محضر خدا قرار گیرد و به همین جهت است که رسول اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «اِنَّ العَبْدَ اِذا اُشْتَغل بِالصّلاة جاءَهُ الشَّیطان و قالَ لَه: اُذکُر کَذا، حتى یَضلّ الرجل اَنْ یَدرى کَم صَلّى»[1] ؛ «هنگامى که بنده خدا مشغول نماز مى شود، شیطان مى آید و به انسان مى گوید: این را بگو، این را بگو، تا اینکه نداند، چطور نماز خوانده است». از این روایت معلوم مى شود که وسوسه هاى شیطان در عبادت، همیشگى است و از راه هاى مختلف وارد مى شود تا انسان را گرفتار و مشغول کند. دورى از وسوسه هاى شیطان ـ به ویژه در وقت نماز ـ کارى مشکل و تدریجى است و نباید انتظار داشت در مدت کوتاهى مشکل حل شود؛ بلکه باید کار را از نقطه کوچکى آغاز کرد و مدت ها بر روى آن تلاش نمود؛ مثلاً تصمیم بگیرد فعلاً تنها ذکر رکوع را با توجّه بگوید و بعداً که با تمرین بر آن مسلط شد، ذکر سجده را نیز با توجّه بگوید و به تدریج این توجّه را به قسمت هاى دیگر نماز توسعه دهد. در روایات آمده است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله قبل از شروع به قرائت نماز «اعوذبالله من الشیطان الرجیم» مى گفت[2] . حنان بن سدیر نیز مى گوید: پشت سر امام صادق علیه السلام نماز مغرب مى خواندم، آن حضرت با صداى بلند مى گفت: «اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم».[3] استعاذه و پناه بردن به خدا از شرّ وسوسه هاى شیطان، ضرورى است و البته در همین استعاذه هم باید صادق بود؛ نه اینکه زبانمان استغاذه کند و خاطرمان به غیرخدا متعلق باشد و مثل کسى باشیم که در حصار استوارى ایستاده و درنده اى، درصدد است او را بگیرد و او پى در پى به زبان گوید که پناه مى برم از شرّ این درنده به این قلعه محکم!! ولى همین طور در جاى خود ایستاده و به درون قلعه نمى رود!! آیه اللّه بهجت در جواب این پرسش که: چه کنیم از عبادت و نماز لذّت بریم و اندکى از آنچه را که پیشوایان معصوم علیهم السلام در مورد لذّت و شیرینى عبادت و به ویژه نماز فرموده اند، بچشیم؛ مى فرماید: «احساس لذّت در نماز، مقدماتى در خارج از نماز و مقدماتى در خود نماز دارد. آنچه که باید خارج از نماز مورد ملاحظه باشد و به آن عمل شود، این است که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نسازد؛ چون معصیت و نافرمانى خداوند دل را تیره مى کند و نورانیت دل را از بین مى برد».[4] پاورقی: 1- بحارالانوار، ج 84، ص 259. 2- وسائل الشیعه، ج 6، ص 135. 3- التهذیب، ج 2، ص 289. 4- برگى از دفتر آفتاب، ص 45.
برای رهایی از دام او , باید با تضرع و التماس , یاد حضرت حق را در دل تقویت کرد «و اذکر ربک فی نفسک تضرعا ً و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو والاصال و لا تکن من الغافلین؛ خدای خود را با تضرع و پنهانی در هر صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش» ( اعراف 205 ) لذا به محض احساس وسوسه های شیطان باید از شر شیطان به خدا پناه برد و استعاذه نمود «و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله هر گاه وسوسه ای از شیطان رسید به خدا پناه ببر. » ( اعراف 200 ) البته فقط تنها گفتن اعوذ بالله کافی نیست , بلکه علاوه بر ذکر زبانی , باید در جهت مبارزه با این ملعون , تلاشی مستمر و جدی داشت. آسیب دیدن انسان هنگامی است که بر اثر جهل یا غفلت , خدا را نمی بیند در این حال , شیطان او را وسوسه می کند . او باید بسیار هشیار و بیدار باشد و ….(علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 16 / ص 392)
به هر اندازه که غافل باشیم , شیطان در ما تأثیر گذار خواهد بود . اگر انسان بر اثر غفلت از پروردگار عالم , مسیری را ندید , شیطان از همان مسیر وسوسه اش می کند .
انسان متذکر , همواره با یاد خدا به پاسداری از حریم دل , مشغول است و هر گاه پندار و خیالی باطل , قصد راهیابی و نفوذ داشته باشد , متوجه شده , آن را از خودش دور می سازد «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون؛ هر گاه پارسایان را وسوسه و خیالی از شیطان به دل فرا رسد , همان دم خدا را به یاد آورده , همان لحظه بصیرت و بینایی پیدا می کنند . »( اعراف 201 ) متقیان , قلب خود را که چونان کعبه است , به خوبی پاس می دارند تا هر گاه طائف وسوسه کننده ای از شیطان , قصد نزدیک شدن گرد آن را داشت , به سرعت مانع شوند . (تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 16 / ص 304)
برای غلبه ی بهتر بر وسوسه های شیطان راههای زیر توصیه می شود :
– کسب معرفت نسبت به خدای متعال؛ سعی کنید در ابتدا یک دوره ی کامل کتابهای شهید مرتضی مطهری (رحمه الله علیه) را مطالعه کنید . این کار باعث می شود پایه های اعتقادی شما بسیار محکم شود . لذا تلاش کنید در طول روز ساعاتی مشخص را برای مطالعه قرار دهید .
– انس با قرآن؛ حتما ً در طول روز مدتی را برای تلاوت قرآن , آنهم توأم با تفکر و تدبر قرار دهید ؛ چرا که قرآن نور است و همنشین با او نیز نورانی می شود .
– خواندن نماز ها در اول وقت همچون نهری است که انسان را شستشو می دهد .
– عدم توجه به وسواس فکری؛ یکی از راههای مبارزه با افکار باطل , بی توجهی به آنها و مشغول شدن به کارهای مثبت است.
– بهره گیرى از ثقل اصغر , یعنی ائمه هدا(علیهم السلام) و توسل به ایشان: باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(علیهم السلام) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمى توان چنین پنداشت که به ائمه(علیهم السلام) توسل داشته ایم ولى جوابى نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دورى از غفلت؛ و چه بسا که همین روحیه کمال خواهى و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد.
– خواندن دو رکعت نماز و توسل به آقا امام زمان ( عج الله تعالی فرجه شریف )؛ اگر دیدید بی توجهی به یک وسواس فکری, فایده نکرده و شما را آزار می دهد , با خواندن دو رکعت نماز و استغاثه به درگاه صاحب العصر و الزمان, از حضرت بخواهید شما را یاری کند.
– دائم الوضو بودن ؛ وضو نور است ؛ سعی کن همیشه با وضو باشی چرا که وضو آبی است که بر آتش دامهای شیطان ریخته می شود .
– طولانی کردن سجده ها ؛ ناله ی شیطان از سجده های طولانی بلند می شود . بنابراین سعی کنید سجده های نمازها را طولا نی تر کنید .
– تقویت اراده و تصمیم جدى براى گام برداشتن در جاده بندگى و اطاعت امر الهى و بى توجهى به وسوسه هاى شیطان و هوا و هوس ها از طریق شناخت شیطان و مکائد شیطان و راه کمال انسان, شناخت دین , خداوند و شناخت های دیگری که در این راه نیاز است.
– یاد و ذکر خداوند به معناى وسیع آن که مهمترین یاد همان انجام واجبات و ترک محرمات است.
– تماس دایم با خداوند و بندگان برگزیده او از طریق قرائت قرآن و توسلات و خواندن دعاها.
– ارتباط و تماس و دوستى با کسانى که بنده خوب خدا مى باشند و دیدن و همنشینى با آنها ما را به یاد خوبى ها و به یاد خداوند مى اندازد.
– انجام کارهاى صالح و خدمت و احترام به پدر و مادر و کسانى که بر گردن انسان حق دارند، زمینه ساز توفیقات بیشتر و انجام اعمال نیک بعدى مى باشد.
– ترک زمینه گناه: این خود زیرمجموعه اى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
– ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد. ازاین رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان مى آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مى نماید و بعد از شوق اراده ى عمل سپس خود گناه محقق مى شود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمى گردد.
هر گاه فکر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن .
جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریز اول است .
– اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند
دوست عزیز , از رحمت خدای کریم نا امید مباش و مطمئن باش اگر قدری جدیت و خلوص در پیمودن راه به خرج دهی , خدای رحمان کمک خواهد کرد .
زمینههای نفوذ شیطان در بعد بینش؛ عامل قریب نفوذ شیطان در اندیشهی آدمی، نفس اوست، اگر نفس که عامل نفوذی ابلیس است نباشد، نظیر این است که سمی وارد دهان انسان شود ولی به دستگاه گوارش او نرسد، یا دستگاه گوارش آن را قبول نکند. بر همین اساس خدای سبحان وسوسه و ازلال منسوب به شیطان را در بعضی آیات به نفس انسان منسوب میسازد: «ولقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه.. ؛ و ما انسان را آفریدهایم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند…»( ق،آیه16) این اسناد نشان میدهد اگرچه راه نفوذ شیطان، اندیشه و فکر انسان است، ولی محور اندیشههای شیطانی، نفس آدمی است. ( آیةالله عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج 3، ص 394 ).
سخن آخر این است که این دستورات وقتى نتیجه مى بخشد که هر چه دقیق تر به آن عمل شود زمان نتیجه آن بستگى به شرایط و خصوصیات افراد دارد، ازاین رو پى گیر زمان نتیجه نباید بود فقط هم و غمّ صرف عمل به دستورات شود.
درپاسخ به چند سوره و ذکر مناسب برای این مورد توجه کنید .
1. خواندن معوذتین یعنی سوره های فلق و ناس .
2. خواندن آیه الکرسی .
3. گفتن ذکر : لا حول و لا قوه الله بالله
4. گفتن : اعوذ بالله من الشیطان الرجیم .
5. گفتن ذکر: لا اله الا الله
6. گفتن ذکر: حسبی الله و کفی
7. خواندن آیه 97 و 98 از سوره مومنون :
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ (97)
وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ (98)
8. گفتن ذکر «الله» و یا به فارسی خدا در وقت مواجهه با فکر گناه و توجه به محتوا و معنای آن در جلو گیری از گناه موثر است .
9.گفتن ذکر «یا رقیب» و توجه به معنای آن که مراقب بودن خداوند نسبت به اعمال و نیات بندگان است.
موفق ومؤید باشید.