خانه » همه » مذهبی » وهابیون پاسخ دهند!

وهابیون پاسخ دهند!


وهابیون پاسخ دهند!

۱۳۹۴/۱۱/۱۳


۳۶۹ بازدید

در فرودگاه عربستان مأمور کنترل گذرنامه از من پرسید چرا شیعه هستی؟ من برای چند لحظه ساکت ماندم! به نظر شما در این وقت ها چی بگیم بهتره؟

در این گونه موارد بهترین راه کار، مطرح کردن یک یا چند پرسش خوب است. به طور نمونه به چند پرسش مهم اشاره می شود:

پرسش اول. در منابع معتبر اهل‌سنت، مثل صحیح بخاری و مسلم، روایتی است از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) که می فرمایند: «لا یزال الدّین عزیزاً منیعاً إلی اثنی عشر خلیفه»[ صحیح مسلم، ج 3، ص 1453، کتاب الأمارة، باب الناس تبعٌ لقریش.]؛ «همواره این دین عزیز و محفوظ است تا زمانی که دوازده خلیفه جانشینان من باشند».

به نظر شما منظور از این دوازده خلیفه چه کسانی هستند؟ زیرا از نگاه آنان خلفای راشدین چهار نفرند و خلفای بنی امیه از دوازده نفر کمتر و بنی عباس از دوازده نفر بیشترند و پاسخ صحیحی ندارند مگر این که اعتقاد به دوازده امام داشته باشیم.

پرسش دوم. در منابع معتبر حدیثی و تاریخی آمده است که خلیفه دوم عمربن الخطاب راویان حدیث را از نقل احادیث و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نهی می کرد، حتی بزرگان صحابه مانند ابن مسعود، ابوذرّ، ابوالدّرداء را به جرم نقل احادیث از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زندان نمود.[ البدایة و النهایه، ج 8، ص 115؛ تذکرة الحفّاظ، ج 1، ص 7 رقم2؛ سننن ابن ماجه، ج 1، ص 11 حدیث 28، باب اتباع سنّه رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) ؛ سنن الدّرامی، ج 1، 329، حدیث شماره 288، باب من هاب الفتیامخافة السّقط؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 1، ص 183 حدیث 347، باب 151؛ طبقات ابن سعد، ج 3، ص 287 در «ذکر استخلاف عمر».]

پرسش این است که چرا و به چه انگیزه ای خلیفه دوم «منع تدوین و نقل حدیث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) » را پایه گذاری کرد؟

آیا احتمال نمی رود که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در احادیث فراوانی مردم را راهنمایی و فضایل اهل بیت(علیهم السلام) را بیان کرده است که اگر احادیث پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در میان مردم می ماند این گونه برخی مسلمانان از اهل بیت(علیهم السلام) جدا نمی شدند و اختلافات به این مقدار نمی رسید؟

پرسش سوم. همه مسلمانان خطبه حجة الوداع پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول دارند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» اما برخی اهل‌سنت «مولا» را فقط به معنای محبت و دوستی می دانند. بر فرض که درست بگویند؛

– آیا دوست داشتن با جنگیدن و منزوی کردن امام علی(علیه السلام) سازگار است؟!

– آیا دوست داشتن با کشتن امام حسین(علیه السلام) و یاران و اسارت خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سازگار است؟

پرسش چهارم. در قرآن مجید می خوانیم:

(((لَن تَرضی عَنکَ الیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم)))[ بقره، آیه 120.].

آمریکا و اسرائیل از چه کشورهایی راضی اند و با چه کشورهایی مخالفت می کنند؟! رابطه آمریکا با عربستان و قطر چگونه است؟ و مخالفت آمریکا با ایران و مقاومت حزب الله لبنان چگونه است؟

پرسش پنجم. شما می گویید شورش بر علیه خلیفه مسلمانان جایز نیست، در حالی که طلحه و زبیر و حتی عایشه جنگ جمل را بر علیه امام علی(علیه السلام) برپا کردند؟!

پرسش ششم. در قرآن می خوانیم:

«السّابِقُونَ السّابِقُونَ. أُولئِکَ المُقَرَّبُونَ»[ واقعه، آیه 10.].

امام علی(علیه السلام) اولین مسلمان بوده است در حالی که بقیه چندین سال سابقه شرک و بت پرستی داشته اند! کدام یک انتخاب شوند بهتر است؟!

پرسش هفتم. در قرآن می خوانیم:

(((هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعلَمُونَ)))[ زمر، آیه 9.]؛

«آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟!»

آیا خلفای دیگر مانند نهج البلاغه امام علی(علیه السلام) دارند؟ آیا بارها خلیفه دوم در قضاوت اشتباه نکرد و اعتراف نکرد «لولا علی لهلک عمر»[ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 18.].

پرسش هشتم. در قرآن می خوانیم:

(((فَضَّلَ الله المُجاهِدِینَ عَلَی القاعِدِینَ أَجراً عَظِیماً)))[ نساء، آیه 95.].

امام علی(علیه السلام) در جنگ بدر و احد و احزاب و تصرف خیبر و… بهترین و بیشترین جهاد را داشته است. به نظر شما کدام یک از خلفا برتری دارند؟

پرسش نهم. آیا تعیین خلیفه کار خوبی است یا نه؟ اگر خوب است چرا می گویید پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه تعیین نکرد؟ اگر بد است چرا ابوبکر و عمر این کار را کردند؟

پرسش دهم. آیا می شود محبت علی(علیه السلام) و معاویه در یک دل جمع گردد؟ این تناقض را چگونه به جوانان خود پاسخ می دهید؟

پرسش یازدهم. یزید دستور کشتن امام حسین(علیه السلام) را داد و جنایات فراوانی در مدینه انجام داد و معاویه مردم شام را به لعن امام علی(علیه السلام) تشویق می کرد[ صحیح مسلم، حدیث 2404.]، این در حالی است که یزید توسط معاویه حاکم شد و معاویه توسط خلیفه دوم حاکم شام شد!! حال مقصر اصلی کیست؟!

پرسش دوازدهم. در موارد متعددّی در صحیح بخاری حضرت موسی(علیه السلام) بر پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) برتری و فضیلت داده شده است و از پیامبر روایت شده است: «لا تخیّرونی علی موسی»[ صحیح بخاری، ج 3، ص 1251، باب وفاه موسی و ذکره، و باب «ما یذکر نی الأشخاص.]؛ «من را بر موسی برتری ندهید»!!

آیا احتمال نمی رود که چنین روایاتی را یهودیان وارد کرده باشند و در صحاح شش گانه و سیره ابن هشام و تاریخ طبری اسرائیلیات فراوانی آمده است. به طوری که موجب سوء استفاده دشمنان شده و کتاب آیات شیطانی را بر علیه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نوشته اند.

پرسش سیزدهم. در صحیح بخاری آمده است که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از ابوبکر خشمناک و آزرده گردید و تا آخرین لحظه حیاتشان با وی سخن نگفتند: «فغضبت فاطمه بنتُ رسولِ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فَهَجَرت أبابکر، فلم تزل هاجرتْه حتّی توفّیت»[ صحیح بخاری، ج 3، کتاب الخمس، باب 1، حدیث 2926.].

از سوی دیگر در صحیح بخاری از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است: «فاطمة بضعة منی من اغضبها اغضبنی»[ صحیح بخاری، ج 4، ص 210.]؛ «فاطمه پاره تن من است هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است». در نتیجه چه کسانی مورد خشم و ناخشنودی پیامبرند؟!

پرسش چهاردهم. در صحیح بخاری حدیثی از عمر بن الخطاب آمده که نشانگر باور وی به تحریف، قرآن است. او این آیه را می خوانده است: «أن لا ترغبوا عن آبائکم فأنّه کفرٌ بکم أن ترغبوا عن آبائکم»[ صحیح بخاری، کتاب المحاربین، باب رجم الحبلی، ج 6، ص 2505.]؛ «از پدران خود رویگردان نشوید زیرا این کفر است که از پدران خود روی برتابید». در حالی که این آیه در قرآن موجود و مورد اعتماد مسلمانان وجود ندارد!! آیا خلیفه دوم قایل به تحریف قرآن بود؟!

پرسش پانزدهم. می دانیم که یزید بن معاویه سه سال حکومت کرد؛ در سال نخست حکومتش دستور داد که امام حسین(علیه السلام) را به شهادت برسانند، در سال دوم حکومت خود به مدینه حمل کرد و واقعه خونین و ننگین «حرّه» را پدید آورد که بسیاری از صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به شهادت رسیدند و در سال سوم حکومتش دستور داد که کعبه را به منجنیق بسته و آن را به آتش کشید.

حال پرسش مهم این است که چرا ابن تیمیه (پایه گذار و نظریه پرداز وهابیت) یزیدبن معاویه را تقدیس نموده و او را جزو جانشینان دوازده گانه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می داند!![ منهاج السنه، ابن تیمیه، ج 8، ص 238.]

پرسش شانزدهم. معاویه بن ابی سفیان بر خلیفه زمان خود امام علی(علیه السلام) خروج کرد و بیعت ایشان را نپذیرفت، از سوی دیگر دست معاویه به خون صحابه جلیل القدری مانند «عمار بن یاسر»[ الأصابة، ج 4، ص 274.]، «حُجر بن عدی»[ همان، ج 1، ص 329، در ترجمه حُجر بن عدی.]؛ «عمر بن حمق خزاعی»[ همان، ج 4، ص 294.] و دیگران آلوده است؛ چگونه وهابی ها شیعه را متهم به دشنام دادن به صحابه می کنند، اما دوست دار کسی هستند که دستش به خون صحابه آلوده است؟!

مگر پیامبر نفرمودند: «یا علی جز مؤ من تو را دوست ندارد و به جز منافق، تو را دشمن ندارد». آیا دشمنی با حضرت امیرمؤ منان طبق این روایت نشانه نفاق نیست؟!

پرسش هفدهم. درباره آخرین پنجشنبه زندگانی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در صحیح بخاری و مسلم و صحاح دیگر آمده: «برای من قلم و کاغذ بیاورید تا نوشته ای برای شما بنگارم که پس از من هرگز گمراه نشوید».

اما خلیفه دوم در برابر درخواست پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سرپیچی و مخالفت کرد و گفت: «حسبنا کتاب الله»؛ «وی پیامبر را متهم به هذیان و درد شدید نمود که نمی فهمد چه می گوید (نعوذ بالله) !![ صحیح بخاری ؛ کتاب المغازی، باب 78 حدیث 4168؛ صحیح مسلم، کتاب الوصیه، حدیث 22 و 21.]

حال گناه این همه گمراهی و خون ریزی و اختلاف بین مسلمانان به گردن چه کسی است؟!

پرسش هیجدهم. ابن تیمیه نظریه پرداز وهابیت در کتاب «منهاج السّنه» امام علی(علیه السلام) را طبق آیه (((تِلکَ الدّارُ الاخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الاَرضِ وَ لافَساداً)))[ قصص، آیه 83.] خواهان برتری و فساد در زمین معرفی کرده و می گوید این ویژگی فرعون است – نعوذ بالله – و امام علی(علیه السلام) را اهل سعادت اخروی نمی داند.[ منهاج السنه، ج 4، ص 500.]

آیا این عداوت و دشمنی با امام علی(علیه السلام) موجب خروج او از اسلام نمی گردد؟! آیا این طعن در عدالت صحابه و مصداق ناسزا و توهین به خلفا نیست؟!

کوتاه پاسخ «آیات برگزیده»

آنان می گویند: هنگام زیارت فقط رو به قبله بایستید و به سوی خدا دعا کنید و از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی نخواهید. او از دنیا رفته است و کاری از او ساخته نیست!!

ما می گوییم: قرآن می فرماید:

(((وَ لا تَقُولُوا لِمَن یُقتَلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمواتٌ بَل أَحیاءٌ وَ لکِن لا تَشعُرُونَ)))[ بقره، آیه 154.]؛

«و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند مرده نخوانید، بلکه زنده اند ولی شما نمی دانید»

آنان می گویند: گریه برای مردگان و امامان(علیهم السلام) نشانه نارضایتی از خداست؟!

ما می گوییم: قرآن مجید درباره گریه حضرت یعقوب(علیه السلام) در فراغ حضرت یوسف(علیه السلام) می فرماید:

(((… ابیَضَّت عَیناهُ مِنَ الحُزنِ فَهُوَ کَظِیمٌ)))[ یوسف، آیه 84.]؛

«… در حالی که اندوه خود را فرو می خورد چشمانش از اندوه سپید شد»

آنان در بقیع و منطقه احد روی تابلوهای خود این آیه را آورده اند:

(((أَفَتَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ ما لا یَنفَعُکُم شَیئاً وَ لا یَضُرُّکُم)))[ انبیا، آیه 66.]؛

«آیا جز خدا چیزی را می پرستید که هیچ سود و زیانی به شما نمی رساند».

ما می گوییم: این آیه مربوط به مشرکان است که بت های سنگ و چوب را عبادت می کردند.

اما درباره زیارت خواندن و دعا کردن در خانه اولیای الهی و حرم امامان(علیهم السلام) قرآن مجید می فرماید:

(((فِی بُیُوتٍ أَذِنَ الله أَن تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فِیهَا اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالغُدُوِّ وَ الاصالِ)))[ نور، آیه 36.]؛

«در خانه هایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش می کنند».

آنان می گویند چرا حضرت علی(علیه السلام) را از صحابه دیگر برتر می دانید؟

ما می گوییم: قرآن می فرماید: «هر کس در اسلام سابقه بیشتری دارد و سابقه شرک نداشته باشد برتر است:

(((وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ. أُولئِکَ المُقَرَّبُونَ)))[ واقعه، آیات 10 و 11.]؛

«و سبقت گیرندگان مقربند. آنانند همان مقربان [خدا]».

آنان می گویند: فقط به درگاه خدا دعا کنید و کسی دیگر را واسطه نگیرید و به آیه قرآن استناد می کنند:

(((وَ أَنَّ المَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدعُوا مَعَ اللّهِ أَحَداً)))[ جن، آیه 18.]؛

«و مساجد ویژه خداست پس هیچ کس را با خدا مخوانید».

ما می گوییم: آیه درباره مشرکان است که بت ها را همانند خدا عبادت می کردند. اما درباره درخواست از اولیای الهی قرآن می فرماید:

(((قالُوا یا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئِینَ)))[ یوسف، آیه 97.]؛

«گفتند: ای پدر برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم».

آنان می گویند چرا شما برخی را لعن می کنید؟!

ما می گوییم: قرآن می فرماید:

(((إِنَّ الَّذِینَ یُؤذُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِی الدُّنیا وَ الاخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهِیناً)))[ احزاب، آیه 57.]؛

«بی گمان کسانی که خدا و پیامبر او را آزار می رسانند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذابی خفت آور آماده ساخته است».

برخی از آنان می گویند شما مشرک هستید؟!

ما می گوییم: اینها از اعتقادات ما که برگرفته از مکتب اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است خبر ندارند و جاهلند در این صورت خوب است در پاسخ آنان فقط یک سلام کنیم. قرآن می فرماید:

(((… وَ إِذا خاطَبَهُمُ الجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً)))[ فرقان، آیه 64.]؛

«… و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ می دهند».

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد