خانه » همه » مذهبی » پادشاه جدید عربستان؛ تفکر و تاثیرات

پادشاه جدید عربستان؛ تفکر و تاثیرات


پادشاه جدید عربستان؛ تفکر و تاثیرات

۱۳۹۳/۱۱/۱۲


۷۸ بازدید

دکتر حسین رویوران

پادشاه جدید عربستان؛ تفکر و تاثیرات

با تغییر پادشاه عربستان شرایط تغییر کرده است. عربستان باید خود را با شرایط جدید تطبیق بدهد. این رویکرد می تواند به تشدید تضادهای درون سیستمی و حتی تولید چالش های جدی برای سعود بینجامد. بحران جانشینی برای حکومت سعود ابعاد گسترده ای برجای گذارده است.

رویکرد و تفکر سلمان بن عبدالعزیز

دکتر حسین رویوران

پادشاه جدید عربستان؛ تفکر و تاثیرات

با تغییر پادشاه عربستان شرایط تغییر کرده است. عربستان باید خود را با شرایط جدید تطبیق بدهد. این رویکرد می تواند به تشدید تضادهای درون سیستمی و حتی تولید چالش های جدی برای سعود بینجامد. بحران جانشینی برای حکومت سعود ابعاد گسترده ای برجای گذارده است.

رویکرد و تفکر سلمان بن عبدالعزیز

سلمان در سن نسبتا پایینی استاندار ریاض می شود . عملکرد مدیریت وی در استانداری (با توجه به اینکه در عربستان شهرداری مستقل از استانداری نیست و شهرداری بخشی از این ساختار است) توسعه ی شهر ریاض را به دنبال می آورد. دو نگاه درباره ی ایشان وجود دارد: از یکسو ایشان به محافل وهابی نزدیک است، و همواره سعی کرده با این گروه هماهنگ باشد. از دگر سو ایشان با حضور در غرب گرایشات غربی پیدا کرده است. لذا همزمان گرایش به غرب و تمایلات سنتی از نوع وهابی در او نمایان است. این دو گرایش مبنای رفتاری وی در چند سال اخیر را شکل داده است. از زمانی که سلمان به عنوان ولیعهد منصوب شده است (عبدالله در سال 2005 پادشاه شد، وی سلطان را ولیعهد خود قرار داد ولی وی فوت کرد، در این هنگام نایف ولیعهد نیز مرد و سلمان بن عبدالعزیز جایگزین شد) وی تقریبا هر دو گرایش را بروز داده است.

نگاه سیاسی و امنیتی:

ملک عبدالله انسان فعال و انحصارگرایی بوده است. با آغاز پادشاهی سلمان، از رفتار وی می توان یک الگوی رفتاری تصویر کرد. سلمان قبل از آن که برادرش دفن شود فرمان عزل خالد از وزارت دفاع و نصب فرزندش را میدهد. همچنین فرمانده گارد سلطنتی را عزل و فرد دیگری را جایگزین میکند. قرار دادن محمد بن نایف به عنوان ولیعهد دوم نشان از نگاه امنیتی ایشان دارد؛ نگاه امنیتی ایشان در اقداماتی مانند دست گرفتن وزارت دفاع و گارد، تلاش برای تصاحب وزارت متجسم است.

همزمان گرایش به غرب و تمایلات سنتی از نوع وهابی در سلمان نمایان است. این دو گرایش مبنای رفتاری وی در چند سال اخیر را شکل داده است.

رویکرد اقتصادی سلمان: در مسائل اقتصادی نمی توان یک الگوی رفتاری ویژه برای ایشان ترسیم کرد. لذا تصور می شود پادشاه عربستان به عرصه ی اقتصاد ورود نکند و این عرصه را به غربی ها و تحصیل کرده های غرب وا گذارد. نفت عربستان در دستان شرکت آمریکایی آرامکوی است ( واژه ی آرامکو با امریکن آغاز می شود) . اقتصاد عربستان را مجموعه ای از تکنوکرات های غربی اداره می شود، به دلیل وابستگی عربستان معمولا اقتصاد این کشور نیز تابعی از غرب است.

تاثیرات انتخاب سلمان بن عبدالعزیز

تاثیرات در داخل عربستان :

در درون خاندان آل سعود رقابت شدیدی وجود دارد. از پنج پادشاه یعنی، سعود، فیصل، خالد، فهد و عبدالله دو نفر یعنی فیصل و خالد توسط خود خاندان آل سعود کشته شدند. این موارد اوج تضاد در بین این خانواده را نشان می دهد. در تمام دنیا الگوی ولیعهدی در نظام های پادشاهی وجود دارد، در حالیکه سنت ولیعهد دوم نمونه ای دیگر جز عربستان ندارد. وجود ولیعهد دوم نشانه ای از شدت رقابت هاست. در این سیستم نفر دومی را به عنوان ولیعهد ولیعهد تعیین میکنند با این مکانیزم قشر دیگری راضی شوند، و شدت رقابتها مهار گردد. در داخل خاندان آل سعود رقابتی جدی، در عین حاکم بودن یک قاعده وجود دارد؛ قاعده حاکم حفظ تاج و تخت برای خاندان، در عین رقابت.

در بعد دیگری نوعی از نارضایتی میان مردم وجود دارد. هم اکنون حدود چهار هزار شاهزاده حضور دارند؛ تقریبا در هر کابینه ای ده تا دوازده وزیر از خاندان آل سعود پست دارند. به علاوه تقریبا نود درصد حاکمان، والیان، استانداران از استان های عربستان از آل سعود اند . در واقع امتیازهای زیاد باعث تخصیص ثروت عمومی به آل سعود شده است. این تبعیض و ثروت هنگفت موجب اعتراض مردم شده است. پر بودن زندان های آل سعود نیز به مسئله نارضایی مردم، گرایشهای اصلاح طلبانه و فقدان یک نهاد انتخابی باز می گردد.

در واقع پادشاه، همزمان رئیس قوه ی قضاییه، رئیس قوه مجریه و رئیس قوه ی مقننه است. وی اعضای قوه ی مقننه متشکل از یک مجلس شورایی را خود انتخاب می کند؛ وی هم نخست وزیر بوده و هم ولیعهد و معاون اول نخست است. در واقع مجموعه ی این نشانه های دلالت بر فقدان مشارکت مردمی در ساختار سیاسی دارد.. تصور نگارنده این است که با قوی تر شدن سیستم اطلاع رسانی و فضای سایبری، چالش های این نظام بیش از گذشته خواهد شد.

سلمان اعلام کرده است که سیاست های قبلی را ادامه خواهد داد. بحث دوم، تغییراتی است که در سطح منطقه و جهان رخ داده و سلمان ناگزیر به تمکین در مقابل این واقعیت هاست.

نگاه سلمان به گروه های دگر اندیش داخل عربستان :

شاه فهد علی رغم اینکه نگاه انحصاری به قدرت داشت، اما از گروه های مختلف مردمی ، از مطبوعات، سران قبایل و.. دعوت به عمل می آورد؛ در حالی که سلمان نسبتا منزوی است و علاقه ای زیادی ه برقراری چنین ارتباطاتی ندارد. لذا تصور می شود که نظام سیاسی در زمان سلمان بسته تر از زمان عبدالله خواهد شد. این تفاوت ها به تفاوت دو تیپ شخصیتی دو باز می گردد. عبدالله زمانی که به قدرت رسید، سعی داشت قدرت را توزیع کند، اما جلوس سلمان همزمان شد با با حصر فرزندان عبدالله در ساعات اولیه. این رخداد نشانه ایست از ” انحصار قدرت “. بنابراین پیش بینی می نظام سعودی در هندسه قدرت برای شیعیان جایگاهی با ارزشی ترسیم نکند و تمایلی به احقاق حقوق آنها بروز ندهد. برخورد نظام با شیعیان همواره برخورد امنیتی بوده است و در این حوزه تغییری صورت نمی گیرد. علیرغم بازداشت های سالهای اخیر از جمله شیخ باقر نمر، سرکوب و کشتار بسیاری از جوانان شیعه ، اما شیخ صفار و برخی دیگر از روحانیون شیعه مرگ عبدالله را تسلیت گفتند؛ آنها سعی کردند با درگذشت عبدالله همدردی کرده و پیامی مثبت به سیستم سعود ارسال کنند، در مقابل اما نظام هیچ سیگنال و نشانه ای (از اینکه حاضر است فضا را نسبت به شیعیان بازتر کند یا برخوردها را مثبت تر کند) نشان نداده است.

پیامد های خارجی به قدرت رسیدن سلمان

تاثیر در شورای همکاری خلیج فارس: عربستان در شورای همکاری خود را برادر بزرگ می داند. لذا سعی میکند که این شورا را ابزاری برای بسط هژمونی خود نسبت به دیگر شیخ نشینان خلیج فارس استفاده کند. در مقابل اما قطر، امارات و کویت تا حدود زیادی مقاومت می کنند. تصور می شود به قدرت رسیدن سلمان در رفتار عربستان تغییری ایجاد نشود و همچنان این رفتارها ادامه خواهد یافت.

روابط عربستان با بحرین، عمان و امارات: عربستان احتمالا با قطر همچنان رابطه ی پر تنش خواهد داشت. عربستان به دلیل نیاز متقابل نزدیک ترین رابطه با بحرین را خواهد داشت. این کشور نگران تاثیرگذاری قیام مردم بحرین بر مردمان عربستان (که همگونی فکری، قبیله ای و فرهنگی دارند) است. همچنین بحرین برای مهار قیام شیعیان نیاز به عربستان دارد. امارات و کویت در فاصله ای معین از عربستان خواهند ایستاد، تا هم استقلال خود را حفظ کنند و هم با عربستان به مشکل جدی بر نخوراند. اما عمان سعی می کند در دورترین نقطه رابطه با ریاض باشد و استقلال خود را حفظ کند. در این شرایط عربستان سعی می کند که شورای همکاری را فعال و به نهادی تبدیل کند که کار ویژه های اقتصادی، سیاسی مشترک داشته باشد. تاکنون عمان این رویکرد را رد کرده و درصدد حفظ استقلال خود برآمده است؛ و حتی تهدید کرده که حاضر است از این شورا خارج شود و تن به چنین ساختارهایی ندهد.

تاثیر در بحران های منطقه ای:

سعودی ها همواره نگران این هستند که غرب نسبت به عربستان بی تفاوت شود، و عربستان در تیررس حوادث، تغییراتی بنیادین یابد.

سلمان اعلام کرده است که سیاست های قبلی را ادامه خواهد داد. به عبارتی دیگر اعلان کرده که تغییری در سیاست عربستان رخ نخواهد داد. بحث دوم، تغییراتی است که در سطح منطقه و جهان رخ داده و سلمان ناگزیر به تمکین در مقابل این واقعیت هاست. از زمانی که حمله شارلی ابدو رخ داد، تضاد غرب با تکفیری ها نمایان شد. لذا از بین بردن تکفیری ها به اولویتی مهم برای غرب تبدیل شده است. تصور نگارنده بر این است که حوادث فرانسه، منظری جدید در نگاه به عربستان باز کرده است. حتی در آمریکا چند نماینده مجلس درباره ی ضرورت از بین بردن مجموعه های تکفیری سخن گفته اند ، و اعلام کردند شصت سال است که تکفیر در جغرافیای عربستان وجود دارد؛ از این منظر دولت عربستان تکفیر می کند، دست می برد، سر می برد و هر کاری که تکفیری های داعش به گونه غیر رسمی انجام میدهد، دولت عربستان به صورت رسمی انجام می دهد. حتی بسیاری از مفتی های این دو مشترک هستند. لذا بایست این شرایط تغییر کند. عربستان باید خود را با شرایط جدید تطبیق بدهد. این رویکرد می تواند به تشدید تضادهای درون سیستمی و حتی تولید چالش های جدی برای سعود بینجامد.

سلمان و تقریب مذاهب، رابطه با ایران و جهان اسلام:

شاخص تغییر رویکرد عربستان نسبت به تکفیری ها در ارتباط عربستان با ایران بازتاب می یابد. ایران بزرگترین بازیگر ضد تکفیر در منطقه است. به همین دلیل طبیعی است که اگر عربستان در مقابل جریان های تکفیری قرار گیرد، باید با ایران همکاری داشته باشد. اما تاکنون چنین شاخصی دیده نشده است. این نشان دهنده شک و تردیدهایی در تصمیم گیری های سیاسی عربستان است.

روی کار آمدن سلمان و تاثیرات بین المللی در حوزه ی اقتصاد، سیاست :

دکترین های سیاسی آمریکا در منطقه همواره مبتنی بر دو پایه نفت و امنیت اسرائیل بوده است. در وضعیت کنونی حداقل آمریکا از نفت عربستان بی نیاز شده است. عربستان با پایین آوردن قیمت نفت، سعی کرد جایگاه خود را بازسازی کند. سعودی ها همواره نگران این هستند که غرب نسبت به عربستان بی تفاوت شود، و عربستان در تیررس حوادث، تغییراتی بنیادین یابد. لذا عربستان سعی می کند از طریق ایجاد فضای جدید، همچنان وابستگی غرب به خود را، در منطقه تقویت کند. تا غرب در هیچ زمانی نسبت به دولت و نظام در عربستان بی تفاوت نباشد.

دکتر حسین رویوران

کارشناس مسائل منطقه

– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931108001452#sthash.CY0GILng.dpuf

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد