پرسشهایی پیرامون غیبت امام زمان
۱۳۹۴/۰۹/۲۶
–
۴۴ بازدید
پرسشهایی پیرامون غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
مدت غیبت و علت ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در مکه چیست ؟
پاسخ: علت اصلی و حقیقی آن برای ما روشن نیست، ولی توجه به چند نکته باعث میشود، مکه مکان مناسبی برای ظهور باشد:
ـ مکه و کعبه قبلهگاه مسلمین بوده و مردم هر روز بارها به آن مکان مقدس توجه پیدا میکنند و در برابر آن به سجده میافتند.
ـ کعبه و مکه مکان مقدسی است که انبیای بزرگوار الهی از آدم تا خاتم(صلی الله علیه وآله)به امر خدا در آنجا حاضر شده و ضمن زیارت و طواف، عبودیت خود را نشان دادهاند.
پرسشهایی پیرامون غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
مدت غیبت و علت ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در مکه چیست ؟
پاسخ: علت اصلی و حقیقی آن برای ما روشن نیست، ولی توجه به چند نکته باعث میشود، مکه مکان مناسبی برای ظهور باشد:
ـ مکه و کعبه قبلهگاه مسلمین بوده و مردم هر روز بارها به آن مکان مقدس توجه پیدا میکنند و در برابر آن به سجده میافتند.
ـ کعبه و مکه مکان مقدسی است که انبیای بزرگوار الهی از آدم تا خاتم(صلی الله علیه وآله)به امر خدا در آنجا حاضر شده و ضمن زیارت و طواف، عبودیت خود را نشان دادهاند.
ـ مکه زادگاه پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله)و محل بعثت او است.
شاید ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)در مکه بیانگر آن باشد که ظهور آن بزرگوار در ادامه حرکت همه انبیای الهی و اوصیای او و در راستای رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)است و او با ظهورش میخواهد قرنها تلاش و مجاهدت پیامبران را به نتیجه برساند و دین حق را با استقرار کامل عدالت در جهان پیاده کند.
ب. چون زمان ظهور برای ما معلوم نیست بنابراین نمیتوانیم بگوییم غیبت چه مقدار به طول میانجامد ولی از آیات و روایات استفاده میشود ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)که پایان دوران غیبت است با عمل کرد ما و نوع اختیار و انتخاب ما رابطه دارد؛ به این معنی که اگر انسانها واقعاً ظهور امام را بخواهند و آمادگی برای ظهور داشته باشند(نه این که زبانی باشد بلکه در زندگی عملی توجه به امام زمان باشد) و عدهای خود را برای یاوری آقا امام زمان(علیه السلام)آماده کنند، انشاءالله خداوند امر ظهور را مقدر خواهند کرد.
پرسش: آیا انسان های در زمان غیبت امام با انسان های در زمان حضور ائمه مساوی هستند؟ آیا این تبعیض و ظلم نیست که ما از حضور ظاهری امام محرومیم؟
پاسخ: ما نیز دارای امام و پیشوایی هستیم که در میان ما حضور دارد، و ما از هدایتها و عنایتها و برکات وجودی او بهره میبریم، هر چند که در بیشتر موارد الطاف آن بزرگوار به صورت غیر مستقیم شامل ما شده و دعاهای ما به برکت آن بزرگوار مستجاب میشود و ما متوجه نمیشویم. البته در مواردی نیز الطاف امام مهدی(ع) به صورت مستقیم به انسانها رسیده و آنها متوجه میشوند.
ناگفته نماند که دورانی که ما در آن زندگی میکنیم دوران غیبت است، و این طبیعی است که از برخی بهرهها محروم باشیم. ولی باید توجه داشت که علت غیبت حضرت، عمل کرد نامطلوب انسانها بوده است. زیرا آنان با کنار گذاشتن اهل بیت و تنها گذاشتن آنان باعث این محرومیت شدند. همان گونه که طولانی شدن امر غیبت نیز به علت کوتاهی مردم و عدم توجه آنان به امام است.
باید دانست: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)زمانی ظهور میکند که شرایط آن فراهم شده باشد؛ یعنی، افرادی باشند که واقعا یار و یاور امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف)باشند. او را شناخته و ایمان قوی به او و اهدافش داشته باشند و لحظه ای دست از یاری و حمایت بر ندارند. از طرفی مردم آمادگی پذیرش حضرت را واقعا داشته باشند و خواستار ظهورش شوند… و این زمانی است که مردم در زندگی خود یاد حضرت را زنده کنند و اعمال و رفتار و کردارشان به گونه ای باشد که نشان دهند منتظر ظهورند. وضعیت مردم جهان نیز به گونهای باشد که منتظر ظهور مرد آسمانی باشند.
البته خداوند مهربان لطف بیکرانش هر چند شامل همه مردم است ولی به مردم زمان غیبت عنایت دیگری دارد. از این رو در روایت هست که نمازها و اعمال مردم در زمان غیبت از ثواب بیشتری برخوردار است همان گونه که توبه و استغفار راحتتر پذیرفته میشود.
پرسش: امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)به چه صورت غیبت کرده است ؟ چه فرقی با عقائد اهل سنت دارد ؟
پاسخ: «غیبت» یعنی پنهان بودن، مراد از غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)این است که ایشان زندگی پنهانی دارد. با توجه به روایات میتوان دریافت مراد از پنهان زیستی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)این است که مردم ایشان را نمیشناسند. یعنی آن بزرگوار در میان مردم میباشد و آنان او را میبینند؛ ولی نمیدانند او همان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)میباشد. لذا غیبت حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به حضرت یوسف(علیه السلام)تشبیه شده است که با این که برادرانش برای خرید گندم به مصر رفتند و او را دیدند، ولی وی را نشناختند. البته در مواردی بدن حضرت نیز دیده نمیشود.
اکثر اهل سنت چون معتقدند امام مهدی(علیه السلام)به دنیا نیامده است، لذا برای ایشان غیبتی قایل نیستند.
پرسش: پیشینه غیبت چیست ؟
پاسخ: پیشینه غیبت: غیبت و نهان زیستى، پدیدهاى نیست که براى اولین بار و تنها درباره آخرین حجت پروردگار روى داده باشد بلکه از روایات فراوان استفاده مىشود که تعدادى از پیامبران بزرگ الهى، بخشى از زندگى خود را در پنهانى و غیبت بودهاند و این امر به جهت حکمت و مصلحت خدایى بوده و نه یک خواسته شخصى و یا مصلحت خانوادگى.
بنابراین غیبت یکى از سنتهاى( قرآن کریم در آیاتى متعدد از جمله غافر، 58؛ فتح، 23 و اسراء، 77 سخن از سنّت الهى مطرح کرده است و از مجموع اینها استفاده مىشود که مقصود از سنت الهى قوانین ثابت و اساسى الهى است که هرگز دگرگونى در آن روى نمىدهد. این قوانین هم بر اقوام گذشته حاکم بوده است و هم بر اقوام امروز و آینده حکومت خواهد کرد. (تفسیر نمونه، ج17، ص 435، با تلخیص)) الهى است که در زندگى پیامبرانى هم چون ادریس، نوح، صالح، ابراهیم، یوسف، موسى، شعیب، الیاس، سلیمان، دانیال و عیسىعلیهمالسلام جریان یافته است و هر یک از آن سفیران الهى به تناسب شرایط سال هایى را در غیبت بسر بردهاند.( کمالالدین، ج 1، باب اول تا هفتم، ص 254 تا 300).
به همین دلیل است که در روایات از غیبت حضرت مهدىعلیهالسلام به عنوان یکى از سنتهاى پیامبران یاد شده است و یکى از دلایل غیبت آن حضرت، اجرا شدن سنّت انبیاءعلیهمالسلام در زندگى حضرت مهدىعلیهالسلام شمرده شده است.
امام صادقعلیهالسلام فرموده است:
به راستى که براى [امامِ] قائم از ما غیبتى است که مدت آن طولانى خواهد بود. راوى گوید: دلیل این غیبت چیست اى فرزند رسولخداصلى الله وعلیه وآله؟
حضرت مىفرماید: خداوند مىخواهد سنتهاى انبیاء در غیبتهایشان درباره آن حضرت روى دهد.( بحارالانوار، ج 52، ح 3، ص 90).
از سخن فوق این نکته نیز آشکار مىشود که سخن از غیبت امام مهدىعلیهالسلام سالها پیش از ولادت آن بزرگوار، مطرح بوده است و پیشوایان اسلامى از پیامبر اکرمصلى الله وعلیه وآله تا امام عسکرىعلیهالسلام از غیبت آن حضرت و بعضى از خصوصیات آن و آن چه در زمان غیبت اتّفاق خواهد افتاد، خبر دادهاند و نیز وظایفى را براى مردم مؤمن در آن زمان بیان داشتهاند.( ر.ک به منتخب الاثر، فصل دوّم، بابهاى 26 تا 29، صص 312 تا 340).
پیامبر اسلامصلى الله وعلیه وآله فرمودهاند:
مهدىعلیهالسلام از فرزندان من است… براى او غیبتى است و حیرتى [پریشانى] تا آنگاه که مردمان از دینهاى خود گمراه شوند پس در آن زمان مىآید مانند شهاب ثاقب [ستارهاى روشن و تابان]؛ پس زمین را از عدل و داد پر مىکند همان گونه که از ظلم و ستم آکنده باشد.( کمالالدین، ج 1، باب 25، ح 4، ص 536).
پرسش: فلسلفه غیبت امام زمان چه بوده است؟
پاسخ: بیان علت حقیقی و اصلی غیبت امری دشوار و شاید دور از دسترس باشد. درباره غیبت میتوان، هم نگاه تاریخی داشت و هم نگاه روایی:
یک. نگاه تاریخی: وقتی به تاریخ صدر اسلام و حتی قبل از آن مینگریم، به خوبی میبینیم که جبهه کفر و باطل برای مقابله با جبهه حق و نابودی آن، از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن پیشوایان دین نیز ابایی نداشته است. آنان به خوبی میدانستند ادامه حکومت دنیایی و سیطره بر مردم و کسب منافع نامشروع، زمانی امکان پذیر خواهد بود که پیشوایان دین و هادیان حق را از سر راه خود بردارند لذا شهادت ائمه(علیهم السلام)در دستور کار خلفای جور قرار گرفت. آن چه وحشت و اضطراب حاکمان خودکامه را بیشتر میکرد، وعده ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)به عنوان منجی و مصلح بود. از این رو خلفای معاصر امام حسن عسکری(علیه السلام)ایشان را به شدت تحت نظر داشتند تا وقتی فرزند ایشان به دنیا میآید، او را در همان ابتدای زندگی به شهادت برسانند. بنابراین بسیار طبیعی است که خداوند آخرین حجت خود را در پرده غیبت قرار دهد تا جان او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که مردم آمادگی ظهور داشتند ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد نماید.
دو. نگاه روایی: در روایات به علت و حکمتهای متعددی اشاره شده است؛ از جمله:
الف. غیبت سری از اسرار الهی: پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: “ان هذا لامر من امر الله و سر من سر الله” ؛ “این امر الهی و سری از اسرار خداوند است”. (بحار الانوار ، ج 51، ص73).
ب. آزمایش مردم: امام علی(علیه السلام)فرمود: “به خدا قسم من و دو فرزندم شهید میشویم. خداوند در آخر الزمان مردی از فرزندانم را به خون خواهی ما بر خواهد انگیخت و او مدتی غایب میشود تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند تا جایی که افراد نادان میگویند: خداوند دیگر به آل محمد کاری ندارد”. (غیبت نعمامی، ب10).
ج. ستم پیشه بودن انسانها : امیر مؤمنان(علیه السلام)فرمود: “زمین از حجت خدا خالی نمیماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیادهروی انسانها، آنان را از وجود [ظاهری] حجت خود محروم میسازد”(غیبت نعمانی، ب10).
د. حفظ جان امام: امام باقر(علیه السلام)فرمود: “برای قائم ما قبل از آن که به پا خیزد غیبتی است. راوی پرسید چرا، حضرت فرمود: میترسد[از قتل]”.
برخی بر اساس روایت اول میگویند: “علت اصلی غیبت، روشن نیست و آن چه از علتها گفته شده(مانند حفظ جان) از آثار غیبت است، نه علت اصلی(فصلنامه انتظار، ش4، مقاله استاد طبسی).
برخی دیگر با توجه به تاریخ و روایات، علت اصلی غیبت را حفظ جان و بقیه موارد را از آثار آن میدانند.
پس غیبت امری است که سیر حرکت انسانها، آن را ناگزیر کرده و در این فرایند باید به گونهای برنامهریزی شود تا جامعه شیعه، با کمترین مشکل بتواند پذیرای آن باشد. از این رو امامان(علیهم السلام)از یک سو راههای فهم احکام را به شاگردان میآموختند تا بتوانند احکام دین را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج کنند و مردم را نیز به آموختن از علما و رجوع به آنها فرا میخواندند و از سوی دیگر با برقراری نهاد وکالت، مردم را به رجوع به وکیلان دعوت کردند. در همین راستا از زمان امام هادی و عسکری(علیه السلام)ارتباط مستقیم را کمتر کردند و در مواردی از پشت پرده جواب سؤالات را میدادند تا مردم به ندیدن امام عادت کنند. به دنبال آن غیبت کوتاه مدتی(صغری)، پیش بینی شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخی مسائل مورد نیاز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمی به نایبان را فرا بگیرند. (ر.ک. غیبة طوسی؛ تاریخ عصر غیبتع پورسید آقایی، اصول عقاید، مصباح؛ دادگستر جهان . امینی).
پرسش: چرا غیبت صغری امام زمان به درازا نکشید؟
پاسخ: مفهوم این سؤال روشن نیست. آن حضرت در زمان غیبت صغری ظهور نکردند. ویژگی مهم غیبت صغری (حدود 70 سال) آن بود که در طول این سالها، چهار نفر (عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح ، علی بن محمد سمری) عهده دار نیابت خاص حضرت بودند و مردم از طریق ایشان پیامهای خود را به حضرت میرساندند و جواب سؤالات خود را دریافت میکردند. با رحلت علی بن محمد سمری، بنابر مصلحت الهی دیگر چنین نایب خاصی از طرف حضرت معرفی نشد و لذا دوران غیبت کبری شروع گردید.
پرسش: آیا در زمان غیبت ، کسی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)ارتباط دارد ؟
پاسخ: نکته اول: حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)دارای دو غیبت هستند:
1. غیبت صغرا 2. غیبت کبرا؛
در زمان غیبت صغرا که حضرت از چشم مردم پنهان بود نواب اربعه، واسطه بین امام و مردم بودند و سؤالات و مشکلاتشان توسط این نواب به حضرت گزارش میشد و حضرت جواب میدادند.
با پایان یافتن غیبت صغرا، ارتباط مردم توسط نواب با حضرت قطع شد و غیبت کبرای حضرت شروع شد. خصوصیت این دوران این است که کسی نمیتواند ادعا کند که من نائب خاص حضرت هستم و با حضرت ارتباط دارم، چون هر کس چنین ادعا کند، به فرموده خود حضرت دروغگو میباشد. «الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و … فهو کذاب مفتری».
نکته دوم: در طول غیبت کبرا انسانهای صالح و بزرگی از علماء و مردم با تقوا. توفیق زیارت آن حضرت نصیبشان شده است. گرچه در اکثر این تشرفات، در لحظه تشرف، حضرت را نشناختهاند. و بعد از رفتن حضرت متوجه شدهاند که چه توفیق بزرگی نصیبشان گشته بود و یوسف زهرا(سلام الله علیها)را نشناختند.
نکته سوم: در زمان غیبت محل زندگی و استقرار حضرت بر ما پوشیده است و اصولا راه از طرف ما برای رسیدن خدمت حضرت بسته است. این حضرت هستند که اگر کسی را لایق بدانند، یا به مصلحت شخص باشد توفیق تشرف به محضرشان را عنایت میکنند.
نکته چهارم: ما برای رسیدن به خدمت حضرت وظیفه و تکلیفی نداریم که حتماً لازم باشد عملی را مدتها انجام دهیم تا حضرت را ببینم. آن چه وظیفه ماست این است که تکالیف شرعی والهی خود را انجام دهیم. طوری باشیم که رفتار و کردار ما مورد پسند و رضایت حضرت قرار بگیرد. و خود را برای یاری حضرت و ظهور حضرت آماده کنیم. و کسی که قبلا خود را آماده نکرده باشد نمیتواند آن روز جزء یاران حضرت باشد.
نکته پنجم: تشرف خدمت حضرت صاحب الزمان(علیه السلام)هم در بیداری امکان دارد و هم در عالم خواب و رؤیا.
روح انسان اگر نورانیتی پیدا کند و طهارت معنوی و باطنی تحصیل کند، امکان دیدار نیز فراهم میشود. اگر روح یک انسان روح کسی باشد که تشنه دیدار حضرت باشد، و در عمل هم صداقت داشته باشد، این شخص امکان دارد که در بیداری و یا عالم رؤیا به خدمت حضرت برسد و از ناحیه حضرت به او توجهی بشود.
نتیجه:
1. در غیبت کبرا دلیلی بر امکان ارتباط دائمی با حضرت نداریم.(نیابت خاصه، مخصوص زمان غیبت صغرا بوده)؛
2. امکان تشرف به محضر نورانی حضرت وجود دارد؛
3. راه از طرف ما برای رسیدن به محضر حضرت بسته است ولی حضرت اگر صلاح بداند جمال خود را به کسی نشان میدهند؛
4. ما برای دیدن حضرت و این که حتما حضرت را ببینم وظیفهای نداریم؛
5. دیدار حضرت هم در بیداری امکان دارد و هم در عالم رؤیا.
پرسش: وضعیت شیعه و جهان در دوران غیبت و قبل از ظهور چگونه است؟
پاسخ: در مورد روایاتی که پیرامون جنگها و کشتارهای مربوط به آخر الزمان و ظهور وارد شده، توجه به چند نکته راهگشا است:
الف. سند برخی از این روایات اشکال دارد و راویان آنها در مواردی اشخاصی دروغگو بودهاند لذا چنین روایتهایی قابل پذیرش نیست.
ب. تشدید ظلم و ستم در برهه ای از زمان طبیعی بوده و هم سابقه تاریخی دارد. وقتی به فرعون گفتند: از بنی اسرائیل فرزندی به دنیا میآید که پادشاهی و حکومت تو را از بین میبرد؛ او ظلم و ستم بر بنی اسرائیل را شدت بخشید و حتی به دستور او زنان حامله را شکم دریدند و بچهها را (جنینها) از شکم مادران خارج کرده و کشتند.
در روایتی از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است که بیش از بیست هزار زن حامله را شکم دریدند. خداوند در قرآن به فشار فراوان فرعون در آن روزگار اشاره کرده و بی حرمت شدن زنان و سر بریدن فرزندان را یادآور میشود. چنین رفتاری از کسانی که خداوند را به طور کلی فراموش کرده و فقط به فکر دنیا و منافع آن هستند، دور از ذهن و واقعیت نیست!! بنابراین شدت یافتن ظلم در روزگار نزدیک ظهور قابل پیش بینی است.
ج. با نگاه به طول تاریخ شیعه به دورههایی بر میخوریم که فشار بر شیعیان بسیار فراوان بود. آنان به جرم شیعه بودن تحت شکنجه و آزار بودند و حتی برخی از بزرگان شیعه، فقط جهت عقیده و مرام تشیع به شهادت میرسیدند. برخورد معاویه و حجاج در صدر اسلام و آل سعود(در اوایل قدرت یافتن) و صدام، از جمله مواردی است که نیازی به اثبات ندارد. کتابهای تاریخی مملو از ثبت چنین وقایع دلخراش است. شهید اول صاحب لمعه و شهید ثانی شارح لمعه، فقط به علت شیعه بودن به شهادت رسیدند. از این رو، امامان ما راه تقیه را پیش گرفتند و برای حفظ مکتب تشیع و جان شیعیان در بسیاری از موارد، سکوت کردند و به شیعیان دستور تقیه دادند.
وضعیت فعلی عراق ـ حتی پس از صدام ـ خود شاهد دیگری بر این ادعا است. بسیاری از کشتارها مربوط به شیعیان مظلوم عراق است که تنها جرمشان آن است که پیرو مکتب شیعهاند. بنابراین کشتن اشخاص (به جرم شیعه بودن) در همین دنیای کنونی امر بعیدی نیست.
د. هر چند امامان معصوم(علیهم السلام)برخی از وقایع ظهور را پیشگویی کرده و خبر دادهاند؛ اما، ما را با امر “بداء” نیز آگاه کرده و اختیار انسان را در تغییر سرنوشت و امور خود یادآور شدهاند. قرآن کریم در آیه یازدهم سوره رعد میفرماید:”خدا تغییر نمیدهد آن چه مربوط به قومی است مگر آن که خود انسانها تغییر دهند”. بنابراین نوع رفتار و اختیار انسان در چگونگی حوادث مربوط به آنها مؤثر است.
بر این اساس میتوان منتظر امر ظهور بود و برای فرج امام عصر(علیه السلام)دست به دعا برداشت و برای زمینه سازی ظهورش تلاش کرد. حرکت اختیاری انسانها در امر ظهور دخالت تمام دارد و میتوان با حرکتهای صحیح و ثبات قدم، در صراط مستقیم شاهد تعجیل در فرج آن بزرگوار بود. حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)خود در برنامهای برای شیخ مفید به این شرط مهم اشاره کرده، میفرماید:”اگر شیعیان ما ـ که خداوند آنان را در طاعتش یاری دهد ـ در وفای پیمانی که از ایشان گرفته شده اجتماع کنند و مصمم باشند؛ البته نعمت دیدار به تاخیر نمیافتد و سعادت ملاقات ما برای آنان با معرفت کامل و راستین نسبت به ما تعجیل میگردد.(بحار الانوار، ج53، ص176) پس میشود ظهور را درک کرد و برخی از این گونه حوادث نیز رخ ندهد.
پرسش: آثار و فواید امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زمان غیبت چیست؟
بهتر است تعبیر لطیفتری به کار برده شود و بگوییم نقش حضرت در زمان غیبت در زندگی مردم چگونه است:
از زمانی که سخن از غیبت حجت خدا از زبان پیامبر مطرح شد، این سؤال نیز ذهن انسان را به خود مشغول کرد که «در صورت غیبت، فلسفهی وجودی امام چه خواهد بود؟ امام چه نقش و تأثیری در زندگی انسان خواهد گذاشت؟ و آدمی چگونه از امام غایب نفع میبرد و از او کسب فیض میکند؟»
وجود مقدس پیامبر(صلی الله علیه وآله)در پاسخ به سؤال جابر بن عبدالله انصاری درباره انتفاع انسانها از امام غایب فرمود: «ای و الذی بعثنی بالنبوة انهم یستضیئون بنوره و ینتفعون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان تجللها سحاب؛ آری! قسم به خدایی که مرا به نبوت برگزید! به درستی که آنان طلب روشنایی میکنند به نور او و در دوران غیبتاش به ولایت او نفع میبرند، مانند انتفاع مردم از خورشید، هر چند ابر آن را پوشانده باشد».(کمال الدین، ج1، ب23، ح3).
نظیر این تشبیه و تعبیر، از خود حضرت ولی عصر(علیه السلام)نیر بیان شده است: «و اما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس اذا غیبتها عن الابصار السحاب؛ اما کیفیت انتفاع از من در غیبتام، مانند انتفاع از خورشید است، زمانی که ابر آن را از دیدگان پنهان میکند»(کمال الدین، ج2، ب45، ح4).
در مقام تبیین این تشبیه، گفته شده است که همان گونه که خورشید، محور منظومه شمسی است و سیارات از جمله زمین، در حرکتی منظم، دور آن میچرخند و اگر خورشید را بردارند، این نظام در هم پیچیده میشود، جایگاه امام نیز چنین است و بقای عالم انسانی و به تبع آن عالم ما سوی الله، به وجود امام است و اگر حجت نباشد، نظام انسانی در هم پیچیده شده و پایان عمر جامعه انسانها فرا میرسد. امام باقر(علیه السلام)فرمود: «لو بقیت الارض بغیر امام لساخت؛ اگر زمین، از امام خالی شود و بدون امام باشد، اهلش را فرو میبرد و نابود میکند»(اصول کافی، ج1، ص179).
همانگونه که حرارت و نور خورشید، حتی از پشت ابر نیز به زمین میرسد و باعث روشنایی و گرمای مناسب زمین میشود و حیات موجودات، ممکن پذیر میشود، برکات امام نیز هر چند ایشان در پشت پرده غیبت است، به انسانها میرسد و جامعه انسانی از وجود شریفش بهرهمند میشود.
مناسب است درباره اثرات وجودی امام، کاملتر صحبت شود، به نظر میآید، آثار وجودی امام و حجت خدارا میتوان به سه گروه تقسیم کرد:
ـ آثاری که بر اصل وجود امام در عالم هستی مترتب میشود، چه امام ظاهر باشد و چه غایب؛
ـ آثاری که بر افعال امام مترتب میشود، چه امام ظاهر باشد و چه غایب؛
ـ آثاری که بر وجود امام ظاهر مترتب میشود.
واسطهی فیض:
اولین اثری که بر وجود امام مترتب است، این که امام، واسطه فیض الهی بر مخلوقات است و فیض الهی، به واسطهی ایشان بر بندگان نازل میشود. واسطه فیض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس اسباب و مسببات است و هر پدیدهای از راه سبب و علت، ایجاد میشود. در رأس این سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به این بیان که در فلسفه ثابت شده که میان علت و معلول، سنخیت لازم است. مخلوقات مادی و حتی مجردات، به علت ضعف وجودی، نمیتوانند مستقیماً از خداوند که در نهایت شدت وجود است، پدید آیند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودی، به گونهای باشد که بتواند صادر از خدا باشد. بنابراین، باید معلول اولی باشد که دو حیث دارد: یکی آن که دارای شدت وجودی است تا معلول مستقیم خدا باشد و دوم آن که میتواند جهت کثرت داشته باشد و به واسطهی او، مخلوقات دیگر پدید آمده و از فیض وجود بهره برند. پس در واقع، فیض و خلقت اصلی، واسطه و صادر اول است و فیض خدا، از طریق او و در امتداد وجود او به کاینات میرسد. در عرفان نیز ثابت شده که نحوه وجودی خداوند، به گونهای است که فیضان وجود و پیدایش موجودات گوناگون، نیاز به واسطه دارد. در عرفان به این واسطه یا اول مخلوق، انسان کامل و قطب میگویند.
ب. نظام جهان بر اساس هدف و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایت از این نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نیز به وجود خود ادامه میدهد. هدف از خلقت عالم، امکان حیاط انسان است و هدف از خلقت آدمی، عبادت و عبودیت است. عبادت و عبودیت کامل که همراه با معرفت کامل است، فقط از طریق امام و حجت خدا تحقق مییابد. پس تا زمانی که امام هست، هدف از خلقت نیز باقی است و لذا در سایه وجود او نظام هستی پا برجا است.
بنابراین، امام، واسطه فیض است و به واسطهی او، فیض به عالم هستی میرسد و به واسطه او، عالم وجود باقی است، چه امام ظاهر باشد و چه غایب.
دفع بلا:
روایت معروفی از وجود مقدس پیامبر صادر شده که «جعل الله النجوم امانا لاهل السماء و جعل اهل بیتی امانا لاهل الارض؛ خداوند قرار داد ستارگان را امان برای اهل آسمان و قرار داد اهل بیتام را امان برای اهل زمین».(بحار، ج27،ص 308، ب8).
نظیر این تعبییر، از وجود مقدس امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)نیز صادر شده است که: «انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله عزوجل البلاء عن اهل بیتی و شیعتی؛ من آخرین اوصیا هستم و به واسطه من، دفع میکند خدا، بلا را از خاندان و شیعیانام».(کمال الدین، ج2، ب43، ح12)
به نظر میآید مراد از بلا عذابهایی باشد که به خاطر اعمال ناشایست انسانها باید نازل میشد، ولی به جهت آنکه وجود مقدس حجت خدا در میان مردم است، عذاب دفع میشود. خداوند، به پیامبر(ص) میفرماید: «و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم؛ و خداوند آنان را عذاب نمیکند در حالی که تو در میانشان هستی».(انفال/33)
بنابراین یکی از آثار وجودی امام، دفع بلا است. البته از روایات استفاده میشود دایره دفع بلا، برای سه گروه بوده و دارای وسعت و ضیق است: دفع بلا از اهل زمین؛ دفع بلا از امت اسلام؛ دفع بلا از شیعه و نزدیکان.
از امام باقر(ع) در حدیث نسبتاً بلندی نقل شده است که پیامبر فرمود: «النجوم امان لاهل السماء و اهل بیتی امان لاهل الارض … و اذا ذهب اهل بیتی اتی اهل الارض ما یکرهون …. بهم یمهل اهل المعاصی و لا یجعل علیهم بالعقوبة و العذاب … ؛ ستارگان، اماناند برای اهل آسمان و اهل بیت من اماناند برای اهل زمین … و زمانی که اهل بیتام بروند، میآید اهل زمین را از آنچه کراهت دارند … به واسطهی آنان، اهل عصیان، مهلت داده میشوند و مورد عقوبت و عذاب واقع نمیگردند».(بحار، ج23، ص19، ح14).
امید بخشی:
آدمی به امید زنده است، امید به آیندهای سبز و روشن که در آن، اثری از پلیدی و تباهی نباشد. انسان، منتظر چنین ایام زیبایی است و بهترین عمل او نیز انتظار فرج و دمیدن صبح ظفر است. پیامبر فرمود: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج؛ برترین عمل امت من، انتظار فرج است».(کمال الدین، ج2، ب55) وجود امامی که منتظر اذن الهی برای ظهور است، به مردم، دل گرمی میدهد و گامهای آنان را در جادهی انتظار استوار میگرداند.