خانه » همه » مذهبی » پرچمهای سیاه در آخر الزما

پرچمهای سیاه در آخر الزما


پرچمهای سیاه در آخر الزما

۱۳۹۳/۰۹/۱۶


۲۶۰۶ بازدید

ویرایش علمی – بر اساس روایت داود دجاجی از امیرالمومنین پرچمهای سیاه در آخر الزمان از کجا راه می افتند؟در روایت خلا ابن صفار امام صادق راجع به امام زمان چه می فرماید؟

در فرهنگ مهدویّت از وجود «پرچم های سیاه از خراسان» به عنوان نشانه ظهور یاد شده و درباره آن روایاتی چند از معصومین علیهم السلام نقل شده است. مضمون این روایات آن است که پیش از ظهور امام مهدی علیه السلام در منطقه خراسان (خراسان قدیم، شامل: قسمت های زیادی از ایران، افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان) انقلابی برپا می شود و مردم در حالی که پرچم های سیاه را به اهتزاز در آورده اند، به حرکت در می آیند. . پدیدار شدن این نشانه ظاهراً در آستانه ظهور و یا اندکی پیش از آن خواهد بود؛ به گونه ای که حضرت مهدی علیه السلام آنان را به سوی خویش فرا می خواند. امام باقرعلیه السلام می فرماید: «تَنْزِلُ الرّایاتُ السُّودُ حَتّی تَخْرُجَ مِنْ خُراسان اِلَی الکُوفَةِ فَاِذا ظَهَرَ المَهْدِیُ علیه السلام بَعَثَ اِلَیهِ بِالبَیْعَةِ» ؛ «پرچم های سیاهی از خراسان بیرون می آید و به جانب کوفه به حرکت در می آیند. پس چون مهدی علیه السلام ظاهر شود، اینان کسی را جهت بیعت نزد آن حضرت می فرستند». به غیر از این روایت، احادیث دیگری نیز وجود دارد که نشان می دهد خروج پرچم های سیاه از خراسان، قیامی است که در آینده و در آستانه ظهور برپا می شود. در حقیقت، برخی از یاران حضرت مهدی علیه السلام همراه آن پرچم های سیاه خواهند بود. . رسول خداصلی الله علیه وآله فرموده است: «اِذَا رَأیْتُمُ الرّایاتِ السُّودَ قَد اَقْبَلَتْ مِنْ خُراسانَ فَأتُوها وَلَو حَبْواً عَلَی الثَّلْجِ فَاِنّ فیها خَلیفَةَ المَهْدِیّ»؛ . برخی احتمال داده اند: منظور از خروج پرچم های سیاه از خراسان، همان قیام ابومسلم خراسانی (در سال 140ه .ق) علیه حاکمیت هزار ماهه بنی امیه است. که به از هم گسستن حکومت بنی امیه و روی کارآمدن بنی عباس انجامید! مستند اینان، روایت زکار از امام صادق علیه السلام و بعضی قراین و مؤیدات تاریخی است. در این روایت، با اشاره به نام و مشخصات ابومسلم خراسانی، از وی به عنوان صاحب پرچم های سیاه، یاد شده است. . این احتمال درست نیست؛ زیرا روایت زکار – که مهم ترین مستند و دلیل آن به شمار می رود – از نظر سند ضعیف و غیرقابل اعتماد است. افزون بر این، تطبیق این نشانه بر شورش ابومسلم خراسانی، در پیش از یک قرن قبل از تولد امام مهدی علیه السلام و نشانه ظهور دانستن آن، بسیار بعید است! این نکته نیز در خور توجه است که حاکمان بنی عباس، تلاش می کردند، قدرت را از دست بنی امیه بگیرند؛ از این رو «نفس زکیّه» را مهدی معرفی می کردند! و از جانب دیگر می خواستند شورش ابومسلم خراسانی را در راستای قیام مهدی علیه السلام و نشانه ظهور وی قلمداد کنند! بر این اساس، بعید نیست حاکمان بنی عباس، به دلخواه خویش، در این روایات دست برده و آنها را با خود تطبیق کرده باشند. بر این اساس پرچم های سیاه در احادیث اهل بیت (ع) مکرراً ذکر شده است و قراینی وجود دارد که نشان می دهد دو نوع پرچم سیاه از مشرق به حرکت درخواهد آمد که یکسان نیستند. نوع اول پرچم های بنی عباس است که از مشرق و برای نابود کردن بقایای دولت اموی به اهتزاز در می آید و در شماری از احادیث به آن ها اشاره شده است: «تخرج مِنَ المشرق رایاتٌ سودٌ لبنی العباس ثم یمکثون ماشاءالله ثم تخرج رایاتٌ سودٌ صغارٌ…و یؤدّون الطاعة للمهدی»، (پرچم های سیاهی از مشرق برای بنی عباس بیرون می آید و بنا به مشیت الهی مدتی دوام می یابند، پس از آن پرچم های سیاه و کوچکی بیرون می آید که از مهدی اطاعت می کنند). «تقبل الرایاتُ السودُ من المشرق یقودهم رجالٌ کالبخُت المحلّلة، اصحاب شعور، انسابهم القُری و اسماؤُهم الکنی، یفتحون مدینة دمشق ترفع عنهم الرحمة ثلاث ساعات»، (پرچم های سیاه از مشرق می آیند که مردانی همچون شتران آراسته آنان را رهبری می کنند و موهای بلندی دارند. ده نشینند و نامشان، کنیه است. اینان شهر دمشق را فتح می کنند و برای سه ساعت دست سربازان خود را در ظلم و تعدی بر مردم باز می گذارند). «یَدخلون دِمشقَ برایاتٍ سودٍ عظام فیقتلون فیها مقتلةً عظیمةً»، (با پرچم های بزرگ و سیاه وارد دمشق می شوند و در آن جا کشتاری بزرگ به راه می اندازند). (14) «هم اسعدُالناس بالمسوّدة الاولی و أشقی الناس بالمسوّدة الثانیة. فقلنا: و ما المسودةُ الثانیةُ یا اباسعد، فقال: قال ابوالطهری: تخرج من قبل المشرق فی ثامنین الفاً محشوة قلوبهم ایماناً حشوَالرُمانةِ من الحبَّ»، (پرچم داران اول سعادتمندترین پرچم داران، دوم بدبخت ترین مردمند. پرسیدم: ای ابوسعد، پرچم داران دوم چه کسانی هستند؟ گفت: بنا به نقل ابوطهری، با هشتاد هزار نفر بیرون می آیند و دل هایشان همچون دانه های انار به هم پیوسته و سرشار از ایمان است). «تخرج رایهٌ سوداءُ لبنی العباس ثمّ تخرج من خراسان اُخری سوداء…الخ»، (پرچمی سیاه برای بنی عباس بیرون می آید، پس از آن پرچم سیاه دیگری از خراسان بیرون می آید…الخ). br>این روایات از پرچم های بنی عباس نام برده که انتساب آن ها به بنی عباس روشن است، چون در این گونه روایات قراینی هست که به صراحت پرچم های سیاه خراسان را متعلق به بنی عباس می داند. در روایت دوم هدف این پرچم ها دمشق، یعنی پایتخت دولت اموی ذکر شده که هدف بنی عباس بوده است، اما پرچم های سیاه بعدی، متعلق به مهدی (عج) و هدف آن ها قدس است که «پرچم ها در ایلیا به اهتزاز در می آید». br>روایت سوم همین گونه است، اما روایت چهارم از دو پرچم سیاه نام برده که راوی، دسته دوم را ستوده است، این پرچم ها از مشرق و برای نابودی دولت اموی به حرکت در می آیند. نوع دوم، پرچم های سیاهی است که زمینه ساز قیام مهدی (عج) است: این پرچم ها نیز از شرق بیرون می آید اما از نظر اهداف و دیدگاه با پرچم های نوع اول تفاوت دارد. روایات متعددی درباره این پرچم ها وارد شده است، مثلاً، عبدالله بن مسعود می گوید: نزد رسول خدا (ص) رفتیم، پیامبر با چهره ای مسرور به جمع ما آمد، هر سؤالی می پرسیدیم، جواب می داد و هنوز حرفمان تمام نشده که سؤال دیگری می پرسیدیم، در این حال گروهی از جوانان بنی هاشم از مقابل ما گذشتند که حسن و حسین در بین آنها بودند، پیامبر (ص) چون آنان را دید، به میان آن ها رفت و چشمانش پر از اشک شد، پرسیدیم: ای رسول خدا، بر چهره ات چیزی می بینیم که خود آن را نمی پسندی، فرمود: «خداوند، ما اهل بیت را میان دنیا و آخرت مخیّر گردانید و بعد از من اهل بیتم دچار آوارگی و پراکندگی در شهرها می شوند، تا پرچم های سیاه در طلب حق از مشرق به اهتزاز درآید، اما حقشان به آن ها داده نمی شود، دوباره در طلب آن بر می آیند، باز هم آن را نمی یابند، باز در طلب آن بر می آیند ولی حقشان را نمی دهند، پس از آن برای احقاق حق خود، می جنگند و پیروز می شوند…هر کسی از شما و فرزندانتان آن ها را درک کند، اگر مجبور باشد پای برهنه بر روی برف برود، باید به امام اهل بیت من بپیوندد». امام باقر (ع) می فرماید: «قومی را می بینم که در طلب حق از مشرق بیرون می آیند، اما حق آنان داده نمی شود، دوباره مطالبه می کنند باز هم حقشان را نمی دهند، چون این وضع را ببینند، شمشیر بر می دارند و به مبارزه می پردازند، در این حال مخالفان حاضر می شوند هر چه را بخواهند به آنان بدهند، اما آن ها نمی پذیرند و قیام می کنند و حکومت را به صاحب و پیشوای شما تحویل می دهند، کشته های اینان، شهید هستند». عامر بن طفیل می گوید: رسول خدا فرمود: «ای عامر، وقتی شنیدی که پرچم های سیاه از خراسان می آید اگر در صندوقی دربسته باشی، باید آن قفل را بشکنی و در زیر آن پرچم بجنگی تا کشته شوی». در حدیثی دیگر آمده است: «خداوند جوانی را از شرق به سروقت سفیانی می فرستد، او مردم را به اهل بیت پیامبر (ص) می خواند. آن ها پرچم های سیاه دارند و مستضعفانی هستند که خدا آن ها را عزت می بخشد و پیروزی نصیبشان می کند. هر کس به مقابله آن ها بر خیزد، او را درهم می شکنند». در حدیثی دیگر چنین آمده است: «پرچم های سیاه از خراسان بیرون می آید و چیزی نمی تواند مانع آنان شود تا این که این پرچم ها در ایلیا نصب می شوند». از خلال این احادیث معلوم شد که یک دسته از این پرچم ها از آن بنی عباس و دسته ای دیگر زمینه ساز ظهور امام است و هر دو دسته از شرق یعنی خراسان بیرون می آید و مقصود از خراسان در این احادیث، ایران است. دسته دوم از این پرچم ها که زمینه ساز ظهور است، از ایران عازم عراق می شوند تا مانع پیشرفت سفیانی به سمت حجاز و مکه شوند، چون سفیانی پس از استقرار در کوفه به قتل و آواره کردن آل محمد (ص) می پردازد: «شیعیان آل محمد را در کوفه می کشند و خراسانیان به طلب مهدی بر می خیزند». این پرچم ها صفات گوناگونی دارند، از جمله: 1. فرمانده این پرچم ها، جوانی خراسانی و فردی دیگر به نام شعیب بن صالح هستند، حدیث می گوید: «جوانی از بنی هاشم که بر دست راستش خال دارد، از خراسان با پرچم های سیاه خروج می کند، پیش روی او شعیب بن صالح در حرکت است، او با اصحاب سفیانی می جنگد و آن ها را شکست می دهد». 2. این پرچم ها به صلابت و اقتدار مردانش شناخته می شود که تا تحقق اهدافشان، یعنی ازادی قدس از هیچ چیز نمی هراسند، حدیث می گوید: «پرچم های سیاه از خراسان بیرون می آیند و چیزی نمی تواند مانع آن ها شود تا این که در ایلیا نصب شوند». 3. از ظاهر احادیث چنین بر می آید که این مردان از حکومت های موجود در منطقه می خواهند که در کار آن ها دخالت نکنند ولی آن ها نمی پذیرند چون می خواهند این پرچم ها را از میان بردارند، و صاحبان پرچم ها تصمیم می گیرند، جنگ را به میدان دشمن بکشانند، از این رو عازم عراق می شوند و وقتی قوای سفیانی از شکست دادن آن ها در می مانند، از آن ها می خواهند که بازگردند تا در مقابل، هر چه بخواهند برایشان فراهم شود، اما این پرچم داران این درخواست را نمی پذیرند. حدیث چنین می گوید: «آن ها حق را درخواست می کنند ولی به آن ها داده نمی شود، دوباره آن را می طلبند باز هم درخواست آن ها اجابت نمی شود، پس می جنگند و پیروز می شوند». 4. این پرچم ها، شکوه و ابهتی دارد که مخالفان را به وحشت می اندازد، روایات در توصیف آن ها می گوید: ترس، پیشاپیش این پرچم ها در حرکت است، چون گفته است: «مدت یک ماه، ترس و وحشت پیشاپیش این پرچم ها در حرکت است تا این که وارد کوفه می شوند و به خون خواهی پدرانشان بر می خیزند». این پرچم ها از ویژگی ها و قابلیت های ذاتی و امکانات عالی برخودارند که از رهبری سیاسی مرد خراسانی تا فرماندهی نظامی شعیب بن صالح و حرکت به سوی کوفه برای مقابله با سفیانی از آن جمله است. روایت می گوید: «وقتی لشکر سفیانی در تعقیب خراسانیان عازم کوفه می شوند و خراسانیان به طلب مهدی (عج) بیرون می آیند، سفیانی با مردی هاشمی که شعیب بن صالح با پرچم های سیاه در مقدمه سپاه اوست در دروازه اصطخر روبه رو می شود و بین آن ها جنگ بزرگی رخ می دهد که پیروزی نصیب پرچم های سیاه می شود لشکر سفیانی می گریزد، در این زمان مردم خواهان مهدی می شوند و به جست و جوی او بر می خیزند». بعد از این پیروزی، مردم به بیعت با مهدی بر می خیزند و «پرچم های سیاه برای بیعت با مهدی (عج) روانه می شوند». ظاهراً لشکر سفیانی پس از استقرار در کوفه در پی امام مهدی رو به مکه و مدینه می نهد که مقارن همین ایام در مدینه ظهور کرده است. امام در حالت خوف و انتظار، پنهانی از مدینه عازم مکه می شود، سفیانی لشکری در پی ایشان روانه می کند که در بیداء به زمین فرو می رود و اولین نشانه ظهور به وقوع می پیوندد، همین واقعه قیام امام را بشارت می دهد و امام خود شخصاً در انتظار این واقعه است تا پس از آن خطبه قیام خود را بیان فرماید. تا این جا پرچم های سیاه در عراق مستقر شده اند. تحولات اخیر عراق زمینه ای را برای تطبیق حوادث آن با علایم آخرالزمان مهیا کرده است که باید در این موضوع هوشیاری خود را حفظ کنیم و از دشمن اصلی غالف نشویم. چند روزی است که گروهک تروریستی داعش با حمله به مناطق مختلف عراق و قتل و غارت و ایجاد ناامنی به دنبال سقوط حکومت شیعه در این کشور است. سرویس های اطلاعاتی غرب نیز با حمایت از این گروهک و تشویق عربستان و قطر به حمایت مالی بر آتش فتنه و تفرقه و ناامنی در منطقه می دمند. حملات وحشیانه این گروهک تروریستی به شهرهای زیارتی از جمله سامرا و کربلا و تهدید به تخریب حرم اهل بیت(ع) فتنه ای است که از سوی سوریس های جاسوسی و با هدف درگیری فرقه ای در منطقه طرح ریزی شده و از سوی عمله های بی عقل و افراطی در حال پیگیری است. دشمن که پس از انتخاب بشار اسد در پست ریاست جمهوری سوریه از سوی مردم این کشور به شدت خشمگین شده بود ناامنی در عراق و ایجاد درگیری زمینه ای برای پیشبرد اهداف شومش انتخاب کرد. در میان تحلیل های متفاوتی که از حضور تروریست های تکفیری در عراق و سوریه و ایجاد آشوب و ناامنی در کشورهای مسلمان خاورمیانه در رسانه ها اشاره به احادیث آخرالزمان و علایم ظهور امام عصر(عج) نیز دیده می شود. اشاره مستقیم به علایمی چون خروج سفیانی, آشوب در منطقه شامات و عراق, قتل نفس زکیه و امثالهم و تطبیق با تحولات اخیر عراق، اکنون به صورت غیرطبیعی در شبکه های اجتماعی و رسانه ها در حال انتشار است. روز گذشته نیز بیانیه ای از سوی گروهک تروریستی داعش در شبکه های اجتماعی منتشر شد مبنی بر اینکه ما می دانیم که جبهه مقابل ما یعنی شیعیان این اوضاع را در روایات و احادیث خود دارند و فکر می کنند که ما “سپاه سفیانی” هستیم. ما به همه مسلمانان اعلام می کنیم که راه و روش ما، راه و روش “بنی امیه” است. داعش در ادامه بیانیه جدید خود اظهار داشت: شیعیان برآن قائلند که یک فردی از بنی هاشم در جنوب عراق کشته می شود، و آن فرد “نفس زکیه” است. آن فرد “علی سیستانی” است و همه بدانند ما او را خواهیم کشت و بدن او را به خاک خواهیم کشاند! جدای از موثق بودن خبر و این ادعا اشاره به چند نکته مهم در این راستا ضروری به نظر می رسد: اول اینکه تطبیق علایم حتمی و غیرحتمی ظهور با تحولات اخیر امری کاملا اشتباه است که از سوی علما نیز تقبیح شده است. زیرا بر اساس روایات متعدد امکان جایجایی این علایم وجود دارد و کسی نمی داند و نمی تواند مدعی شود که دقیقا کدام از نشانه های ظهور در حال حاضر محقق شده و کدامیک نیز محقق خواهد شد. تلاش منتظران با مبارزه با ظلم ومقاومت در مقابل مشکلات و دعا برای فرج حضرت ولی عصر(عج) مهمترین عامل تعجیل در ظهور است. تببین قواعد ظهور و وظایف منتظران به جای ترویج علایم ظهور درشرایط کنونی بر عهده علما و نخبگان و اصحاب رسانه است که این ترفند را خنثی نمایند. رهبر معظم انقلاب در سخنان سال جاری خود در حرم امام فرمودند: امروز یک عده‌اى در بخشهاى مختلف دنیاى اسلام به‌نام گروه‌هاى تکفیرى و وهابى و سَلَفى، علیه ایران، علیه شیعه، علیه تشیع، دارند تلاش میکنند، کارهاى بدى میکنند، کارهاى زشتى میکنند؛ اما اینها دشمنهاى اصلى نیستند؛ این را همه بدانند. دشمنى میکنند، حماقت میکنند اما دشمن اصلى، آن کسى است که اینها را تحریک میکند، آن کسى است که پول در اختیارشان میگذارد، آن کسى است که وقتى انگیزه‌ى آنها اندکى ضعیف شد، با وسایل گوناگون آنها را انگیزه‌دار میکند؛ دشمن اصلى، آن کسى است که تخم شکاف و اختلاف را بین آن گروه نادان و جاهل، و ملت مظلوم ایران مى‌افشاند؛ اینها آن دست پنهانِ سرویس‌هاى امنیتى و اطلاعاتى است. سرویس های اطلاعاتی غربی و آمریکایی سالهاست که به صورت بسیار گسترده درباره مساله ظهور و بررسی روایات شیعه و آیات قرآن که به این موضوع اشاره دارند تحقیق می کنند. همانطور که رهبری فرمودند نباید فراموش کنیم که دشمنان اصلی ما این وحشی های بی عقل نیستند بلکه عناصر پشت پرده غربی و آمریکایی هستند که اینها را حرکت می دهند. در صورت صحت خبر، تردیدی نیست که اشاره مستقیم داعش به ماجرای سفیانی و روایات شیعه درباره ظهور می تواند فریبی برای انحراف افکار عمومی خصوصا شیعیان باشد. بعید نیست جریان های پشت پرده تلاش کنند بدلی برای روایات شیعیان درباره آخرالزمان ایجاد نمایند و به واسطه آن اهداف خود را یعنی ناامیدی مردم به ظهور را پیش ببرند. شبیه سازی حوادث آخرالزمان برای لابی های قدرت و ثروت و در ادامه پشتیبانی رسانه ای از آن برای آنها امری بسیار ساده است که با به کار گیری بی عقلانی چون داعش و خرج کردن دلارهای آل سعود امکان پذیر است. بدیهی است پس از وقوع این اتفاقات و تطبیق حوادث اخیر به علایم حتمی آخرالزمان، اگر ظهور اتفاق نیوفتد مدعی می شوند که روایات شیعه درباره علایم ظهور دروغ است و اصلا امام زمانی وجود ندارد. این امر هم شیعیان را نسبت به روایات ظهور بدبین کرده و هم نسبت به انتظار فرج سست اعتقاد می کند. لذا همه این حرکت ها و ادعاها می تواند نقشه ای برای انحراف و سست کردن عقاید شیعه نسبت به ظهور امام زمان باشد که نتیجه آن سرکوب مقاومت در مقابل استکبار و مبارزه برای رسیدن به عدالت جهانی و ازبین بردن روحیه شهادت طلبی و آرمان خواهی است. نکته دیگر اینکه باید توجه داشت که تکفیرها دشمن اصلی ما نیستند. رهبر معظم انقلاب در تبیین دشمن اصلی اسلام و پشت پرده اختلاف افکنی در منطقه در دیدار سفرای کشورهای اسلامی در سال جاری فرمودند: رژیم صهیونیستىِ غاصب – که امروز بزرگ‌ترین بلیه‌ى دنیاى اسلام وجود این رژیم است – باید بتواند با آسودگى زندگى کند، بر مشکلات خودش فائق بیاید، بر عوامل نابودکننده‌اى که بحمدالله در ارکان آن رژیم غاصب وجود دارد فائق بیاید؛ این نمیشود مگر اینکه سر مسلمانها را بند کنند، بین آنها اختلاف بیندازند، مسائل کوچک را براى آنها بزرگ کنند. مهمترین نتیجه ای که از این سخنان میتوان دریافت این است که اتفاقات اخیر در سوریه و چند روز گذشته عراق همه ما را از دشمن اصلی یعنی اسرائیل غاصب غافل کرده و این طرح ریزی دقیق دشمن است که با مشغول کردن مسلمانان به خود، رژیم صهیونیستی در منطقه مستقر و دارای ثبات سیاسی و امنیتی شود. غفلت رسانه های خودی از این نکته موجب شده که چند وقتی اسرائیل و جنایت هایش در فلسطین اشغالی از یادها رفته و حتی نمایش جنایت های تکفیری مسلمان موجب شده که جنایات صهیونیست ها در ذهن مردم سبک شمرده شود. اینجاست که می توانیم دلیل مسلح شدن تکفیری ها را با سلاح رژیم صهیونیستی را در این راستا تحلیل کنیم. مسلما برنده درگیری تکفیری ها در عراق و سوریه به نفع امنیت و ثبات رژیم صهیونیستی خواهد بود که هدف آمریکا و غرب هم تامین همین امر است. لذاست که ضرورت رصد تحرکات و نقشه های دشمن و افشای خط رسانه ای غرب، مقابله با ترویج هیجان های کاذب و خارج از قاعده برای تحقق ظهور، حرکت در مسیر منطقی و در چارچوب دستورات دینی برای فراهم آوردن مقدمات فرج امام عصر، تبلیغ گفتمان مقاومت در مقابل دشمن و صبر بر مشکلات به همراه آماده سازی روحی و جسمی در جهت کادر سازی برای لشکر امام زمان(عج) و توجه به اشارات ولایت فقیه در پیمودن این مسیر حساس از مهمترین وظایفی است که بر عهده منتظران واقعی قرار دارد .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد