۱۳۹۲/۰۹/۳۰
–
۳۹۲ بازدید
با سلام در آیه ۳ سوره فلق چرا خداوند میفرماید که از شر تاریکی شب به من پناه آورید برخی مانند جناب قرائتی معتقدند که افراد شرور از تاریکی شب برای رسیدن به اهداف شوم خود استفاده میکنند …. لطفا در این باره توضیح کامل دهید
پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز.بایددر جواب عرض کرد.غاسق که درآیه موردبحث است که .از ماده غسق (بر وزن شفق) به گفته راغب درمفردات به معنى شدت ظلمت شب است که در همان نیمه شب حاصل مى شود، و لذا قرآن مجید به هنگام اشاره به پایان وقت نماز مغرب مى فرماید: إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ ، و اینکه در بعضى از کتب لغت غسق به معنى تاریکى آغاز شب تفسیر شده، بعید به نظر مى رسد، بخصوص اینکه ریشه اصلى این لغت به معنى امتلاء (پر شدن) و سیلان است، توضیح اینکه مسلما تاریکى شب هنگامى پر و لبریز مى شود. که به نیمه رسد، یکى از مفاهیمى که لازمه این معنى است هجوم و حمله ور گشتن است، لذا در این معنى نیز استعمال شده.بنا بر این معنى غاسق در آیه مورد بحث یا فرد مهاجم است، یا هر موجود شرور که از تاریکى شب براى حمله کردن استفاده مى کند، زیرا نه فقط حیوانات درنده و گزنده شب هنگام از لانه ها بیرون مى آیند و زیان مى رسانند، بلکه افراد شرور و ناپاک و پلید نیز غالبا از تاریکى شب براى مقاصد سوء خود استفاده مى کنند. زیرا تاریکى شب وسیله پنهان بودن حوادث و رویدادها است که انسان در تاریکى بگوشه اى خزیده و پنهان شده در حال غفلت و بى خبرى شر و خطر باو متوجه شود نمیتواند بفهمد و از آن دفاع نماید .و بالاخره هر گونه شر و خطرى متوجه انسان شود اکثر در تاریکى شب بطور ناگهانى بوده و از آن دفاع نتوان نمود. ،بنابراین شامل هر گونه تاریکى فشرنده و فراگیرنده اى میشود که همه محیط و ظرف تابش را پر کند و هر روزنه نورى را مسدود نماید. مثال بارز و محسوس اینگونه غاسق، تاریکى شب دیجور است که در آن راهزنان و جانوران و احلام و اوهام وحشت انگیز از لانه ها و کمینگاههاى زیر زمین، و خلال نفوس سر برمى آورند و تاخت و تاز مینمایند.
تاریکى فراگیرنده کفر و جهل و هوا و خشم و شهوت مثالهاى دیگرى از غاسِقٍ إِذا وَقَبَ است که شر آنها از نفس آدمى و در او است، و خطیرتر از هر شرى میباشد.همین که این تاریکیهاى نفسانى محیط درونى آدم را فرا گرفت .و نور ایمان و پرتوعقل و شعاع و جدان را خاموش داشت، غرائز و خویهاى حیوانى و عقده ها از بندها و کمینگاههاى درونى رها میشوند. و چون جانورهاى متنوع و متلون بتاخت و تاز درمى آیند و به مرکز فرمان و اراده یورش مى آورند تا همین که آن را بدست گرفتند، همه قوا و جوارح را بخواست خود و در مسیر انجام شهوات و اوهام و زبانه هاى خشم خود بهر سو میگردانند و در این مسیر هر حد و قید قانونى و اخلاقى و مانعى را از میان برمیدارند و هر استعداد و شخصیتى را درهم مى شکنند و هر قدرت و نیرویى را در اختیار خود میگیرند .
[ذکر خصوص شر شبانگاه، شر ساحران و شر حاسد بعد از ذکر من شر ما خلق از باب اهتمام به این سه شرط است ]
در آیه اول مطلق شر را ذکر کرد، و در آیه دوم خصوص شر غاسق را یاد آور شد، و این خود از باب ذکر خاص بعد از عام است، تا اهتمام بیشتر نسبت به خاص را برساند، و در این سوره بعد از ذکر شر عام، به خصوص سه شر اهتمام شده است: یکى شر شب وقتى داخل مى شود. و دوم شر ساحران. و سوم شر حاسد، که مشغول توطئه مى گردد. و اهتمام بیشتر نسبت به این سه نوع شر بخاطر این است که انسان از این سه شر غافل است، یعنى این سه نوع شر در حال غفلت آدمى کافی است.
_________________________
پرتوى از قرآن، ج 4، ص: 308
تفسیرنمونه ج27ص:453
ترجمه المیزان، ج 20، ص: 681
تاریکى فراگیرنده کفر و جهل و هوا و خشم و شهوت مثالهاى دیگرى از غاسِقٍ إِذا وَقَبَ است که شر آنها از نفس آدمى و در او است، و خطیرتر از هر شرى میباشد.همین که این تاریکیهاى نفسانى محیط درونى آدم را فرا گرفت .و نور ایمان و پرتوعقل و شعاع و جدان را خاموش داشت، غرائز و خویهاى حیوانى و عقده ها از بندها و کمینگاههاى درونى رها میشوند. و چون جانورهاى متنوع و متلون بتاخت و تاز درمى آیند و به مرکز فرمان و اراده یورش مى آورند تا همین که آن را بدست گرفتند، همه قوا و جوارح را بخواست خود و در مسیر انجام شهوات و اوهام و زبانه هاى خشم خود بهر سو میگردانند و در این مسیر هر حد و قید قانونى و اخلاقى و مانعى را از میان برمیدارند و هر استعداد و شخصیتى را درهم مى شکنند و هر قدرت و نیرویى را در اختیار خود میگیرند .
[ذکر خصوص شر شبانگاه، شر ساحران و شر حاسد بعد از ذکر من شر ما خلق از باب اهتمام به این سه شرط است ]
در آیه اول مطلق شر را ذکر کرد، و در آیه دوم خصوص شر غاسق را یاد آور شد، و این خود از باب ذکر خاص بعد از عام است، تا اهتمام بیشتر نسبت به خاص را برساند، و در این سوره بعد از ذکر شر عام، به خصوص سه شر اهتمام شده است: یکى شر شب وقتى داخل مى شود. و دوم شر ساحران. و سوم شر حاسد، که مشغول توطئه مى گردد. و اهتمام بیشتر نسبت به این سه نوع شر بخاطر این است که انسان از این سه شر غافل است، یعنى این سه نوع شر در حال غفلت آدمى کافی است.
_________________________
پرتوى از قرآن، ج 4، ص: 308
تفسیرنمونه ج27ص:453
ترجمه المیزان، ج 20، ص: 681