۱۳۹۵/۰۸/۱۳
–
۱۴۶۵ بازدید
مذهب اسماعیلیه چیست؟ از کجا نشات گرفته است؟ در چه قرنی بوده است؟
اسماعیلیه یکی از فرق تشیع می باشند و از انشعابات کیسانیه هستند. اینها کسانی هستند که اسماعیل، فرزند بزرگ امام صادق(ع) را امام می دانستند، در حالی که اسماعیل در زمان حیات امام صادق (ع) از دنیا رفته بود. اسماعیلیّه نیز فرقه های فرعی زیادی دارد که عبارتند از:
1ـ اسماعیلیه خالص: اینها گفتند اسماعیل نمرده بلکه غایب شده است و روزی ظهور خواهد کرد.
2ـ مبارکیّه: اینها به مرگ اسماعیل اعتراف دارند ولی معتقدند که امامت بعد از امام صادق(ع) از اسماعیل به فرزندش محمّد منتقل شده و در نسل او ادامه یافته است.
3ـ قرمطیّه: اینها از مبارکیه منشعب شده و معتقدند که در مورد امامت اسماعیل بداء حاصل شده و امامت او به فرزندش رسیده است و محمد بن اسماعیل نمرده بلکه او هفتمین و آخرین امام است.
اسماعیلیه را باطنیه، سبعیه، تعلیمیه، ملحده، مزدکیه نیز گفته اند. فاطمیان، نزاریه مستعلیه و آقاخانیه نیز از فرقه های اسماعیلیه هستند. این فرقه در نیمه دوم قرن دوم هجری از پیکره تشیع جدا شده است. ولی تا اواخر قرن سوم هجری چندان نمودی در اجتماع نداشته است و رهبران آنها تا سال 296 هجری یعنی سال ظهور عبیدالله مهدی ـ اولین خلیفه فاطمی در مغرب ـ در خفا به سر می بردند؛ بدین سبب مراحل تکوین این فرقه کاملاً مجهول ماند؛ نوبختی که در قرن سوم می زیسته حرکت های اولیه آنان را به غلات و پیروان ابی الخطاب ربط می دهد. (1) عقاید آنان نیز در هاله ای از ابهام مانده است.
مسعودی در این مورد می نویسد: «متکلمین فرق مختلف: شیعه، معتزله، مرجئه و خوارج کتبی درباره فرق و نیز در رد مخالفین خود نگاشته اند… اما کسی از آنها متعرض عقاید فرقه قرامطه نشده. کسانی نیز که بر آنها رد نوشته اند مثلاً قدامة بن یزید النعانی، ابن عبدک الجرجانی، ابی الحسن زکریا الجرجانی، ابی عبدالله محمد بن علی بن الزرام الطائی الکوفی و ابی جعفر الکلابی هر کدام که عقاید اهل باطل را شرح می دهند، کسان دیگر آن مطالب را نمی گویند، تازه خود اهل این فرقه مطالب این افراد را انکار کرده و آنها را تأیید نمی کنند».(2) این مطلب باعث شد که آنان را در مناطق مختلف به نام های متفاوتی بخوانند؛ خواجه الملک در این باره نوشته: «آنها را به هر شهری و ولایتی به نامی می خوانند؛ به حلب و مصر اسماعیلی، به قم و کاشان و طبرستان و سبزوار سبعی، و به بغداد و ماوراءالنهر قرمطی و به ری خلفی و به اصفهان…».(3)
قبل از تشکیل دولت فاطمی، اسماعیلیان کمتر به فعالیت های سیاسی می پرداختند و بیشتر روی تبلیغ و جذب و تربیت نیرو تمرکز داشتند، لذا شاهد سفر رهبران اسماعیلی از جمله محمد بن اسماعیل، عبدالله بن محمد، احمد بن عبدالله و حین بن احمد به مناطقی چون ری، نهاوند، منطقه دماوند، سوریه، جبال قندهار، نیشابور، دیلم، یمن، همدان، استانبول و آذربایجان هستیم که در این مناطق داعیان و مبلغان خویش را پراکنده می کردند.(4) با توجه به این زمینه ها بود که قرمطیان خود را به اسماعیلیه منسوب کردند و با چنان گستردگی به فعالیت پرداختند که لشکریان عباسی نتوانستند فتنه آنان را خاموش کنند.(5) در سال 296 هجری نیز دولت فاطمی بر اساس مذهب اسماعیلی در مغرب شکل گرفت و بخش وسیعی از سرزمین اسلامی را از قلمرو عباسیان خارج ساخت. اسماعیلیه تاریخ مبسوطی دارد که جهت آگاهی از آن باید به کتب مفصل رجوع شود.
پی نوشت ها:
1 . فرق الشیعه، المطبعة الحیدریة، نجف، 1355 ـ 1936، ص 71.
2 . التنبیه و الاشراف، دار الصاوی للطبع و النشر و التألیف، قاهره، ص 341.
3 . سیاست نامه، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1364 هـ ، ص 311.
4. رجوع شود به: جعفریان، رسول. تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن هفتم هجری، سازمان تبلیغات اسلامی، قم، چ پنجم، 1377، ص 207 ـ 209.
5 . مسعودی، علی بن الحسین. مروج الذهب، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ط اولی، 1411 هـ ـ 1991 م، ج 4، ص 297 فرقه اسماعیلیه تا امام صادق(ع) را قبول دارند و قائل به نص، علم غیب و عصمت برای امامان هستند.
1ـ اسماعیلیه خالص: اینها گفتند اسماعیل نمرده بلکه غایب شده است و روزی ظهور خواهد کرد.
2ـ مبارکیّه: اینها به مرگ اسماعیل اعتراف دارند ولی معتقدند که امامت بعد از امام صادق(ع) از اسماعیل به فرزندش محمّد منتقل شده و در نسل او ادامه یافته است.
3ـ قرمطیّه: اینها از مبارکیه منشعب شده و معتقدند که در مورد امامت اسماعیل بداء حاصل شده و امامت او به فرزندش رسیده است و محمد بن اسماعیل نمرده بلکه او هفتمین و آخرین امام است.
اسماعیلیه را باطنیه، سبعیه، تعلیمیه، ملحده، مزدکیه نیز گفته اند. فاطمیان، نزاریه مستعلیه و آقاخانیه نیز از فرقه های اسماعیلیه هستند. این فرقه در نیمه دوم قرن دوم هجری از پیکره تشیع جدا شده است. ولی تا اواخر قرن سوم هجری چندان نمودی در اجتماع نداشته است و رهبران آنها تا سال 296 هجری یعنی سال ظهور عبیدالله مهدی ـ اولین خلیفه فاطمی در مغرب ـ در خفا به سر می بردند؛ بدین سبب مراحل تکوین این فرقه کاملاً مجهول ماند؛ نوبختی که در قرن سوم می زیسته حرکت های اولیه آنان را به غلات و پیروان ابی الخطاب ربط می دهد. (1) عقاید آنان نیز در هاله ای از ابهام مانده است.
مسعودی در این مورد می نویسد: «متکلمین فرق مختلف: شیعه، معتزله، مرجئه و خوارج کتبی درباره فرق و نیز در رد مخالفین خود نگاشته اند… اما کسی از آنها متعرض عقاید فرقه قرامطه نشده. کسانی نیز که بر آنها رد نوشته اند مثلاً قدامة بن یزید النعانی، ابن عبدک الجرجانی، ابی الحسن زکریا الجرجانی، ابی عبدالله محمد بن علی بن الزرام الطائی الکوفی و ابی جعفر الکلابی هر کدام که عقاید اهل باطل را شرح می دهند، کسان دیگر آن مطالب را نمی گویند، تازه خود اهل این فرقه مطالب این افراد را انکار کرده و آنها را تأیید نمی کنند».(2) این مطلب باعث شد که آنان را در مناطق مختلف به نام های متفاوتی بخوانند؛ خواجه الملک در این باره نوشته: «آنها را به هر شهری و ولایتی به نامی می خوانند؛ به حلب و مصر اسماعیلی، به قم و کاشان و طبرستان و سبزوار سبعی، و به بغداد و ماوراءالنهر قرمطی و به ری خلفی و به اصفهان…».(3)
قبل از تشکیل دولت فاطمی، اسماعیلیان کمتر به فعالیت های سیاسی می پرداختند و بیشتر روی تبلیغ و جذب و تربیت نیرو تمرکز داشتند، لذا شاهد سفر رهبران اسماعیلی از جمله محمد بن اسماعیل، عبدالله بن محمد، احمد بن عبدالله و حین بن احمد به مناطقی چون ری، نهاوند، منطقه دماوند، سوریه، جبال قندهار، نیشابور، دیلم، یمن، همدان، استانبول و آذربایجان هستیم که در این مناطق داعیان و مبلغان خویش را پراکنده می کردند.(4) با توجه به این زمینه ها بود که قرمطیان خود را به اسماعیلیه منسوب کردند و با چنان گستردگی به فعالیت پرداختند که لشکریان عباسی نتوانستند فتنه آنان را خاموش کنند.(5) در سال 296 هجری نیز دولت فاطمی بر اساس مذهب اسماعیلی در مغرب شکل گرفت و بخش وسیعی از سرزمین اسلامی را از قلمرو عباسیان خارج ساخت. اسماعیلیه تاریخ مبسوطی دارد که جهت آگاهی از آن باید به کتب مفصل رجوع شود.
پی نوشت ها:
1 . فرق الشیعه، المطبعة الحیدریة، نجف، 1355 ـ 1936، ص 71.
2 . التنبیه و الاشراف، دار الصاوی للطبع و النشر و التألیف، قاهره، ص 341.
3 . سیاست نامه، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1364 هـ ، ص 311.
4. رجوع شود به: جعفریان، رسول. تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن هفتم هجری، سازمان تبلیغات اسلامی، قم، چ پنجم، 1377، ص 207 ـ 209.
5 . مسعودی، علی بن الحسین. مروج الذهب، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ط اولی، 1411 هـ ـ 1991 م، ج 4، ص 297 فرقه اسماعیلیه تا امام صادق(ع) را قبول دارند و قائل به نص، علم غیب و عصمت برای امامان هستند.