۱۳۹۲/۰۵/۰۵
–
۳۰۵۹ بازدید
به نام خدا
آیا حدیثی داریم که نهی از صحبت کردن هنگام اذان شده باشه یا اینکه گفته باشه کسی که موقع اذان صحبت کنه لال از دنیا می رود ؟
درباره حدیثی که می فرماید هنگام اذکار حی علی الصلاه و حی الفلاح متسحب است مستمعین بگوید لا حول و لا قوه الا بالله ظاهرا علامه مجلسی این حدیث را سنی می دانند این درست است ؟
در باره مورد اول : خیر چنین روایتی را با مراجعه دقیقی که به منابع روایی شیعه به ویژه مستندات حکم کراهت صحبت کردن هنگام اذان انجام شد نیافتیم .
سخن گفت بین اذان و اقامه از نظر فقهی مکروه است (العروه الوثقی ج 1 ص 607)و کراهت آن در اقامه بعد از قد قامت الصلاه بیشتر است در جواهر الکلام ادعای اجماع فقها بر جواز تکلم هنگام اذان شده و این که ترک سخن گفتن افضل وبهتر است التبه حکم کراهت متوجه کسی است که اذان می گوید و برای شنونده اذان کراهتی ذکر نشده هر چند سخن نگفتن برای شنونده آن به جهت رعایت حرمت اذان خوب است. مستند کراهت ویا بهتر بودن ترک کلام هنگام اذان روایت ذیل است وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُؤَذِّنِ أَ یَتَکَلَّمُ وَ هُوَ یُؤَذِّنُ فَقَالَ لَا بَأْسَ حِینَ یَفْرُغُ مِنْ أَذَانِهِ
راوی از امام –ع- می پرسد : آیا موذن در حال اذان می تواند سخن بگوید :امام –ع- فرمود : وقتی از اذان فارغ شد اشکالی ندارد .
وسائل الشیعة ج 5 ص 394
از این روایت برداشت می شود که در حال اذان سخن گفتن ممنوع است لکن با توجه به روایات دیگری که به صراحت سخن گفتن در اذان جایز شمرده شده این ممنوعیت به معنای کراهت است .
پاسخ سوال دوم : در برخی روایات مربوط به حکایت اذان تکرار عین همان لفظی که موذن می گوید آمده و در روایتی که در مکارم الاخلاق و دعائم الاسلام نقل شده تبدیل حی علی الصلاه و حی علی الفلاح به ذکر لاحول ولا قوه الا بالله آمده است
شیخ طوسی نیز تبدیل آن را به لا حول و لاقوه الا بالله را در کتاب مبسوط از پیامبر نقل کرده بسیاری از فقها نیز همچون صاحب جواهر تبدیل اذان را به مطلق ذکر و خصوص تبدیل حی علی الصلاه و حی علی الفلاح را به لاحول ولا قوه الا بالله جایز دانسته اند اما مرحوم مجلسی و صاحب حدائق بنا به آنچه در جواهر از آنان نقل شده روایت تبدیل به لا حول ولا قوه الا بالله را را عامی ومطابق با اهل سنت دانسته اند چون در صحاح اهل سنت نیز همین موضوع از پیامبر نقل شده قضاوت قطعی در این باره نیاز به بحث وتتبع در آراء فقها دارد اما به نظر می رسد اگر فرد هنگام اذان همان فصول را تکرار کند بهتر است وبه اتفاق فقها جایز است هر چند محققان از فقها گفتن مطلق ذکر را کافی دانسته اند .جهت تحقیق بیشتر در این باره به جواهر الکلام مراجعه کنید (جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج9، ص: 122)
سخن گفت بین اذان و اقامه از نظر فقهی مکروه است (العروه الوثقی ج 1 ص 607)و کراهت آن در اقامه بعد از قد قامت الصلاه بیشتر است در جواهر الکلام ادعای اجماع فقها بر جواز تکلم هنگام اذان شده و این که ترک سخن گفتن افضل وبهتر است التبه حکم کراهت متوجه کسی است که اذان می گوید و برای شنونده اذان کراهتی ذکر نشده هر چند سخن نگفتن برای شنونده آن به جهت رعایت حرمت اذان خوب است. مستند کراهت ویا بهتر بودن ترک کلام هنگام اذان روایت ذیل است وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُؤَذِّنِ أَ یَتَکَلَّمُ وَ هُوَ یُؤَذِّنُ فَقَالَ لَا بَأْسَ حِینَ یَفْرُغُ مِنْ أَذَانِهِ
راوی از امام –ع- می پرسد : آیا موذن در حال اذان می تواند سخن بگوید :امام –ع- فرمود : وقتی از اذان فارغ شد اشکالی ندارد .
وسائل الشیعة ج 5 ص 394
از این روایت برداشت می شود که در حال اذان سخن گفتن ممنوع است لکن با توجه به روایات دیگری که به صراحت سخن گفتن در اذان جایز شمرده شده این ممنوعیت به معنای کراهت است .
پاسخ سوال دوم : در برخی روایات مربوط به حکایت اذان تکرار عین همان لفظی که موذن می گوید آمده و در روایتی که در مکارم الاخلاق و دعائم الاسلام نقل شده تبدیل حی علی الصلاه و حی علی الفلاح به ذکر لاحول ولا قوه الا بالله آمده است
شیخ طوسی نیز تبدیل آن را به لا حول و لاقوه الا بالله را در کتاب مبسوط از پیامبر نقل کرده بسیاری از فقها نیز همچون صاحب جواهر تبدیل اذان را به مطلق ذکر و خصوص تبدیل حی علی الصلاه و حی علی الفلاح را به لاحول ولا قوه الا بالله جایز دانسته اند اما مرحوم مجلسی و صاحب حدائق بنا به آنچه در جواهر از آنان نقل شده روایت تبدیل به لا حول ولا قوه الا بالله را را عامی ومطابق با اهل سنت دانسته اند چون در صحاح اهل سنت نیز همین موضوع از پیامبر نقل شده قضاوت قطعی در این باره نیاز به بحث وتتبع در آراء فقها دارد اما به نظر می رسد اگر فرد هنگام اذان همان فصول را تکرار کند بهتر است وبه اتفاق فقها جایز است هر چند محققان از فقها گفتن مطلق ذکر را کافی دانسته اند .جهت تحقیق بیشتر در این باره به جواهر الکلام مراجعه کنید (جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج9، ص: 122)