۱۳۹۵/۰۹/۲۵
–
۳۶۸ بازدید
کمال انسان در چیست؟
واقعیت این است که قبل از آفرینش انسان، از یک سو موجودات جاندار و بیجان (مانند سنگ، گیاه و حیوان) وجود داشتهاند که هر کدام با ویژگیهاى خاصى در این جهان، به صورت ایستا یا متحرک، آفریده شده بودند. از سوى دیگر موجودات غیرمادى مانند فرشتگان، وجود داشتند که هر کدام با مسئولیت و وظیفه خاصى، نقشى در جریان حیات این دنیا ایفا میکردند. علاوه بر آن دو گروه، خداوند متعال انسان را با اختیارات گستردهتر، آفرید، به طورى که با بهرهبردارى از امکانات جهان هستى، توانایى حضور در عرصههاى مختلف را داشته باشد و امکان سقوط به پایینترین درکات تا صعود به بالاترین درجات مراتب کمال براى او وجود داشته باشد. به گونهاى که بتواند با اختیار خود پستتر از حیوان گردد و یا لیاقت تعلیم فرشتگان را داشته باشد.
چنان که قرآن مجید در معرفى انسانهاى پست میفرماید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»؛ 1 «آنان همانند چهارپایان بلکه گمراهترند. (آرى) آنها همان غافل ماندگانند».
و از سوى دیگر خداوند متعال حضرت آدم (ع) را به عنوان نماد آدمیت به مقامى رساند که معلم فرشتگان شد: «قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»؛ 2 «فرمود: اى آدم ایشان (فرشتگان) را به اسامى آنان خبر ده».
این ویژگى انسان که با آگاهى و اختیار بتواند به بالاترین مرتبه کمالى برسد به جهت این است که مقام خلافت الهى شایسته او می باشد. این در حالى است که قبل از آفرینش حضرت آدم، موجوداتى همانند فرشتگان وجود داشتند که یکجا و بدون دردسر مرتبه خاصى از کمالات را دارا بوده اند. اما خداوند انسان را با این ویژگى آفرید که تحول و تکامل خویش را با تلاش، برنامه ریزى و اراده خویش ساماندهى کند.
براساس آنچه گذشت روشن میشود که کمالات اختیارى اکتسابی در میان مخلوقات، رتبهاى فراتر از کمالات غیراکتسابى دارد. بنابراین، اگر انسان صالح در میان مخلوقات، از همه حتى فرشتگان بالاتر رفته و خداوند همه جهان را در خدمت آدمى قرار داده است براى این است که او به کمالاتى برتر دست مییازد و یکجا دادن همه کمالات، به معناى نفى کمالات اختیارى است چنین چیزى مستلزم تغییر ماهیت انسان به صورت موجوداتى شبیه فرشتگان میباشد و موجب ایجاد تحول اساسى در نظام دنیاست، به طورى که دنیا بدون فراز و نشیب و گونههاى مختلف انسانى خواهد بود. و مستلزم ایجاد دگرگونى در نظام آخرت نیز میباشد و مواقف قیامت معنایى نخواهد داشت. در این صورت نیازى به آفرینش موجودى به نام انسان نبود بلکه فرشتگان از قبل بودند در حالى که امتیاز انسان آن است که در میان این همه فراز و نشیب هاى دنیا و قدرت انتخاب خوبى ها و بدى ها، مسیر خویش را طى کند و استحقاق پاداش و یا مجازات را به دست آورد.
________________
1 . اعراف (7)، آیه 179.
2 . بقره (2)، آیه 32.
چنان که قرآن مجید در معرفى انسانهاى پست میفرماید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»؛ 1 «آنان همانند چهارپایان بلکه گمراهترند. (آرى) آنها همان غافل ماندگانند».
و از سوى دیگر خداوند متعال حضرت آدم (ع) را به عنوان نماد آدمیت به مقامى رساند که معلم فرشتگان شد: «قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»؛ 2 «فرمود: اى آدم ایشان (فرشتگان) را به اسامى آنان خبر ده».
این ویژگى انسان که با آگاهى و اختیار بتواند به بالاترین مرتبه کمالى برسد به جهت این است که مقام خلافت الهى شایسته او می باشد. این در حالى است که قبل از آفرینش حضرت آدم، موجوداتى همانند فرشتگان وجود داشتند که یکجا و بدون دردسر مرتبه خاصى از کمالات را دارا بوده اند. اما خداوند انسان را با این ویژگى آفرید که تحول و تکامل خویش را با تلاش، برنامه ریزى و اراده خویش ساماندهى کند.
براساس آنچه گذشت روشن میشود که کمالات اختیارى اکتسابی در میان مخلوقات، رتبهاى فراتر از کمالات غیراکتسابى دارد. بنابراین، اگر انسان صالح در میان مخلوقات، از همه حتى فرشتگان بالاتر رفته و خداوند همه جهان را در خدمت آدمى قرار داده است براى این است که او به کمالاتى برتر دست مییازد و یکجا دادن همه کمالات، به معناى نفى کمالات اختیارى است چنین چیزى مستلزم تغییر ماهیت انسان به صورت موجوداتى شبیه فرشتگان میباشد و موجب ایجاد تحول اساسى در نظام دنیاست، به طورى که دنیا بدون فراز و نشیب و گونههاى مختلف انسانى خواهد بود. و مستلزم ایجاد دگرگونى در نظام آخرت نیز میباشد و مواقف قیامت معنایى نخواهد داشت. در این صورت نیازى به آفرینش موجودى به نام انسان نبود بلکه فرشتگان از قبل بودند در حالى که امتیاز انسان آن است که در میان این همه فراز و نشیب هاى دنیا و قدرت انتخاب خوبى ها و بدى ها، مسیر خویش را طى کند و استحقاق پاداش و یا مجازات را به دست آورد.
________________
1 . اعراف (7)، آیه 179.
2 . بقره (2)، آیه 32.