طلسمات

خانه » همه » مذهبی » کمین همیشگی شیطان

کمین همیشگی شیطان


کمین همیشگی شیطان

۱۳۹۷/۱۱/۱۳


۹۷۶ بازدید

چرا شیطان همیشه در کمین ماست

پرسشگر گرامی ،جهت دریافت پاسخ به نکات زیر توجه نمایید :
الف ) درقرآن اصطلاح “شیطان” برای کسانی اطلاق می گردد که تا روز قیامت کوشش خواهند کرد انسان های روی زمین را از راه خداوند گمراه کنند. جد این تمام شیطان ها “ابلیس” می باشد، ابلیس کسی است که درزمان خلقت آدم علیه سلام درمقابل خداوند بغاوت ( طغیان و سرکشی ) کرد.
بر اساس قرآن کریم زمانیکه خداوند آدم را خلق کرد به تمامی ملایک امر کرد تا به این مخلوق جدید سجده کنند و تمام ملایک از این امر پیروی کردند، اما یگانه کسی که از این امر انکار کرد ابلیس بود او نه تنها انکار کرد بلکه ادعا نمود که او یعنی “ابلیس” بر آدم برتری دارد و قبل از اینکه خداوند اورا از حضور خود دور کند و به زمین فرود آورد از خداوند خواست که تا روز قیامت برای او مهلت دهد تا انسان ها را با نیرنگ های مختلف گمراه کرده با خود به دوزخ ببرد، از اینجا بود که دشمنی شیطان با انسان آغاز گردید، قرآن کریم تمام این حقیقت ها را به شکل ذیل بیان می کند:
ما شما را آفریدیم; سپس صورت بندى کردیم; بعد به فرشتگان گفتیم: «براى آدم خضوع کنید! » آنها همه سجده کردند; جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود.
(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟» گفت: «من از او بهترم; مرا از آتش آفریده اى و او را از گل!».
گفت: «از آن (مقام و مرتبه ات) فرود آى! تو حق ندارى در آن (مقام و مرتبه) تکبر کنى! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکى! .
گفت: «مرا تا روزى که (مردم) برانگیخته مى شوند مهلت ده (و زنده بگذار!)» .
فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!».
گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین مى کنم!.
سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى روم; و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت!» .
فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بیرون رو! و سوگند یاد مى کنم که هر کس از آنها از تو پیروى کند، جهنم را از شما همگى پر مى کنم!. [سوره اعراف 11-18] ب ) دلیل کمین شیطان
هر معشوقی ، عاشقی خود را مورد امتحان قرار می دهد تا عیار عشق اورا بسنجد .
یکی از اهداف آفرینش انسان امتحان او است : قرآن می فرماید: «انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج تبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا انا هدینا السبیل اما شاکرا و اما کفورا; ما انسان را از نطفه ی مختلفی آفریدیم , و او را می آزماییم و لذا او را شنوا و بینا قرار دادیم . ما راه را به او نشان دادیم , خواه شاکر باشد یا کفران کند»(انسان , آیه ی 2 – 3).
هم چنین فرموده است : «الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا; او کسی است که مرگ و زندگی را آفرید, تا شما را آزمایش کند کدامین نفر بهتر عمل می کند» (ملک , آیه ی 2).
به عبارت دیگر عیار و اندازه بندگی انسان به واسطه شیطان و وسوسه های اومورد سنجش و امتحان قرار می گیرد ، کسی که ادعای بندگی مخلصانه خداوند متعال را دارد ، مورد تهاجم وسوسه های شیطان قرار می گیرد تا سنجیده شود که آیا می تواند در مقابل این وسوسه ها مقاومت کند ، اگر توانست به درجات بنگی او افزوده می شود ، از نظر سازمان آفرینش، وجود شیطان برای افراد با ایمان و آنها که می خواهند راه حق را بپویند زیان بخش نیست، بلکه وسیله پیشرفت و تکامل آنها است، چه این که پیشرفت، ترقی و تکامل، همواره در میان تضادها صورت می گیرد.
به عبارت روشن تر: انسان تا در برابر دشمن نیرومندی قرار نگیرد هرگز نیروها و نبوغ خود را بسیج نمی کند و بکار نمی اندازد، همین وجود دشمن نیرومند سبب تحرک و جنبش هر چه بیشتر انسان و در نتیجه ترقی و تکامل او می شود.
ج ) چرایی دادن فرصت به شیطان
شاید این سوال پیش بیاید که چرا خداوند درخواست ابلیس مبنی بر فرصت دادن به او تا روز قیامت را پذیرفت؟
آیات قرآن تنها به بیان در بالا ذکر شد بسنده کرده و به صراحت بیان نمی‌کند که چرا این مهلت به شیطان داده شده است. اما در روایات، نکاتی پیرامون این موضوع وجود دارد
1 . امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: «فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ»؛[1] خداوند هم او را براى مستحق شدنش به خشم حق، و تمام کردن آزمایش و به انجام رسیدن وعده‌اش مهلت داد.
در این‌جا امام علی(ع) به سه نکته و دلیل برای این‌کار اشاره می‌کند که به ترجمه و توضیح آنها می‌پردازیم:
1.1 . «اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ»؛ کلمه «سُخطة» از ماده «سخط» به معنای غضب و خشم است[2] و در مقابلِ معنای رضایت قرار دارد.[3] در ابتدا وقتی انسان با این عبارت مواجه می‌شود گمان می‌کند که ابلیس با مخالفتی که با خداوند کرده، مستحق غضب الهی نبوده و خداوند به او مهلت داد تا مستحق غضب الهی گردد. اما ‌چنین نیست؛ ابلیس مورد غضب و لعنت الهی قرار گرفت و به او مهلت داده شد تا گناه و اشتباه خود را بیشتر کند تا در نهایت عقوبت بیشتری ببیند.[4]علاوه بر این خداوند در قرآن درباره ابلیس آورده: «وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلىَ یَوْمِ الدِّینِ».[5] بنابر این به او مهلت داد تا مستحق چنین لعنتی که تا قیامت است، گردد.[6]مانند چنین مهلتی، خداوند به کفار نیز مهلت می‌دهد تا بر گناهان خود بیافزایند: «و کسانى که کافر شدند، گمان نکنند مهلتى که به آنان مى دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان مى دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و براى آنان عذابى خوار کننده است».[7]2. 1 . «اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّةِ»؛ کلمه «بلیّة» از ابتلاء به معنای امتحان است.[8] این علت در واقع به جهت انسان‌ها بیان شده است؛ یعنی خداوند به شیطان مهلت داده تا امتحان انسان‌ها را تکمیل کند. انسان‌ها علاوه بر عوامل درونی، شیطان را نیز در مقابل خود می‌بینند که وسیله امتحان الهی بوده و تلاش در گمراهی انسان می‌کند و انسان طبیعتاً با گذشت از این موانع می‌تواند به آنچه شایسته مقام او است، برسد.[9]البته توجه به این نکته ضروری است که وسوسه شیطان برای انسان، به هیچ وجه جنبه قهری و اجبار ندارد، بلکه او تنها انسان را وسوسه می‌کند و شخص با اختیار خود آن‌را انتخاب می‌کند: «در آن هنگام که کار بندگان خاتمه پذیرد، شیطان مى گوید: خداوند به شما وعده درست داد و من نیز به شما وعده دادم ولى خُلف وعده کردم. من بر شما تسلطى نداشتم. فقط دعوت کردم، شما هم پذیرفتید، بنابر این مرا ملامت نکنید، بلکه خود را ملامت نمایید …».[10]3. 1 . «وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ»؛ از جمله تفاسیر این کلام آن است که خداوند به اقتضای عدالتش، عمل هیچ شخصی را نابود نمی‌کند؛ شیطان از جمله افرادی بود که مدت زمان طولانی، خداوند را عبادت می‌کرد. خداوند با دادن این مهلت خواسته تا عبادت طولانی او را قبل از روز قیامت به نحوی جبران کند که در آخرت جزای خیری برای او باقی نماند.[11]البته تفاسیر دیگری نیز بر این مطلب وجود دارد که در این مختصر نیازی به بیان آنها نیست.[12] 2 . روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ وارد شده که فرمودند: اوّل کسی که قیاس کرد و کبر و غرور ورزید ابلیس بود و این کبر اول معصیتی بودکه انجام شد. ابلیس به خدا عرض کرد خدایا مرا از سجده کردن بر آدم معاف کن در عوض من تو را عبادت می کنم، عبادتی که هیچ ملک مقرّبی و هیچ نبی مرسلی تو را این گونه عبادت نکرده باشد. خداوند در جواب فرمود: من احتیاجی به عبادت تو ندارم به گونه ای که تو می خواهی. ابلیس بر آدم سجده نکرد و خدا او را از درگاه الهی اخراج کرده. ابلیس سوال کرد خداوندا این چگونه با عدل تو سازگار است؟ پس ثواب اعمال من چه می شود؟ خداوند فرمود: برای ثواب اعمالت و عبادت های خودت هر چه می خواهی از من طلب کن. ابلیس شش چیز طلب کرد: 1ـ باقی ماندن تا روز قیامت و خدا فرمود به تو عطا می کنم. تو تا وقت معلومی زنده خواهی بود. 2ـ مسلّط بودن بر بنی آدم که خداوند فرمود: تو را مسلط کردم بر آن ها. 3ـ جاری شدن در رگ های بنی آدم مانند خون که خداوند فرمود قبول کردم. 4ـ ابلیس گفت: هیچ فرزندی بر بنی آدم نده الاّ این که برای من دو فرزند در مقابل آن یکی قرار دهی. 5ـ من آن ها (فرزندان بنی آدم) را ببینم، ولی آن ها مرا نبینند. 6ـ به هر صورتی که خواستم بتوانم برای فرزندان بنی آدم در آیم. خداوند این 6 درخواست را پاسخ داد و قبول کرد. سپس ابلیس دوباره درخواست کرد: خدایا! اختیارات بیشتری به من عطا کن. خداوند فرمود: برای تو و فرزندان تو در قلب های بنی آدم جایگاه هایی قرار می دهم. آنگاه ابلیس گفت: خدایا! دیگر کافی است و قسم خورد که خدایا! به عزّت خودت سوگند می خوردم که همة فرزندان بنی آدم را گمراه کنم، مگر آنهایی که بندگان مخلص تو باشند. از هر طرفی به سوی آن ها می روم. از جلو آن ها، از پشت سر و از طرف چپ و راست و اکثر آن ها را شاکر نمی بینی.[ 13] پاورقی:
1 . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، خطبه اول، ص 42، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
2 . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 7، ص 313،‌ دار الفکر، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
3 . فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومى، مهدى، سامرایى، ابراهیم، ج 4، ص 192، هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق.
4 . خویى، میرزا حبیب الله هاشمى، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، میانجى، ابراهیم ، ج 2،‌ ص 62،‌ مکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1400 ق .
5 . حجر، 35: «و بی‌تردید تا روز قیامت لعنت بر تو خواهد بود».
6 . صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 16، ص 181، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، چاپ دوم، 1365ش.
7 . آل عمران، 178: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِین».
8 . فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2،‌ ص 62، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا.
9 . ر.ک: «فلسفه آفرینش شیطان»، سؤال 233؛ «وجود شیطان وسیله ای برای تکامل انسان»، سؤال 6432.
10 . ابراهیم، 22: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ …».
11 . منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج 2، ص 63.
12 . الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 16، ص 181- 182.
13 . علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چ بیروت، ج60،صفحه 274، کتاب السماء و العالم، باب ذکر ابلیس و قصصه.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد