خانه » همه » مذهبی » کودک لوس

کودک لوس


کودک لوس

۱۳۹۲/۱۰/۱۰


۱۹۵ بازدید

سلام
در بحث تربیت فرزند ، می گویند که بچه را لوس تربیت نکنید .
منظور از لوس بودن چیست ؟ و چه ویژگی ها و شاخصه هایی دارد ؟ به عبارتی از کجا بفهمیم که بچه لوس هست یا نه ؟
چه راهکارهایی برای پیشگیری و چه راهکارهایی برای درمان وجود دارد .
چنانچه کتاب یا مقاله ای در این زمینه سراغ دارید ، ممنون می شوم که معرفی کنید .

تعریف کودک لوس مشخص است اما با توجه بهدرخواست شما ویژگیهای کودک لوس ر ابیان می کنم:*دائما با گریه خواسته های خود ر ادنبال می کند.
*نمی تواند در برابر ناکامی مقاومت کند.
*وابستگی شدید به مادر وپدر دارد
*بهانه گیر هستند.
*رفتارهای پرخاشگرانه دارند.
* در برابر همسالان خود ضعیف به نظر می رسند.
در ادامه به بررسی راهکارهای تغییر رفتار بچه لوس اشاره میشود:
پرسشگر گرامی از شما می خواهم صحنه زیر را تصور کنید:
فرزندتان از شما خواسته ای دارد اما شما به دلائلی از برآورده کردن خواسته او امتناع می کنید.او بیشتر پافشاری می کند اما شما هنوز مقاومت می کنید. او شروع به گریه کردن می کند، اما شما به خواسته او بی توجه هستید تا اینکه او شروع به خود زنی می کند، با این کار شما یک دفعه از موضع خود عقب نشینی می کنید. شما مجبور می شوید کاری را بکنید که به آن راضی نیستید. به نظر شما با این رفتارتان چه چیزی به کودک خود یاد می دهید؟ کودک شما از رفتارتان یاد می گیرد که هر چیزی را می تواند با خودزنی بدست آورد و حال آنکه چنانچه در همان اولین درخواست کودک بدون هیچ مقاومتی برای او اسباب بازی می خریدید، چنین عادتی در کودک شما شکل نمی گرفت.تکرار این زنجیره رفتاری باعث می شود تا کودک شما عادت کند که هر چیزی را با این روش غلط بدست آورد. آری چنانچه شما در همان مرحله اول خواسته او را بر طرف می کردید، به مراتب آسیب آن کمتر از این بود که بعد از چندین مرتبه اصرار فرزندتان خواسته او را بر آورده کنید. به نظر شما بهترین راه حل برای حل این مشکل چیست؟ راه های پیشنهادی خود را در این باره بر روی کاغذی بنویسید و با راهکارهایی که در این پاسخ به آن اشاره می شود، مقایسه کنید.
پرسشگر گرامی به نظر می رسد شما نسبت به نیازهای فرزند خود بیش از حد حساس بوده اید و تلاش کرده اید که تمام نیازهای او را بر طرف کنید و در نتیجه فرزند شما در طول دوران رشد خود با ناکامی مواجه نشده است، به همین دلیل زمانی که با کمی ناکامی روبرو می شود کنترل خود را از دست می دهد، برای رفع چنین نقیصه ای لازم است تا به گونه ای عمل کنید که او در زندگی خود با ناکامی بهینه(نوعی از ناکامی که فرزند می تواند ان را تحمل کند) روبرو شود و این نکته مهم را تجربه کند که زندگی همیشه بر اساس خواسته های او نمی چرخد. از این به بعد سعی کنید، برخی از خواسته های کودک خود را نادیده بگیرید و نسبت به آن پاسخ ندهید تا او کمی در زندگی خود با ناکامی روبرو شود. البته این کار باید به تدریج و با دقت صورت پذیرد تا فرزند شما آسیب نبیند.
چند نکته تکمیلی
 
1.در اولین و مهم ترین گام باید با همسرتان در زمینه تربیت فرزند خود به توافق برسید. برای اینکه در برنامه تربیتی خود موفق باشید، لازم است با همسر خود به صورت هماهنگ عمل کنید، چراکه عدم هماهنگی افرادی که در تربیت کودک نقش دارند تاثیرات بسیار منفی در تربیت کودک دارد. برای این کار لازم است همسرخود را در جریان برنامه تربیتی خود قرار دهید و از او بخواهید که از شیوه ای هماهنگ با شما استفاده کند. با او در فضایی صمیمی درباره آسیب های روش تربیتی اش صحبت کنید، البته مراقب باشید لحن سخن حالت انتقاد تند و تیز نگیرد. با او به گونه ای صحبت کنید که با شما در این زمینه همراه شود. با او به گونه ای صحبت کنید که تمام تقصیر به گردن او نیفتد و او احساس کند که می تواند به شما در زمینه تربیت فرزند کمک کند.
2. مهم ترین کار در بر طرف کردن مشکلات رفتاری کودکان، بر قرار کردن ارتباط عاطفی با کودک می باشد. ممکن است بگوئید هر مادری فرزند خود را دوست دارد و به او عشق می ورزد، بله این مطلب درست است اما منظور من رعایت کردن نکات ریزی است که ممکن است از دید شما مخفی بماند. برای اینکه بهتر به اهمیت این ارتباط پی ببرید، مثالی برای شما ذکر می کنم، تصور کنید نخی را به یک ماشین اسباب بازی بسته اید و با این نخ قصد دارید این ماشین را جا به جا کنید، تا زمانی که اتصال نخ به ماشین بر قرار است، شما به راحتی ماشین را جا به جا می کنید، ناگهان نخ پاره می شود؛ هر چه انرژی وارد می کنید فایده ای ندارد، چرا که اتصال شما با ماشین قطع شده است. دقیقا ایجاد ارتباط عاطفی با کودک نقش این نخ را بازی می کند، نقش پلی بین شما و کودکتان را دارد. تا زمانی این پل بین شما و کودک ایجاد نشده است، تلاش های تربیتی شما فایده ای ندارد و به هیچ نتیجه ای نمی رسد. پس در اولین گام باید تلاش کنید که این پل بین شما و کودکتان بر قرار شود. به این روش:
-با کیفیت ترین زمانی را که در آن حوصله ارتباط و بازی با کودک خود را دارید انتخاب کنید.
-با کودک خود گفت و گو کنید و همراه او بازی مورد علاقه او را انتخاب کنید. 
-در طول روز در طول زمانی که در بند یک انتخاب کرده اید با کودک خود بازی کنید.(حداقل یک ساعت)
(شاید این مطالب به نظر شما ساده بیاید اما در مشکلات کودکان این تکنیک کارایی زیادی دارد) 
3. برای پسرها نقش پدر در تربیت بیش از مادر موثر است، بنابراین سعی کنید در این دوران ارتباط خود با فرزندتان را افزایش دهید و در زمینه تربیت او نقش بیشتری ایفا کنید.
4. به یاد داشته باشید آنچه که فرزند شما در گذشته یاد گرفته است، قابل اصلاح است و می توان با بکارگیری تکنیک های روان شناختی مشکلات رفتاری او را کاهش داد.
5. فرزند خود را با تمام ویژگی مثبت و منفی بپذیرید. ارتباطی محترمانه با او داشته باشید. همیشه به کارها و صحبت های خود نسبت به فرزندتان دقت کافی داشته باشید تا فرزندتان احساس ارزشمندی کند و از این طریق اعتماد به نفس او افزایش پیدا کند.
6 .از تحقیر فرزند خود در بین دوستانش یا اعضای فامیل واقعا بپرهیزید. تذکرات لازم را بعداً در فضایی محبت‌آمیز، آرام و بدون سرزنش به او بگویید.
7. کودکان از نوع برخورد اطرافیان، واکنش بعدی را انجام می¬دهند؛ بنابراین شایسته است گاه در مقابل برخی از رفتارها و واکنش¬های او بی¬تفاوت باشید تا آن رفتار در وی خاموش گردد؛ زیرا چه بسا توجّه شما خود به خود باعث تقویت رفتار در کودک گردد. به عنوان مثال وقتی کودک می¬بیند شما در برابر خود زنی او برآشفته شدید تازه یاد می¬گیرد که برای آشفته شدن شما باید چه کند.
8.اجازه دهید تا او خودش به صورت مستقل کارهای خود را انجام دهد و فقط شما او را در انجام کارهایش راهنمایی کنید.
9. یکی‌ از دلایل‌ شکل گیری چنین رفتارهایی در کودکان‌ روش ‌های‌ غیرقابل‌ قبول‌ والدین‌ به‌ لحاظ‌ تربیتی‌ است؛ والدین‌ محبت‌ کنندهِ افراطی‌ که‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ کودکان‌ می‌ شوند. چنین‌ کودکانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد، بنابراین لازم است برای تربیت فرزند خود برنامه دقیقی تنظیم کنید و بر اساس آن زندگی کنید.
10. وقتی‌ صحبت‌ از قاطع ‌بودن‌ به‌ میان‌ می ‌آید، برخی‌ از والدین‌ تصور می‌کنند که‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ که‌ مثلاً پرخاشگر هم‌ باشیم‌ و یا این‌ که‌ چنانچه‌ فرزندمان‌ از ما پیروی‌ نکرد، با زور و خشونت‌ مواردی‌ را به‌ او تحمیل‌ کنیم. حال‌ آن‌ که‌ در مقوله‌ های‌ تربیتی، قاطع‌ و جدی‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ که‌ از اصولی‌ پیروی‌ کنیم‌ و قوانینی‌ برای‌ فرزندانمان‌ داشته‌ باشیم، به‌ علاوه، اصرار به‌ اجرای‌ آن‌ قوانین‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد. ثبات‌ خُلق‌ و ثبات‌ اندیشه‌ و رفتار در والدین‌ ضروری‌ است. چنانچه‌ اصول‌ تربیتی‌ خود را تغییر دهیم‌ و به‌ گفته‌ های‌ خود چندان‌ اعتقادی‌ نداشته‌ باشیم، فرزندان‌ به‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ پایبند نخواهند شد. پس‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ در اجرای‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ باری‌ به‌ هر جهت‌ رفتار نکنیم.
11. فرصت‌هایی‌ که‌ به‌ کودکان‌ داده‌ می ‌شود تا در جمع‌ همسالان‌ خود قرار بگیرند باعث‌ می ‌شود که‌ ضمن‌ بازی، با هم‌ ارتباط‌ برقرار کنند و بسیاری‌ رفتارهای‌ اجتماعی‌ را از یکدیگر بیاموزند. همکاری، تعاون، اشتراک‌ و نظایر آن‌ از مفاهیمی‌ است‌ که‌ می‌توان‌ با قرار دادن‌ کودکان‌ در گروه‌ همسن‌ به‌ آنها آموخت، بنابراین لازم است تا زمینه فعالیت و بازی با همسالان را برای کودکتان ایجاد کنید.
12. در تربیت کودک خود از نه کم استفاده کنید، اما زمانی که نه به کار بردید، محکم پای نه خود بایستید.
13.جدولی تنظیم کنید. با کودک خود قرار بگذارید، چنانچه او به موقع خواسته های شما را انجام داد، یک ستاره در جدول قرار دهید. زمانی که تعداد ستاره ها به عدد معینی رسید، به کودک خود جایزه بدهید.
14.به هیچ عنوان از تنبیه بدنی برای کنتر ل رفتار کودک خود استفاده نکنید.
15.از احساس خود زمانیکه او چنین رفتارهایی انجام می دهد با کودک خود سخن بگوئید.
پرسشگر گرامی درباره ویژگی های کودک خود بیشتر با ما سخن بگوئید تا راهنمایی های لازم برای شما ارسال شود.
 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد