۱۳۹۵/۰۲/۱۷
–
۱۷۴ بازدید
بنابر مطالعات انجام شده، کودکان پس از جدایی، دچار ناراحتی و نگرانی های گوناگون می شوند. در سال اول جدایی، احساس خشم، ترس، افسردگی و گناه زیادی در بچه ها ظاهر می گردد که در سال دوم رو به کاهش می رود. واکنش کودکان در سنین ۳ تا ۵ سالگی به صورت خشم و افسردگی نمایان می شود. پسرها معمولا ناآرام تر، خشن تر و شیطان تر می شوند. در بعضی موارد به اندازه سابق، شوقی به بازی با سایر کودکان نشان نمی دهند و اغلب ترجیح می دهند تنها باشند، چنانچه در مهد کودک به سر برند، به جای همکاری به هنگام بازی دسته جمعی، سعی می کنند اخلال و بی نظمی ایجاد کنند.
بنابر مطالعات انجام شده، کودکان پس از جدایی، دچار ناراحتی و نگرانی های گوناگون می شوند. در سال اول جدایی، احساس خشم، ترس، افسردگی و گناه زیادی در بچه ها ظاهر می گردد که در سال دوم رو به کاهش می رود. واکنش کودکان در سنین 3 تا 5 سالگی به صورت خشم و افسردگی نمایان می شود. پسرها معمولا ناآرام تر، خشن تر و شیطان تر می شوند. در بعضی موارد به اندازه سابق، شوقی به بازی با سایر کودکان نشان نمی دهند و اغلب ترجیح می دهند تنها باشند، چنانچه در مهد کودک به سر برند، به جای همکاری به هنگام بازی دسته جمعی، سعی می کنند اخلال و بی نظمی ایجاد کنند. بعضی از دخترهای کمتر از هفت سال، عصبی مزاج می شوند، اما برخی دیگر رفتار بزرگترها را در پیش می گیرند. این جور بچه های کمال طلب بیش از حد مراقب رفتار خود و پاکیزگی هستند و ضمنا سایر بچه ها را مثل پدر و مادر یا معلم سرزنش می کنند یا پند و اندرز می دهند. بچه های این سن و سال اغلب غمگین و افسرده به نظر می رسند، زود به گریه می افتند و زیاده طلب می شوند.
بچه های 6 تا 8 سال اغلب پس از جدایی پدر و مادر دچار افسردگی شدید می شوند. واکنش پسرها معمولا از دخترها شدیدتر است. پسر بچه ها زود به گریه می افتند و سراغ پدر را می گیرند. هر چه سن این بچه ها زیادتر می شود، احساس غم و افسردگی جای خود را به خشم و خشونت می دهد. بچه های 9 تا 12 ساله پس از جدایی والدین واکنش های خشم آلودی از خود نشان می دهند. برای مادرها به نظم در آوردن آن ها کار آسانی نیست. پسرها از بازدید و ملاقات با پدر استقبال نمی کنند، کارکرد آن ها در مدرسه پایین می آید و بعضی از پسران و دختران با معلمین خود درگیری هایی پیدا می کنند. جدایی پدر و مادر مسائل و مشکلات بیشتری برای پسرها در مقایسه با دخترها در این گروه سنی به وجود می آورد.
*** هنگام طلاق ، بهتر است والدین، به نکات زیر توجه کنند، تا این پدیده، تاثیرات منفی کمتری بر روی کودک بگذارد :
1. کودک از قبل باید از موضوع آگاه شود :
پدر و مادر او را در جریان امر قرار دهند و به وی یاد آور شوند که پدر و مادر از آن پس با هم زندگی نخواهند کرد. برای بچه باید شرح داد که زن یا شوهر چه موقع منزل را ترک می کند و کودک چه وقت می تواند او را ملاقات نماید. به کودک باید اطمینان داد هر زمان بخواهد می تواند والدین خود را ببیند. البته در اوج ناراحتی و بحران مسائل خانوادگی برای پدر یا مادر واقعا مشکل است به گونه ای منطقی رفتار کنند و بر احساسات خود مسلط باشند. با وجود این، باید نهایت سعی و کوشش را کرد. بهتر است زن و شوهر با هم در مورد طلاق با بچه گفتگو کنند. برداشت کودک از چنین برخوردی این خواهد بود که پدر و مادر با هم توافق دارند و در صحنه زندگی او به طور فعال باقی خواهند ماند.
2. در مورد طلاق توضیح دادن :
علاوه بر اینکه کودک از قبل باید در جریان امر قرار گیرد، والدین باید علت جدایی را برای کودک به زبانی قابل فهم تشریح کنند. پژوهشگران معتقدند دادن اشاراتی که برای کودک قابل فهم باشد به نحو موثری به او کمک می کند تا نسبت به مسأله از خود سازش پذیری نشان دهد. اگر پدر و مار علت جدایی را برای کودک توضیح ندهند، کودک خود علتی برای این کار پیدا می کند که می تواند مشکلات فراوانی را در آینده برایش به وجود آورد (مثلا کودک با خود می گوید بابا خانه را ترک کرد چون از من بدش می آمد. در حالی که علت واقعی این نبوده ولی کودک این تصور را کرده است و این تصور اشتباه،مشکلات فراوانی را برای کودک به وجود خواهد آورد).
3. مطمئن ساختن کودک از ادامه رابطه با پدر و مادر :
حتی اگر کودک را از قبل با مسأله طلاق و علت آن آشنا کرده باشیم، ترس از رها شدن هنوز در او قوت دارد. در این مواقع، بچه احساس نا امنی می کند و نسبت به ادامه رابطه پدر و مادر، با خودش دچار شک و تردید است. والدین می توانند تشویش ناشی از جدایی را با تلقین مکرر این فکر که پدر و مادر دوست دارند همیشه با کودک باشند و هرگز او را تنها نمی گذارند، دور سازند.
نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان
بچه های 6 تا 8 سال اغلب پس از جدایی پدر و مادر دچار افسردگی شدید می شوند. واکنش پسرها معمولا از دخترها شدیدتر است. پسر بچه ها زود به گریه می افتند و سراغ پدر را می گیرند. هر چه سن این بچه ها زیادتر می شود، احساس غم و افسردگی جای خود را به خشم و خشونت می دهد. بچه های 9 تا 12 ساله پس از جدایی والدین واکنش های خشم آلودی از خود نشان می دهند. برای مادرها به نظم در آوردن آن ها کار آسانی نیست. پسرها از بازدید و ملاقات با پدر استقبال نمی کنند، کارکرد آن ها در مدرسه پایین می آید و بعضی از پسران و دختران با معلمین خود درگیری هایی پیدا می کنند. جدایی پدر و مادر مسائل و مشکلات بیشتری برای پسرها در مقایسه با دخترها در این گروه سنی به وجود می آورد.
*** هنگام طلاق ، بهتر است والدین، به نکات زیر توجه کنند، تا این پدیده، تاثیرات منفی کمتری بر روی کودک بگذارد :
1. کودک از قبل باید از موضوع آگاه شود :
پدر و مادر او را در جریان امر قرار دهند و به وی یاد آور شوند که پدر و مادر از آن پس با هم زندگی نخواهند کرد. برای بچه باید شرح داد که زن یا شوهر چه موقع منزل را ترک می کند و کودک چه وقت می تواند او را ملاقات نماید. به کودک باید اطمینان داد هر زمان بخواهد می تواند والدین خود را ببیند. البته در اوج ناراحتی و بحران مسائل خانوادگی برای پدر یا مادر واقعا مشکل است به گونه ای منطقی رفتار کنند و بر احساسات خود مسلط باشند. با وجود این، باید نهایت سعی و کوشش را کرد. بهتر است زن و شوهر با هم در مورد طلاق با بچه گفتگو کنند. برداشت کودک از چنین برخوردی این خواهد بود که پدر و مادر با هم توافق دارند و در صحنه زندگی او به طور فعال باقی خواهند ماند.
2. در مورد طلاق توضیح دادن :
علاوه بر اینکه کودک از قبل باید در جریان امر قرار گیرد، والدین باید علت جدایی را برای کودک به زبانی قابل فهم تشریح کنند. پژوهشگران معتقدند دادن اشاراتی که برای کودک قابل فهم باشد به نحو موثری به او کمک می کند تا نسبت به مسأله از خود سازش پذیری نشان دهد. اگر پدر و مار علت جدایی را برای کودک توضیح ندهند، کودک خود علتی برای این کار پیدا می کند که می تواند مشکلات فراوانی را در آینده برایش به وجود آورد (مثلا کودک با خود می گوید بابا خانه را ترک کرد چون از من بدش می آمد. در حالی که علت واقعی این نبوده ولی کودک این تصور را کرده است و این تصور اشتباه،مشکلات فراوانی را برای کودک به وجود خواهد آورد).
3. مطمئن ساختن کودک از ادامه رابطه با پدر و مادر :
حتی اگر کودک را از قبل با مسأله طلاق و علت آن آشنا کرده باشیم، ترس از رها شدن هنوز در او قوت دارد. در این مواقع، بچه احساس نا امنی می کند و نسبت به ادامه رابطه پدر و مادر، با خودش دچار شک و تردید است. والدین می توانند تشویش ناشی از جدایی را با تلقین مکرر این فکر که پدر و مادر دوست دارند همیشه با کودک باشند و هرگز او را تنها نمی گذارند، دور سازند.
نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان