گفتمان انقلاب اسلامی، معطوف به ظهور
۱۳۹۴/۱۲/۲۴
–
۷۸ بازدید
گفتاری از آیتالله میرباقری:
پویایی مسیر اصیل گفتمان انقلاب/ هیچ وقت روش یاران انقلاب این نبوده که اگر رای نیاوردند انتخابات را محکوم کنند و کشور را به هم بریزند
در داخل دنیای اسلام نیز دو قرائت از اسلام بهوجود آمد که امام با هوشیاری یکی را اسلام آمریکایی و دیگری را اسلام ناب نامیدند. اسلام آمریکایی خود بر دو گونه است؛ یکی قرائت سلفی یا خشن و دوم قرائت سازشکارانه لیبرالیستی که با توسعه غربی سازش دارد؛ مثل قرائت ترکیه که بخش عمدهای از روشنفکران دنیای اسلام بر آن تاکید میکردند.
گفتاری از آیتالله میرباقری:
پویایی مسیر اصیل گفتمان انقلاب/ هیچ وقت روش یاران انقلاب این نبوده که اگر رای نیاوردند انتخابات را محکوم کنند و کشور را به هم بریزند
در داخل دنیای اسلام نیز دو قرائت از اسلام بهوجود آمد که امام با هوشیاری یکی را اسلام آمریکایی و دیگری را اسلام ناب نامیدند. اسلام آمریکایی خود بر دو گونه است؛ یکی قرائت سلفی یا خشن و دوم قرائت سازشکارانه لیبرالیستی که با توسعه غربی سازش دارد؛ مثل قرائت ترکیه که بخش عمدهای از روشنفکران دنیای اسلام بر آن تاکید میکردند.
گروه فرهنگی _رجانیوز: متن حاضر بخشی از سخنان آیتالله سیدمحمدمهدی میرباقری استاد حوزه علمیه در جمع فعالان فرهنگی است که 12 اسفند سال 94 ایراد شده است.
این نکته برای دوستان انقلاب اسلامی پوشیده نیست که انقلابی را که امام (ره) رهبری فرمودند، با هدف زمینهسازی برای ظهور امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بوده است و اگر ما هدفی کمتر از این برای انقلاب اسلامی ذکر کنیم، در واقع، تحقیر و تحریف آن است.
گفتمان انقلاب اسلامی، معطوف به ظهور
اگر انقلاب اسلامی یک حادثه عظیم اجتماعی در مقیاس برپا کردن انقلابی بزرگ و تغییر رژیم و ایجاد حاکمیت اسلامی در ایران بوده است، اگر عبور انقلاب از مرزهای جغرافیایی و صدور انقلاب و فرهنگ انقلاب به جامعه جهانی بهخصوص بعد از اشغال لانه جاسوسی بوده، اگر رهبری معنوی انقلابهای عدالتخواهانه در جهان بوده که منتهی به فروپاشی کمونیسم شوروی (قطب اصلی و لیدر این تفکر) شد و اگر به چالش تمدنی با نظام غرب منتهی شد و اگر پیروزیهای فراوان دیگری به دست آمد، همه در مسیر همان هدف اصلی انقلاب اسلامی، یعنی عطف انقلاب به عصر ظهور است؛ همچنانکه امام (ره) در آخرین بیاناتشان فرمودند که انقلاب ما مقدمه انقلاب جهانی اسلام به دست حضرت بقیهالله (ارواحنافداه) است. از مجموع فرمایشهای ایشان ـ بدون اینکه قصد «توقیت» داشته باشیم ـ استنباط میشود که برای این مرد بزرگ روشن بود که این انقلاب در پایان به ظهور حضرت متصل خواهد شد. شاید این بیان نورانی در وصیتنامه ایشان که میفرمایند: «من با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدای متعال مرخص میشوم» ناظر به این حرکت و ادامه انقلاب اسلامی در عمق جامعه جهانی است.
به هر حال تردیدی نیست که این مرد بزرگ محدود به تغییر یک رژیم یا ایجاد یک استقلال اجمالی نسبت به نظامهای مادی نبودند، بلکه هدف بزرگتری را دنبال میکردند که همه اینها جزء اهداف مقدماتی و میانی ایشان بهنظر میآید. بهتعبیری امام (ره) ضروری میدانستند که در مقابل گفتمان مادی حاکم بر جهان، گفتمان توحیدی و معنوی را عرضه کنند و از طریق غلبه این گفتمان، بستر جامعه جهانی را برای ظهور آماده کنند. در فضایی که تنها یک گفتمان ـ آن هم گفتمان تجدد ـ بر حیات اجتماعی جامعه جهانی سیطره داشت و نفی دین اثرگذار بر حیات اجتماعی بشر از ارکان اصلی این گفتمان بود، امام گفتمان رجوع مجدد به انبیا، ادیان الهی، توحید و رسیدن به سعادت در سایه بندگی خدای متعال را مطرح کردند. در زمانی که ایجاد یک گفتمان و فرهنگ در جامعه جهانی از طریق نوشتن مقاله و کتاب و اینگونه فعالیتهای فرهنگی بسیط ممکن نبود، امام (ره) با یک حادثه عظیم اجتماعی به وسعت انقلاب اسلامی، بستر این کار را فراهم کردند.
تجزیه و ترکیب جدید در جهان و منطقه
مسیری که امام (ره) طراحی کردند در 37 سال گذشته رو به پیش بوده و تا امروز توقفی نداشته است. گفتمان امام (ره) در جهان بهعنوان احیای معنویت، توحید، ادیان ابراهیمی و احیای مجدد فرهنگ اهل بیت (علیهمالسلام) هر روز پیش رفته و شفافتر شده و موازنه بهنفع این فرهنگ و این مکتب تعالی یافته است؛ از پیروزی انقلاب اسلامی بگیرید تا جهانی شدن ادبیات انقلاب، تا فروپاشی شوروی بهعنوان بهاصطلاح کانون عدالتخواهی در جهان و مرکز راهبری انقلابهای عدالتخواهانه، تا آغاز برخورد تمدنها در شکل جدید آن که غرب را علیرغم ادعای دموکراسیخواهی، مجبور به حمله نظامی برای غلبه ایدئولوژیک کرد، تا خروج نسبی نظامی غرب از منطقه و تا افزایش قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران. در طول این 15 سال، انقلاب هر روز مقتدرتر و دشمن در منطقه ضعیفتر شده و فرهنگ انقلاب اسلامی ـ که فرهنگ حاکمیت انبیا و ادیان الهی بر سرنوشت اجتماعی انسان است ـ هر روز گسترش پیدا کرده و جمهوری اسلامی بهعنوان پرچمدار و نقطه کانونی ظهور و راهبری این تمدن، هر روز مقتدرتر شده است.
نفس سرمایهگذاری فراوان دشمن برای شکست انقلاب اسلامی، علامت قدرت این نظام است. برای برخورد نظامی با ایران مجبور میشوند سناریوی عظیمی را طراحی کنند؛ آمریکا با خودزنی تدبیر شده در مسئله برجهای دوقلو، قدرتهای مهم نظامی جهان را با اهداف مشخص در سالهای 2001، 2003 و 2005 در منطقه متمرکز کرد. سال 2005 قرار بود ایران بهعنوان کانون شرارت سرکوب و تصرف شود اما امروز 11 سال میگذرد و هر روز اقتدار منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرده است. علاوه بر همه اینها، نفس این گفتوگوی 12 ساله بین انقلاب و 5+1 در مسئله هستهای، نشان ابرقدرتی انقلاب است. نکته مهمتر این است که گفتمان انقلاب اسلامی هر روز عالمانهتر و شفافتر شده است و ما توانستیم در این زمینه ادبیاتسازی کرده و این ادبیات را در جهان منتشر کنیم که این امر به ترکیب جدیدی در جهان منتهی شده است.
در داخل دنیای اسلام نیز دو قرائت از اسلام بهوجود آمد که امام با هوشیاری یکی را اسلام آمریکایی و دیگری را اسلام ناب نامیدند. اسلام آمریکایی خود بر دو گونه است؛ یکی قرائت سلفی یا خشن و دوم قرائت سازشکارانه لیبرالیستی که با توسعه غربی سازش دارد؛ مثل قرائت ترکیه که بخش عمدهای از روشنفکران دنیای اسلام بر آن تاکید میکردند. در مقابل، اسلام ناب وجود دارد که همانا اسلام پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اهل بیت (علیهمالسلام) است. در واقع دو قطبی بین سرمایهداری و کمونیسم به دو قطبی اسلام و غرب، سپس به دو قطبی اسلام و لیبرال دموکراسی ـ بعد از فروپاشی شوروی ـ و در نهایت به دو قطبی اسلام ناب و کل تمدن مدرن ـ به رهبری آمریکا ـ به اضافه اسلام آمریکایی تبدیل شد. 10 سال قبل برای جدیدالاسلامها شفاف نبود که درون دنیای اسلام چه مکتبهایی وجود دارد اما امروز هر کس قدم به دنیای اسلام میگذارد، برایش روشن است که یک دو قطبی در دنیای اسلام وجود دارد؛ یکی مکتبی که ایران راهبری آن را در جهان فعلی به عهده دارد و دیگری تفکری آمریکایی، به رهبری عربستان، ترکیه و امثال اینها.
صفبندی دیگری نیز در جهان در حال شکلگیری است. مکاتب توحیدی اصیل، حول محور اهل بیت (علیهمالسلام) و مادیگرایان، حول محور آمریکا تجمع پیدا میکنند. این یک ترکیب جدید اما قابل پیشبینی بود. قاعدتا اولین ائتلاف معنوی پایدار، ائتلاف بین مرکزیت اسلام ناب و مسیحیت اصیل است: «…وَ لَتَجِدَن أَقْرَبَهُمْ مَوَده لِلذینَ آمَنُوا الذینَ قالُوا إِنا نَصاری…/ و نزدیکترین دوستان به مومنان را کسانى مى یابى که مى گویند: ما نصارى هستیم». (سوره مائده، آیه 82) این ائتلاف در حال وقوع است و بسترهایش در جهان فراهم شده است. حرکت امام هر روز شاهد پیروزیهای جدیدی است که در طول کمتر از 40 سال شگفتانگیز است.
پیشروی در ورای جابهجایی دولتها
البته این حرکت اصیل و رو به پیش، در لایههای ظاهری اجتماع تظاهرات مختلفی داشته است، اما در تداول قدرت و تداول ایامی که بین جریانهای مختلف بوده آنچه در عمق جامعه ظهور و تحقق پیدا کرده، همان حرکت اصیل است که آرام آرام فرهنگ خود را شفافتر کرده و بر استحکام درونی خود افزوده است. در مقاطع مختلف، دولتهای مختلف آمده و رفتهاند؛ دولت سازندگی، دولت اصلاحات، دولت عدالتخواه و دولت کنونی، هیچ کدام راهبری این جریان را به عهده نداشتند، اینها فعالان در عرصه بودهاند ولی آنچه اتفاق افتاده در لایههای عمیقتر از مقیاس مدیریت آنهاست و برآیند هر جریانی در نهایت به پیشرفت این حرکت ختم شده است.
بر همین اساس، نکتهای را عرض میکنم؛ بعضیها وقتی به قدرت میرسند دچار توهم میشوند که مسیر انقلاب اسلامی را میشود از اساس تغییر داد و در جریان تجدد منحل کرد! استحاله انقلاب اسلامی در جریان تجدد، هم هدف رقیب جهانی ما استکبار جهانی و هم آرزوی جریانهای آمریکایی درون دنیای اسلام از جمله کشور ماست ولی این یک خواب تعبیرناشدنی است. در سال 76 هم در روزنامههایشان مینوشتند که ما باید قانون اساسی را تغییر دهیم و نهادهای غیردموکراتیک را حذف کنیم و… . توهم داشتند که دوره انحلال انقلاب اسلامی در جریان تجدد فرا رسیده است درحالیکه آن لایه عمیقتر انقلاب اسلامی در زیر پوست همه تحولات در حال جریان است و این گفتمانسازی که امام (ره) و بعدا مقام معظم رهبری راهبری آن را در جهان به عهده دارند، رو به پیش است و رفتارهای گروهها و جناحهای وابسته نتوانسته جلوی این حرکت را بگیرد. ظرفیتها و برنامهریزی تاریخی که اولیا در طول تاریخ برای این مکتب داشتهاند، در این مسیر قرار نمیگیرد.
لااقل دو بار هم در زمان پهلوی دوم برای این کار برنامهریزی شد؛ یکی سال 24 تا 38 و یکی هم حوالی سال 50. میخواستند ایران را بهسمت توسعه غربی ببرند ولی موفق نبودند. حقیقتی که در باطن این جامعه جاری است، مانع تحقق آن اهداف شد. بنابراین اینکه بعضیها خیال میکنند میتوانند مسیر انحلال و استحاله انقلاب اسلامی را دنبال کنند و یا حوادث منطقهای را بهنفع غرب تغییر دهند، توهمی بیش نیست. در واقع اینها بازیگران انقلاب اسلامی نیستند. کسی که مدیریت یک انقلاب اسلامی را به دست دارد از اراده عمیقتر و جدیتری برخوردار است. اراده رهبر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، الان در مقام معظم رهبری ظهور پیدا میکند.
چند نکته درباره انتخابات هفت اسفند 94
البته واضح است که انتخابات اخیر، آنچنان که بعضی القا میکنند، واقع نشد. بعضیها کل ایران را یکی از استانهای تهران میپندارند و خیال میکنند تهران کشور است و ایران استان. این یک توهم است. واقعیت جامعه ما چیز دیگری است و تحلیل آنها محقق نشده است. البته مسیر باید با هوشیاری کنترل شود و ادامه پیدا کند.
در این دوره، شورای نگهبان مقاومت بسیار مردانهای کرد و هزینهاش را هم پرداخت. کار بزرگ، هزینه هم دارد. جای نگرانی نیست. این در تاریخ جزء پیروزیها به حساب میآید نه شکستها. هیچ وقت هم روش یاران انقلاب این نبوده که اگر رای نیاوردند ملت را تحقیر کنند، انتخابات را محکوم کنند و کشور را به هم بریزند. التزام به مردمسالاری دینی لوازمی دارد که آقایان مدعی دموکراسی به آن ملتزم نیستند. دموکراسی آنها، دموکراسی مدیریت شده به شرط «انا» است. اما جریان اصیل انقلاب، دنبال دموکراسی به شرط انا نیست. چنانکه گفته شد، ظرفیت اجتماعی همین است و زیر پوست این ظرفیت، عمق انقلاب اسلامی در حال حرکت و ظهور و بروزهای متنوع و رو به جلو در جهان است، هر روز هم موازنه را بهنفع خود تغییر میدهد