۱۳۹۲/۰۳/۱۳
–
۸۶۹ بازدید
فرق بین ۱- گفتمان ۲- تشکل ۳- حزب ۴- جبهه چیست؟
گفتمان Discourse
گفتمان به معنای کلام , رأی , عقیده , ارتباط بین زبان و واقعیت یا وابسته بهم بودن گفتار و کارکردهای فکری اجتماعی آن که شامل همه فعالیت های انسان در عرصه های سیاسی , اجتماعی , هنری و علمی می شود , گفته می شود .گفتمان مفهومی است که آنتو گرامشی به صورت ضمنی و میشل فوکو آشکارا به کار برده اند . گفتمان از نظر فوکو عبارت است از تفاوت میان آنچه می توان در یک دوره معین ( مطابق قواعد دستوری و منطقی ) به صورت درست گفت و آنچه در واقع گفته می شود . از ویژگیهای تفکر فوکو یکی آن است که گفتمان ها را در ارتباط با کاربرد و کارکردشان می سنجد و دیگر آنکه آنها را در پیوندشان با قدرت تعریف می کند .( آقا بخشی ، علی ، افشاری راد ، مینو ، فرهنگ علوم سیاسی ، تهران: چاپار ، 1383, ص 191)
تشکل
از نظر لغوی به معنای صورت گرفتن چیزی است و از نظر اصطلاحی به معنای تشکیلاتی است که توسط یک گروه اشخاص حقیقی معتقد به آرمان ها و مشی سیاسی معین، تأسیس شده است، تشکل ها در مقایسه با جناح ها به ساختار حزبی نزدیک ترند و دارای ارتباط تشکیلاتی اند.( دارابی، علی، جریان شناسی سیاسی در ایران، تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1388، ص 50)
حزب (party)
واژه حزب « Party» از Partir به معنای رفتن و قسمت کردن گرفته شده است. در قرون وسطی، Party معنای نظامی داشته و به دسته ای که برای رفتن به صحنه نبرد از دیگران جدا می شدند، اطلاق می گردید. در قرن نوزدهم واژه Party با گرایش فکری وطرز فکر مترادف بود، گرایشی که اندیشه های یک طبقه یا گروه اجتماعی را به نمایش می گذارد.( نقیب زاده، احمد، حزب سیاسی و نقش آن در جوامع امروز، ص 13)
حزب به مفهوم نوین آن، دستاورد دموکراسی جدید غرب است وقبل از آن به شکل امروزی وجود نداشته است و با پیدایش نظام های دموکراتیک مطرح گردید.
تعریف های گوناگونی از حزب شده است که برخی ناظر به کار ویژه حزب هستند و برخی هم به انگیزه شکل گیری حزب توجه نموده اند.
به عنوان نمونه ،حزب سیاسی را چنین تعریف می کند:
هیأتی از مردم است که به خاطر پیشبرد منافع ملی با کوشش بر اساس برخی اصول سیاسی مورد توافق، متحد شده اند.( عالم، عبد الرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران: نشر نی، چاپ دوم ،1375، ص 343)
در تعریف دیگرحزب سیاسی مرکب از گروهی از شهروندان کم وبیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل می کنند و با استفاده از حق رأی خود می خواهند بر حکومت تسلط پیدا کنند و سیاستهای عمومی خود را عملی سازند.( همان)
موریس دوورژه در تعریف حزب می گوید :یک حزب مجموعه ای از گروههای پراکنده در اطراف کشور است که به وسیله سازمان های هماهنگ کننده به هم پیوسته اند و مهم ترین وظیفه سازمان حزبی تلاش برای کسب قدرت است.( دوورژه، موریس، احزاب سیاسی، ترجمه رضا علومی، تهران: امیر کبیر، 1357، ص18)
در تعریف دیگر حزب عبارت است از:
1. سازمان سیاسی که از همفکران و طرفداران یک آرمان تشکیل شده است و با داشتن تشکیلات منظم، برنامه های سیاسی کوتاه مدت و دراز مدت برای نیل به آرمانش از دیگر اشکال سازمانی نظیر جبهه و گروه سیاسی مشخص می شود و معمولاً برای به دست گرفتن قدرت دولتی و یا شرکت در آن مبارزه می کند.
2. گروهی از مردم که آرمانهای مشترک و منافع خاصشان، آنها را از گروه بزرگتر که جامعه ملی است، متمایز می سازد و با داشتن تشکیلات و برنامه منظم ویاری مردم تلاش می کنند تا قدرت دولتی را به دست گیرند و یا اینکه در قدرت دولتی شریک گردند و برنامه و آرمانهایشان را بدین وسیله عملی سازند و در این راه به ویژه از وسایل قانونی یاری می گیرند.
بر این اساس ، حزب دارای چهار رکن است:
1. حزب باید دارای سازمان های مرکزی و رهبری کننده و پایدار و ماندنی باشد. به بیان دیگر تشکیلات حزب نباید با مردن رهبران و بنیانگذاران حزب از هم بپاشد.
2.حزب باید دارای سازمان های محلی پایدار باشد و با سازمان های مرکزی حزب، ارتباط دایمی داشته باشد.
3. رهبران مرکزی و محلی حزب باید مصمم باشند که قدرت سیاسی را در کشور، خواه به تنهایی و خواه به کمک حزب های دیگر به دست گیرند و آن را رهبری و اداره کنند ونباید تنها به اعمال نفوذ بر روی قدرت سیاسی حاکم اکتفا کنند.
4. حزب باید از پشتیبانی مردم برخوردار باشد. سازمان های داخلی همه احزاب سیاسی، یکسان نیست و این سازمان ها بر حسب طبیعت حزب فرق می کند. به طور کلی یک حزب می تواند دارای حوزه، واحد، بخش، کمیته، کمیته مرکزی و کنگره باشد.( آقا بخشی ، علی ، افشاری راد ، مینو ، فرهنگ علوم سیاسی ،پیشین,ص 493)
جبهه (Front)
سازمانی که نمایندگان سیاسی طبقات و اقشار مردمی برای نیل به یک هدف مشترک در آن متحد می شوند و به خاطر منافع مشترکی که در برنامه جبهه منعکس می شود، مبارزه می کنند. جبهه با حزب فرق دارد زیرا حزب، سازمان یک طبقه یا گروه اجتماعی و یا حتی بخشی از یک طبقه (مثل احزاب دموکرات و جمهوری خواه آمریکا که هرکدام نماینده جناحی از سرمایه داری آمریکا هستند) است که بر اساس منافع آن طبقه یا گروه اجتماعی تشکیل می شود و هدف آن، مبارزه در راه تحقق آن اهداف و نیل به آن منافع است.( آقا بخشی ، علی ، افشاری راد ، مینو ، فرهنگ علوم سیاسی ، پیشین ، ص 259)
گفتمان به معنای کلام , رأی , عقیده , ارتباط بین زبان و واقعیت یا وابسته بهم بودن گفتار و کارکردهای فکری اجتماعی آن که شامل همه فعالیت های انسان در عرصه های سیاسی , اجتماعی , هنری و علمی می شود , گفته می شود .گفتمان مفهومی است که آنتو گرامشی به صورت ضمنی و میشل فوکو آشکارا به کار برده اند . گفتمان از نظر فوکو عبارت است از تفاوت میان آنچه می توان در یک دوره معین ( مطابق قواعد دستوری و منطقی ) به صورت درست گفت و آنچه در واقع گفته می شود . از ویژگیهای تفکر فوکو یکی آن است که گفتمان ها را در ارتباط با کاربرد و کارکردشان می سنجد و دیگر آنکه آنها را در پیوندشان با قدرت تعریف می کند .( آقا بخشی ، علی ، افشاری راد ، مینو ، فرهنگ علوم سیاسی ، تهران: چاپار ، 1383, ص 191)
تشکل
از نظر لغوی به معنای صورت گرفتن چیزی است و از نظر اصطلاحی به معنای تشکیلاتی است که توسط یک گروه اشخاص حقیقی معتقد به آرمان ها و مشی سیاسی معین، تأسیس شده است، تشکل ها در مقایسه با جناح ها به ساختار حزبی نزدیک ترند و دارای ارتباط تشکیلاتی اند.( دارابی، علی، جریان شناسی سیاسی در ایران، تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1388، ص 50)
حزب (party)
واژه حزب « Party» از Partir به معنای رفتن و قسمت کردن گرفته شده است. در قرون وسطی، Party معنای نظامی داشته و به دسته ای که برای رفتن به صحنه نبرد از دیگران جدا می شدند، اطلاق می گردید. در قرن نوزدهم واژه Party با گرایش فکری وطرز فکر مترادف بود، گرایشی که اندیشه های یک طبقه یا گروه اجتماعی را به نمایش می گذارد.( نقیب زاده، احمد، حزب سیاسی و نقش آن در جوامع امروز، ص 13)
حزب به مفهوم نوین آن، دستاورد دموکراسی جدید غرب است وقبل از آن به شکل امروزی وجود نداشته است و با پیدایش نظام های دموکراتیک مطرح گردید.
تعریف های گوناگونی از حزب شده است که برخی ناظر به کار ویژه حزب هستند و برخی هم به انگیزه شکل گیری حزب توجه نموده اند.
به عنوان نمونه ،حزب سیاسی را چنین تعریف می کند:
هیأتی از مردم است که به خاطر پیشبرد منافع ملی با کوشش بر اساس برخی اصول سیاسی مورد توافق، متحد شده اند.( عالم، عبد الرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران: نشر نی، چاپ دوم ،1375، ص 343)
در تعریف دیگرحزب سیاسی مرکب از گروهی از شهروندان کم وبیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل می کنند و با استفاده از حق رأی خود می خواهند بر حکومت تسلط پیدا کنند و سیاستهای عمومی خود را عملی سازند.( همان)
موریس دوورژه در تعریف حزب می گوید :یک حزب مجموعه ای از گروههای پراکنده در اطراف کشور است که به وسیله سازمان های هماهنگ کننده به هم پیوسته اند و مهم ترین وظیفه سازمان حزبی تلاش برای کسب قدرت است.( دوورژه، موریس، احزاب سیاسی، ترجمه رضا علومی، تهران: امیر کبیر، 1357، ص18)
در تعریف دیگر حزب عبارت است از:
1. سازمان سیاسی که از همفکران و طرفداران یک آرمان تشکیل شده است و با داشتن تشکیلات منظم، برنامه های سیاسی کوتاه مدت و دراز مدت برای نیل به آرمانش از دیگر اشکال سازمانی نظیر جبهه و گروه سیاسی مشخص می شود و معمولاً برای به دست گرفتن قدرت دولتی و یا شرکت در آن مبارزه می کند.
2. گروهی از مردم که آرمانهای مشترک و منافع خاصشان، آنها را از گروه بزرگتر که جامعه ملی است، متمایز می سازد و با داشتن تشکیلات و برنامه منظم ویاری مردم تلاش می کنند تا قدرت دولتی را به دست گیرند و یا اینکه در قدرت دولتی شریک گردند و برنامه و آرمانهایشان را بدین وسیله عملی سازند و در این راه به ویژه از وسایل قانونی یاری می گیرند.
بر این اساس ، حزب دارای چهار رکن است:
1. حزب باید دارای سازمان های مرکزی و رهبری کننده و پایدار و ماندنی باشد. به بیان دیگر تشکیلات حزب نباید با مردن رهبران و بنیانگذاران حزب از هم بپاشد.
2.حزب باید دارای سازمان های محلی پایدار باشد و با سازمان های مرکزی حزب، ارتباط دایمی داشته باشد.
3. رهبران مرکزی و محلی حزب باید مصمم باشند که قدرت سیاسی را در کشور، خواه به تنهایی و خواه به کمک حزب های دیگر به دست گیرند و آن را رهبری و اداره کنند ونباید تنها به اعمال نفوذ بر روی قدرت سیاسی حاکم اکتفا کنند.
4. حزب باید از پشتیبانی مردم برخوردار باشد. سازمان های داخلی همه احزاب سیاسی، یکسان نیست و این سازمان ها بر حسب طبیعت حزب فرق می کند. به طور کلی یک حزب می تواند دارای حوزه، واحد، بخش، کمیته، کمیته مرکزی و کنگره باشد.( آقا بخشی ، علی ، افشاری راد ، مینو ، فرهنگ علوم سیاسی ،پیشین,ص 493)
جبهه (Front)
سازمانی که نمایندگان سیاسی طبقات و اقشار مردمی برای نیل به یک هدف مشترک در آن متحد می شوند و به خاطر منافع مشترکی که در برنامه جبهه منعکس می شود، مبارزه می کنند. جبهه با حزب فرق دارد زیرا حزب، سازمان یک طبقه یا گروه اجتماعی و یا حتی بخشی از یک طبقه (مثل احزاب دموکرات و جمهوری خواه آمریکا که هرکدام نماینده جناحی از سرمایه داری آمریکا هستند) است که بر اساس منافع آن طبقه یا گروه اجتماعی تشکیل می شود و هدف آن، مبارزه در راه تحقق آن اهداف و نیل به آن منافع است.( آقا بخشی ، علی ، افشاری راد ، مینو ، فرهنگ علوم سیاسی ، پیشین ، ص 259)