۱۳۹۶/۰۱/۲۱
–
۶۴۴۳ بازدید
در بالای گنبد پیامبر(ص) یک برجستگی وجود دارد جریان این برجستگی چیست؟
در رابطه با این برآمدگی دو نقل قول است که نقل قول اول از دیدگاه ما باطل و نقل قول دوم مورد قبول است. ما به نقل آنها می پردازیم و نتیجه گیری می نماییم:1- می گویند در سال ۱۳۴۴ هجری قمری، وهابیون قصد جسارت به گنبد مطهر حضرت رسول اکرم (ع) را نیز داشته اند و برای این منظورشان فردی از آنها جهت بمب گذاری و تخریب، به بالای گنبد می رود که به امر خدا ( یا صاعقه و یا هر حادثه دیگری) جسد نحس آن وهابی پست بربالای گنبد خشک می شود و هرچه می کنند تا آن جسد نحس را پایین بکشند نمی توانند. تا اینکه یکی از علمای شیعه حضرت رسول (ص) را در خواب می بیند و قضیه را برای ایشان تعریف و کسب تکلیف می کند که حضرت بدین مضمون می فرمایند که این درس عبرتیست برای دیگران. و بعدها با یک قابی آن جسد نحس را می پوشانند.2- از ابن جوزی نقل شده است که روزی قحطی شدید در مدینه به وجود آمد و مردم به نزد عایشه آمدند. وی گفت: به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بنگرید. آنها دریچه ای از سقف قبر آنحضرت به سوی آسمان باز کردند به طوریکه بین قبر و آسمان هیچ سقف و پوششی نبود. در این حال رحمت الهی از آسمان نازل شد. بعدها بازکردن این دریچه جزو سنتهای مردم مدینه شد که تا زمان سمهودی در قرن نهم نیز ادامه داشت. ولی بعد از زمان او تنها جای آن باقی است.
حال با توجه به این دو نقل، کدامیک را می شود قبول کرد؟ آیا این برآمدگی نشان از دریچه ی رحمت الهیست یا محل عذاب و لعنت ابدی یک کافر وهابی؟!
باید گفت هرچند قول اول در هیچ جای معتبری نقل نشده است و هیچ مبنای معتبری ندارد ولی بنا بر هر دو قول، این وهابیت هستند که زیر سوال می روند و محکوم می شوند. چراکه در داستان اول وهابیها به خاطر قصد جسارتی که بر قبر مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داشتند مورد لعنت و عذاب واقع شده اند و در داستان دوم مسئله شفاعت که خود وهابیها به آن ایراد گرفته اند( که نمی شود به فرد از دنیا رفته درخواست شفاعت داشت و شیعیان را به همین جهت کافر می دانند ) را برایشان اثبات می کند. چون نقل کننده داستان دوم از خود اهل تسنن هستند و ایشان نیز از عایشه نقل کرده است.
حال با توجه به این دو نقل، کدامیک را می شود قبول کرد؟ آیا این برآمدگی نشان از دریچه ی رحمت الهیست یا محل عذاب و لعنت ابدی یک کافر وهابی؟!
باید گفت هرچند قول اول در هیچ جای معتبری نقل نشده است و هیچ مبنای معتبری ندارد ولی بنا بر هر دو قول، این وهابیت هستند که زیر سوال می روند و محکوم می شوند. چراکه در داستان اول وهابیها به خاطر قصد جسارتی که بر قبر مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داشتند مورد لعنت و عذاب واقع شده اند و در داستان دوم مسئله شفاعت که خود وهابیها به آن ایراد گرفته اند( که نمی شود به فرد از دنیا رفته درخواست شفاعت داشت و شیعیان را به همین جهت کافر می دانند ) را برایشان اثبات می کند. چون نقل کننده داستان دوم از خود اهل تسنن هستند و ایشان نیز از عایشه نقل کرده است.