گویا مسألۀ اصلی در آستانۀ ظهور، درگیری ایمان و نفاق است؛
۱۳۹۴/۱۰/۰۷
–
۹۲ بازدید
پناهیان: گویا مسألۀ اصلی در آستانۀ ظهور، درگیری ایمان و نفاق است؛ نه ایمان و کفر/ پیامبر(ص): برای امتم، نگران منافقین زباندانم، نه کفار/ امروز کفار هم منافقانه عمل میکنند/ سیاستمداران بیش از مردم عادی در معرض نفاق هستند/ «جهادگریزی» و «گرایش به کفار»، دو ویژگی منافقین در قرآن/ نمیشود به سادگی به کسی گفت: «تو منافقی!»، این کار صحیح نیست/ نگویید «چرا حرمت بعضیها حفظ میشود؟!»، این خصوصیت جامعه اسلامی است که با نفاق نجیبانه برخورد میکند+صوت
پناهیان: ما امروز با یک جهان سرشار از نفاق روبرو هستیم. اخیراً کافران هم منافقانه عمل میکنند. الان نان کفر هم در نفاق است! دولت خبیث آمریکا و انگلیس، رسماً میگویند: «ما میخواهیم با تروریست، مقابله کنیم» اما خودشان تروریست تولید میکنند…. بنده به همۀ سیاستمداران کشورمان احترام میگذارم ولی باید صریحاً گفت که سیاستمداران بیش از مردم عادی در معرض نفاق هستند؛ همچنانکه سیاستمداران بیش از مردم عادی نیاز به تقوا دارند، و همچنانکه سیاستمداران بیش از مردم عادی باید به تقوا توصیه شوند. نگویید که «اگر بعضیها آدمهای بدی هستند، پس چرا حرمتشان حفظ میشود؟!» این خصوصیت جامعۀ اسلامی است که بسیار نجیبانه برخورد میکند.
حجتالاسلام پناهیان در سخنرانی پیش از دعای ندبۀ هیئت رزمندگان اسلام در شهر پرند که به طور زنده از شبکۀ اول سیما پخش میشد به تبیین علل شکلگیری نفاق و چگونگی از بین رفتن نفاق در جامعۀ مهدوی پرداخت. در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را میخوانید:
گویا مسألۀ اصلی در آستانۀ ظهور، درگیری ایمان و نفاق است؛ نه ایمان و کفر
یکی از عبارات بسیار عجیب، در ادعیهای که دربارۀ حضرت ولی عصر(عج) وجود دارد، فرازی از دعای افتتاح است که میخوانیم: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ»(مصباحالمتهجد/2/581) یعنی خدایا! ما آن دولت کریمهای را آرزو داریم(تقاضا و تمنّا داریم) که بهواسطۀ آن دولت-که همان دولت حضرت ولیّ عصر(عج) است- اسلام و اهلش عزیز میشوند و نفاق و اهلش، ذلیل میشوند.
دقت کنید که در این فراز از دعا، سخنی از «کفار» به میان نیامده است. انگار مسألۀ اصلی ظهور، مسألۀ درگیری بین ایمان و نفاق است، نه درگیری بین ایمان و کفر. دربارۀ عبارت «تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ» این سؤال پیش میآید که وقتی مسلمانان و مؤمنان عزیز شوند، طبیعتاً نفاق هم پدید میآید، حالا شما با این نفاق چهکار خواهید کرد؟ لذا فراز بعدی(تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ) این قید را میگذارد که این اسلام بهگونهای عزیز خواهد شد که نفاق هم در آن ذلیل خواهد شد. یعنی دیگر مانند صدر اسلام نخواهد بود؛ در صدر اسلام، اسلام عزیز شد اما نفاق هم جان گرفت. مثل اینکه وقتی یک باغ را آبیاری میکنند، در واقع میخواهند گلها یا درختان میوه را آب بدهند، اما طبیعتاً علف هرزهها نیز آب میخورند.
وقتی اسلام در جامعهای عزیز شد، طبیعتاً منافق هم درست میشود
وقتی اسلام در جامعهای عزیز شد، معلوم است که عدهای هم پیدا میشوند که نانشان در ادعای مسلمانی خواهد بود، لذا منافق هم درست میشود. گویا در ضمن عبارت «تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ» این سؤال مستتر است و جوابش در عبارت بعدی «تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ» داده شده است: که ای مؤمنین! نترسید؛ اینبار مانند قبل نخواهد بود، اینبار اسلام عزیز خواهد شد و نفاق ذلیل خواهد شد. و این یک پیچیدگی خاصی در مسأله ایجاد میکند.
اغلب امکان ندارد که شما در جامعهای، مؤمنین را تحویل بگیرید(خصوصاً اینکه حکومت هم به دست مؤمنین بیفتد) اما در این جامعه، منافق درست نشود! آیا چنین چیزی میشود؟! امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: دو گروه کمر مرا شکستند؛ یکی مقدسین نادان و یکی هم منافقین دانا (قَطَعَ ظَهْرِی رَجُلَانِ مِنَ الدُّنْیَا رَجُلٌ عَلِیمُ اللِّسَانِ فَاسِقٌ وَ رَجُلٌ جَاهِلُ الْقَلْبِ نَاسِکٌ…سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ یَا عَلِیُّ هَلَاکُ أُمَّتِی عَلَى یَدَیْ کُلِّ مُنَافِقٍ عَلِیمِ اللِّسَان ؛ خصال/1/69)
پیامبر(ص): برای امت نگران منافقین زباندانم، نه کفار!
رسول خدا(ص) میفرماید: من برای امتم از کافر(مشرک) یا مؤمن نمیترسم، کافر که تکلیفش مشخص است و مؤمن هم به امر خدا مقید است، من از «منافق علیم اللسان» میترسم؛ منافقی که از زبان خودش خوب استفاده میکند و مسائل را میپیچاند.(إِنِّی لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیُخْزِیهِ اللَّهُ بِشِرْکِهِ وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقٍ عَالِمِ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَعْمَلُ مَا تُنْکِرُونَ لَیْسَ بِهِ خَفَاء؛ الغارات/1/157)
بحث از نفاق، بحث دلچسبی نیست و بنده ابراز تأسف میکنم از اینکه دارم دربارۀ نفاق بحث میکنم، اما چارهای نیست. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: قرآن و معارف دینی شناخته نمیشوند، مگر اینکه کسانی که آیات حق را نمیپذیرند، شناخته شوند.(وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی تَرَکَهُ وَ لَمْ تَأْخُذُوا بِمِیثَاقِ الْکِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی نَقَضَهُ وَ لَنْ تَمَسَّکُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوا الْکِتَابَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی حَرَّفَه ؛ کافی/8/390)
مسألۀ کفر بعد از 20 سال حل شد اما اسلام 1400 سال است گرفتار «نفاق» است
جریان نفاق، جریان هولناکی است. پیامبر گرامی اسلام(ص) حدود 13 سال-در مکه با کفار درگیر بودند- اما در مجموع تقریباً بعد از 20 سال، مسألۀ کفار را جمع کردند و دو سه سال آخر، دیگر مسألهای بهنام کفر در منطقۀ نبوت و رسالت پیامبر(ص) نبود. یعنی مشکل کفر، تقریباً به سادگی حل شد ولی الان 1400 سال که گرفتار نفاق هستیم. حالا شما کفر و نفاق را با هم مقایسه کنید؛ 20 سال در مقابل 1400 سال!
امروز کافران هم منافقانه عمل میکنند/امروز با جهانی سرشار از نفاق مواجهیم
ضمن اینکه ما اخیراً در جهانی زندگی میکنیم که کافران هم به منافقین پیوستهاند؛ یعنی کافران هم منافقانه عمل میکنند. به اصطلاح «الان نان کفر هم در نفاق است!» دولت خبیث آمریکا و انگلیس، مخفیانه تروریستهای داعشی را کمک میکنند، ولی بهصورت علنی، علیه آنها ستاد تشکیل میدهند! رسماً میگویند: ما میخواهیم با تروریست، مقابله کنیم، اما خودشان تروریست تولید میکنند. تصور میکنند که مردم دنیا عقل ندارند! وزیر خارجۀ سابق آمریکا در کتاب خودش نوشته است: «ما داعش را در این منطقه درست کردیم»(خبرگزاری فارس/کدخبر 13930618001170) ولی آنها الان ادعای درگیری با تروریستها را دارند! کاملاً دارند منافقانه برخورد میکنند. اصلاً ما امروز با یک جهان سرشار از نفاق روبرو هستیم.
اینکه میفرماید: «اسلام عزیز خواهد شد و نفاق ذلیل خواهد شد» باید بدانیم که در حکومت و جامعۀ مهدوی، اسلام بهصورتی عزیز میشود که نفاق ذلیل میشود. یعنی باید یک طوری اسلام را عزیز کرد و یک طوری به اسلام پرداخت که نفاق در آن از بین برود.
امام صادق(ع): آیات مربوط به منافقین، دربارۀ «شیعۀ منافق» نیز هست
در اینجا چند آیه و روایت دربارۀ نفاق و منافقین خدمت شما تقدیم میکنم و بعد به این مسأله میپردازم که «چگونه میشود اسلام عزیز شود و نفاق هم ذلیل شود؟» در حالی که طبیعتاً اگر اسلام در جایی عزیز شود، نفاق هم رواج پیدا میکند. چون برخی-در جامعۀ اسلامی-برای اینکه دستشان به یک جایی بند شود، ادعای اسلام و مسلمانی میکنند که این میشود «نفاق». البته این یک مثال ساده برای نفاق است.
امام صادق(ع) میفرماید: «هیچ آیهای دربارۀ منافقین نازل نشده است، مگر اینکه این آیه دربارۀ شیعۀ منافق نیز هست؛ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى آیَةً فِی الْمُنَافِقِینَ إِلَّا وَ هِیَ فِیمَنْ یَنْتَحِلُ التَّشَیُّع »(رجال کشی/299) لذا ما نمیتوانیم بگوییم: «ما مرید اهلبیت(ع) هستیم، پس بحث نفاق به ما ربطی ندارد!» در روایت دیگری آمده است: «فتنههای آخرالزمان برای غربال کردن و بیرون ریختن منافقینِ در میان شیعیان است.» (امام صادق ع: …فَإِنَّهُ تَمْتَدُّ أَیَّامُ غَیْبَتِهِ لِیُصَرِّحَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ وَ یَصْفُوَ الْإِیمَانُ مِنَ الْکَدَرِ بِارْتِدَادِ کُلِّ مَنْ کَانَتْ طِینَتُهُ خَبِیثَةً مِنَ الشِّیعَةِ الَّذِینَ یُخْشَى عَلَیْهِمُ النِّفَاقُ إِذَا أَحَسُّوا بِالاسْتِخْلَافِ وَ التَّمْکِینِ؛ کمال الدین/2 356)
بسیاری از عبارات دعای ندبه بر معنای «مرگ بر آمریکا و اسرائیل» دلالت دارد
درست است که اینها سخنان تلخی هستند، ولی تلختر از این مطالب، همین واقعیتهای اطراف ما و این جنایاتی است که در منطقه دارد صورت میگیرد؛ کودکان را سر میبرند، به نوامیس تجاوز میکنند. باید این جنایتها را تمام کنیم، ما با همین دعای ندبه، باید جنایتکاران عالم را نابود کنیم.
دعای ندبه، دعایی است که خیلی با بغض و غضب علیه ستم خوانده میشود. در دعای ندبه، انواع و اقسام عبارتها وجود دارد که همه بر معنای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» دلالت دارد. مثلاً آنجا که میگوییم: «کجاست نابودکنندۀ کاخهای ستمگران….کجاست کوبندۀ بنیان شرک و نفاق؛ أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِر الظَّلَمَةِ، أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ، أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَان ….أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ، أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاق »(المزارالکبیر/579)
پیامبر(ص) : علاقه به «مال» و «مقام» تولید نفاق میکند/ سیاستمداران بیش از مردم عادی در معرض نفاق هستند
روایت بعدی، شما را به یک بُعد دیگر از نفاق توجه میدهد، و آن هم این است که نفاق بیشتر یک مسألۀ سیاسی-اجتماعی است تا یک مسألۀ فردی. پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: «حب جاه و حب مال موجب روییدن نفاق در قلب میشود همچنانکه آب موجب روییدن گیاه میشود؛ حُبُّ الْجَاهِ وَ الْمَالِ یُنْبِتُ النِّفَاقَ فِی الْقَلْبِ کَمَا یُنْبِتُ الْمَاءُ الْبَقْل »(مجموعۀ ورام/1/256) حب جاه و مقام نیز در واقع مربوط به عرصۀ سیاست است. بنده به همۀ سیاستمداران کشورمان احترام میگذارم ولی باید صریحاً گفت که سیاستمداران بیش از مردم عادی در معرض نفاق هستند؛ همچنانکه سیاستمداران بیش از مردم عادی نیاز به تقوا دارند، و همچنانکه سیاستمداران بیش از مردم عادی باید به تقوا توصیه شوند.
حب جاه چیزی است که بسیاری از مردم معمولی از آن خبر ندارند. تقریباً 99 درصد مردم نه میخواهند وزیر و وکیل شوند، نه میخواهند مدیر کل یا فرماندار و استاندار شوند، لذا کاری با این مقامها ندارند؛ در صفای باطن خودشان هستند. ولی همان یک درصد میتوانند این 99 درصد را بدبخت کنند و در طول تاریخ بشریت همیشه همینطور بوده است. اخیراً در غرب تظاهراتی به نام جنبش والاستریت یا جنبش 99 درصد علیه یک درصد راه افتاد؛ آنها نیز صریحاً همین مطلب را میگویند.
با توجه به روایت فوق، همانطور که یک گیاه نیاز به آب دارد و آب نقش حیاتی و مهمی در رویش گیاه دارد، حب جاه و حب مال نیز برای روییدن نفاق، نقش آب را ایفا میکند. تقریباً بعید است که حب جاه باشد و نفاق نباشد؛ لذا انسان در این عرصه خیلی باید پرهیز کند.
«جهادگریزی» و «گرایش به کفار»، دو ویژگی منافقین در قرآن
حالا با توجه به آیات کریمۀ قرآن، یکمقدار از ویژگیهای منافقین صحبت کنیم. یکی از ویژگیهای نفاق در قرآن این است که میفرماید: «وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فیهَا الْقِتالُ رَأَیْتَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى لَهُمْ»(محمد/20) مؤمنین میگویند یک سورهای نازل شود و خداوند به جنگ دستور بدهد تا ما به جنگ(جهاد فی سبیل الله) برویم. اما بعد از اینکه دستوری از جانب خدا میآید و در آن یک آیۀ روشنی برای جنگ میآید، کسانی که در قلبشان مرض هست، یک طوری به تو نگاه میکنند انگار دارند غش میکنند و مرگ آنها را میگیرد! یعنی وقتی دستور جهاد صادر میشود، چنان رنگشان میپرد و چشمشان از حدقه بیرون میزند، انگار مرگ آنها را گرفته است. رابطۀ آنها با جهاد اینگونه است!
یکی از ویژگیهای اهل نفاق و بیماردلان این است که با «جهاد» مشکل دارند. باید به اینها گفت: «آیا اگر جهاد نکنی، سود میکنی؟! برنده میشوی؟! مگر جز این است که اگر جهاد نکنی، زحمت تو بیشتر خواهد شد؟! مگر جز این که ذلیل میشوی؟!»
در همین سورۀ مبارکه، یکی دیگر از مشکلات منافقین بیان شده است. اینکه منافقین یک سَر و سِرّی با کافران دارند و به کافران میگویند: ما در برخی از زمینهها حرف شما را گوش میدهیم! «ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لِلَّذِینَ کَرِهُواْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ: سَنُطِیعُکُمْ فىِ بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرَارَهُم»(محمد/26) این هم یکی دیگر از ویژگیهای منافقین است. این دو ویژگی منافقین بارها در قرآن کریم تکرار شده است. یکی اینکه منافقین «جهادگریز هستند» و دوم اینکه یک گرایشی به کافران دارند.(فَتَرَى الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَةٌ؛ مائده/52)
منافق مشهور مدینه: نمیتوانم با یهودیها قطع ارتباط کنم؛ میترسم
یکی از اصحاب پیامبر(ص) نزد ایشان آمد و گفت: من تا بهحال با این یهودیهایی که در کنار ما زندگی میکردند رفیق بودم، ولی الان از آنها برائت میجویم، چون خیلی نامرد هستند و گفتهاند که اگر ما بخواهیم با مسلمانها بجنگیم، آنها را نابود میکنیم. عبدالله بن اُبی-منافق مشهور مدینه که در این جلسه حضور داشت- با شنیدن این مطلب گفت: اما من نمیتوانم با یهودیها قطع ارتباط کنم! چون میترسم به من آسیب بزنند. اما رسول خدا(ص) عبدالله بن اُبی را توبیخ کرد و او نیز بهظاهر قبلول کرد که از یهودیها برائت بجوید، اما بهواقع هیچوقت این کار را انجام نداد.(مجمع البیان/3/318)
خدا نمیگذارد بدی در قلب منافق پنهان بماند و در همین دنیا «رسوا» میکند
حالا دو نمونه از برخورد خداوند متعال با منافقین را هم ببینیم؛ یکی در دنیا و یکی در آخرت. یکی از برخوردهای پروردگار با منافقین این است که نفاق آنها را رو میکند و این یک جراحیّ برای جامعه است! در جامعهای که منافقین در آن وجود دارند، بالاخره این نفاق باید با یک جرّاحی، رو بیاید. خداوند میفرماید: «أَمْ حَسِبَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ»(محمد/29) یعنی آیا کسانی که در قلبشان مرض هست، فکر میکنند که خداوند مرض آنها را رو نمیکند؟!
شما در همین جریان انقلاب ببینید؛ چه کسانی بودند که چه مرضهایی از خودشان نشان دادند! ضدانقلابیترین و بیدینترین آدمِ سیاسی هم، اگر در جریان فتنۀ 88 قرار میگرفت چه پیشنهادی به سران فتنه میداد؟ می گفت: «شما بگویید “بالاخره تخلف شده ولی ما بزرگوارانه برخورد میکنیم و صبر میکنیم.” اگر محترمانه برخورد کنید، همه میگویند: عجب آدم نجیبی! در این صورت عزیز میشوید و چهار سال بعد شما رییس جمهور خواهید شد.» اما چرا آنها این نجابت را به خرج ندادند؟ اینها کار خداست که میخواهد «ما فِی الضّمیر» آدمها را رو بیاورد. خدا نمیگذارد بدی در قلبشان پنهان بماند.
کار سران فتنه حتی از نظر سیاسی به نفع خودشان نبود/ اگر صبر میکردند، دفعۀ بعد رییس جمهور بودند
اصحاب فتنه نفاق و بدی خودشان را نشان دادند، و الا هیچ کار عاقلانهای انجام ندادند؛ چون اگر صبر میکردند، دفعۀ بعد رییس جمهور بودند! و این با سادهترین محاسبات سیاسی معلوم میشود. یعنی لازم نیست که از نظر دینی و انقلابی و قانونی بگوییم که کار آنها غلط بود، بلکه از نظر سیاسی هم میتوان گفت که کار آنها اشتباه بود؛ یعنی به نفع خودشان هم نبود.
یک نمونه از برخورد پروردگار با منافقین در این دنیا این است که آنها را رسوا میکند و در آخرالزمان این مسأله بیشتر است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «از فتنههای آخرالزمان بدتان نیاید، این فتنهها منافقین را لو میدهد؛ لا تَکرِهُوا الفِتنَهَ فِی آخِرالزَّمانِ فَاِنَّها تُبیرُ المُنافِقِین»(کنز العمّال/٣١١٧٠) فتنههای آخرالزمان خصوصاً اینطوری است که منافقین را رسوا میکند.
بدگمانی و عدم اعتماد به خدا یکی از ریشههای نفاق/ برخورد پروردگار عالم با منافقین، در روز قیامت چگونه است؟
حالا برخورد پروردگار عالم با منافقین، در روز قیامت چگونه است؟ میفرماید: «وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیراً»(فتح/6) خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را عذاب میکند، کسانی که به خدا گمان بد دارند، پیشامدهای بد در انتظار خودشان است، و خدا بر آنها غضب کرده و لعنتشان کرده و جهنم را برای اینها آماده کرده است و جهنم بد جایگاهی است.
یکی از ریشههای نفاق این است که نسبت به خدا بددل هستند و نمیتوانند به خدا اعتماد کنند. لذا کسی که میخواهد نفاق را در خودش از بین ببرد، باید مراقب باشد که به خداوند سوء ظن نداشته باشد بلکه به او خوشگمان باشد. خوشگمان باشد به اینکه «خدایا! تو ما را کمک میکنی و حمایت میکنی…»
نمیشود به این سادگی به کسی گفت: «تو منافقی!»، این کار صحیح نیست/ خیلی کم بوده که اولیاء خدا به کسی «منافق» گفته باشند
در نحوۀ برخورد با منافقین دقت کنید که نمیشود به این سادگی به کسی گفت: «تو منافق هستی!» این کار صحیح نیست. مگر اینکه کسی خودش نفاق خودش را رو کرده باشد. بنده خیلی کم دیدهام که در تاریخ اسلام، اولیاء خدا به کسی بگویند «منافق!» البته اباعبدالله الحسین(ع) در صحرای کربلا به مخاطبین خودش(دشمنان مقابلش) فرمود: «شما بعد از ایمان، کافر شدید؟» یعنی اینکه «شما منافق شدهاید که دارید مرا میکُشید» و تعریف نفاق در سورۀ منافقین این است که اینها کفر بعد از ایمان دارند(ذَالِکَ بِأَنهَُّمْ ءَامَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ فَطُبِعَ عَلىَ قُلُوبهِِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُون؛ منافقین/3)
ایستادن و شمشیر کشیدن، در مقابل ولیّ خدا و حکم خدا، مثل کفر بعد از ایمان است. و الا تا وقتی که چنین کسی، هنوز شمشیر نکشیده است-هرچند شما میدانید که او یک مشکلی دارد- نمیتوانید به این سادگی به او بگویید: «تو منافق هستی!»
پیامبر(ص) با منافقین مدینه کریمانه برخورد میکرد/ نگویید: «چرا حرمت بعضی بدها حفظ میشود؟!»، این خصوصیت جامعۀ اسلامی است که با نفاق نجیبانه برخورد میکند
برخورد با منافقین در جامعۀ اسلامی بهگونهای است که معمولاً تا دقیقۀ 90 با منافقین، شبیه مؤمنین رفتار میشود. یعنی منافقین تا دقیقۀ 90 تحمل میشوند، و به آنها احترام گذاشته میشود، همانطور که پیامبر اکرم(ص) با منافقین مدینه(مانند عبدالله بن اُبی) بسیار کریمانه و بزرگوارانه برخورد میکردند. پس نگویید که «اگر بعضیها آدمهای بدی هستند، پس چرا حرمتشان حفظ میشود؟!» این خصوصیت جامعۀ اسلامی است که بسیار نجیبانه برخورد میکند.
اگر پیامبر(ص) بزرگوارانه با منافقین برخورد کند، پس مردم چگونه منافقین را تشخیص دهند؟
برخورد ما با نفاق، ساده نیست. شاید بپرسید: «وقتی رهبر جامعۀ اسلامی به تبعیت از پیامبر اکرم خیلی بزرگوارانه با نفاق برخورد کند، مردم که متوجه نمیشوند؟» پاسخ این است که ویژگی «تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ» وقتی اتفاق میافتد که مردم همین قاعدۀ ساده را بفهمند. یعنی بفهمند که رهبر جامعۀ اسلامی بزرگوارانه با نفاق برخورد میکند، و خودشان باید بفهمند چه کسی منافق است.
اگر برخورد با نفاق، خیلی کریمانه و بزرگوارانه باشد و رهبران دینی جامعه بخواهند با نفاق، خیلی نجیبانه و نرم برخورد کنند، پس مردم چگونه بفهمند که اینها منافق هستند و آدمهای بدی هستند؟ مردم خودشان باید بفهمند چه کسی منافق است. و هر وقت که مردم خودشان این را فهمیدند، امام زمان(ع) نیز خواهد آمد. ضمن اینکه علائم زیادی برای تشخیص منافقین وجود دارد که برخی از آنها را در این جلسه بیان کردیم.
چه میشود که در زمان ولی عصر(عج) منافقین لو میروند و ذلیل میشوند؟ بهخاطر اینکه مردم خیلی هوشیار هستند. اگر مردم علائم نفاق را بدانند، آنوقت اگر کسی بخواهد منافقانه یک چیزی بگوید، مردم میفهمند که او مشکل دارد. لذا منافقین خودشان رسوا خواهند شد. چون منافق همیشه یک طوری از حق دفاع میکند که میخواهد از آن سوء استفاده کند. لذا در فلتات لسان خود، بالاخره یکطوری، بیماری خودش را نشان میدهد(امیرالمؤمنین(ع): مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه ؛ نهجالبلاغه/حکمت 26)
94/10/04