آثار رعایت حقالناس در خوشبختی خانواده
۱۳۹۲/۰۷/۱۷
–
۱۵۰۲ بازدید
آثار رعایت حقالناس در خوشبختی خانواده چیست؟
خانواده یکی از استوارترین و مهمترین بناها در اسلام و محبوبترین نهاد نزد خدای تعالی است،اما چه بسا به سبب عدم رعایت حق الناس موجب سلب اعتماد و تنفر از یکدیگر شده و بنیان آن متلاشی گردد. والدین اولین معلم فرزندان هستند که قادرند فرزندان خویش رانسبت به آثار زیان بار آن آگاهی داده و با منع آنها ازاین گناه در رسیدن به کمال یاری رسانند. این نوشتار قصد بیان مصادیق حق الناس تأثیر آن در زندگی به استناد قرآن را دارد.
رعایت حق الناس در قرآن
یکی از مصادیق حق الناس حفظ آبروی افراد است که با غیبت از بین رفته و اعضا نسبت به هم بدبین خواهند شد. خداوند در سورۀ حجرات صفاتی را به عنوان مقدمه غیبت برشمرده است. در آیۀ 11 از این سوره مبارکه میخوانیم:
«یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنّ ِ إِنَّ بَعْضَ الظَّنّ ِ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ»
اى اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخى ظنّ و پندارها معصیت است و نیز هرگز (از حال درونى هم) تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید، هیچ یک از شما آیا دوست مى دارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟ البته کراهت و نفرت از آن دارید (پس بدانید که مثل غیبت مؤمن به حقیقت همین است) و از خدا پروا کنید، که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.
امام باقر (ع) نیز مفهوم آیه را به زبانی دیگر بیان نموده است: به خدا که حرمت مؤمن بزرگتر از حرمت کعبه است. (بحار الانوار،ج1،ص150) در این آیه سه مطلب مطرح است:
اول: اجتناب از سوء ظن نسبت به مؤمنان زیرا که حسن ظن پسندیده است. (تفسیر أحسن الحدیث، ج 10، ص281)
دوم: تفحص از کارهاى پنهان مردم است براى اطلاع از آنها که شرعا حرام است ولى اگر مسئله توطئه منافقین بر علیه حکومت اسلامى و مانند آن باشد، تجسس واجب است.
سوم: غیبت کردن و آن در منظر حضرت کاظم (ع) آنست که عیب انسان را که مردم نمى داند در غیاب او بگویى. (مجمع البیان، ج 9، ص 137).
علت حرمت غیبت آن است که حیثیت انسانها را از بین مى برد و اعتماد مردم را از همدیگر سلب مى کند زیرا که در اثر پوشیده بودن عیبها، مردم به یکدیگر اعتماد مى کنند اما بعد از افشاگرى دیگر اعتمادى در بین نمى ماند و نیز سبب عداوت میان غیبت کننده و غیبت کرده مى شود، بدین جهت، آن از گناهان بزرگ به حساب آمده است. (تفسیر أحسن الحدیث، ج 10، ص286)
پیامبر(ص) فرمود: از غیبت دورى کنید که از زنا بدتراست، زیرا کسى که زنا مى کند، و توبه مى نماید، خدا توبه اش را مى پذیرد، اما توبه غیبت کننده قبول نمى گردد، تا از طرف رضایت بگیرد. و فرمود: اى مردم! غیبت کننده به زبان ایمان آورد، ولى قلبش از ایمان تهى است، پس از مسلمانان غیبت نکنید، و به دنبال اسرار و لغزشهاى مردم نروید، زیرا خداوند اسرار چنین افرادى را ظاهر مى سازد، اگر چه در اندرون خانه خود باشد. به حضرت موسى وحى شد، هر غیبت کننده اى که با توبه از دنیا برود، آخرین کسى است که وارد بهشت مى گردد و هر غیبت کننده اى که بدون توبه از دنیا برود، نخستین کسى است که داخل جهنم مى گردد. (ارشاد القلوب، ج 1، ص490) و حاصل معناى آیه این است که: غیبت کردن مؤمن به منزله آن است که یک انسانى گوشت برادر خود را در حالى که او مرده است بخورد. حال چرا فرمود گوشت برادرش؟ براى اینکه مؤمن برادر او است، چون از افراد جامعه اسلامى است که از مؤمنین تشکیل یافته، و اخوت تنها در بین مؤمنین است.و چرا او را مرده خواند؟ براى اینکه آن مؤمن، بى خبر از این است که دارند از او غیبت مى کنند. (ترجمه المیزان، ج 18، ص486) همانطور که مرده قدرت دفاع از خود ندارد، او نیز به علّت غائب بودن قدرت دفاع ندارد، وانگهى به واسطه غیبت احترام و حیثیت او از بین مى رود گویى غیبت کننده گوشت او را مى خورد و فقط استخوانش مى ماند.
پس همان طور که شما هرگز راضى نمى شوید یک انسانى را که برادر شما است و مرده است، بخورید. و این کار مورد کراهت و نفرت شما است، باید غیبت کردن برادر مؤمنتان، و بدگویى در دنبال سر او نیز مورد نفرت شما باشد، چون این هم در معناى خوردن برادر مرده شما است.
کم فروشی
از مصادیق دیگر حق الناس کم فروشی و ضرر زدن به دیگران است. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ»(مطففین،3-1) واى بر کم فروشان.آنها که وقتى براى خود کیل مى کنند حق خود را به طور کامل مى گیرند.اما هنگامى که مى خواهند براى دیگران کیل یا وزن کنند کم مى گذارند!
در این آیات قبل از هر چیز کم فروشان را مورد تهدید شدیدى قرار داده، مى فرماید” واى بر کم فروشان”! این در حقیقت اعلان جنگى است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم و ستمگر و کثیف که حق مردم را به طرز ناجوانمردانه اى پایمال مى کنند. مطففین در کم فروشى به هر شکل و به هر صورت استعمال شده. سپس به شرح کار” مطففین” و کم فروشان پرداخته مى فرماید: آنها کسانى هستند که وقتى مى خواهند براى خود کیل کنند حق خود را به طور کامل مى گیرند اما هنگامى که مى خواهند براى دیگران کیل یا وزن کنند کم مى گذارند، و اینکه مى بینیم خداوند آنها را مذمت کرده در مقایسه این دو حالت با یکدیگر است که به هنگام خرید حق را به طور کامل مى گیرند، و به هنگام فروش ناقص مى دهند، درست مثل این است که در مقام مذمت کسى مى گوئیم: هر گاه طلبى از کسى داشته باشد سر موعد آن را مى گیرد، اما اگر بدهکار باشد ماهها تاخیر مى اندازد. با اینکه گرفتن طلب در رأس موعد کار بدى نیست، کار بد در مقایسه این دو با یکدیگر است.
این نکته نیز قابل توجه است که آیات فوق گرچه تنها از کم فروشى در مورد کیل و وزن سخن مى گوید، ولى بدون شک مفهوم آیه وسیع است و هر گونه کم فروشى را هر چند در معدودات (چیزهایى را که با عدد مى فروشند) نیز شامل مى شود. بلکه بعید نیست با استفاده از الغاى خصوصیت، کم گذاردن در خدمات را نیز فرا گیرد، فى المثل اگر کارگر و کارمندى چیزى از وقت خود بدزدد در ردیف” مطففین” و کم فروشانى است که آیات این سوره سخت آنها را نکوهش کرده است. بعضى مى خواهند براى آیه توسعه بیشترى قائل شوند و هر گونه تجاوز از حدود الهى و کم و کسر گذاشتن در روابط اجتماعى و اخلاقى را مشمول آن بدانند، گرچه استفاده این معنى از الفاظ آیه روشن نیست، ولى بى تناسب هم نمى باشد.(تفسیر نمونه، ج 26، ص248)
اسراف
یکی دیگر از مصادیق حق الناس اسراف است و اسراف یعنى تجاوز کردن از اندازه و اعتدال و پیامبر(ص)در تفسیر آیه «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا»(فرقان،67)فرمود: هرکس در غیر مورد لازم (بجا و درست)، خرج کند اسراف کرده است. (الحیاة، ج4، ص310) امام على(ع)فرمود: «بیش از کفاف (مقدار متعارف رفع نیازها) اسراف است.» (مستدرک الوسائل، ج2، ص645)
فردی از امام ششم (ع) از مفهوم آیه شریفه «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً»(اسرى،26)پرسید. فرمود: هرکه چیزى در غیر فرمان خدا خرج کند مبذر است و هرکه در راه خیر خرج کند مقتصد است. کسى که همه دارائى خود را بپاشد و بى چیز بماند به او مبذر گویند. گفت: در مصرف حلال هم تبذیر هست؟ فرمود: آرى. (الحیاة، ج 4،ص310). پیامبر(ص)فرمود: «نه خیرى در اسراف است، و نه اسرافى در خیر.»، این حدیث هرگونه خرج کردن و هزینه گذارى و مصرفى را که خارج از حدود شرعى مصرف، یعنى حدّ اعتدال و میانه روى باشد نفى مى کند؛ زیرا آنچه خارج از این حد باشد دیگر خیر نیست. پس این حدیث رعایت میانه روى، و همچنین بلند همّتى، و استوارى در کار را نفى نمى کند. (آداب معاشرت، ج 2، ص188).
حضرت صادق (ع)فرمود: آیا فکر میکنی اگر خداوند به کسی نعمتی داد به خاطر آن است که در پیشگاه او احترام دارد و اگر به کسی چیزی نداد برای این است که در نزد او خوار و حقیر است؟ خیر بلکه اموال از آن خداست که نزد انسان به امانت گذارده و به ایشان اجازه میدهد که با رعایت میانهروی بخورند و بنوشند و با میانهروی ازدواج کنند و مازاد بر آن را به مؤمنان نیازمند دهند و بدین وسیله آنان را از پریشانی برهاند. پس هرکه چنین کند هرآنچه میخورد، مینوشد و وسیلة نقلیه سوارمیشود، حلال است. و هرکه از این حد تجاوز کند بر او حرام است. به درستى که خداوند سبحان دوست نمى دارد اسراف کنندگان را. (تفسیر عیاشى، ج2، ص13) هرکس که خدا روزیى گسترده به او داد، حق ندارد آن را هرگونه دلش خواست به مصرف برساند، در صورتى که در کنار ایشان شکمهایى گرسنه و جگرهایى سوخته وجود داشته باشد. پس توانگر با میانه روى رزق او افزون مى شود، و مى تواند افزونى را به دیگران ببخشد و آنان را بهره مند سازد.
مصادیق حق الناس در خانواده
حق الناس علاوه بر موارد ذکر شده در خانواده به صورت های گوناگون مورد تجلی است. دروغ گفتن برای پائین بردن ارزش دیگری و حتی تحقیر دیگران و یا تهمت زدن به دیگری و حتی پارتی بازی برای اینکه به ناحق جای کسی را بگیرد. به سبزی آب زدن و یا شیر را با آب مخلوط نمودن برای افزایش قیمت آن .حتی کسی که خمس مال خود را نپردازد یا مردی با وجود همسر رابطه پنهانی با زن دیگر برقرار نماید ویا اگر بدون اجازه همسر خویش همسر دوم اختیارکند یا اگر والدین نسبت به فرزندان عدالت را رعایت ننمایند حق الناس محسوب خواهد شد. عدم توجه به تمام این موارد و بسیاری از موارد بیان نشده موجب ازهم پاشیدگی خانواده خواهد شد.
کیفر پایمال کردن حق الناس
حق الناس سومین حقی است که بعد از رعایت حق الهی و حق انسانی خویش رعایت آن بر هر فردی لازم است و در قیامت خداوند نسبت به آن چشم پوشی نخواهد نمود.
رسول خدا (ص) فرمود: چهار گروهند که اهل جهنم از آنها در رنج و عذابند، به خاطر عذاب سختى که بر این چهار گروه مقرر شده است زیرا به آنان از حمیم دوزخ (آب جوشان) مى چشانند، و فریادشان (ازاین شکنجه) به وا ویلا بلند است، و برخى از اهل جهنم به برخى دیگر مى گویند:
این چهار گروه مگر چه کرده اند که با همه عذابى که ما مى بینیم، (باز) از عذاب آنان در شکنجه ایم؟! مردى از آنان، در تابوتى از گدازه هاى آتش، آویزان است؛ و دیگر، از دهانش خون و جراحت بیرون مى زند؛ و سومى از گوشت بدن خود مى خورد. سپس به آن که در تابوت آتشین است گفته مى شود: داستان این به دور مانده از رحمت حق چیست که ما را با تمام عذابى که مى کشیم، آزار مى دهد؟! در جواب مى گوید: این از رحمت حق محروم، در حالى مرد که اموالى از مردم در عهده او قرار داشت و مى دانست که توان پرداخت و رهایى از دیون مردم را ندارد (ولى با وجود این اموال مردم را به عناوین مختلف از آنان گرفت)؛ و سپس از کسى که چرک و خون از دهانش بیرون مى ریزد مى پرسند و قضیّه این بى بهره مانده از رحمت خدا، چیست که دیدن او ما را با همه عذابى که مى کشیم، مى آزارد؟! مى گوید: این بى نصیب از رحمت خداوندى، مسخرگى پیشه مى کرد و اداى این و آن را در مى آورد. و بعد از آن که گوشت بدن خود را مى خورد، مى پرسند: حکایت این محروم مانده از رحمت پروردگار چیست که مشاهده او ما را با همه عذابى که تحمل مى کنیم، آزار مى دهد؟در جواب مى گوید: این محروم مانده از رحمت یزدان، با غیبت و سخن چینى (در حقیقت) گوشت مردم را مى خورد. (پاداش نیکى ها و کیفر گناهان، ص630)
در خانواده والدین با آگاهی دادن فرزندان خویش از زیانهای ناشی از عدم رعایت حق الناس مانع بیتفاوتی آنها نسبت به دیگران گردند و فرزندان نیز با الگوبرداری از پدر و مادر در عمل رعایت حق الناس را از آنها میآموزند. و از همگامی با شیطان نجات یافته و مراحل کمال را همراه والدین خویش طی مینمایند.