۱۳۹۲/۰۱/۳۱
–
۲۳۵ بازدید
تفاوت آداب با رسوم را بیان کنید؟
الف )معنی آداب
برای «آداب» معانی گوناگونی بیان گردیده که تقریباً همگی به معنی «راه درست معاشرت کردن با دیگران» می باشد:
۱) «آداب» جمع «ادب» به معنی آموختن علوم و دانش های گوناگون و محاسن اخلاقی است و به علوم و معارف عمومی نیز اطلاق می شود و گاهی در مورد شخص یا شی ء خاص بکار می رود مانند آداب درس خواندن، آداب نماز، آداب قاضی و آداب مسافرت و…(۱).
۲) ادب یعنی: به زحمت و مشقّت افتادن پسندیده در راه فضائل انسانی و خود را مؤدّب به آداب نیک کردن(۲).
۳) آداب یعنی: عادات و رسوم، روشهای نیکو(۳).
4) آداب یعنی: چم و خم، حُسن معاشرت، حسن محضر، اخلاق حسنه، فضیلت مردمی، حسن احوال در قیام و قعود و حسن اخلاق و اجتماع، خصال حمیده(۴).
ب ) فرق اخلاق و آداب
شاید برخی این طور تصوّر کنند که اخلاق و آداب یکی است و حال آن که چنین نیست، زیرا اخلاق از اوصاف روح به شمار می رود، ولی آداب از اوصاف اعمال و کارهای انسان است و نحوه صدور کارها بستگی به صفات روحی دارد.
اصول اخلاقی مانند قدرت اراده، شجاعت، سخاوت و غیرت و… با آداب و سنن ملّی، محلی و… فرق دارد چرا که آداب اجتماعی از امور نسبی است که با اختلافات محیطی فرق می کند. ولی زشتی و زیبایی اصول اخلاقی با اختلاف نژادها و ملّیت ها دگرگون نمی شود لذا در هیچ جای دنیا دیده نشده است که سخاوت و شجاعت را کسی بد بشمارد و دزدی را خوب.
چنانکه از مضامین احادیث بر می آید، آداب معاشرت را غیر از اخلاق ذاتی دانسته و به آن اهمیت زیادی داده شده. چرا که گاهی ممکن است شخص از نظر اخلاقی فردی ناصالح باشد، ولی در اثر تربیت و تأدیب درست و خوب، خُلق خوی او تغییر یابد. مانند آموزش امت اسلامی توسط پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهارعلیهم السلام که یکی از شؤونات امام معصوم این است که امت را با آداب نیک تأدیب کند و انسانهای منحرف را به راه راست هدایت نماید حتی ممکن است گاهی با تندی و حد زدن باشد. و اینک نمونه هایی از احادیث:
پیامبر گرامی اسلام فرمود:
«اَکْرِمُوا اولادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا آدابَهُم»(۶). «فرزندان خود را محترم بدارید و آنان را با آداب خوب و پسندیده با آنان رفتار نمایید».
«رَحِمَ اللَّهُ عبداً أعانَ ولَدَهُ علی برِّه بالإحسان إلیه، و التألّف له و تعلیمه و تأدیبه،»(۷). «رحمت خدا بر کسی باد که در احسان و محبت به فرزند خود کوشا باشد و به او آداب خوب و نیک بیاموزد».
علی علیه السلام فرمود:
«أَدِّبِ الیَتِیمَ مِمَّا تُؤدِّبُ مِنهُ وَلَدَکَ»(۸) «یتیم را با آنچه فرزندان خود را ادب می کنید، ادب نمائید». یعنی حتی ادب کردن منجر به زدن گردد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «ثلاثهٌٔ لیسَ معهُنَّ غُربهٌٔ: حُسن الأدب و کفّ الأذی و مجانبهُٔ الریب». «سه چیز است که شخص با داران بودن آنها احساس غربت نمی کند: ادب پسندیده و بی آزاری نسبت به مردم و دوری از شک و تردید».
پس معلوم می شود گرچه آداب، ناشی از اخلاق؛ و به عبارت دیگر اخلاق، پایه و مقدمه آداب است. ولی باهم فرق دارند و به وسیله ادب خوب؛ می توان اخلاق بد را تغییر داد.
ج) رسوم(اینجا دوکلمه آداب ورسوم باهم به کار رفته ومعنای واحدی یعنی «عادتها» را گرفته است! )
بهطور کلی ، آداب و رسوم ، شامل شیوههای زندگی ، عادات و رسوم خاص یک ملت ، مردم و یا یک جماعت میشود. آداب و رسوم همچنین دارای ابعاد الزام و رضای عمومی شرکت کنندگان در حیات اجتماعی نیز هست. . اینها را نه می شود گفت خوب است و نه می شود گفت بد است. مثلا هر مردمی برای مجالس عروسی یک رسم مخصوصی دارند، در مجالس میهمانی یک رسم بالخصوصی دارند. جمله دیگری را هم در دیوانی که منسوب به امیرالمؤمنین است، به ایشان نسبت داده اند و آن این است: «بنی اذا کنت فی بلده غریبه فعاشر بادابها» یعنی بچه جان! اگر در شهری غریب بودی، به آداب آن شهر معاشرت بکن. اینجا صحبت آداب ورسوم است. مثلا اگر در یک جا رفتی دیدی جمعیتی ایستاده غذا می خورند، تو هم آنجا بایست غذا بخور. اگر شما در میان عربها بروید، می بینید وقتی می خواهند چیزی را تعارف بکنند، آن را پرت می کنند. در اینجا اگر کسی بخواهد میهمانی بدهد باید حتما به اندازه تعداد میهمانان جا داشته باشد ولی آنجا اینطور نیست، ممکن است جمعیت زیادی را دعوت بکنند در خانه کوچکی، فقط تا میهمان می آید فورا غذای او را می دهند و می رود. میهمان دیگر می آید همینطور.
بنا براین از دیدگاه جامعه شناسی ، آداب و رسوم رایج را می توان چنین تعریف کرد:
۱. مدلهای اساسی و مهم رفتار که افراد به اجبار در یک محیط اجتماعی میپذیرند.
۲. مجموع رفتارهائی که به صورت عادت در آمدهاند و افراد متعلق به یک طبقه به انجام میرسانند و جامعه نیز در ترتیب ارزشهای او ، برای آنان معنائی نهانی قائل است. تخطی در رعایت آداب و رسوم رایج ، تقبیح افکار عمومی و در مواردی ، تعقیب افراد را با استناد به قوانین مدنی ، موجب میشود.
پی نوشتها:
1) مجمع البحرین و المنجد، واژه ادب.
۲) المصباح المنیر، واژه ادب.
۳) فرهنگ عمید، آداب.
۴) لغتنامه دهخدا، واژه ادب.
۵) فرهنگنامه، ج ۱، ص ۲۱، ترجمه، زیر نظر رضا اقصی، چ ۱۳۴۶، شرکت سهامی کتابهای جیبی.
۶) مستدرک الوسائل، چاپ جدید، ج ۱۵، ص ۱۶۸، ابواب احکام الأولاد، باب ۶۳، ح ۳.
۷) همان، ص ۱۶۹.
۸) همان، چاپ قدیم، ج ۳، ص ۶۲۵.