و برای مبارزه با آن باید: 1- حقیقت فانی بودن و گذرای این جهان و جاودانگی و ابدیت آخرت را شناخت . 2- لوح دل را ازمحبت و وابستگی به دنیا پالایید و بخش مهمی از برنامه های خود را برای ساختن جهان آخرت ترتیب داد. 3- معرفت و خداشناسی خود را بالا برد و دل را خواستگاه عشق به معبود حقیقی قرار داد.
امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «من اطال الامل اساء العمل؛ هر کس آرزویش را طولانی کند عملش را زشت و ناپسند می گرداند» (نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 35). چون اگر انسان در زندگی بلند پرواز بود و خواسته ای بالاتر از حد امکانات و توانایی خود داشت و اصرار بر رسیدن به آن به هر قیمت و از هر راهی داشت، مجبور است همه حریم ها را بشکند و به هر وسیله روا یا ناروایی متوسل گردد تا به خواسته خود برسد و طبیعی است که چنین انسانی نمی تواند درچارچوب شرع و دین و عقل حرکت کند و اعمالش از حکم دین و عقل پیروی نمی کند، در نتیجه اعمالش زشت و ناپسند و ناگوار می گردد و تازه این به معنای وصول قطعی و صد در صد به خواسته مورد نظر نمی باشد چون ممکن است علیرغم دست زدن به هر کار و وارد شدن از هر در و خود را به آب و آتش زدن همه سرمایه انسان بر باد رود و انسان به مقصد خود نرسد اما برای رسیدن به خواسته های معقول در چارچوب تعالیم شرع و دین، باید از نیروی فکر و اندیشه و اراده قوی کمک گرفت و با استعانت از عنایات و امدادهای الهی و توسل به اولیای برگزیده او، راه رسیدن به خواسته را هموار کرد. ولی باید توجه داشت که اراده انسان تنها جزیی از علت تحقق خواسته و آرزوست و گاه می شود که انسان مؤمن با وجود سعی فراوان در رسیدن به هدفی، موانعی شناخته یا ناشناخته میان انسان و خواستهاش فاصله می اندازد و گاه انسان خواسته ای را به خیر و صلاح خود می داند ولی چون واقعا چنین نمی باشد و به زیان و ضرر اوست، خداوند از لطف و کرمش این خواسته را تأمین نمی نماید. پس هر چند سعی و کوشش در رسیدن به مقصد و هدف نقش تعیین کننده دارد و اراده انسانی دارای نقشی محوری و کلیدی است ولی باز اراده انسان مقهور اراده خداوند است و اراده خداوند هرگز مغلوب و مقهور اراده انسان نمی گردد. پس باید با سعی و تلاش منطقی و معقول و با نعمت تفکر و اندیشه و ارزیابی در راه رسیدن به خواسته به راه افتاد ولی در هر حال مطیع و پیرو خواست الهی و راضی از آن بود و امور خود را باید به او واگذار کرد تا نتیجه آن سعادت و کامیابی واقعی باشد.
ریشه یابی آرزوهای زیاد:
امیدهاى زیاد درباره زندگى، داشتن آرزوهاى طول و دراز، انتظار باقى ماندن و همیشه بهره بردن از لذات دنیوى امل مى باشد. امل ریشه هایى دارد که مهم ترین آن ریشه ها جهالت و محبت دنیا مى باشد.
1. جهالت: آدم نادان در هنگام جوانى، سلامت، برخوردارى، امنیت و آسایش، این نعمت ها و ودیعه ها و امانت هاى الهى را مالک و دائمى مى داند و تصوّر انفصال و جدایى از آن ها را باور نمى کند، به آنها دل خوش نموده تا جایى که تصوّر مرگ را، که سبب مى شود انسان به فکر تجهیز شدن باشد، از یاد مى برد تا مى رسد به اینکه ناگهان مرگ او را درمى یابد.
2. محبت دنیا و انس به لذّات زودگذر: انس با شهوت و دلخوشى به مطامع دنیوى سبب مى شود انسان از مرگ غافل شود و غفلت از یاد مرگ بزرگ ترین آفتى است که زندگى معنوى و سعادت انسان را تهدید مى کند. انسان غافل سعى و تلاش براى رسیدن به قرب و خشنودى الهى را به تأخیر مى اندازد و اگر گاهى به یاد مرگ و قبر و قیامت بیفتد خود را به امید و آرزوى واهى تسلّى مى دهد و تصوّر نزدیک شدن اجل را نمى کند، تا پایان عمر به دنیا دلخوش مى دارد تا آنجا که قرآن مى فرماید: انّ الذینَ لایرجون لِقائَنا و رَضوا بالحَیوة الدّنیا و اطمأنّوا بها والذین هم عَن آیاتنا غافلون اولئک مَأواهُم النّار بما کانوا یکسبون؛ کسانى که امیدى به لقاى ما ندارند و دل بسته اند به زندگى دنیا، و آرامش یافته اند به آن، و کسانى که از آیات ما بى خبرند ایشان جایگاهشان آتش است به سبب آن چه که عمل مى کرده اند(سوره ى یونس، آیات 7 و 8).
حال که دانستیم امل، ریشه در جهالت و حبّ دنیا دارد و نیز فهمیدیم که آفت و ضرر «امل» این است که آدمى را از یاد مرگ و مهیّا شدن براى سفر آخرت باز مى دارد و سرانجامِ امل را متوجه شدیم که شقاوت و بدبختى انسان را به دنبال دارد، در ریشه کن ساختن آن اقدام کنیم؛ در مرحله اوّل مى بایست معرفتى صحیح نسبت به مبدأ و معاد خود به دست آوریم و از مواعظ و اخبار قرآن و اهل بیت(ع) بهره مند شویم. فاصله مبدأ و معاد فرصتى براى رسیدن به سعادت است. اگر انسان از دو ودیعه الهى ـ که انسان را از سایر موجودات ممتاز نموده ـ آگاهى و قدرت انتخاب و اختیار، در راه رسیدن به مقصود استفاده کند مسلماً درمى یابد که سعادت دنیوى و اخروى وى در پیمودن صراط مستقیم نهفته است و دورى از این راه (هوس مدارى و شیطان پرستى) به ضلالت او خواهد انجامید. تفکر در ابتداى انسان که از نطفه اى به وجود آمد و در مبدأ او که سرانجام به مردارى تبدیل خواهد شد، دامن آرزوهاى طولانى را برخواهد چید و عمده آرزومندى و اَمل زدگى انسان به خاطر فراموشى تولد و مرگ است.
پس معالجه ى طول امل، با یاد مرگ میسر است. امیر بیان، مولى على(ع) چه زیبا از دنیادوستى بر حذر مى دارد(:نهج البلاغه، خطبه ى 111).
پس از ستایش پروردگار؛ همانا من شما را از دنیاى حرام مى ترسانم، زیرا در شهوات و خواهش هاى نفسانى پوشیده شده و در دیده انسان سبز و رنگارنگ و به کام شیرین مى نماید… در لباس آرزوها خود را نشان مى دهد (و تحلّت بالآمالِ)… دنیاى حرام بسیار فریبنده و بسیار زیان رساننده است… آنگاه که به دست آرزومندان رسید و با خواهش هاى آنان دمساز شد مى نگرند که جز سرابى بیش نیست. آیا شما در جاى گذشتگان خود به سر نمى برید؟ که عمرشان از شما طولانى تر و آثارشان بادوام تر و آرزوهایشان طولانى تر بود (وَ اَبعَد آمالاً؟!) دنیا را چگونه پرستیدند؟ و سپس از آن رخت بربستند و رفتند؟ بى توشه اى که آنان را براى رسیدن به منزلگاه کفایت کند و بى مرکبى که آنان را به منزلشان رساند… پس بدانید و مى دانید که آن را ترک مى کنید و از آن رخت برمى بندید.
برنامه ریزى و مدیریت مقوله اى است که انسان در عرصه زندگى از آن براى رسیدن به اهداف خود استفاده مى کند، هر کس در طول زندگى خود با مسائل و مشکلاتى روبروست. مثلاً یک دانشجو با مسائلى از این قبیل مواجه است: چگونه درس بخوانم؟ چگونه زندگى زناشوئى را تشکیل دهم؟ در زندگى با چه کسانى معاشرت داشته باشم؟ چه مطالعات و تحقیقاتى داشته باشم تا به موفقیت تحصیلى برسم؟ اوقات فراغت را چگونه سپرى کنم؟ و… برنامه ریزى و مدیریت، اهداف را روشن تر و قابل دسترس تر مى سازد، به طورى که هیچ کس بر حسب تصادف به هدف خود نمى رسد بلکه با برنامه ریزى به سمت تحول و دگرگونى مثبت و مفید پیش مى رود، وانتخاب هایش را عاقلانه تر مى کند تا سرانجام به مقصد برسد. برنامه ریزى و مدیریت یک روند فعّال و پویا در جهت هدفیابى و کامروایى است. اگر این روند و سیر در جهت رسیدن به لذّت پایدار و سعادت اخروى باشد بسیار پسندیده و مورد تحسین است. کسب روزى، تحصیل، کار و فعالیت اجتماعى، ازدواج و زناشویى، روابط اجتماعى، صله رحم، انجام وظایف اجتماعى و مسئولیت هاى فردى و گروهى و… جملگى امورى هستند که هر کس موظف است درباره آن ها اطلاعات لازم را کسب نموده و با یک برنامه ریزى دقیق براى موفقیت در آنها به تلاش و مجاهده بپردازد و در پایان به خاطر این تلاش ها پاداش داده خواهد شد. مردى به امام صادق(ع) عرض کرد: سوگند به خدا که من دنیاطلب شده ام، (به وسیله کار و کشاورزى) دنیا را مى طلبم و دوست دارم ثروتمند شوم. امام از او پرسید: مى خواهى با این ثروت چه کنى؟ جواب داد: مى خواهم به وسیله آن هزینه زندگیم را تأمین کنم. امام صادق(ع) فرمود: لیس هذا طلب الدّنیا، هذا طلب الآخرةاین روش دنیاطلبى نیست، بلکه آخرت طلبى استوسائل الشیعه، ج 12، ص 19).
اینکه آن شخصى به امام عرض مى کند «مى خواهم به وسیله آن هزینه زندگیم را تأمین کنم» نشان دهنده ى هدف و مقصود او مى باشد. هدف او امرار معاش و سربار اجتماع نبودن است و هر کار و فعالیتى که به این منظور انجام شود مورد تأیید دین مى باشد.
بعد از اینکه شناختى اجمالى راجع به «امل» و «برنامه ریزى» و اختلاف آرزو به دست آوردیم به این نتیجه مى رسیم که برنامه ریزى در جهت رسیدن به اهداف واقعى و برآوردن نیازهاى مادى و معنوى، بسیار پسندیده است و این فعل اختیارى مشمول پاداش و جزاى الهى مى باشد و با امل و آرزوى واهى اختلاف ذاتى دارد.
برنامه ریزى انسان را به تلاش و جدیت وامى دارد و برعکس اَمَل انسان را از وصل به مقاصد اصلى زندگى بازمى دارد. این برنامه ریزى است که در ارتباط با هدفى مشخص و متعالى برگزیده مى شود، اما در مورد آرزو و امل، هدف مشخص و معین وجود ندارد. یعنى در برنامه ریزى یک هدف در نظر گرفته مى شود، امّا در آرزو محورى، اکتفا نمودن به خود امَل مطرح است و نیز اهدافى که در برنامه ریزى یک مؤمن و مسلمان مدّ نظر است ارزشمند مى باشد، اما هدف «امَل» بى ارزش و نابودشونده است