۱۳۹۶/۰۵/۱۰
–
۱۷۷۳ بازدید
سلام خسته نباشی من میخواهم حجابم را رعایت کنم اما نمیتونم این عادتم رو ترک کنم خیلی دوست دارم حجاب وپوششم مناسب باش ه اما نمیتونم میشه کمکم کنید لطفا
باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛
خواهرعزیز! مادامی که تلقی ما از انسان و برداشت ما از خویشتن، دگرگون نشده، مادامی که نقش انسان مجهول مانده و بینش او از این نقش در حد تنوع، در حد زندگی تکراری و مداربسته، در حد خوشی ها و سرگرمی ها، در حد بازیگر شدن، و بازیچه ماندن و تماشاچی بودن، خلاصه شده. مادام که زندگی جز نمایش و بازی، یاری ندارد،ناچار سنگینی حجاب طبیعی است، مگر این که با شعارها همراه شوی و یا در جو روشنفکری قرار بگیری، و یا بخواهی به گونه ای دیگر به نمایش بپردازی، یا بخواهند با تشویق و تعریف، آماده ات سازند. مادام که تلقی ما از خویش عوض نشود، حجاب هیچ مفهومی نخواهد داشت، و چیزی جز کفن سیاه و قبرستان خانه و مرگ نشاط زندگی، و نابودی شادی ها، عنوان نخواهد گرفت. و هزار عذر، خواهی داشت که خودت را از آن آزاد کنی: که پاکی زن در لباسش نیست، چادری های کثیف و لجن بی شماره اند. که من پاکم چه منّتم به خاکه که من راه خودم را می روم، چشمشان کور نگاه نکنند. که اصلاً دل باید پاک باشد. که چادر، بیشتر مرد را کنجکاو می کند، و تحریک می کند. که این مسائل در کشورهای مترقّی کاملاً حل شده اند، و دیگر مسئله ای نیست. که روابط آزاد، طبیعی است.که محدودیت، عقده می آورد، و محرومیت، سرکشی را می زاید. و خلاصه هزار عذر و توجیه، و تازه اگر مجبور بشوی که به خاطر ترسی و یا عشقی، حجاب بگیری، تازه خود حجاب چند انگشت گرفتن و دوختن و پوشیدن و نمایش دادن و جالب بودن و در چشم ها نشستن است، آیا می تواند، که خودش را در لباس محبوس کند، و خودش را بپوشد، پوشش یعنی مرگ، یعنی تمام شدن یعنی پوچ شدن و به بن بست رسیدن، که این ها جز سرگرمی و تنوع و لذّت و نمایش و جالب بودن و در چشم ها و دل ها نشستن چیزی نمی خواهند. چون خودشان را بیشتر از این نمی بینند. و بالاتر نرفته اند. لذا ابتدا باید بینش و نگاه خودمان را نسبت به حجاب وپوشش اصلاح کنیم و به ارزش و جایگاه حقیقی خود به عنوان یک زن پی ببریم. ما باید نیازهای روانی (نه نیازهای جسمانی مانند گرسنگی و تشنگی) خود را از راه های خلّاق ارضا کنیم ونه از راه های غیرمعقول. انسانی که غرق در خودنمایی و جلب توجه دیگران است، دچار کمبود روحی است. انسانی که زندگی اش تحت فرمان و اراده خودش نیست، همیشه به دنبال پسند دیگران و جلب توجه آنان است؛ در حس هویّت یابی خود، دچار شکست شده است. بی حجاب در اندیشه نمایش خود و زیبایی خویش است. این امر، که عقده حقارت انسان را می نمایاند، زمینه رشد و تعالی وی را نابود می سازد. اصولاً زنان نباید اجازه دهند نگاه به آنان به عنوان موجودی باشد که باعث «جلب توجه» دیگران می شود. می کند. باید زن را به عنوان یک انسان نگاه کرد، نه موجودی که وسیله ارضای غرایز و دفع شهوات است. هر گاه در تکریم زنان و دفاع از حقوق آنان، جلوه گری زنان مدّنظر واقع شود، بی گمان شأن آنان تا حد یک شی ء تنزّل داده شده، از جسم زیبا و روح لطیف و احساسات پاک آن ها، استفاده ابزاری شده است.باید در فلسفه پوشش وحجاب بیشترتأمل کنیم.
*بد حجابی: به ما رحم کنید. شما ای فرشتگان، شما ای پری رویان! می دانید با ما چه می کنید، شما از خودتان بگذرید، اصولاً زن طوری آفریده شده که نجابت و عفت ذاتی او است، کبریائی و وقار با روح او آمیخته است. ما می دانیم که شما گوهر عفت و شخصیّت خود را ارزان نمی فروشید و نمی خواهید ما جوانان را به هرزگی و چشم چرانی وادار کنید ولی نتیجه این بی پردگی های افراطی چیست؟ هیچ فکر کرده اید که وقتی اندام نازک و دلفریب شما برهنه مقابل چشم های ما ظاهر می شود چگونه اعصاب ما به هم می ریزد، چگونه قلب و فکر ما را از کار می اندازد چگونه از درس و کار و خدمت مان باز می دارد و نابودمان می کند؟ آیا قبول ندارید که نود درصد جنایات در اجتماع را همین بی پردگی ها و برهنه گی ها بار می آورد؟ آیا قبول ندارید مردی که شما را با لطافت و ظرافت خاص، غرق آرایش ببیند دیگر به زن خانه دار خود که عهد جوانی را پشت سر گذاشته و چند شکم زائیده و فروغ و جلوه خود را از دست داده، اعتنا نمی کند؟ از او ایراد می گیرد و او را قابل همسری نمی داند، صلح و صفای خانه او از بین می رود. آیا به آن زن که خواهر شما است ترحم نمی کنید، با آن زنی که روزی مانند شما جوان و شاداب و دلفریب بوده آیا سزاوار است که به جرم وفاداری به شوهر و مادر شدن روزگارش را سیاه کنید؟ شما را به خدا به آن زن بیچاره رحم کنید. او از شما انتظار خواهرانه می دارد. هیچ فکر کرده اید که پول پرستان، و مقام پرستان، حاکمان و دین سازان و استعمارگران چگونه از زیبائی اندام و لطافت چهره ی شما سوء استفاده می کنند. خلاصه از فروش عفت و ناموس شما جیب خود یا جیب بیگانه ها را پر می کنند.
شما ای خواهران آیا عاطفه و انسانیّت اجازه می دهد غذای اختصاصی را که نمی شود دیگران را در آن شریک ساخت خوشرنگ و خوش طعم و بو، به گرسنگان نشان دهند بدن آن ها را بلرزانند، اعصاب آن ها را تهییج کنند؟ کسی که نمی خواهد دامن پاکی را در اختیار آلودگی هرزه های اجتماع یا سوختگان شهوت قرار دهد آیا انسانیت است که با وضع تحریک آمیز خود، آتش آن ها را دامن بزند، بدن و عقل شان را بلرزاند، بیمار و گرفتارشان گرداند؟ کدام عقل، کدام وجدان اجازه می دهد؟
باری به خاطر خدا، به خاطر انسانیت، به خاطر خرسندی هر معصوم پاک به ما ترحم کنید، بر کشور و ملت خود ترحم کنید. ما دوست نداریم جوانانی هرزه، ولگرد، مزاحم و بی ادب باشیم. شما هم به ما کمک کنید، با پوشاندن اندام خود به ما کمک کنید، محیط را برای هرزه گی ما مساعد نکنید، اندام لطیف خودتان را از چشم چرانی های بوالهوسانه و تیرهای مسموم و نظرهای خائنانه بپوشانید. خدا نگهدار شما “برادران میهن و مذهب شما” (نقل از مجله ی نسل جوان شماره 5-سال دوم)؛(برای چشمهایت/ راستگو ،صفحه: 82-85 )
چون آثار پوشش مرد و زن به خود افراد محدود نمی شود، بنابراین، این مسئله یک موضوع صرفا شخصی و تابع خواست افراد نیست، بلکه یک امر اجتماعی است.
*فلسفه حجاب وپوشش اسلامی: یکی از کارکردهای حجاب، حراست از مهم ترین و اولی ترین نهاد اجتماعی یعنی نهاد «خانواده» است. اگر مردی همواره چهره های زیبای این و آن را ببیند، دیگر چندان میلی به همسر خود در خانه ندارد. ضمن اینکه اگر زنی مرتب خودش را به دیگران عرضه کند و مورد توجه، لبخند و کلمات شیرین و ستایش برانگیز دیگران باشد، دیگر شوهرش برای او، چندان جذّابیتی نخواهد داشت. حاصل نمایش آسان زیبایی زنان، آسیب پذیر شدن نهاد خانواده است و به جای خانواده ای باصفا، جذّاب و آرام، با محیطی سرد و بی روح و پر از آشوب در محیط خانوادگی و در نتیجه، با جدایی ها و طلاق های همسران از یکدیگر و سرگردانی و بزه کاری فرزندان مواجه خواهیم شد.
بر کسی پوشیده نیست که یکی از معضلات کشور، که هم جوانان ما و هم نظام ما را با چالش جدّی مواجه ساخته، بحران ازدواج است. یکی از علت های مهم اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد ازدواج می شود، با عناوین گوناگون از آن طفره می روند و از زیر بار آن شانه خالی می کنند، کام جویی های جنسی در غیر چارچوب ازدواج و بدون هزینه و بدون تحمّل هرگونه مسئولیت حقوقی، اخلاقی و اقتصادی نسبت به زن و فرزند و ارزش های جامعه است.
معاشرت های آزاد و بی بند و بار پسران و دختران و اختلاط فتنه برانگیز آنان، هم ازدواج را به صورت یک تکلیف محدودیت زا و دشوار درآورده، هم فعالیت های علمی و عقلانی جامعه، به ویژه دانشگاه ها را مختل نموده است و هم افت تحصیلی و رکود در تولید علم و جنبش نرم افزاری را به دنبال دارد؛ این بدان جهت است که کشانیدن بهره مندی های جنسی از محیط خانه به اجتماع، که با بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی صورت می گیرد، موجب فلج کردن نیروی فعّال و خلاّق جامعه می شود؛ زیرا غوطه ور شدن درشهوات، استعدادهای علمی، فرهنگی و هنری را به جای شکوفایی به رکود وامی دارد .
فلسفه حجاب، ایجاد مصونیت و حفظ گوهر عفاف است، نه محدودیت بی منطق و محرومیت؛ چنان که حضرت علی (ع) می فرماید: «صیانةُ المرأةِ اَنعَم لِحالِها و أدوم لجمالها»؛ صیانت زن، او را شاداب تر و زیبایی اش را پایدارتر می کند .(محمد محمدی ری شهری، پیشین، ج9، ص 108).
از جمله کارکردهای حجاب اسلامی، مصونیت است، اما این مصونیت منحصر به بانوان نیست، بلکه موجب مصونیت مردان نیز می گردد. اگر مرد می تواند برای زن مسئله ساز باشد، عکس این مطلب نیز درست است؛ زیرا جامعه فاسد، آسیب پذیر است و از عوامل فساد اجتماع، بسترهای مناسب برای گناه و انحراف است. از جمله اموری که می تواند به آلوده شدن جامعه کمک کند، حضور زنان بی حیا، آلوده، با آرایش های غلیظ و مستهجن، با حرکت های سبک و راه رفتن های زباندار و معنی دار است. زنانی که با این شیوه، نگاه نامحرمان را به خود جلب می کنند، خواسته یا ناخواسته زمینه فساد و کارهای زشت را فراهم می کنند؛ چه اینکه از «نگاه» تا «گناه» راهی نیست و فاصله این دو، حتی از تفاوت این دو کلمه نیز کمتر است. از این رو، بسیاری از «نگاه»ها اگر خود «گناه» نباشند، بدون تردید زمینه ساز آن هستند.
البته ممکن است حقیقتاً برخی از خانم ها در انتخاب این نحوه پوشش قصد بد و نامشروعی نداشته باشند، اما پیامی که لباس آن ها به طرف مقابل منتقل می کند، این مصونیت را می شکند و او را به حریم خود (ولو به نحو ناخواسته) دعوت می کند. این بدان دلیل است که این رفتار و پوشش نادرست، حکایت از آن دارد که این خانم در صدد عرضه زیبایی های خود است و خودآرایی همراه با طنّازی و خودنمایی نشان از آن دارد که او اهل عفّت نیست، وگرنه این گونه، این گوهر گران بها را به آسانی در معرض دید تجاوزکارانه و خائنانه به حراج نمی گذاشت. ممکن است یک میوه فروش، گوجه خرابش را بیرون از مغازه، در معرض دید دیگران قرار دهد، اما هیچ گاه یک طلافروش نه تنها گوهر نابش را بیرون مغازه نمی گذارد، بلکه آن ها را در جعبه آینه محافظت می کند و عتیقه جات قیمتی را حتی در ویترین نیز نمی گذارد. ارزش گوهر عفاف زن، حتی با طلا نیز قابل مقایسه نیست که زن با به نمایش گذاشتن زیبایی های خود، چوب حراج به آن بزند و با قیمت نازل آن را در دسترس همگان قرار دهد.
به همین دلیل، خداوند متعال خود در بیان فلسفه دستور پوشش دینی می فرماید: (ذلِکَ أَدنی أن یُعرفنَ فَلا یؤذَین.) (احزاب: 59) این حجاب اسلامی برای آنکه زنان به عفاف و پاکی شناخته شوند و از تعریض و جسارت هوسرانان مصون بمانند، برایشان بهتر است.
در روایات آمده است: «المرأةُ ریحانةٌ» زن همچون ریحانه یا شاخه گلی ظریف و خوشبو است (شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج 14، ص120.) بی تردید، اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمی ماند. قرآن کریم زن مطلوب را، که در بهشت جای دارد، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می کند: (کَأمثالِ اللُّؤلُؤِ المَکنُونِ) (واقعه:23) افزون براین، گاه آن ها را به جواهرات اصیلی همچون یاقوت ومرجان، کهجواهرفروشان در پوششی ویژه قرار می دهند تا همچون جواهرات بَدَلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند و ارزش و قدرشان کاستی نپذیرد، تشبیه می کند. بر این اساس، مرحوم علاّمه طباطبائی همین تفسیر را (حمیده عامری، «گستره عفاف به گستردگی زندگی»، کتاب زنان، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ش12، ص117.) (سید محمدحسین طباطبائی، پیشین، ج16، ص361.) برمی گزینند. استاد شهید مطهّری در این باره می فرماید: «حرکات و سکنات انسان گاهی زباندار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن و سخن گفتن زن معنادار است و به زبان بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیف کن. گاهی بر عکس، با زبان بی زبانی می گوید: دست تعرّض از این حریم کوتاه است.»
*خواهرگرامی فرموده بودید که مرجع ندارید لذا درپایان مطلبی کوتاه دراین باره بیان میشود:
براساس فتوای مراجع تقلید، مکلف یا باید مجتهد باشد یا محتاط و یا مقلد. افرادی که توانایی اجتهاد ندارند یا احتیاط نمی کنند موظفند از مرجع تقلید اعلم، تقلید کنند، چنانچه این افراد مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهند، در صورتی اعمالشان صحیح است که بفهمند به وظیفه واقعی خود رفتار کرده اند یا عملشان براساس فتوای مجتهدی بوده که وظیفه آنان تقلید از او بوده است، بنابراین در دسترس نبودن مرجع یا آشنا نبودن با مرجع تقلید – در صورت امکان – توجیهی برای عمل بدون تقلید نیست. لذا لازم است در اسرع وقت با تحقیق و پرس و جو از اهل خبره (حداقل با سوال از دو نفر عادل عالم) برای خود مرجع تقلید انتخاب کنید. ضمنا مراجع تقلید موجود عبارتند از آیات عظام: خامنه اى، مکارم شیرازى، بهجت، وحید خراسانى، شبیرى زنجانى، سیستانى، صافى، نورى همدانى و…
موفق ومؤید باشید.
خواهرعزیز! مادامی که تلقی ما از انسان و برداشت ما از خویشتن، دگرگون نشده، مادامی که نقش انسان مجهول مانده و بینش او از این نقش در حد تنوع، در حد زندگی تکراری و مداربسته، در حد خوشی ها و سرگرمی ها، در حد بازیگر شدن، و بازیچه ماندن و تماشاچی بودن، خلاصه شده. مادام که زندگی جز نمایش و بازی، یاری ندارد،ناچار سنگینی حجاب طبیعی است، مگر این که با شعارها همراه شوی و یا در جو روشنفکری قرار بگیری، و یا بخواهی به گونه ای دیگر به نمایش بپردازی، یا بخواهند با تشویق و تعریف، آماده ات سازند. مادام که تلقی ما از خویش عوض نشود، حجاب هیچ مفهومی نخواهد داشت، و چیزی جز کفن سیاه و قبرستان خانه و مرگ نشاط زندگی، و نابودی شادی ها، عنوان نخواهد گرفت. و هزار عذر، خواهی داشت که خودت را از آن آزاد کنی: که پاکی زن در لباسش نیست، چادری های کثیف و لجن بی شماره اند. که من پاکم چه منّتم به خاکه که من راه خودم را می روم، چشمشان کور نگاه نکنند. که اصلاً دل باید پاک باشد. که چادر، بیشتر مرد را کنجکاو می کند، و تحریک می کند. که این مسائل در کشورهای مترقّی کاملاً حل شده اند، و دیگر مسئله ای نیست. که روابط آزاد، طبیعی است.که محدودیت، عقده می آورد، و محرومیت، سرکشی را می زاید. و خلاصه هزار عذر و توجیه، و تازه اگر مجبور بشوی که به خاطر ترسی و یا عشقی، حجاب بگیری، تازه خود حجاب چند انگشت گرفتن و دوختن و پوشیدن و نمایش دادن و جالب بودن و در چشم ها نشستن است، آیا می تواند، که خودش را در لباس محبوس کند، و خودش را بپوشد، پوشش یعنی مرگ، یعنی تمام شدن یعنی پوچ شدن و به بن بست رسیدن، که این ها جز سرگرمی و تنوع و لذّت و نمایش و جالب بودن و در چشم ها و دل ها نشستن چیزی نمی خواهند. چون خودشان را بیشتر از این نمی بینند. و بالاتر نرفته اند. لذا ابتدا باید بینش و نگاه خودمان را نسبت به حجاب وپوشش اصلاح کنیم و به ارزش و جایگاه حقیقی خود به عنوان یک زن پی ببریم. ما باید نیازهای روانی (نه نیازهای جسمانی مانند گرسنگی و تشنگی) خود را از راه های خلّاق ارضا کنیم ونه از راه های غیرمعقول. انسانی که غرق در خودنمایی و جلب توجه دیگران است، دچار کمبود روحی است. انسانی که زندگی اش تحت فرمان و اراده خودش نیست، همیشه به دنبال پسند دیگران و جلب توجه آنان است؛ در حس هویّت یابی خود، دچار شکست شده است. بی حجاب در اندیشه نمایش خود و زیبایی خویش است. این امر، که عقده حقارت انسان را می نمایاند، زمینه رشد و تعالی وی را نابود می سازد. اصولاً زنان نباید اجازه دهند نگاه به آنان به عنوان موجودی باشد که باعث «جلب توجه» دیگران می شود. می کند. باید زن را به عنوان یک انسان نگاه کرد، نه موجودی که وسیله ارضای غرایز و دفع شهوات است. هر گاه در تکریم زنان و دفاع از حقوق آنان، جلوه گری زنان مدّنظر واقع شود، بی گمان شأن آنان تا حد یک شی ء تنزّل داده شده، از جسم زیبا و روح لطیف و احساسات پاک آن ها، استفاده ابزاری شده است.باید در فلسفه پوشش وحجاب بیشترتأمل کنیم.
*بد حجابی: به ما رحم کنید. شما ای فرشتگان، شما ای پری رویان! می دانید با ما چه می کنید، شما از خودتان بگذرید، اصولاً زن طوری آفریده شده که نجابت و عفت ذاتی او است، کبریائی و وقار با روح او آمیخته است. ما می دانیم که شما گوهر عفت و شخصیّت خود را ارزان نمی فروشید و نمی خواهید ما جوانان را به هرزگی و چشم چرانی وادار کنید ولی نتیجه این بی پردگی های افراطی چیست؟ هیچ فکر کرده اید که وقتی اندام نازک و دلفریب شما برهنه مقابل چشم های ما ظاهر می شود چگونه اعصاب ما به هم می ریزد، چگونه قلب و فکر ما را از کار می اندازد چگونه از درس و کار و خدمت مان باز می دارد و نابودمان می کند؟ آیا قبول ندارید که نود درصد جنایات در اجتماع را همین بی پردگی ها و برهنه گی ها بار می آورد؟ آیا قبول ندارید مردی که شما را با لطافت و ظرافت خاص، غرق آرایش ببیند دیگر به زن خانه دار خود که عهد جوانی را پشت سر گذاشته و چند شکم زائیده و فروغ و جلوه خود را از دست داده، اعتنا نمی کند؟ از او ایراد می گیرد و او را قابل همسری نمی داند، صلح و صفای خانه او از بین می رود. آیا به آن زن که خواهر شما است ترحم نمی کنید، با آن زنی که روزی مانند شما جوان و شاداب و دلفریب بوده آیا سزاوار است که به جرم وفاداری به شوهر و مادر شدن روزگارش را سیاه کنید؟ شما را به خدا به آن زن بیچاره رحم کنید. او از شما انتظار خواهرانه می دارد. هیچ فکر کرده اید که پول پرستان، و مقام پرستان، حاکمان و دین سازان و استعمارگران چگونه از زیبائی اندام و لطافت چهره ی شما سوء استفاده می کنند. خلاصه از فروش عفت و ناموس شما جیب خود یا جیب بیگانه ها را پر می کنند.
شما ای خواهران آیا عاطفه و انسانیّت اجازه می دهد غذای اختصاصی را که نمی شود دیگران را در آن شریک ساخت خوشرنگ و خوش طعم و بو، به گرسنگان نشان دهند بدن آن ها را بلرزانند، اعصاب آن ها را تهییج کنند؟ کسی که نمی خواهد دامن پاکی را در اختیار آلودگی هرزه های اجتماع یا سوختگان شهوت قرار دهد آیا انسانیت است که با وضع تحریک آمیز خود، آتش آن ها را دامن بزند، بدن و عقل شان را بلرزاند، بیمار و گرفتارشان گرداند؟ کدام عقل، کدام وجدان اجازه می دهد؟
باری به خاطر خدا، به خاطر انسانیت، به خاطر خرسندی هر معصوم پاک به ما ترحم کنید، بر کشور و ملت خود ترحم کنید. ما دوست نداریم جوانانی هرزه، ولگرد، مزاحم و بی ادب باشیم. شما هم به ما کمک کنید، با پوشاندن اندام خود به ما کمک کنید، محیط را برای هرزه گی ما مساعد نکنید، اندام لطیف خودتان را از چشم چرانی های بوالهوسانه و تیرهای مسموم و نظرهای خائنانه بپوشانید. خدا نگهدار شما “برادران میهن و مذهب شما” (نقل از مجله ی نسل جوان شماره 5-سال دوم)؛(برای چشمهایت/ راستگو ،صفحه: 82-85 )
چون آثار پوشش مرد و زن به خود افراد محدود نمی شود، بنابراین، این مسئله یک موضوع صرفا شخصی و تابع خواست افراد نیست، بلکه یک امر اجتماعی است.
*فلسفه حجاب وپوشش اسلامی: یکی از کارکردهای حجاب، حراست از مهم ترین و اولی ترین نهاد اجتماعی یعنی نهاد «خانواده» است. اگر مردی همواره چهره های زیبای این و آن را ببیند، دیگر چندان میلی به همسر خود در خانه ندارد. ضمن اینکه اگر زنی مرتب خودش را به دیگران عرضه کند و مورد توجه، لبخند و کلمات شیرین و ستایش برانگیز دیگران باشد، دیگر شوهرش برای او، چندان جذّابیتی نخواهد داشت. حاصل نمایش آسان زیبایی زنان، آسیب پذیر شدن نهاد خانواده است و به جای خانواده ای باصفا، جذّاب و آرام، با محیطی سرد و بی روح و پر از آشوب در محیط خانوادگی و در نتیجه، با جدایی ها و طلاق های همسران از یکدیگر و سرگردانی و بزه کاری فرزندان مواجه خواهیم شد.
بر کسی پوشیده نیست که یکی از معضلات کشور، که هم جوانان ما و هم نظام ما را با چالش جدّی مواجه ساخته، بحران ازدواج است. یکی از علت های مهم اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد ازدواج می شود، با عناوین گوناگون از آن طفره می روند و از زیر بار آن شانه خالی می کنند، کام جویی های جنسی در غیر چارچوب ازدواج و بدون هزینه و بدون تحمّل هرگونه مسئولیت حقوقی، اخلاقی و اقتصادی نسبت به زن و فرزند و ارزش های جامعه است.
معاشرت های آزاد و بی بند و بار پسران و دختران و اختلاط فتنه برانگیز آنان، هم ازدواج را به صورت یک تکلیف محدودیت زا و دشوار درآورده، هم فعالیت های علمی و عقلانی جامعه، به ویژه دانشگاه ها را مختل نموده است و هم افت تحصیلی و رکود در تولید علم و جنبش نرم افزاری را به دنبال دارد؛ این بدان جهت است که کشانیدن بهره مندی های جنسی از محیط خانه به اجتماع، که با بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی صورت می گیرد، موجب فلج کردن نیروی فعّال و خلاّق جامعه می شود؛ زیرا غوطه ور شدن درشهوات، استعدادهای علمی، فرهنگی و هنری را به جای شکوفایی به رکود وامی دارد .
فلسفه حجاب، ایجاد مصونیت و حفظ گوهر عفاف است، نه محدودیت بی منطق و محرومیت؛ چنان که حضرت علی (ع) می فرماید: «صیانةُ المرأةِ اَنعَم لِحالِها و أدوم لجمالها»؛ صیانت زن، او را شاداب تر و زیبایی اش را پایدارتر می کند .(محمد محمدی ری شهری، پیشین، ج9، ص 108).
از جمله کارکردهای حجاب اسلامی، مصونیت است، اما این مصونیت منحصر به بانوان نیست، بلکه موجب مصونیت مردان نیز می گردد. اگر مرد می تواند برای زن مسئله ساز باشد، عکس این مطلب نیز درست است؛ زیرا جامعه فاسد، آسیب پذیر است و از عوامل فساد اجتماع، بسترهای مناسب برای گناه و انحراف است. از جمله اموری که می تواند به آلوده شدن جامعه کمک کند، حضور زنان بی حیا، آلوده، با آرایش های غلیظ و مستهجن، با حرکت های سبک و راه رفتن های زباندار و معنی دار است. زنانی که با این شیوه، نگاه نامحرمان را به خود جلب می کنند، خواسته یا ناخواسته زمینه فساد و کارهای زشت را فراهم می کنند؛ چه اینکه از «نگاه» تا «گناه» راهی نیست و فاصله این دو، حتی از تفاوت این دو کلمه نیز کمتر است. از این رو، بسیاری از «نگاه»ها اگر خود «گناه» نباشند، بدون تردید زمینه ساز آن هستند.
البته ممکن است حقیقتاً برخی از خانم ها در انتخاب این نحوه پوشش قصد بد و نامشروعی نداشته باشند، اما پیامی که لباس آن ها به طرف مقابل منتقل می کند، این مصونیت را می شکند و او را به حریم خود (ولو به نحو ناخواسته) دعوت می کند. این بدان دلیل است که این رفتار و پوشش نادرست، حکایت از آن دارد که این خانم در صدد عرضه زیبایی های خود است و خودآرایی همراه با طنّازی و خودنمایی نشان از آن دارد که او اهل عفّت نیست، وگرنه این گونه، این گوهر گران بها را به آسانی در معرض دید تجاوزکارانه و خائنانه به حراج نمی گذاشت. ممکن است یک میوه فروش، گوجه خرابش را بیرون از مغازه، در معرض دید دیگران قرار دهد، اما هیچ گاه یک طلافروش نه تنها گوهر نابش را بیرون مغازه نمی گذارد، بلکه آن ها را در جعبه آینه محافظت می کند و عتیقه جات قیمتی را حتی در ویترین نیز نمی گذارد. ارزش گوهر عفاف زن، حتی با طلا نیز قابل مقایسه نیست که زن با به نمایش گذاشتن زیبایی های خود، چوب حراج به آن بزند و با قیمت نازل آن را در دسترس همگان قرار دهد.
به همین دلیل، خداوند متعال خود در بیان فلسفه دستور پوشش دینی می فرماید: (ذلِکَ أَدنی أن یُعرفنَ فَلا یؤذَین.) (احزاب: 59) این حجاب اسلامی برای آنکه زنان به عفاف و پاکی شناخته شوند و از تعریض و جسارت هوسرانان مصون بمانند، برایشان بهتر است.
در روایات آمده است: «المرأةُ ریحانةٌ» زن همچون ریحانه یا شاخه گلی ظریف و خوشبو است (شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج 14، ص120.) بی تردید، اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمی ماند. قرآن کریم زن مطلوب را، که در بهشت جای دارد، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می کند: (کَأمثالِ اللُّؤلُؤِ المَکنُونِ) (واقعه:23) افزون براین، گاه آن ها را به جواهرات اصیلی همچون یاقوت ومرجان، کهجواهرفروشان در پوششی ویژه قرار می دهند تا همچون جواهرات بَدَلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند و ارزش و قدرشان کاستی نپذیرد، تشبیه می کند. بر این اساس، مرحوم علاّمه طباطبائی همین تفسیر را (حمیده عامری، «گستره عفاف به گستردگی زندگی»، کتاب زنان، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ش12، ص117.) (سید محمدحسین طباطبائی، پیشین، ج16، ص361.) برمی گزینند. استاد شهید مطهّری در این باره می فرماید: «حرکات و سکنات انسان گاهی زباندار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن و سخن گفتن زن معنادار است و به زبان بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیف کن. گاهی بر عکس، با زبان بی زبانی می گوید: دست تعرّض از این حریم کوتاه است.»
*خواهرگرامی فرموده بودید که مرجع ندارید لذا درپایان مطلبی کوتاه دراین باره بیان میشود:
براساس فتوای مراجع تقلید، مکلف یا باید مجتهد باشد یا محتاط و یا مقلد. افرادی که توانایی اجتهاد ندارند یا احتیاط نمی کنند موظفند از مرجع تقلید اعلم، تقلید کنند، چنانچه این افراد مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهند، در صورتی اعمالشان صحیح است که بفهمند به وظیفه واقعی خود رفتار کرده اند یا عملشان براساس فتوای مجتهدی بوده که وظیفه آنان تقلید از او بوده است، بنابراین در دسترس نبودن مرجع یا آشنا نبودن با مرجع تقلید – در صورت امکان – توجیهی برای عمل بدون تقلید نیست. لذا لازم است در اسرع وقت با تحقیق و پرس و جو از اهل خبره (حداقل با سوال از دو نفر عادل عالم) برای خود مرجع تقلید انتخاب کنید. ضمنا مراجع تقلید موجود عبارتند از آیات عظام: خامنه اى، مکارم شیرازى، بهجت، وحید خراسانى، شبیرى زنجانى، سیستانى، صافى، نورى همدانى و…
موفق ومؤید باشید.