خانه » همه » مذهبی » آسیه الگوی زنان

آسیه الگوی زنان


آسیه الگوی زنان

۱۳۹۳/۰۱/۳۰


۳۰۷۸ بازدید

همسر فرعون، آسیه، از چه جهاتی برای بانوان ما الگو است؟

ابعاد شخصیتی آسیه می‌تواند برای زنان و مردان الگو باشد:پرهیز از زرق و برق دنیا:آسیه (س) زن کسی بود که ادعای خدایی داشت و تمام زرق و برق های مصر پهناور و مردم آن سامان در اختیار او بود ولی آسیه (س) خود را در برابر آن همه عوامل مادی نباخت و با اخلاص تمام در نهان به بندگی خدا می پرداخت و از زنان ممتاز جهان به شمار می آمد.خضوع در برابر حق:وی هنگامی که معجزه موسی (ع) را در مقابل ساحران مشاهده کرد، اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد و از همان لحظه به موسی (ع) ایمان آورد و او پیوسته عقیده و ایمان خود را مکتوم می داشت.
نترسیدن از ابراز حق:
در کاخ فرعون همسر حزقیل بنام «صیانه» بعنوان آرایشگر دختر فرعون مشغول خدمت بود. روزی وی مشغول شانه زدن به زلفهای اَنیسا دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و هنگام برداشتن آن «بسم الله» گفت! دختر فرعون با تعجب گفت: منظورت از گفتن «الله» پدرم فرعون است؟ صیانه گفت: نه، منظورم خدای موسی و هارون (ع) است که زمین و زمان و پدرت فرعون را آفریده است! این خبر به گوش فرعون رسید. صیانه و فرزندانش را به حضور طلبید و پرسید: پروردگارت کیست؟ صیانه گفت: خدای من و تو، الله است که پروردگار جهانیان است. فرعون با شنیدن این سخن بیدرنگ دستور داد تنوری را که از مس ساخته بودند، آتش کنند، سپس به ترتیب تمام فرزندان صیانه را در میان تنور آتشین افکندو سوزاند، تا نوبت به آخرین بچه او رسید که طفلی شیرخواره بود. صیانه منقلب شده و صبر و قرارش تمام و با عاطفه سوزناک شروع به اعتراض و گریه نمود، ولی آن بچه شیرخواره به امداد غیبی چون عیسی (ع) به سخن آمد و گفت: ای مادر صبر کن! که این بلاها در راه حق است. سپس خودِ صیانه را به میان تنور انداخت.
رسول خدا (ص) می فرماید: از سوختن آن زن و فرزندانش بوی خوشی پدیدار شد که در آسمان به مشام ملائکه رسید و من هنگام رفتن به معراج آن بوی خوش را استشمام کردم. آسیه (س) وقتی کشته شدن صیانه همسر حزقیل و فرزندانش را با این وضع فجیع و دردناک مشاهده نمود، دید که ملائکه روح صیانه را به آسمان بالا می برند، یقین او زیاده شد، لذا ایمان خود را ظاهر کرده و شدیداً به فرعون اعتراض کرد و گفت: وای بر تو ای فرعون! تا کی جنایت خواهی کرد؟ چقدر به خدایت و خدای عالمیان جرأت و جسارت پیدا کرده ای؟ این زن و فرزندان او چه گناهی کرده بودند که آنان را به آتش کشیدی؟ فرعون گفت: مگر تو هم مثل صیانه دیوانه شده ای که اینگونه سخن می گویی؟ آسیه گفت: دیوانه نشده ام ولیکن به خدای موسی (ع) که خدای عالمیان است ایمان آورده ام! فرعون که انتظار نداشت چنین سخن اعتراض آمیزی از همسرش بشنود و هرگز فکر نمی کرد که موسی (ع) پایگاه نیرومندی در دربار فرعون داشته باشد و آسیه (س) را به آیین خود جذب کند، به شدت تکان خورد و احساس خطر کرد و دنیا در نظر او تار گردید.
سرانجام فرعون دستور داد دست و پاهایش را با میخها بسته و در زیر آفتاب سوزان قرار دهند و سنگ عظیمی بر سینه او بگذارند. هنگامی که آخرین لحظه های عمر خود را می گذراند، دعایش این بود: «پروردگارا! برای من خانه ای در بهشت در جوار خودت بنا کن و مرا از دست فرعون ظالم نجات ده» (سوره تحریم ، آیه 11). خداوند نیز دعای این زن مؤمن پاکباز فداکار را اجابت فرموده و او را در کنار بهترین زنان عالم مانند مریم (س) قرار داد.
ویژگی­ها و فضائل آسیه در قرآن
1. الگو برای مؤمنان
اخلاص و ایمان آسیه به­ حدی بود ­که خدای تبارک در قرآن کریم ایشان را به عنوان الگو و اسوه­ای برای همه­ی مؤمنان از زن و مرد معرفی نموده و وی را در اسوه بودن هم­سنگ حضرت مریم، مادر حضرت عیسای مسیح قرار داده است:
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ… وَ مَرْیمَ َ ابْنَتَ عِمْرَانَ…»1
«و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است… و همچنین به مریم دختر عمران…»
خداوند برای مؤمنان مثل زنی را زده به نام آسیه که وصلت با کافران ضرری به حال ایشان نرساند، و منزلتی که در پیشگاه الهی داشت، خللی وارد نشد، با اینکه زیر سلطه­ی یکی از دشمنان خدا بود.2 مقصود این است که پیوند مؤمنان با کافران به حالشان زیانى ندارد و چیزى از ثواب و تقرّبشان به خدا نمى کاهد.3
در آیه­ی شریفه دو فضیلت و ویژگی خاص برای حضرت آسیه بیان شده که در ذیل دو عنوان مطرح می­کنیم:
الف. اعتقاد محکم و خلل‌ناپذیر
آسیه پس از شنیدن جریان معجزه­ی عصای حضرت موسی(ع)، به وی ایمان آورد؛ اما همسرش فرعون وی را شدیداً مورد شکنجه قرار می­داد تا دست از آیین موسی بردارد؛ ولى آسیه در برابر این فشارها و تهدیدها با استقامت تمام ایستاد و هرگز تسلیم خواسته­ی فرعون نشد؛ چراکه او تقرب به درگاه خدا را بر نزدیکی به فرعون و دستگاهش ترجیح می­داد و در برابر این تهدیدها، با کلمات توحیدی حقیقت خویش را هویدا ساخت:
«رَبّ ِ ابْنِ لىِ عِندَکَ بَیتًا فىِ­الْجَنَّةِ…»4
«پروردگارا! براى من خانه اى در بهشت در جوار خودت بنا کن…»
این کلمات گهربار بیان­گر اینست که سلطه­ی کافر بر مؤمن، ضرری به ایمان مومن وارد نمی­کند؛ همچنان­که شخصیتی مثل آسیه با اینکه تحت اختیار فرعون بود، اما در بهشت الاهی جایگاه ویژه­ای بر خود اختصاص داد.5
آسیه در دعای خویش از خداوند خانه اى درخواست کرده که هم نزد او باشد و هم در بهشت؛ یعنی هر دو را جمع کرده، و این بدان جهت است که بهشت دار قرب خدا و جوار رب العالمین است؛ علاوه بر این حضور در نزد خداى تبارک و قرب او کرامتى است معنوى، و استقرار در بهشت، کرامتى است صورى؛ لذا ارزشمند است که بنده از خدا هر دو را بخواهد.6
از حضرت صادق –علیه­السّلام- نقل شده که فرمودند:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَشَدُّ مِنْ زُبَرِالْحَدِیدِ إِنَّ الْحَدِیدَ إِذَا دَخَلَ النَّارَ تَغَیر وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ قُتِلَ
وَ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَمْ­یتَغَیرْ قَلْبُه»7
«مؤمن سخت تر از پاره آهن است، بدرستى که پاره آهن وقتى داخل آتش شود، تغییر می کند؛ ولی مؤمن اگر کشته شود و زنده شود، بعد کشته شود، قلب او از حق تغییر نکند.»
ب. بیزارى از ظالمان و فرعونیان
آسیه از تمام لذتهایی که در دربار فرعون وجود داشت، با تمام وجود چشم پوشید و در برابر فرعون ظالم سر تسلیم فرود نیاورد؛ بلکه توجه خویش را به کرامات و رضایت الهی سوق داد و با اتصال به قرب الهی، در ایمان خود استقامت ورزید تا اینکه از دنیا رخت بربست:8
«…وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجَِّنىِ مِنَ­الْقَوْمِ الظَّالِمِین »9
«…و مرا از فرعون و کار او نجات ده ! و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش!»
بیزاری از ناحیه­ی خود آسیه بود که از خداوند نجات خویش را از شخص فرعون و عمل وی طلبید؛ مقصود همان عملی بود که موجب مصاحبت و معاشرت آسیه با فرعون در زندگی زناشویی می­شد؛ و منظور از قوم ظالم، همان قوم فرعون بود که از خداى تعالى در حقیقت بیزارى و نجات از جامعه ى ستمکار را درخواست نمود.10
خداوند نیز دعاى این زن نمونه، مؤمن و فداکار را اجابت فرمود و او را در ردیف یکی از بهترین زنان عالم(حضرت مریم) قرار داد.11
2. دفاع از مظلومان و بی­گناهان
قرآن جهت ترسیم نمونه­ی زنده اى از پیروزى مستضعفان بر مستکبران به تشریح داستان موسى و فرعون پرداخته12  که بخشی از این قصه، مربوط به دوران کودکى موسى و نجات اعجازآمیز او از چنگال خشم فرعونیان است. فرعون به شدت بنى­اسرائیل را تحت فشار قرار داده بود، و دستور داده بود که پسران آنها را به قتل برسانند، و دختران را براى کنیزى و خدمتگزارى زنده نگهدارند؛ چون از قدرت و شورش احتمالى بنى­اسرائیل می­ترسید و بنابه گفته­ی برخی مورخان، پیش بینى کرده بودند که فرزندى از بنى­اسرائیل برمى خیزد و دستگاه فرعون را درهم مى کوبد.
لذا با این جنایاتی که فرعون راه انداخته بود، مادر موسی هنگام حمل و تولد فرزندش که پنهانی صورت گرفت، احساس خطر مى کرد و نگران بود؛ اما خدای تبارک وعده و چگونگی حفظ و بازگرداندن موسی را به قلب مادرش الهام نمود.13
در نتیجه مادر موسى به دستور خداوند نوزاد را در صندوقى گذاشت و به دریا انداخت، و دریا مأمور شد تا صندوق را به ساحل ببرد؛ مأموران فرعون که جهت نگهبانی رود نیل گماشته شده بودند، روزى صندوقى را از روى آب گرفته و نزد فرعون بردند؛ همین که در صندوق را باز کردند، نوزاد پسر را در آن مشاهده کردند.14
گروهی از حامیان فرعون که در کاخ فرعون حاضر بودند، فرعون را تحریک نموده و گفتند: ظاهراً این طفل همان پسر بنی­اسرائیلی است که تو دنبالش هستی و باید او را به قتل برسانى! فرعون هم تحت تأثیر کلام آنها قرار گرفت و مصمم شد تا موسی را بکشد! ولی آسیه میانجی­گری نموده و مانع از این عمل شنیع شد:15
«وَ قَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَینٍ ٍ لىّ ِ وَ لَکَ لَاتَقْتُلُوهُ عَسىَ أَن­ینفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا
وَ هُمْ لَایشْعُرُونَ»16
«همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: نور چشم من و توست! او را نکشید، شاید براى ما مفید باشد، یا او را به­عنوان پسر خود برگزینیم! و آنها نمی­فهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش می­پرورانند)!»
قرة عین به معنای خنکی چشم، کنایه از سرور و شادی است و این کنایه، در حقیقت ناشی از ضد آن بوده و آن سخنة العین به معنای حرارت چشم است که در اثر گریه­ای به انسان دست می­دهد؛ البته گریه­ای که به خاطر حزن و اندوه باشد. پس حکایت قرآن از زبان همسر فرعون بر مسرت­بخشی چشمان آنها حاصل از رؤیت جمال حضرت موسی(ع) بود و این همان القاء محبت الهی بود که خداوند وعده­ی آن را داده بود.17
جمع آوردن خطاب لاتقتلوه اشاره به عاملان قتل است که افراد زیادی به عنوان مباشر و مسبب این امر قتل بودند؛ و جمله­ی قرّت عین لی و لک در حقیقت شفاعت آسیه نسبت به حضرت موسی بود که با این جملات احساسی و عاطفی، دل فرعون را نرم کرد و مانع از کشتن این نوزاد شد؛ بخصوص این کلام عاطفی را به منفعت­بخشی وی در کاخ و حکومت فرعونی و فرزندخواندگی این نوزاد مقید نمود؛ در حالیکه فرعون و فرعونیان نمی­فهمیدند که این نوزاد یافت شده از دریا، کیست؟ و چه کسی را در دامان خود پرورش می­دهند؟!18
فرعون نیز در برابر شفاعت همسرش نسبت به این طفل، خواسته­ی او را اجابت نمود و طفل را به همسرش ­بخشید.19
پیغمبر اکرم ـ­صلى­اللّه علیه و آله­ـ فرمودند: از برکت این گفتار، خداوند آسیه را هدایت کرد، ولى عناد فرعون که مایه­ی شقاوتش بود، مانع از آن شد که موجبات هدایتش را فراهم سازد؛ در نتیجه آنچه سبب لطف بر او بود، اختیار نکرد.20
لذا حضرت آسیه وقتی آثار جلالت و جذبه­ی الهی را در سیمای حضرت موسی مشاهده کرد، به منفعت­بخشی و فرزندخواندگی ایشان اشاره نمود؛ چون فرعون و همسرش پسری نداشتند؛ در نتیجه بلای قتل را از موسی(ع) برگردانید؛ درحالی­که فرعون و طرفدارانش حقیقت و سرانجام امر را نمی­دانستند و نمی­فهمیدند که دشمن خود را در دامانشان پرورش می­دهند و عاقبت امر به دست همین موسی هلاک خواهند شد.21
پی نوشت ها:
1. تحریم/11و 12.
2. فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی، تهران، صدر، 1415ق، چاپ دوم، ج5، ص198.
3. تفسیر جوامع الجامع، ج 4، ص322.
4. تحریم/11.
5. زحیلى، وهبة بن مصطفى ؛ التفسیر المنیر فى العقیدة و الشریعة و المنهج ، بیروت ـ دمشق ، دارالفکر المعاصر، 1418ق، چاپ دوم، ج 28، ص326، طوسى، محمد بن حسن ؛ التبیان فى تفسیر القرآن ، تحقیق احمد قصیر عاملى، دار احیاءالتراث العربى ، بیروت ، بی­تا، ج 10، ص54 و تفسیر نمونه، ج 24، ص303.
6. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص344 و 345.
7. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار فی درر الاخبار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق، جلد 67، صفحه 178.
8. المیزان فى تفسیرالقرآن، ج 19، ص344.
9. تحریم/11.
10. المیزان فى تفسیرالقرآن، ج 19، ص345.
11. تفسیر نمونه، ج 24، ص303.
12. همان، ج 16، ص23.
13. همان، ج 13، ص199.
14. بیضاوى، عبدالله بن عمر؛ أنوارالتنزیل و أسرارالتأویل ، بیروت، دار احیاءالتراث العربى ، 1418ق، چاپ اول ، ج 4، ص173.
15. بروجردى، سیدمحمد ابراهیم ؛ تفسیر جامع، تهران ، صدر، 1366ش ، چاپ ششم ، ج 5، ص158.
16. قصص/9.
17. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، ج20، ص20.
18. الفرقان فى تفسیرالقرآن بالقرآن، ج22، ص301.
19. تفسیر جامع ، ج 5، ص159.
20. گنابادى، ‌سلطان‌ محمد؛ تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، بیروت ، مؤسسة الأعلمی، 1408ق، چاپ دوم، ج 3، ص184.
21. المیزان فى تفسیرالقرآن، ج16، ص10- 12.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد