خانه » همه » مذهبی » آفات و موانع شناخت حقايق از ديدگاه قرآن کريم

طلسمات

آفات و موانع شناخت حقايق از ديدگاه قرآن کريم

از ديدگاه قرآن کريم موانع بسياري بر سر راه ادراک حقايق و امور وجود دارد که آدمي را از شناخت واقعيات دور مي سازد ، آفاتي که قرآن براي شناخت مطرح مي سازد بسيار است که در ذيل به تعدادي از آن اشاره مي گردد:

1- هوا و هوس: 

بزرگترين موانع شناخت از نظر قرآن هوا و هوس است ، هواهاي نفساني لغزشگاه بزرگي بر سر راه شناخت حقايق است و اگر مي بينيم که بسياري به درک حقايق موفق نمي شوند  اين نه به خاطر آنست که ابزار هاي اداراکي انها آسيب ديده است ، بلکه در اکثر مواقع وجود هوا و هوسهاست که نمي کذارد واقعيات را آنچنان که هست درک کنند. قرآن کريم مي گويد: (( و انَّ کثيراً ليضلونَ باهوائهم بغيرِ علمٍ)) چه بسيار افرادي که بدون علم و از روي هوا و هوسهاي خود موجب گمراهي مي شوند //انعام 119//

2- تکبر:

يکي ديگر از موانع شناخت انسان تکبر و خود برتر بيني است . انساني که همواره جوياي تسلط خود بر ديگران است و انتظار دارد که همه چيز مطابق ميل او انجام شود چگونه مي تواند واقعيات را آنچنان که هست درک کند(( و اذا تتلي عليه آياتنا وليّ مستکبراَ کَاَن لم يسمعها کان لم يسمعها کانَّ في اذنيه ِ وَقراً فبشرهُ بعذابٍ اليمٍ))هنگاميکه آيات ما بر او تلاوت مي شود با تکبر روي برمي گرداند گويي آن آيات را نشنيده است و گويي در گوشهايشان سنگيني وجود دارد//لقمان 7// آيه زير نيز تکبر را مانعي بر سر راه شناخت حقايق و درک امور مي داند(( سأصرف عن آياتي الذين يتکبرُ ونَ في الارضُ بغيرُ الحقُّ))من آن کساني را که در روي زمين به ناحق تکبر مي ورزند از ذکر آياتم محروم مي سازم//اعراف 146//

3- مجادله با حق:

مجادله در برابر حق و حقيقت يکي ديگر از آفات شناخت انسان به شمار مي رود ، قرآن کريم از گروههايي يادمي کند که پس از آشکار شدن چهره حق به جدال با حق پرداختند(( يجادلونک في الحق بعد ما تبيّن کأنّمايساقونَ الي الموتِ وَ هم يَنظُرونَ)) پس از آشکار شدن حق با توبه مجادله مي پردازند گويي به طرف مرگ رانده مي شوند در حاليکه مي نگرند//انفال6//

قران کريم جدال با حق را يکي از نشانه هاي کفار به شمار مي آورد ، چراکه بسياري از کافران به حق و حقيقت دست مي يابند اما به جهت اهداف شوم خود نمي خواهند حق را گردن بگيرند(( مايجادل في آيات الله الا الذين َ کفروا)) در آيات خدا جز کافران کسي مجادله نمي کند

4- خيالپردازي:

آرزوهاي دور ودراز و خيالپردازيهاي شاعرانه که هيچ پشتوانه برهاني ندارد، يکي ديگر از موانع شناخت است که قرآن کريم به آن چنين اشاره مي کند(( تلک امانيّهم قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقين)) آنچه مي گويند آرزوهاي آنهاست بگو اگر راست مي گويند برهان بياورند//بقره111// اين هم که قرآن با بسياري از شعر و شاعريها به مخالفت برمي خيزد فقط به اين جهت است که شعر بسياري از شاعران تنها از قوه خيال و آرزوهاي دور و دراز آنها منشاء مي گيرد نه واقعيات موجود در عالم هستي ، چنان که در مورد پيامبر مي گويد که نه ما به او شعر آموختيم و نه اساساَ شعر و شاعري در خور مقام آن بزرگوار است ((و ما علَّمناهُ الشّعرَ و ما ينبغيِ له)) ما شعر به او نياموختيم و شعر هم سزاوار او نيست //يس69//

5- شخصيت زدگي:

يکي ديگر از آفات شناخت که متاسفانه ضربه هاي شکننده اي را بر اقوام و ملل گوناگون وارد ساخته ، بيماري خود باختگي و يا تقليد و شخصيت زدگي است ، از باب نمونه اعراب جاهلي به جهت وابستگي شديد به نياکان خود و تقليد از سنتهاي غلط گذشتگان خود همواره در برابر فرامين حياتبخش قرآن موضعگيري منفي مي کردند ، قرآن کريم در باره اين آفت چنين مي گويد ((و اذا قيل لهم اتّبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفيناعليه آبائنا اولو کان آباوُهم لا يعقلون شيئاًو لا يهتدون)) و هنگاميکه به آنها گفته مي شود از آنچه خداوند نازل کرده است پيروي کنيد مي گويند ما از آنچه پدران خود را برآن يافتيم پيروي مي کنيم . آيا مگر نه اينست که پدرانشان چيزي را درک نمي کنند و هدايت نيافته بودند//بقره170// آري بيماري شخصيت زدگي و خود باختگي در برابر نياکان آنچنان آنها را مسحور خود گردانده بود که خرافات آباء و اجدادي خود را با ارزشتر از فرامين خداوند مي دانستند و متاسفانه اين بيماري در طول تاريخ در فرهنگ بشري آنچنان ريشه دوانيده بود که همه انبياء الهي با آن درگير بودند . يکي از موضعگيريهايي که همواره در برابر انبياء از سو ي مخالفان ابراز مي شد، همين موضوع بوده است . شايد پيامبري را نتوان سراغ گرفت که مخالفان ، بت آباء و اجدادي خود را در برابر فرامين حياتبخش او علم نکرده باشند.

6- سهل انگاري:

يکي ديگر از آفات شناخت سهل انگاري است ، به اين معنا که انسان از کنار واقعيات و حقايق به سادگي عبور کند. پديده ها و رويداد ها را بدون تجزيه و تحليل به حال خود رها سازد . اموري را که اکثر اوقات با آنها برخورد دارد با بي اعتنايي نگريسته و به تامل و تدبر در آنها نپردازد . قران کريم از کساني ياد مي کند که به آساني از کنار پديده هاي موجود در عالم آفرينش گذر مي کنند ودر نتيجه جنبه آيه بودن آنها را به فراموشي مي سپارند ، در حاليکه اگر اين افراد با تفکر و تدبر به پديده هاي آفرينش بنگرند هر آينه آنها را نشانهايي از وجود خدا خواهند يافت.(( وَکَاَيِّن من آيهٍ في السّمواتِ وَالارضِ يَمرُّونَ عليها و هم عَنها مُعرضونَ)) چه بسيار نشانه هايي در آسمانها و زمين وجود دارد که اينان بر آنها گذر مي کنند و از آن روي مي گردانند.//يوسف105//

اينکه قرآن براي شناخت از کلماتي چون ((تفکر))،((تدبر))،((نظر))،((تفقه))و … استفاده مي کند نشانگر آن است که نبايد به واقعيات و امور با ديده  بي اعتنايي نگريست.

خود قرآن کريم از اموري که انسانها هر روزه با آنها سر و کار دارند اما درست به آن نمي نگرند تا با ديده ي تجزيه و تحليل و تامل و تدبر به آن بنگرند ياد مي کندو سفارش مي کند که همواره به اين اموربا نظر دقيق بنگرند، قرآن کريم شتر را مثال مي زند و مي گويد که چرا به خلقت آن نمي نگريد و همچنين آسمانها و زمين و کوهها را مثال مي زند که چرا به برافراشتگي و استواري آنها نمي نگريد تا جنبه آيه اي بودن و حق بودن آن را درک نماييد (( افلا ينظرون الي الابل کيف خُلقت و الي السَّماءکَيفَ رُفِعَت و الي الجِبالُ کَيفَ نُصبت و الي الارضِ کيفَ سُطِحَت)) آيادر خلقت شتر نمي نگريد که چگونه خلق شده و به آسمان که چگونه برافراشته شده است و به کوهها که چگونه استوار گشته و به زمين که چگونه گسترش يافته است //غاشيه17-20 //

7- ظن و گمان:

يکي ديگر از آفات شناخت ظن و گمان است که از نظر قرآن کريم گريبانگير اکثريت مردم است ((و اِن تطع اکثر َ مَن في الارضِ يضلّوکَ عن سبيل الله ان يتبعون الّا الظنَّ)) اگر از اکثر مردم روي زمين اطاعت  کني ترا از راه خدا گمراه مي کنند، آنان جز از ظن و گمان پيروي نمي کنند //انعام116// – ((و مالهم به من علمٍ اِن يتَّبعونَ الّا الظّنَّ و انَّ الظَّنَّ لا يغني منَ الحقّ شياً)) و آنها بر گفته خود علم ندارندو جز از ظن پيروي نمي کنند و همانا ظن انسان را از حق بي نياز نمي سازد //نجم28//

8- گناه:

نيز موجب مي شود تا حواس کار خود را درست انجام ندهندو بدين وسيله انسان به شناخت حقيقي نايل نيايد ، چنانچه در آيه ذيل مي فرمايد اگر انسان به خاطر گناهاني که انجام مي دهد مهر بر قلبش نهاده شود ، گوش شنوايي در برابر بسياري از حقايق نخواهد داشت((لونشاءُاصبناهم بذنوبهم و نطبع علي قلوبهم فهم لايسمعون))اگر بخواهيم آنها را به خاطر گناهانشان هلاک مي کنيم و مهر بر دلهايشان مي زنيم ، پس آنها نمي شنوند//اعراف100//

9- عدم احاطه:

بر موضوع مورد شناخت نيز از جمله عوامل است که انسان را از شناخت صحيح باز مي دارد.(( بل کذّبوابما لم يحيطوا بعلمه و لمّاياتهم تأويلهُ)) بر آنچه احاطه علمي ندارند و تاويلش را در نيافته اند تکذيب مي کنند//يونس39//

10- علم بدون عمل:

يکي ديگر از آفات شناخت علمي است که منتهي به عمل نمي شود و اگر انسان به آنچه که مي داند عمل نکند از شناخت حقايق باز مي ماند . به بيان ديگر علم بدون عمل منجر به شناخت جديد نمي شود ، درحاليکه اگر انسان به آنچه که مي داند عمل کند بر آگاهيهاي پيشين او افزوده شده، آگاهيهاي تازه تري بدست مي آورد . قرآن کريم کساني را که مطابق علمشان عمل نمي کنند جزو ظالمان دانسته است که از هدايت الهي محروم خواهند شد.(( مثل الّذين َ حمّلواالتّوراه ثُمَ لَم يحملوها کَمَثَلِ الحُمار يحملُ اَسفاراً بئسَ مَثَلُ القومِ الّذين کذّبوا بآيات الله وَ اللهُ لا يهدِي القومِ الظّالمينَ)) مثل کسانيکه به تورات علم داشتند ولي به آن عمل نکردند مانند چها پاياني است که بار کتاب را حمل مي کنند (واز آن هيچ نمي فهمند) آري چه گروه بدي هستند کسانيکه آيات الهي را تکذيب کردند و خداوند ستمکاران را هدايت نمي کند //جمعه5//-

آيه فوق مرز ميان انسان و حيوان را عمل مي داند، يعني اگر انسان به آنچه که مي داند عمل نکند اينچنين انساني مانند الاغ مي ماند که ضرب المثل حماقت و ناداني است و به راستي چه فرقي است ميان حيواني که باري از کتاب را  برخود حمل مي کندبا انساني که محفوظاتي را همراه خود داردولي به آنها عمل نمي نمايد ، قرآن در باره اين افراد تعبير جالبي دارد مي گويد اينها اظهار مي کنند که ما حقايقي را شنيده ايم ، ولي چون به آن عمل نمي کنند در واقع نشنيده اند از نظر قرآن کريم آن نوع شنيدني قابل پذيرش است که آدمي بر طبق ان عمل کند و اگر کسي سخن حقي را بشنود ولي برطبق آن عمل نکند مانند کري است که هيچگاه چيزي را نمي شنود (( ولاتکونوا کالذين قالواسمعناو هم لايسمعون )) مانند کساني نباشيد که مي گويند شنيديم در حاليکه نمي شنوند //انفال21//

با مطالعه آيات گوناگوني که سخن از موانع علم و شناخت در آنها به ميان آمده است ، به اين نتيجه مي رسيم که شناخت حقيقي نصيب همه انسانها نمي شود و براي رسيدن به آن نيز بايد موانع بسياري را پشت سر گذاشت . و اين هم که قرآن مي گويد اکثر مردم نمي دانند و يا حقايق را درک نمي کنند ناظر به همين مساله است که آنها اسير آفات بسياري هستند که نمي گذارد تا آنها حقايق را آنگونه که هست درک کنند.

نویسنده: بهادر آرين مهر

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد