خانه » همه » خبر » آفت بزرگ نیاز به تندروها

آفت بزرگ نیاز به تندروها

ویدئویی در شبکه های اجتماعی وایرال شده است که مادری معترض به مسمومیت فرزندش را به تصویرکشیده که توسط نیرویی تندرو، مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. نیروی انتظامی اعلام کرده که ضارب، از عوامل این نیرو نبوده و در حال پی‌گیری ماجرا است. این‌که آیا فرد یاد شده، از عوامل نیروی انتظامی باشد یا نباشد، موضوع این گفتار نیست، بلکه آسیب‌شناسی این‌که چرا در چنین مواردی، نهادهای حاکمیتی، به‌سرعت در مظان اتهام قرار می‌گیرند محل بحث است. در بازه‌های زمانی مختلف، حکومت‌ها دچار افت حجم بدنه اجتماعی خود می‌شوند. این وضعیت برای هر حکومتی زنگ خطری است که اعلام می‌کند ادامه آن می‌تواند به فروپاشی نظم سیاسی منجر شود.

در این شرایط حکومت، برای حفظ بقای خود و نظم مستقر، باید دست به چاره‌اندیشی بزند. اگر نیروی مسلط در راس قدرت سیاسی- اجتماعی، در کنترل گروه‌های تندرو بیفتد، معمولا این گروه‌ها با توجه به بافت فکری خود، راه حل را در اعمال خشونت برای کنترل جامعه می‌بینند. این خشونت اعمال شده، در یک سیکل معیوب به ریزش بیشتر بدنه اجتماعی و نحیف‌تر شدن آن منجر می‌شود. اما اتفاق بدتر آن جایی است که گروه تندروی مسلط، برای تقابل با جریان‌های رقیب، به یارکشی می‌پردازد و در این یارکشی، امکان نفوذ افراد و جریان‌های خصم به‌طور چشم‌گیری افزایش می‌یابد. این نفوذی‌ها، به‌شکل بدیهی از ادبیات همان جریان تندروی مسلط و حتی تندتر برای

توسعه حوزه نفوذ خود استفاده کرده و در این مسیر کاسه‌های داغ‌تر از آن هم می‌شوند. اما نیاز به افراد همراه و هم‌دل، در شرایط بحران سیاسی، امکان تصفیه چنین عناصر نامطلوب و نیز راستی‌آزمایی از آنان را سلب کرده، بر عکس برد دامنه آن‌ها را وسیع‌تر هم می‌کند. درسوی دیگر ماجرا با گسترش بحران‌های سیاسی و اجتماعی، تندروها دست به خشونت گسترده می‌زنند؛ این خشونت، بخشی، نشات گرفته از ذات این گروه‌هاست که آن‌را برای افراد خود تئوریزه کرده‌اند و گاه حاصل رفتار هیجانی ناشی از بحران است. دراین شکل برای حاکمیت امکان توبیخ و مجازات نیروهای خشن و یا متخلف از ترس ریزش نیروهای وفادار وجود ندارد. برخورد با یک فرد متخلف به‌معنای برخورد با متخلفان خواهد بود و بقیه افراد تندرو را هم دل‌سرد می‌کند. به این ترتیب با عدم مجازات خشونت‌طلبان تندرو، چرخه خشونت به حرکت درمی‌آید. در وضعیت جدید، حاکمیت در تلاش برای مشروعیت‌زایی باید پی‌در پی خشونت

گروه‌های تندروی هوادار خود را تکذیب کند که خود به بی‌اعتمادی گسترده عمومی افزوده شده به‌طوری که حتی گناه‌های نکرده هم به‌پای حاکمیت مستقر نوشته می‌شود و بخش بزرگی از توان حکومت صرف رفع و رجوع حوادثی می‌شود که خلاف مشی رسمی، دست به خشونت زده‌اند و به‌طور معمول هم در نهایت پاسخی درخور نخواهد گرفت؛ زیرا اصلاح باورهای قالبی شکل‌گرفته در باره تندروها، و مواردی که به‌صورت روزافزون برآن افزوده می‌شود، آن هم در شرایط بحران که اذهان آماده پذیرش آن‌هاست، کاری تقریبا غیرممکن است. ولی حکومت‌ها در این بزنگاه‌ها با کنترل سیاست‌های اعمالی خشونت‌گرایانه از سوی نیروهای افراطی حتی به قیمت از دست دادن وفاداری آن‌ها، می‌توانند گارانتی قوی‌تری برای حفظ بقای خود به‌دست آورند، درست برخلاف حفظ آنان‌که می‌توان گفت با حفظ و یا تقویت چنین سیاست‌ها و نیروی‌های وابسته به آن در مناصب کلیدی، فروپاشی را ناگزیر می‌کند.

بیشتر بخوانید

۲۱۶۲۱۶

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد