۱۳۹۲/۱۰/۱۱
–
۲۴۷۱ بازدید
باسلام
ایا خداوند گناهی که در کودکی،یعنی قبل از سن تکلیف(مثلا گناه کبیره)صورت گرفته را
می بخشد؟ ان گناه ممکن است در زندگی اینده اش تاثیر بگذارد
الف ) راجع به اینکه آیا خدا می بخشد؟
هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می آمرزد». در برخى موارد مانند غیبت و تهمت ، طلب رضایت از غیبت شونده نیز در صورت امکان لازم است، ولى در مورد گناهانى همچون ارتباط با نامحرم، پشیمانى واقعی، تصمیم بر عدم تکرار و طلب مغفرت از خداوند براى توبه کافى است.
گناه قبل از سن تکلیف اگر از جنس حق الناس باشد در صورتی بخشیده می شود که حقوق مردم ادا شود واگر از جنس حق الله باشد امید به بخشش آن بیشتر است !
اقسام گناه و روش های توبه:
توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان، اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز می طلبد!
در تقسیم بندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود می توان به سه دسته تقسیم تقسیم کرد:
الف. ستم به خویشتن
یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می توان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت.
ب. حق الله
فطرت پاک و سالمی که خداوند درنهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی ومعنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی براثرتأثیرپذیری ازعوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته وراه تمرد وعصیان را درپیش می گیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته،باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود، واگردراحکام و فروع دین کوتاهی وتعلل شده،باید به تکمیل وجبران آنچه از دست رفته اقدام کرد.
ج: حق الناس
شرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه, یعنی تجاوز به حقوق دیگران را امام علی(علیه السلام) از آن به مظالم العباد (کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زین العابدین(علیه السلام) به «تضییع حقوق الاخوان» (مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415) یاد کرده اند.
در روایت آمده: پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست و از مؤمن سه چیز را: «مال-خون-سوءظن» (همان، ج67، ص71)
بر این اساس مردم و مؤمنان دارای سه نوع حق، احترام و مصونیتند؛ به موازات همین سه حق ممکن است سه نوع ظلم هم به آنان روا شود و بر همین پایه سه نوع توبه هم واجب می شود که این سه عبارتند از: 1. تجاوز به مال 2. لطمه به جان 3. ضربه به آبرو.
تاکید بر این مطلب ضروری است که هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا ; خداوند همه گناهان را می آمرزد
صد بار اگر توبه شکستی باز آ— این درگه ما درگه نامیدی نیست.
حتی اگر گناه، مربوط به حقوق مردم باشد،باز هم، با جلب رضایت از ایشان ،امکان بخشش خداوند؛وجود داردو نباید هیچگاه از رحمت خداوندی ناامید شد. گناه ناامیدی از خداوند، از نظر بزرگی ،از خود گناهی که ما انجام می دهیم بزرگتر است. در میان گناهان، گناهی بزرگتر از قتل نداریم. حتی در قتل عمد هم اگر انسان واقعا توبه کند و آنچه را که لازم است تدارک کند،قابل بخشش است.
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
ب ) راجع به اینکه آیا گناهان تاثیر در آینده دارد؟!
اثر گناه دو نوع است ، یکی اثر تکلیفی ودیگری اثر وضعی ،توبه نصوح باعث می شود که گناه وعقوبت آن برداشته شود وشخص تائب دراثر گناهی که کرده عذاب نبیند.ولی اثر وضعی آن ،باقی می ماند؛ هرعملی عکس العمل دارد وهر دمی بازدم ! اگر کسی گناهی مرتکب شد ؛ نتیجه عمل، قهری ویقینی است ،نمی شود که شخصی لیوان پرآب را کج کند و آب نریزد! ولو اینکه بی دلیل ویا الکی ویا غیر ارادی باشد ! آتش می سوزاند ، سیل ویران می کند ، باران سیراب می کند ، آفتاب می خشکاند ….وهمه اینها به دلیل تاثیر سبب در مسبب وعلت درمعلول است ، این تاثیرات به دلیل ذاتی بودن نتیجه است؛ ارادی ویا عمدی(ویاالکی )بودن ویا نبودن دخالتی ندارد ! حتی اگر کسی ازارتکاب گناهی که کرده ناراحت شود، تاثیر گناه باز هم قهری است ، بله ممکن است دراثر پشیمانی از ارتکاب آن وتوبه کردن، عقوبت اخروی ویا (حتی) دنیایی آن انشاالله برداشته شود !
ولی اثر وضعی گناه سرجایش باقی است ! مثلا سنگ بزرگی که به شیشه اتاق اصابت می کند، هر چند پرتاب کننده بلافاصله بعد از پرتاب، پشیمان شود ویا ناراحت شود واز صاحبخانه عذر خواهی هم بکند ولی باز هم شیشه می شکند ، حتی اگر صاحبخانه ببخشد واز او غرامت هم نگیرد! ولی اثر وضعی این شکسته شدن ،مانند ورود سرما به داخل اتاق قهری است !
اصولا مجازات بر سه گونه است:
1. مجازات قراردادی (تنبیه و عبرت)
2. مجازاتی که با گناه رابطه تکوینی و طبیعی دارد (مکافات دنیوی)
3. مجازاتی که تجسم خود جرم است و چیزی جدا از آن نیست (عذاب اخروی)
نوع اول:مجازات همان کیفرها و مقررات جزایی است که در جوامع بشری به وسیله تقنین الهی یا غیرالهی وضع گردیده است. فایده این گونه مجازات ها دو چیز است: یکی جلوگیری از تکرار جرم وبه وسیله خود مجرم یا دیگران از طریق رعبی که کیفر دادن ایجاد می کند و به همین جهت می توان این نوع مجازات را تنبیه نامید. فایده دیگر تشفی و تسلی خاطر ستمدیده است و این در مواردی است که از نوع جنایت و تجاوز به دیگران باشد.
نوع دوم: کیفرهایی است که رابطه علی و معلولی با جرم دارند، یعنی کیفر معلول جرم و نتیجه طبیعی آن است. این کیفرها را «مکافات عمل» یا «اثر وضعی گناه» می نامند. بسیاری از گناهان اثرات وضعی ناگواری در همین جهان برای گناهکار در پی دارد. مثلا شراب خواری علاوه بر زیان های اجتماعی، صدمات زیادی بر روان و جسم شراب خوار وارد می سازد. شرابخواری موجب اختلال اعصاب و تصلب شرائین و ناراحتی های کبدی می گردد. منظور از اثر وضعی همان اثر ذاتی است که با جرم و گناه پیوند ناگسستنی دارد و از ان جدا نمی گردد. مثلا اثر وضعی و ذاتی نوشیدن سم خطرناک، مردن است و مردن معلول این علت است و در نظام علت و معلول جهان هر چیزی موقعیت خاصی دارد و ممکن نیست علت واقعی، معلول واقعی را به دنبال خود نیاورد. هر چند دنیا محل کشت و آخرت فصل درو است ولی گاهی برخی از اعمال در همین دنیا، نتایج خود را نشان می دهد. این دریافت ثمره عمل و درو کردن کشته نوعی جزای الهی است ولی جزای کامل نیست چون محاسبه دقیق و مجازات کامل در آخرت انجام می گیرد. دنیا خانه عمل است و احیانا جزا هم در آن داده می شود ولی آخرت صددرصد خانه جزا و حساب است، در آنجا مجالی برای عمل نیست.
کارهایی که مربوط به مخلوق خدا است، خواه نیکی و احسان باشد یا بدی و آزار به مردم، غالبا در همین دنیا پاداش و کیفری دارد بی آن که چیزی از جزای اخروی آنها کم گردد. مثلا بدی کردن با پدر و مادر، در همین جهان کیفر دارد به ویژه اگر این بدی کشتن آنها باشد. حتی اگر پدر و مادر انسان کافر یا فاسق هم باشند باز هم بدی نسبت به آنها بدون عکس العمل نمی ماند. منتصر عباسی پدرش متوکل را که از پلیدترین خلفای عباسی بود کشت ولی پس از مدت کوتاهی خود نیز کشته شد. با این که متوکل در مجالس انس و عیش خود علی(علیه السلام) را مسخره می کرد و دلقک های او تقلید علی(ع) را کرده و مسخرگی می کردند و در اشعار خویش به او اهانت می کردند. زمانی که منتصر شنید پدرش حضرت فاطمه( علیها السلام) را دشنام می دهد از بزرگی پرسید مجازاتش چیست؟ او گفت: قتلش واجب است ولی بدان هر کس پدرش را بکشد عمرش کوتاه خواهد شد. منتصر گفت: من باکی ندارم در راه اطاعت خداوند عمرم کوتاه گردد. پدرش را کشت و پس از وی، هفت ماه بیشتر زنده نماند (سفینه البحار، مرحوم شیخ عباس قمی، ماده «وکل»)
نوع سوم از مجازات: مجازات های جهان دیگر است که رابطه تکوینی قوی تر با گناهان دارند. رابطه عمل و جزا در آخرت نه مانند نوع اول قراردادی است و نه مانند نوع دوم از نوع رابطه علت و معلول است بلکه از آن هم یک درجه بالاتر است. در اینجا رابطه عینیت و اتحاد حکمفرماست. یعنی آن چه در آخرت به عنوان پاداش یا کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده می شود تجسم عمل خود آنها است. یعنی آن چه به آدمی در آن جهان می رسد، چه نعمت های بهشتی و چه عذاب دوزخی، همان چیزهایی است که آدمی خودش آماده و مهیا ساخته است. مجازات آخرت، تجسم یافتن عمل است. نعمت و عذاب آن جا همین اعمال نیک و بد است که وقتی پرده کنار رود تجسم و مثل پیدا می کند. تلاوت قرآن صورتی زیبا می شود و در کنار انسان قرار می گیرد. غیبت و رنجاندن مردم به صورت خورش سگان جهنم در می آید.
راه احتمالی جبران اثر وضعی گناه!
اگر کسی به طور مثال شراب بخورد، جلوی مستی حاصل از آن را نمی توان گرفت واثر وضعی خود را دارد، ولی تاریکی حاصل از گناه شراب خواری را شاید بتوان جبران کرد! راه رفع چنین کدورت هایی انجام کارهایی است که باعث نورانیت و صفای باطن می شود. به طور کلی راه جبران تاریکی، نور است. منظور از اثر وضعی گناهان همین تاریکی است که در روح انسان پیدا می شود، بنابراین ممکن است که برای رفع آن بتوان با تلاوت قرآن و نماز و روزه مستحبی و خدمت به خلق و زیارت و عبادت و هر عاملی که باعث ایجاد نورانیت معنوی و صفای باطن می شود، تاریکی و ظلمت گناه را از نفس خویش بزداید. قرآن کریم می فرماید: ان الحسنات یذهبن السیئات. خوبی ها بدی را را پاک می کند. در صورتی که کسی موفق به توبه شود و تاریکی آن را با روشی که گفته شد، پاک نماید و نفس خود را نورانی کند، در آخرت نیز،انشاالله مشکلی نخواهد داشت وانشاالله با چهره ای نورانی در قیامت محشور خواهد شد!
رجوع کنید به:
1. عدل الهی، شهید مطهری،
2. داستان های شگفت، شهید دستغیب شیرازی.
4 مشخصات(1/100244163) ویرایش ارسال به مدیر