۱۳۹۳/۰۹/۱۰
–
۷۸ بازدید
یکی از نتایج بحران مالی نظام سرمایهداری که دوره سوم خود را از سال ۲۰۰۸ آغاز کرد، این است که شهروندان غربی از آمریکا تا اروپا به خیابانها ریختند و علیه سیاستهای اقتصادی دولتمردان خود دست به اعتراض و تظاهرات زدند. مسئله مهم در این میان این است که نیروهای پلیس و امنیت کشورهای غربی با شدیدترین حالت به سرکوب مخالفان پرداختند.
مقامات آمریکا با استفاده از انواع سلاحها توانستهاند بهطور موقت این جنبش اعتراضی را سرکوب کنند، اما در آینده باید منتظر سر باز کردن این زخم باشند به این علت که آمریکا طی سالهای گذشته نشان داده است که دچار بحران اخلاق در حوزههای مختلف اجتماعی و فرهنگی شده است. حال اگر این بحرانها با مشکلات اقتصادی و سیاسی همراه باشد، بیش از گذشته نمایان خواهد شد.
در حال حاضر به راحتی میتوان به سه سطح از بحران اخلاق در آمریکا توجه کرد. ابتدا بحران سیاسی ایجاد شده که در نوع رویارویی دولتمردان (نیروهای امنیتی و نظامی) با شهروندان بهویژه سیاهپوستان در مواقعی که تظاهرات میکنند، که نمونهاش را در سرکوب وحشیانه تظاهرات مردم فرگوسن شاهدیم، قابل بررسی است. بحران اخلاقی دوم که بیشتر به سطوح اجتماعی و فرهنگی مربوط است، کشتارها و قتلهای شهروندان (در بین خود) است و بحران سوم اخلاقی که وارد منازل شهروندان شده است، به بحران خانوادگی فرزندکشی یا کشتن والدین و دیگر اقوام مربوط است.
مردادماه سال جاری در ایالت میسوری و در شهر فرگوسن، پلیس با شلیک گلوله جوان 18 سالهای را که دستهایش را به علامت تسلیم بالا برده بود، از پای درآورد. این موضوع زمانی به بحران تبدیل شد که سیاهپوستان آمریکایی مخصوصاً در حوزه ایالت میسوری در اعتراض به کشته شدن یک جوان سیاهپوست دست به اعتراض زدند، اما نوع برخورد پلیس شهر برای کنترل و سرکوب سبب شد تا سیاهپوست دیگری نیز جان خود را از دست بدهد و همزمان تعداد دیگری دستگیر و بازداشت شوند.
مجموعه فعل و انفعالات ایجاد شده، شرایطی را فراهم کرده است که تیم امنیتی ایالت میسوری در منطقه فرگوسن «حالت فوقالعاده» اعلام کرده و مردم را در سختترین شرایط قرار داده تا نسبت به قتل یک جوان سیاهپوست، حق اعتراض نداشته باشند.
پرده دوم بحران اخلاقی آمریکا که هر روز در حال افزایش است، به کشتارهای فردی و جمعی شهروندان علیه یکدیگر باز میگردد. این موضوع را تنها با پیگیری سطحی اخبار آمریکا میتوان دید که بهطور مکرر در حال انجام است و بر اساس اخباری که از کنار سانسورهای ایالتی خارج میشود، دانشآموزان، دانشجویان، شهروندان عادی و… هر چند وقت یکبار به استفاده از سلاحهای مدرن به قتلهای دسته جمعی میپردازند. قتل عام ویرجینیاتک در دانشکده پلیتکنیک ایالت ویرجینیا در سال 2007 با 32 کشته، حادثه خونین در ایالت کلورادو (دبیرستان کلمباین)، کشتار در مدرسهای در شهرک محل زندگی سرخپوستان، قتل عام در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، کشتار در مدرسه ابتدایی کلیولند، کشتار در دانشگاه ایلینویز شمالی، جنایت در مدرسه معادن نیکل در ایالت پنسیلوانیا و… که همواره در حال تکرار است، نمونههایی از عمق این بحران است. این کشتارها و قتلعامها که برآمده از بحران اجتماعی و فرهنگی در حوزه آموزشی است، جدای از قتلهایی است که به شکل روزانه و بهطور فردی در آمریکا انجام میشود. چنین حوادث و پدیدههایی کمتر در دیگر نقاط جهان رخ میدهد که نشاندهنده عمق مشکلاتی است که اخلاق را در این کشور زیر سؤال برده است.
در پرده سوم میتوان به کشتارهای خانوادگی، بهخصوص فرزندکشی اشاره کرد. پدیدهای که هر روز در حال افزایش است. برای نمونه یک مادر در ایالت نیوجرسی با هدف قراردادن سه فرزندش، دو فرزند 8 و 15 را با فجیعترین شکل ممکن به قتل رساند و نفر سوم نیز که 11 سال سن داشت با خوششانسی جان سالم بهدر برد. طی سالهای اخیر قتلهای خانوادگی در سراسر آمریکا بهشدت افزایش پیدا کرده است.
مجموع بحرانهای اجتماعی سبب شده تا آمریکا در مقاطعی ولو کوتاهمدت با تظاهرات و اعتراضاتی روبهرو شود که البته هر روز در حال افزایش است و مقامات آمریکایی چارهای ندارند جز اینکه مدیریت و سرکوب آن را به نیروهای امنیتی بسپارند. در حالی که خود نسبت به کوچکترین اعتراضات در دیگر کشورهای دنیا بهخصوص طیف ضدهژمون دست به اعتراض زده و از ابزار حقوق بشر علیه آنها استفاده میکنند.
رضا اشرفی / بصیرت، دوشنبه 10 آذر 1393