توجه

  1. توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آيا اصحاب كهف از طبقه مرفه جامعه بودند؟

آيا اصحاب كهف از طبقه مرفه جامعه بودند؟

سوره كهف، آيه 16: («وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ‏ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ‏ و يهيئ‏ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقاً»): و هنگامى كه از آنها و آنچه را جز خدا مى ‏پرستند كناره ‏گيرى كرديد به غار پناهنده شويد، كه پروردگارتان (سايه) رحمتش را بر شما مى ‏گستراند، و راه آسايش و نجات به رويتان مى ‏گشايد.

 قرآن در آيات مربوط به اصحاب كهف، اشاره مستقيمي به طبقه اقتصادي ايشان ننموده است. اما اين موضوع در روايات مورد بحث قرار گرفته، گر چه از حيث دلالت اندكي دچار اختلاف اند. در برخي از روايات آمده كه ايشان شاهزاده بوده ‏اند، در بعضى آمده كه از اولاد اشراف بوده‏ اند، برخي روايات ايشان را از فرزندان علماء دانسته و در بعضى ديگر آمده كه خودشان شش نفر بوده و هفتمى ايشان چوپانى بوده كه گوسفند مى ‏چرانده كه سگش هم با او آمده. اما طبق حديث وهب بن منبه – كه در الدر المنثور و كامل ابن اثير‏ نقل شده – اصحاب كهف در بعضى از حمام هاى شهر كار مى‏ كرده ‏اند. و در نهايت دسته اي ديگر از روايات معتقدند كه ايشان از وزراء پادشاه آن عصر بوده‏ اند كه همواره در امور و مهمات مورد مشورت او قرار مى ‏گرفته ‏اند.
علامه طباطبايي در تفسير الميزان پس از نقل مضمون روايات فوق، اين قول را بر مي گزيند كه شش نفر از هفت نفر اصحاب كهف از اشراف و نزديكان دربار بوده اند. محققين تفسير نمونه نيز معتقدند بر اساس شواهد تاريخي اصحاب كهف از وزيران و صاحب‏ منصبان بزرگ شاه بوده اند كه بر ضد او و آئينش قيام كردند.

حال سوال اين است كه قرآن چگونه اين پديده را توضيح مي دهد؟ چگونه افرادي با اين موقعيت ويژه خود را مجاب مي كنند به مبارزه با ظلم برخيزند، موقعيت اقتصادي خود را از دست داده  و به جايي هجرت كنند كه با زندگي گذشته ايشان سازگار نيست.؟! “كهف” كلمه پر مفهومى است كه همان بازگشت به ابتدايى‏ ترين نوع زندگى بشر را به خاطر مى ‏آورد، محيطى كه در آن نور و روشنايى نيست، و شب هاى تاريك و سردش يادآور دردهاى جانكاه انسان هاى محروم است، نه از زرق و برق دنياى مادى در آن خبرى است، نه از بستر نرم و زندگى مرفه! 

براي يافتن پاسخ ذكر اين نكته لازم است كه آيات قرآن با محوريت نوع انسان و بر خاستگاه فطري او استواراست. از اين رو مخاطب اسلام «النّاس – عموم مردم» است. از نظر قرآن آن جهاد مستمر پيشبرنده‏ اى كه از فجر تاريخ وجود داشته و دارد، ماهيت معنوى و انسانى دارد نه مادى و طبقاتى.

اما اسلام به حكم اينكه مذهب است و به حكم اينكه دين خاتم است، بيش از هر مذهب آسمانى ديگر براى برپا داشتن عدالت اجتماعى آمده است و قهراً هدفش نجات محرومان و مستضعفان و نبرد و ستيز با ستم‏ پيشگان است؛ در عين حال مخاطب اسلام تنها محرومان و مستضعفان نيستند، همچنان كه حاميان خود را تنها از اين طبقه جلب نكرده است همانطور كه در قيام ابراهيم، موسي، رسول اكرم و امام حسين مشهود است. 

سربازگيرى از طبقه‏ اى عليه خود آن طبقه، بلكه قيام يك فرد عليه تبه كارى شخص خودش، كارى است كه اسلام فراوان در طول تاريخ كرده و مى‏ كند. اسلام به حكم آنكه دين است و در درونى ‏ترين لايه‏ هاى وجود انسان نفوذ مى‏ كند، و از طرف ديگر بر فطرت انسانى انسان تكيه دارد، قادر است فرد را عليه تبه كارى خودش برآشوبد و بشوراند و «انقلاب خود عليه خود» به وجود آورد كه نامش «توبه» است.

 اسلام تئورى پيروزى انسانيت بر حيوانيت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعيض، فضيلت بر رذيلت، تقوا بر بى ‏بندوبارى و توحيد بر شرك است. پيروزى مستضعفان بر جباران و مستكبران يكى از مظاهر و مصاديق اين پيروزي هاست.

 

منابع:

تفسير نمونه، ج‏12، ص: 366.

مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏2، ص: 62.

ترجمه تفسير الميزان، ج‏13، ص: 392.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد