خانه » همه » مذهبی » آيا با اين همه اوصافي که در مورد آخر الزمان گفته شده است باز هم بايد ادعا کنيم آقا تشريف بياورند؟ چون ما به همراهي خودمان با حضرت مطمئن نيستيم؟

آيا با اين همه اوصافي که در مورد آخر الزمان گفته شده است باز هم بايد ادعا کنيم آقا تشريف بياورند؟ چون ما به همراهي خودمان با حضرت مطمئن نيستيم؟

در پاسخ به سوال مورد نظر لازم است به چند نکته اساسي اشاره نمائيم:
الف. اگر بخواهيم منشأ و سرچشمه دعا کردن را در يک کلمه خلاصه کنيم بايد بگوييم عبارت است از «نياز». اين نياز است که آدمي را به سوي دعا مي کشاند و او را به طرف درخواست از موجودي برتر و عالي تر سوق مي دهد. اين نياز است که موجب مي شود انسان، دست نياز به سوي بي نيازي که قادر به برآورده کردن تمام نيازها است، بلند کند و از او تقاضاي برآورده شدن نياز خود و يا جامعه و ديگران را بنمايد.
در واقع نيازهاي انسان چه در بعد فردي و شخصي و چه در ابعاد اجتماعي و نوعي، موجب مي شود که آدمي براي برآورده کردن آنها به هر کار ممکني روي بياورد و يکي از اين کارها و بلکه مهم ترين و موثرترين آنها عبارت است از تقاضا و درخواست از کسي که بتواند، آن نيازها را برآورده سازد و معلوم است که در اين رابطه، انسان همواره به بالاترين و مقتدرترين موجودي که مي شناسد و به او ايمان دارد، روي مي آورد.
بنابراين دامنه درخواست و استمداد که همان دعا است بستگي به نياز و گستره آن دارد، به اين معنا که تا نياز و فقر انسان و جوامع انساني وجود دارد، دعا و استمداد در تمام زواياي آن بايد ادامه داشته باشد.
ب. آنچه از روايات به دست مي آيد نشان مي دهد که اجابت در دعا، غير از تحقق آن است و هيچ دعائي بي اثر نخواهد ماند، حتي آن دسته از دعاها و خواسته هاي فرد، که مطابق مصلحت او نبوده و يا صلاح در تسريع اجابت آن نبوده است، زمينه ساز کسب برخي استعدادهاي نيک يا حداقل باعث زدودن و پاک شدن گناهاني مي شود چنانچه از پيامبر گرامي اسلام نقل شده که فرمود: «ما من عبد دعا الله سبحانه دعوةً ليس فيها قطيعة رحم، و لا اثمٍ الّا اعطاه الله بها احد خصالٍ ثلاث: امّا ان يعجّل دعوته، و اما ان يدخّر له، و اما ان يدفع عنه من السوء مثلها»[1] هيچ بنده اي نيست که خدا را بخواند در حالي که در دعوتش قطع رحم و گناه نباشد. مگر اينکه خدا به خاطر دعايش به او يکي از امور سه گانه را عطا فرمايد: يا تعجيل در اجابت دعايش نمايد، يا آنچه را در دعا خواسته براي او ذخيره نمايد (در صورتي که مصلحت در تعجيل استجابت آن نباشد) و يا اينکه در برابر آنچه از خدا خواسته است بدي و مکروه را از او دفع نمايد. (در صورتي که صلاح در استجابت آن نباشد) بنابراين انسان در هيچ شرايطي نبايد از دعا آن هم در امور مهمه مثل دعا براي ظهور امام زمان عليه السلام که منشأ خير و برکات فراواني است، برداشته و يأس و نااميدي بر او چيره گردد. زيرا همان طوري که اشاره شد اولاً ما در هر حال به دعا نياز داريم خصوصاً دعا براي امور مهمه مثل ظهور و سلامت امام زمان ـ عليه السلام ـ که وجود ما و تمام برکات و نعمت هايي که از آن برخورداريم بستگي به وجود مقدس آن بزرگوار داشته و در سايه آن وجود نازنين از آن برخورداريم. و ثانياً اثر دعا تنها در تحقق آنچه مي خواهيم خلاصه نمي شود بلکه دعا و خصوصاً دعا براي امام زمان عليه السلام آثار و فوايد فراواني غير از تحقق ظهور آن بزرگوار، براي ما و جامعه ما دارد که در نکته اخير به آن اجمالا اشاره مي کنيم.
ج. از توضيح و دقت دو نکته پيشين روشن شد که دعا براي امام زمان عليه السلام در هر شرايط و زماني مطلوب بوده و آثاري فراوان براي ما دارد و اثر دعا تنها تحقق ظهور آن بزرگوار نمي باشد اگر چه ظهور و ديدار آن حضرت منتهي آرزوي صالحان است، اينک اجمالا به فوائد و آثار دعا براي آن بزرگوار که حضرت آيت الله ميرزا محمد تقي اصفهاني ره در کتاب شريف «المکيال المکارم في الفوائد الدعا للقائم (عج)» با استفاده از روايات، نقل کرده است. اشاره مي کنيم: 1. دعاي براي آن حضرت باعث طول عمر مي شود؛ چنانچه در خصوص دعايي که بعد از هر نماز واجب بايد خواند، از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است.[2] 2. دعاي براي آن حضرت، نوعي اداي حق ايشان است. از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده است که فرمود اداي حق مؤمن بهترين اعمال است.[3] پس چون آن جناب، امام و پيشواي همه مؤمنين است، اداي حق حضرتش اهم اعمال و افضل آنها است. 3. دعا در حق آن حضرت، سبب رسيدن به شفاعت رسول اکرم صلي الله عليه و آله است، چنان که از خود آن حضرت نقل شده است، و از بعضي احاديث استفاده مي شود که موجب فايز شدن به شفاعت حضرت صاحب الامر عليه السلام است.[4] 4. خدا دعا کننده به آن حضرت را ياري مي کند، زيرا دعاي به آن بزرگوار نوعي ياري اوست و ياري وي ياري خدا است، و حق تعالي فرمود: خدا البته ياري مي فرمايد، هر کس را که او را ياري کند.[5]5. دعا براي آن بزرگوار باعث سرور و خوشحالي آن حضرت مي شود. امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ عبادتي نزد خدا بهتر از خوشحال کردن مؤمن نيست.»[6] اگر ما براي آن حضرت دعا کنيم، باعث مي شود که ايشان نيز براي ما دعا کنند. امام رضا عليه السلام فرمودند: ما را بر شما حقي است که چون آن را ادا نمائيد، بر ما حق پيدا مي کنيد، و ما هم ثواب آن را به شما ادا مي نمائيم.[7] 7. ثواب دعاي شما، عائد همه مومنين و مؤمنات مي شود. چون خير ظهور آن حضرت به همه مي رسد و دعاي براي آن حضرت دليل بر اظهار محبت و دوستي به آن جناب است. ايشان از ذريه و سلاله پاک پيغمبر اکرم مي باشد، و محبت به ذريه آن حضرت، دستور خدا و مزد رسالت پيامبر است.[8] 8. دعا براي ظهور آن حضرت، طلب خير وخيرخواهي براي جامعه مسلمانان است، پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: هر کس اين … صفت را داشته باشد، من بهشت را براي او ضمانت مي کنم.[9] 9. دعا براي آن حضرت (و فرج در امرش) باعث سالم عبور کردن از پل صراط مي گردد.[10] 10. دعا در زمان غيب حضرت باعث رفع بلا از شخص (دعاکننده) مي شود. از امام عصر عليه السلام نقل شده که فرمود: پس براي ما بسيار دعا کنيد، زيرا فرج و گشايش امور شما در آن است.[11] 11. (دعا براي آن بزرگوار) ثواب جهاد در رکاب پيغمبر صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام را دارد.[12] 12. (دعاي براي آن بزرگوار) باعث نجات از هلاکت در زمان غيبت مي شود.[13]پس با توجه به مطالب گذشته انسان در هيچ شرايطي نبايد دست از دعا بردارد خصوصا در اين زمان که گرفتاري و اضطرار شدت يافته و مسلمانان گرفتار انبوه مشکلات و توطئه هاي دشمنان مي باشند و بعضي از علائم عمومي آخر الزمان، همانگونه که در سوال مطرح شده به چشم مي خورد، بر انسان منتظر لازم است که با دعا و تضرع در پيشگاه خداوند متعال، آمادگي روحي و معنوي را در خود تقويت نموده تا استعداد حضور در محضر منور حضرت ولي عصر و امام زمان عليه السلام پيدا نمايد. پس:
دست از طلب ندارم تا کام دل برآيد             يا تن رسد به جانان يا جان ز تن درآيد.
 
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ کليد سعادت، رحمت الله عرب نوکندي.
2ـ مکيال المکارم، محمد تقي اصفهاني.
3ـ سيماي آفتاب، حبيب الله طاهري.
4ـ دعاشناسي موضوعي، علي رضا فراهاني منش.

پي نوشت ها:
[1]. حکيم سيد ابوالحسن جلوه، رسالة في بيان استجابه الدعاء، به نقل از عده الداعي، ص 30؛ مکارم الاخلاق، ص 284.
[2]. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 284.
[3]. اصول کافي، ج 2، ص 17.
[4]. صدوق، الخصال، ج 1، ص 196.
[5]. حج / 40.
[6]. اصول کافي، ج 2، ص 188.
[7]. تحف العقول، ص 446.
[8]. شوري / 23.
[9]. الخصال، ج 1، ص 141.
[10]. المکيال المکارم، ج 1، ص441.
[11]. صدوق، اکمال الدين، ج 2، ص 384.
[12]. طبرسي، احتجاج، ج 2، ص 284.
[13]. طبرسي، تفسير مجمع البيان، ج 9، ص 238.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد