پاسخ دقيق به اين پرسش نيازمند، شناسايي فتيش، توتم، بتپرستي و يكتاپرستي و انگيزهها است.
فتيش
فتيش «Fetish» واژهاي است پرتغالي به معناي جادو، ايمان به فتيش يعني احترام به يك شي مادي كه نيرويي جادويي در آن نهفته است، در اقوام ابتدايي يافت ميشود. اين شيء معمولا از سنگها و مواد معدني است كه به عقيده آن اقوام، همراه داشتن آن خوشبختي ميآورد.[1]
توتم
«توتم» كلمهاي از زبان بوميان آمريكا و معناي آن نشانه يا علامتي است. اين علامت را بوميان آمريكا براي نماياندن حيوان يا نباتي كه خيال ميكردند روح حامي قبيله در آن سكونت دارد به كار ميبردند. توتم معمولاً يك جانور قابل خوردن، بيآزار و يا خطرناك و هولانگيز و به ندرت نيز يك گياه و يا يكي از قواي طبيعت، مانند باران و آب است كه داراي رابطه خاصي با تمام عشيره ميباشد.
وجه مشترك توتميزم و فتيشيزم، اعتقاد به وجود نيروي خارق العاده يا روحي قوي در اشياء و حيوانات مورد پرستش و احترام است.[2]چنين اعتقادي در دورههاي بعدي با اندكي تفاوت در قالب بت پرستي رخ نمود.
نگاه ظاهري به فتيش پرستي و بت پرستي و برخي رفتارهاي مسلمانان، شبهه همانندانگاري را در ذهن ايجاد ميكند. تفكيك دقيق بت پرستي و يكتاپرستي كه گاهي به ظاهر در برخي اعمال مانند هم ميباشند، نقش مهمي در موضعگيريها خواهد داشت.
مرز ميان توحيد و بتپرستي (شرك)
در كالبد شكافي پرستش و اعتقاد موحدان و بتپرستان، به دو ويژگي بر ميخوريم: يكي ظاهري و بروني است و ديگري باطني و دروني. اين دو ويژگي ملاك تحقق پرستش واقعي و معيار شناسايي پرستش كنندگان به شمار ميروند.
ويژگي نخست، كه در تمام مصاديق پرستش و احترام، به روشني لمس ميكنيم، همان «خضوع و فروتني» يا «تذلل و خاكساري» و يا «تكريم و بزرگداشت» است كه به وسيله زبان يا ديگر اعضا ابراز ميشود. در اين ويژگي، موحدان، بتپرستان، توتميسمها و فتيشيسمها مشتركند.
ويژگي دوّم، همان انگيزه دروني است كه پرستشگر را به خضوع و خاكساري و تكريم وادار ميكند. آگاهي دقيق از واقعيت انگيزه و راه شناسايي آن، در گروه تحليل انگيزه موحدان و مشركان است. چنانچه انگيزه هر دو در قالب خاصي ريخته شود، در جداسازي تكريم و «عبادت» از «تكريم نما و عبادتنما» موفق خواهيم شد.
انگيزه دروني موحدان كه اكثريت موحدان را به پرستش خداي يگانه وادار ميسازد ناشي از احساس وجود دو خصوصيت در معبود است. الف. احساس اين كه خدا آفريدگار جهان و انسان است و سرچشمه هستي به شمار ميرود.
ب. احساس اين كه او، افزون بر آفريدگار جهان، «رب» و «مدبر» و «كارگردان» عالم هستي است و چنين نيست كه خدا جهان را آفريده و تدبير آن را به ديگري واگذار كرده باشد. قرآن كريم، در آيات متعددي بر اين حقيقت گواهي ميدهد.[3]انگيزه مشركان از پرستش و بزرگداشت اشياء و بتها
مشركان انگيزههايي به مراتب متفاوت از انگيزههاي موحدان در پرستش و تكريم معبودهاي خويش دارند. گروهي از مشركان مانند فتيشيزمها، بدون اعتقاد به خدا، مؤثر حقيقي و واقعي را فتيش خود ميدانستند. عدهاي از مشركان خداوند را متجلي در مظاهري مانند برهما، و شينو و سيفا ميدانند. عدهاي نيز اعتقاد به خالقيت خداوند و ربوبيّت و مدبريت خداوند را در جهان انكار ميكردند و آن را از آن معبودهاي خويش ميدانستند.[4] براي مثال برخي انگيزههاي بتپرستان در پرستش و تكريم بتها عبارت است از:
1. عزّت اجتماع و پيروزي در جنگ را از بتان ميدانستند: «و اتخذوا من دون الله آلهه لعلّهم ينصرون»؛[5]2. مشركان، بتان را داراي مقام شفاعت ميدانستند و آنها را مقرب خداوند ميدانستند.
3. مشركان، بتان را مصادر افعال خداوند، مانند بارش باران، هدايت، روزي دادن، شفا بخشيدن، و… ميدانند.
4. مشركان، بتان را همتايان خدا ميپندارند: «برخي مردم، براي خدا همتاياني بر ميگزينند و آنها را مانند خدا دوست دارند».[6]حاصل آن كه مشركان (بتپرستان، فتيشيزمها و…) معتقد به معبودها و خدايان كوچكي بودند كه بخشي از افعال خداوند به آنان تفويض شده بود و آنها در عين مخلوق بودن، كارهاي مهمي برعهده داشتند، در حقيقت، «ربوبيت» الهي را تصرف كرده و مالك افعال او شده بودند و به همين انگيزه در برابر آنها، خضوع ميكردند.
از نكات يادشده، تا حدود زيادي، پاسخ پرسش روشن شد؛ امّا نكات چندي براي رفع كلي شبهه باقي مانده است.
تكريم و احترام مسلمانان را دربارة اشياء و انسان، جداگانه بررسي ميكنيم، هر چند نتيجه هر دو يكي ميباشد.
شياء
براي ما مسلمانان، به ويژه شيعيان، برخي اشياء مانند تربت امام حسين ـ عليه السّلام ـ، مساجد و… ارزش خاصي دارند. اين ارزش با قداستي كه فتيشيزمها و توتميزمها براي اشياء قايل بودند، بسيار متفاوت است آنان، آن چنان كه گذشت در درون اشياء و حيوانات نيرو و تاثير و روح خارق العادهاي مستقل از خداوند را نهفته ميدانستند، امّا ما مسلمانان برآنيم، كه عقيق و ديگر سنگها، تربت امام حسين و… هيچ تاثيري مستقلي ندارند و در مقابل اين اشياء كرنش نميكنيم.
توضيح بيشتر آن كه: موجودات (جاندار و غيرجاندار) يكسان نيستند، ميان افراد انسان و حيوانات و نباتات تفاوتها و برتريهايي هست. به همين ترتيب امتيازهايي ميان زمينها وجود دارد. البته اين برتري يك امر طبيعي و ذاتي و مستقل نيست، بلكه روي مناسبات و جرياناتي است كه اين گونه خواص در آنها ايجاد شده است .
سرزمين كربلا، بسان اين زمينهاي مقدس است، ولي اين تقدس ذاتي نيست. تقدس آن به خاطر ريخته شدن خون بهترين شهداي راه حق و هدايت است. در اين سرزمين پاك فداكاريهاي بيمانندي از بهترين فرزندان رسول خدا رخ داده است.
اگر ما موقع سجده براي خداوند بزرگ، پيشاني بر تربت امام حسين ميگذاريم، روي فضيلت و شرافتي است كه از خون امام حسين و خون شهداي راه حق كه براي برپاداشتن نماز و تحكيم اصول توحيد و حق و عدالت كشته شدهاند، كسب كرده است.
بنابراين، با توجه به دستور خداوند كه با واسطه پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ به ما رسيده براي چنين مكانهايي و اشيايي ارزش عرضي قايليم و آنها را پاس ميداريم. چنانچه اگر به جاي عقيق سنگ ديگري سفارش ميشد، يا به جاي تربت امام حسين، تربت ديگري توصيه ميشد، ما آن را مقدس ميشمرديم.
حاصل آن كه اين اشياء براي ما ارزش و احترام ذاتي ندارند. ارزش و احترام از آن «سخن» كسي است كه اين دستورها را داده است.
انسانها
در نزد ما مسلمانان برخي انسانها (اولياي خدا) و امور معنوي مانند دعا، صدقه و… ارزش ويژهاي دارند و ما از دعا، صدقه، اولياي خداوند، استمداد ميطلبيم و براي حل مشكلات وگرفتاريها از آنها كمك ميجوييم. اين رفتار در ظاهر مانند رفتار توتميزمها است كه روح نهفته در توتم را رفع كننده مشكلات خود ميدانستند. براساس آموزههاي اعتقادي ما مسلمانان، هر پديدهاي در جهان مشاهده ميكنيم، در عين حال كه نتيجه يك پديده مادي است و فعل آن شمرده ميشود، فعل خدا نيز ميباشد. و اين دو امر كوچكترين تنافي با يكديگر ندارند. زيرا خداوند فاعل مستقل و خويش كار و خود بنياد است. در حالي كه پديدههاي موثر جهان همگي در ذات خود «غيرمستقل» و از حيث وجود و تأثير وابسته به غير يعني «خدايند».
خداوند هم چنان كه براي رساندن نعمت و تأثير در معلولهاي مادي از واسطهها و اسباب استفاده ميكند در رساندن فيض در امور معنوي نيز، گاه مستقيم و گاه با ايجاد اسبابي، مانند فطرت، آفرينش، پيامبران، دعا، صدقه و… انسان را براي دريافت فيض و هدايت فرا ميخواند. «يا ايها الذين آمنوا اتقوالله و ابتغوا اليه الوسيله و جاهدوا في سبيله لعلّكم تفلحون».[7]چيزي كه هست مؤثر بودن و وسيله بودن اشياء درامور معنوي را بايد خود شرع معين كند، زيرا عقل بشر در اين مورد نارساتر از آن است كه وسيلههاي تقرب، مغفرت و آثار معنوي ديگر را كشف كند.
حاصل آن كه در وجود آثار خاص ،در اولياي خدا، دعاها، صدقهها و امور معنوي ديگر شكي نيست، منتها چند نكته شايان توجه است:
1. هرچند به ظاهر ميان برخي رفتارها و كارهاي موحدان و مشركان در ظاهر تفاوتي نيست؛ امّا تفاوتهاي عميقي در انگيزهها وجود دارد.
2. مسلمانان اين امور را جز وسيلهاي بيش نميدانند، در حالي كه بتپرستان، بتها را مؤثر «مستقل» ميپندارند.
3. ارزش و احترام اين امور براي مسلمانان، به خاطر حكم شارع حكيم است، چنانچه او امور ديگري را معين ميكرد، آنها براي ما ارزشمند ميشدند.
4. بتپرستان، گاه تا حد پرستش بت به جاي معبود واقعي، پيش ميروند؛ در حالي كه آموزههاي اسلامي به شدت پرستش براي غيرخدا را نكوهش ميكنند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. معارف قرآن، آيت الله مصباح يزدي، ج 1 ـ 3، ص 47 ـ 116، انتشارات در راه حق.
2. منشور عقايد اماميه، آيت الله جعفر سبحاني، ص 271، موسسه امام صادق.
پي نوشت ها:
[1] . مبلغي آباداني، تاريخ اديان و مذاهب جهان، قم: انتشارات حر، چاپ سوّم، 1376، ج 1، ص 64.
[2] . همان، ص 74.
[3] . يونس/ 3.
[4] . سبحاني، جعفر، وهابيت، مباني فكري و كارنامه، موسسه امام صادق، چاپ اوّل، 1380، ص 67.
[5] . يس/ 74.
[6] . بقره/ 165.
[7] . مائده/ 35.