خانه » همه » مذهبی » آيا قيافه و مختصات حيوانات، نمايشى از وضع روانى ما هستند

آيا قيافه و مختصات حيوانات، نمايشى از وضع روانى ما هستند

خطبه 31 نهج البلاغه: «لا تلقين طلحة فانك ان تلقه تجده كالثور عاقصا قرنه يركب الصعب‏و يقول هو الذلول»؛ (با طلحه ديدار مكن، زيرا اگر او را ببينى،او را مانند گاوى خواهى يافت‏ كه شاخش را بروى گوشش كج كرده است. او سوار بر كارهاي بسيار دشوارمي شود و آن را آسان و ناچيز خيال مي كند!!!)

مردم در مقام اهانت و دشنام به يكديگر از اين گونه كلمات بسيار بهره‏ بردارى ‏مى ‏كنند: خر، گاو، سگ، بوزينه، خوك، روباه، مار، خفاش و غيره. البته ‏با بكار بردن نام هر يك از اين حيوانات، صفت پست آنرا به كسى كه مورد دشنام قرار داده ‏اند، نسبت مى‏ دهند. خر؛ به عنوان نفهمى محض، گاو؛ به عنوان ‏نفهمى مخلوط با كبر و نخوت، سگ تعليم نديده؛ به عنوان گاز و دندان گرفتن و پرخاش، بوزينه؛ به عنوان تقليد و همچنين صفت پست هر حيوانى را در موقع ناسزا گفتن ‏به يكديگر نسبت مي دهند.

در بعضى از آيات قرآنى مردمى را كه ادعاى داشتن ‏كتاب و مكتب مي نمايند، ولى عمق آنرا نمى‏ فهمند و به ادعاى خود عمل‏ نمى‏ كنند، به الاغ تشبيه نموده است:

«مثل الذين حملوا التورات ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا»[1] (مَثَل كساني كه تورات براى آنان نازل شده، ولى آنرا درك و مورد عمل قرارنمى ‏دهند، مانند الاغى هستند كه لوحه‏ ها (كتاب هائى را حمل مي كند)

بايد گفت: انسان موجودي است كه همه شخصيت او با آن صفتى كه به عنوان عنصر اشغال‏ كننده سطوح روانى او در درونش رسوب كرده باشد مشخص مي گردد. دو بيت ‏مولوى كه در زير ملاحظه مي شود، بازگو كننده اين اصل روانى است:

اى برادر تو همان انديشه ‏اى/ ما بقى خود استخوان و ريشه ‏اى

گر بود انديشه ‏ات گل،گلشنى/ ور بود خارى تو هيمه گلخنى

رواياتى از ائمه عليهم السلام نقل شده است كه مي گويد: در روز قيامت ‏بعضى از انسانها به شكل بعضى از حيوانات محشور مى‏ شوند، يعنى به جهت ‏صفت‏ حيوانى خاصى كه در اين زندگانى دنيوى داشته ‏اند، در روز قيامت‏ تجسمى از همان صفت‏ خاص خواهند بود. حقيقت اينست كه روان آدمى‏ موجودى بس شگفت انگيز است، چنان كه مي تواند تجسمى از اوصاف عالى ‏فرشتگان بوده باشد، همچنين مي تواند مجسم كننده پست‏ ترين صفاتِ پست‏ ترينِ‏ حيوانات بوده باشد.

اما تشبيه پستى و پليدى مردم رذل و پست و تبهكار، به حيوانات بى‏ عقل ‏و بى ‏اختيار و بى ‏وجدان ممكن است موجب اين اشتباه شود كه صفات پست‏ حيوانات مى‏ تواند توضيح دهنده كامل پستى ‏ها و پليدى ‏ها و رذالت ‏هاى مردم‏ رذل و پست‏ بوده باشد. اين اشتباه را با توجه دقيق به تنوع بي شمار و عمق‏ پليدي هاى آدم با داشتن عقل و اختيار و وجدان مي توان مرتفع ساخت. افراد پست ‏بشرى با آگاهى يا با امكان بدست آوردن آگاهى و حداقل با امكان‏ بهره‏ بردارى از اختيار و وجدان كه قطعا مى ‏تواند آنانرا تا حد ملكوت فرشتگان ‏بالا ببرد دست ‏به آدمكشى و خونخوارى و حق‏كشى و ظلم در اشكال بي شمارآن مي برد.

مقايسه انسانهاى پست ‏با حيوانات براى محسوس ساختن ناچيزترين ‏نمونه ‏اى از اوصاف رذل و وقاحت ‏هاى آنان مى ‏باشد، و الا اين دو موجود به هيچ وجه قابل مقايسه حقيقى نمى‏ باشند. چگونه مى ‏توان شير درنده را كه پس ازسير شدن براه خود مي رود، با جنايتكاران حرفه ‏اى مقايسه نمود كه اگر تمام مردم ‏روى زمين را بكشند، خم به ابروى خود نمي آورند و لذت مى‏ برند و سپس با تمام‏ بي حيايى نام خود را قهرمان هم مي نامند!!!

تشبيه طلحه به گاو به جهت كبر و نخوتى است كه در او بوده است. جمله بعدى امير المؤمنين(ع) علتى است‏ براى اتصاف طلحه به آن صفت ‏كه مي فرمايد:

يركب الصعب و يقول هو الذلول (او سوار بر حوادث و امور بسيار دشوار مي شود و مى ‏گويد: اين كار ناچيز و رام است!!!)

 

پى‏ نوشت:

[1] جمعه/ 5.

شرح و تفسير نهج البلاغه، محمد تقي جعفري، ذيل خطبه 31

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد