توجه

  1. توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

خانه » همه » مذهبی » آيا هدف خلقت زن، به آسايش رسيدن مرد است؟

آيا هدف خلقت زن، به آسايش رسيدن مرد است؟

سوره روم/ آيه 21:
«وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً  إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون»؛ (و از نشانه‏ هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانه‏ هايى است براى گروهى كه تفكّر مى ‏كنند!)

 در اين سوره، خداوند به نشانه هايي كه نشانگر وحدانيت او و تدبيرش در اداره عالم است مي پردازد و از آيه 20 تا 25 و با تعبير “مِن آياته” به چند نمونه اشاره كرده است؛ از جمله همين آيه مورد نظر كه به رابطه تسكين دهنده زن و شوهر اشاره مي كند.
آنچه از اين آيه برداشت مي شود اين است كه خلقت، ازدواج و قراردادن مودت و مهرباني ميان زن و شوهر از آيات و نشانه هاي خداست. اما در اين آيه شريفه، نفرموده است زنان براي آسايش مردان هستند. بلكه:
اولاً: سخن از آرامش است نه آسايش.
ثانيا: عبارت “جعل بينكم” نشان مي دهد كه اين آرامش بين هر كدام از زن و شوهر بطور مساوي در جريان است، يعني زن با شوهر احساس آرامش مي كند و شوهر با زن. و بين آن دو رحمت و مودتي بوجود مي آيد كه زاييده اين آرامش است.

  علامة طباطبايي در توضيح اين مطلب معتقد است: «هر يك از زن و مرد في نفسه ناقص و محتاج به طرف ديگر است و از مجموع آن دو، واحدي تام و تمام درست مي‌ شود و به خاطر همين نقص و احتياج است كه هر يك به سوي ديگري حركت مي كند و چون بدان رسيد آرام مي‌شود. چون هر ناقصي مشتاق كمال است و هر محتاجي مايل به رفع نياز و فقر خويش است و اين حالت همان شهوتي است كه در هر يك از اين دو طرف به وديعت نهاده شده است.»
 

نتيجه تدبير الهي در اين آيه اين گونه تبلور مي كند كه “ميان شما دوستي و رحمت نهاده” يعني اين فرايند زناشويي به دوستي و محبت و كمك به يكديگر مي انجامد. پس چه در اصل اين پيوند و چه در نتيجة حاصل از آن، مرد اصالتي ندارد و زن اسير و بازيچه قرار داده نشده است. بخشي از توجه اسلام به اين موضوع را مي توانيم از طريق نگريستن به قانون ازدواج در اسلام مشاهده كنيم. از سويي اين وظيفه مرد تعريف شده كه عرض حاجت كند و به خواستگاري رود؛ اما در مقابل اين زن است كه بايد ابتدا صيغه را جاري كند و بگويد خود را به ازدواج تو درآوردم و مرد پاسخ دهد: “پذيرفتم”. به اين ترتيب از ابتدا تا انتها، هر دو اصل هستند و هيچ كدام مفعول مطلق نيست.[1]

  پي نوشت:
1. ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم، 1374، ج‏16، ص: 249

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد