آگاهی و آمادگی و آزادگی؛ از کربلا تا آخرالزمان
۱۳۹۴/۰۸/۰۳
–
۴۸ بازدید
آگاهی و آمادگی و آزادگی؛ از کربلا تا آخرالزمان
قدس آنلاین: همان طور که یزید حکومتی فاسد و انحرافی و ظالمانه داشت ، به همان میزان محمدرضاشاه های پهلوی نیز تباهگر و منحرف بودند و به همان میزان سفیانی و دجال و بنی العباس دوم نیز مفسد و ستمکار خواهند بود . یزید یک روز به اسم قوم لوط و هود و… خودنمایی می کند و روز دیگر به اسم یهود و بودایی و برهمنی و روز آخر به صورت خوارج و اهل جمل و صفین و بار دیگر به شکل داعش و وهابیت و سلفی گری و… تا زمان ظهور امام زمان!
قدس آنلاین: همان طور که یزید حکومتی فاسد و انحرافی و ظالمانه داشت ، به همان میزان محمدرضاشاه های پهلوی نیز تباهگر و منحرف بودند و به همان میزان سفیانی و دجال و بنی العباس دوم نیز مفسد و ستمکار خواهند بود . یزید یک روز به اسم قوم لوط و هود و… خودنمایی می کند و روز دیگر به اسم یهود و بودایی و برهمنی و روز آخر به صورت خوارج و اهل جمل و صفین و بار دیگر به شکل داعش و وهابیت و سلفی گری و… تا زمان ظهور امام زمان!
به گزارش قدس آنلاین، یادداشت ذیل نوشته حجت السلام والمسلمین دکتر رحیم کارگر، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، استاد مرکز تخصصی مهدویت و مدیر گروه مهدویت اداره مشاوره نهاد رهبری در دانشگاه ها است که به مناسبت فرا رسیدن عاشورای حسینی و به منظور بررسی رابطه عاشورا و ظهور در اخیتار ما قرار داده است.
عاشورا ، شورش ظلمانیت و جهالت و رذالت علیه معنویت و نورانیت و طهارت است ؛ شورش اشراف و اشرار و اشقیا علیه اولیا و اصفیا و صلحا !! از طرفی عاشورا ، خیزش خیر و پاکی و صلح و صفا علیه فساد و شرّ و جنگ و شقاوت است . دو طرف کاملا متضاد و متناقض … دو عرصه عجیب و باور نکردنی !! عرصه ای که نشان می دهد در هر زمان و هر مکان و هر موقعیت ، وقتی یزید و فکر یزیدی بر سر کار و در راس امور باشد ، باید بر پاخاست ؛ باید قیام کرد ؛ باید جهاد نمود ؛ باید انقلاب کرد . این میراثی انقلابی و هدایت گرایانه امام حسین (ع ) به همه نسل ها و فرهنگ ها و ملت هاست ؛ میراثی بزرگ از آگاهی و آمادگی و آزادگی …که نسل به نسل و قرن به قرن و سینه به سینه منتقل می شود تا به دست توانای قائم آل محمد می رسد . دشمن شناسی و دشمن ستیزی راهبرد اصلی قیام عاشورا و انقلاب جهانی عاشورائیان آخرالزمان است ؛ یعنی هر جا که یزید و سفیانی باشد ، باید قیام کرد و مجاهدت نمود تا بشریت و انسانیت و اسلامیت را نجات داد و مسیر و معبر هدایت را باز نمود! هیچ کس حق سکوت و رضایت و تسلیم و فرمانبری ندارد و باید برای ریشه کنی ظلم و فساد و تباهی قیام کند و به پا خیزد. این مطلب به صراحت در نامه امام حسین (ع) به کوفیان پس از نزول در سرزمین کربلا آمده است:
«مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى سُلَیْمَانَ بْنِ صُرَدٍ وَ الْمُسَیَّبِ بْنِ نَجَبَةَ وَ رِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَالٍ وَ جَمَاعَةِ الْمُؤْمِنِینَ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَیَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ یَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کَانَ حَقِیقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَه ُ» (بحارالأنوار ،علامه مجلسی ج ۴۴ ص ۳۸۱؛ تاریخ طبری ، محمد بن جریر طبری ج ۴ص ۳۰۴ ) ؛ « بسم اللَّه الرحمن الرحیم از حسین بن على به سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعة بن شداد، عبد اللَّه بن وائل و گروهى از مؤمنین. اما بعد؛ براستی می دانید که پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله در زمان زندگى خود فرمود: کسى که حاکم ستمکاری را که حرام خدا را حلال بداند، عهد و پیمان خدا را بشکند، مخالف سنت رسول خدا باشد، در میان مردم با گناه و عدوان رفتار نماید، ببیند اما گفتار و رفتار خود را تغییر ندهد خدا حق دارد که وى را هم در جایگاهى نظیر جایگاه او داخل کند» . این ندای جاودانه امام حسین (ع) بر فراز همه قرن ها و تاریخ ها و فرهنگ ها به اهتزاز در آمده است تا به دست فرزندش به تمام و کمال محقق گردد.
تاریخ بشریت فقط آن چیزی نیست که مورخان درباری و سلطنت زده نوشته و تاریخ جهان را منحصر در کشور گشایی ها و تنازع های حکومتی و تصاحب قدرت و …دانسته اند. تاریخ بشریت ، تاریخ هدایت و گمراهی ؛ تاریخ انسانیت و حیوانیت ؛ تاریخ ولایت رحمانی و ولایت شیطانی ؛ تاریخ ظالمیت و مظلومیت ؛ تاریخ نبوت و فرعونیت ؛ تاریخ بعثت و ظلمانیت و تاریخ جهالت و عقلانیت است. در واقع تاریخ ، صحنه مبارزه «عقل و جهل » ،« خیر و شر» و «حق وباطل » بوده است و «عاشورا» نمایانگر یکه تازی رذالت و جنایت جنود جهل و شر است تا زمانی که عقل و حق و نور به پیروزی نهایی برسد و این در زمان ظهور موعود امام مصلح الهی روی خواهد داد. طبق بیان عالم بزرگ سید جعفر کشفی: «تا پیش از پایان نبوت، عقل و جهل در ستیز و خلطه ی دائمی به سر می بردند؛ اما به علت حضور نمایندگان خدا بر روی زمین، هیچ گاه جهل، غالب نهایی بر عقل نبود؛ اما پس از این دوره، خلطه ی مذکور به غالبیت جهل می انجامد و بنابر قاعده ی مذکور، جهل نیز پس از رسیدن به اوجش، سرریز می گردد و جایش را به باطن عقل می دهد. در حقیقت، سرریز دوم، آغاز عصر نوینی به نام ولایت، در تاریخ بشر است ».( ر.ک: تحفه الملوک ، سید جعفر کشفی).
وی توضیح می دهد که : اعصار گشت و بازگشت عقل، دوره های تاریخ بشر را تشکیل می دهند. این تاریخ با روی آوریِ عقل به محل تکون بنی آدم، که با هبوط حضرت آدم(ع) هم زمان است- آغاز، و با اوج عقل و برملا شدن باطنش در آخرالزمان، به فرجام می رسد. در واقع، عقل به علت تعلق خاطری که خداوند در خلقت اولین، به او ارزانی داشت، چیزی است که به عنوان موتور محرکه ی تاریخ، تاریخ را شروع و به پایان می برد. هر چند این عقل در فرایند تاریخ، همواره میدان دار حوادث و رخدادهای جامعه ی انسانی نبوده و در بسیاری از موارد و حوادث، مغلوب جهل شده است، اما در نهایت، او پیروز است و در فرجام دنیا به اوج خود می رسد.
بر این اساس اگر فرهنگ سازی و انذار و تبلیغ و هدایت گری های پیامبرانه و مصلحانه ، تاثیری در اصلاح و تغییر باورها و گرایش ها و رفتارهای ظالمانه و فاسدانه ی سران و رهبران و رهروان کفر و شرک و ستم نداشت ، باید چه کرد؟ آیا باید ساکت و راکد و منفعل ماند و چشم انتظار یک معجزه و یک تحول ناگهانی و غیر ارادی بود !! یا باید ایستاد و مقاومت نمود و احیا و اصلاح کرد! معضل بزرگ « یزیدی بودن و سفیانی گری» همیشه بوده و خواهد بود تا فرجامی روشن و محتوم ؛ پس باید با سنت باطل ستیزی و فساد زدایی و ظلم ستیزی قرآن همراهی کرد و علیه یزیدیان خیزش نمود ! «یزید » هم یک شخص است ؛ هم یک فکر؛ هم یک جریان ؛ هم یک گروه ؛ هم یک سبک زندگی ؛ هم یک سیاست ؛ هم یک هویت ؛ هم یک قالب ؛ هم یک راه ؛ هم یک حاکمیت و لازم است که همیشه علیه این نوع منش و عمل قیام کرد و مباره نمود!!
این نکته را می توان از بیان امام راحل نیز به دست آورد : الآن عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمی توانیم بکنیم؛ چون نمی توانیم بکنیم، باید او بیاید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت ـ سلام اللّه علیه ـ. ( ر.ک : صحیفه امام ج ۲۱، صص۱۷-۱۶)
یزیدی گری همیشه تاریخ است!
یزیدی گری همواره بوده و همیشه خواهد بود؛ پیوستگی این پلیدی در تاریخ بشریت قابل مشاهده است: سران کافر و ناپاک قوم لوط ، هود ، نوح و صالح و همه فرعون ها و نمرود ها و ابوسفیان ها و ابوجهل ها و ابولهب ها به همان میزان رفتار و کردار یزیدی داشتند که معاویه و مروان و عبید الله بن زیاد و عبد الملک و متوکل و مستعصم و مامون و هارون الرشید و خوارج …داشتند !! به همان سیاقی که یزید عمل می نمود به همان سیاق هم تاریخ شاهد قتل و جنایات همه سلسله های حکومتی و پادشاهی بوده است : پهلوی ها ، قاجارها ، سلجوقیان ، غزنویان و… !! همان طور که یزید حکومتی فاسد و انحرافی و ظالمانه داشت ، به همان میزان محمدرضاشاه های پهلوی نیز تباهگر و منحرف بودند و به همان میزان سفیانی و دجال و بنی العباس دوم نیز مفسد و ستمکار خواهند بود . یزید یک روز به اسم قوم لوط و هود و… خودنمایی می کند و روز دیگر به اسم یهود و بودایی و برهمنی و روز آخر به صورت خوارج و اهل جمل و صفین و بار دیگر به شکل داعش و وهابیت و سلفی گری و… تا زمان ظهور امام زمان!
و چه زیبا فرموده است امام خامنه ای که : سه عنصر در حرکت حضرت ابیعبداللَّه (علیهالسّلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و عنصر عاطفه.عنصر منطق و عقل در این حرکت، در بیانات آن بزرگوار متجلی است؛ قبل از شروع این حرکت، از هنگام حضور در مدینه تا روز شهادت. جمله، جملهی این بیانات نورانی، بیانکنندهی یک منطق مستحکم است. خلاصهی این منطق هم این است که وقتی شرایط وجود داشت و متناسب بود، وظیفهی مسلمان، «اقدام» است؛ این اقدام خطر داشته باشد در عالیترین مراحل، یا نداشته باشد. خطرِ بالاترین، آن است که انسان جان خود و عزیزان و نوامیس نزدیک خود – همسر، خواهر، فرزندان و دختران – را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد و در معرض اسارت قرار دهد. اینها چیزهایی است که از بس تکرار شده، برای ما عادی شده، در حالی که هر یک از این کلمات، تکاندهنده است. بنابراین، حتی اگر خطر در این حد هم وجود داشته باشد، وقتی شرایط برای اقدام متناسبِ با این خطر وجود دارد، انسان باید اقدام کند و دنیا نباید جلوی انسان را بگیرد؛ ملاحظهکاری و محافظهکاری نباید مانع انسان شود؛ لذت و راحت و عافیتِ جسمانی نباید مانع راهِ انسان شود؛ انسان باید حرکت کند. اگر حرکت نکرد، ارکان ایمان و اسلام او بر جا نیست. «انّ رسولاللَّه (ص) قال: من رأی سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه و لم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا علیاللَّه ان یدخله مدخله»؛ منطق، این است. وقتی اساس دین در خطر است، اگر شما در مقابل این حادثهی فزیع، با قول و فعل وارد نشوید، حقِ علیاللَّه است که انسان بیمسؤولیت و بیتعهد را با همان وضعیتی که آن طرف مقابل – آن مستکبر و آن ظالم – را با آن روبهرو میکند، مواجه کند.
حسینبنعلی (ع) در خلال بیانات گوناگون – در مکه و مدینه و در بخشهای مختلف راه، و در وصیت به محمدبنحنفیه این وظیفه را تبیین کرده و آن را بیان فرموده است. حسینبنعلی (ع ) عاقبتِ این کار را میدانست؛ نباید تصور کرد که حضرت برای رسیدن به قدرت – که البته هدف آن قدرت، مقدس است – چشمش را بست و برای آن قدرت حرکت کرد؛ نه، هیچ لزومی ندارد که یک نگاه روشنفکرانه ما را به اینجا بکشاند. نخیر، عاقبت این راه هم بر حسب محاسبات دقیق برای امام حسین (ع ) با روشنبینی امامت قابل حدس و واضح بود؛ اما «مسأله» آنقدر اهمیت دارد که وقتی شخصی با نفاستِ جان حسینبنعلی (ع ) در مقابل این مسأله قرار میگیرد، باید جان خود را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد؛ این برای مسلمانها تا روز قیامت درس است و این درس عمل هم شده است و فقط اینطور نبوده که درسی برای سرمشق دادن روی تختهی سیاه بنویسند، که بعد هم پاک بشود؛ نه، این با رنگ الهی در پیشانی تاریخ اسلام ثبت شد و ندا داد و پاسخ گرفت، تا امروز( بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهی ماه محرم : 5-11-84) .
بر این اساس سه رکن مهم قیام عاشورا (آگاهی ، آمادگی و آزادگی) شرط بقای جامعه انسانی و رسیدن به آرمان شهر مهدوی است که علیه هر نظام و فکر و فرهنگ یزیدی کارایی دارد . پس باید یک منتظر با بصیرت به این سوال جدی پاسخ بدهد که : اگر امام حسین ( ع) یا امام مهدی(عج) در عصر و زمان ما حضور ظاهری داشتند علیه جبهه استکبار و تحجر و استحمار بشریت چه موضع گیری داشتند و چه اقدامی انجام می دادند؟
در تفسیر قمى دربارۀ آیۀ: فَمَهِّلِ اَلْکافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً؛ پس کافران را مهلت بده، آنها را به اندک مهلتى. چنین آمده است: براى هنگام قیام قائم، پس او از جبّارها و طاغوتها و… براى من [خداوند متعال] انتقام مىگیرد.»( سوره طارق ، ذیل آیه ۱۷)
عاشورا در وجود ظهور جریان دارد
در دعاى ندبه وقتى شروع به بیان و شمارش صفات آن بزرگوار مىکنیم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهّرش، اوّلین جملهاى که ذکر مىکنیم، این است: «این المعدّ لقطع دابر الظّلمه، این المنتظر لاقامة الأمت و العوج، این المرتجى لأزالة الجور و العدوان»؛ یعنى دل بشریت مىتپد تا آن نجات بخش بیاید و ستم را ریشهکن کند؛ بناى ظلم را – که در تاریخ بشر، از زمانهاى گذشته همواره وجود داشته و امروز هم با شدّت وجود دارد – ویران کند و ستمگران را سر جاى خود بنشاند. این اوّلین درخواست منتظران مهدى موعود از ظهور آن بزرگوار است… .
آری عاشورا ، در جان و دل مکتب انتظار و ظهور جریان و سریان دارد و هیچ وقت از جوشش و پویش و اثرگذاری باز نمی ماند و طومار ناپاکی و آلودگی را در هم می پیچد!!