خانه » همه » مذهبی » آگریپینا؛ زنی تاثیرگذار در امپراتوری روم

آگریپینا؛ زنی تاثیرگذار در امپراتوری روم

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - آگریپینا؛ زنی تاثیرگذار در امپراتوری روم
این امپراتریس قدرتمند رومی که بین سال ۱۵ تا ۵۹ قبل از میلاد زندگی می‌کرده زندگی خارق‌العاده‌ای داشته است. بخوانید که آگریپینای جوان چطور به قدرت رسید و چطور آن را از دست داد.

او در دوران سه امپراتور، مرکز ثقل قدرت بود

آگریپینای جوان زن بسیار قدرتمندی در دوران امپراتوری سه تن از اولین امپراتوران روم بوده است. او خواهر امپراتور کالیگولا، همسر کلودیوس و مادر نرون بود. هر یک از آنها او را مهم‌ترین زن امپراتوری خود به شمار می‌آوردند و او از این موقعیت برای رسیدن و در اختیار داشتن قدرت استفاده می‌کرد.

آگریپینا فرستاده خدایان بود

جد آگریپینا اولین امپراتور روم آگوستوس بود. وقتی آگوستوس درگذشت مردم روم باستان او را به حد پرستش گرامی داشتند و به افتخار او معبدی بنا کردند. رومی‌ها به روال همیشگی به معبد او قربانیانی تقدیم می‌کردند. در سال ۵۰ قبل از میلاد، آگریپینا تنها بازمانده آگوستوس بود و براین باور بود که گویی خون خدایان در رگ‌هایش جریان دارد.

اولین زنی بود که نامش روی سکه‌ها ضرب شد

در امپراتوری روم باستان سکه‌ها ابزار تبلیغی مهمی بودند. اوایل دوران امپراتوری کالیگولا، آگریپینا اولین زنی بود که در دوران حیات تصویرش همراه با دو خواهر دیگرش روی سکه‌ها ضرب شد. در دوران حکمرانی او به عنوان همسر کلودیوس هم اولین زنی بود که تصویرش به جای پشت سکه در روی سکه‌ و کنار امپراتور ضرب شد.

او تلاش کرد برادرش را سرنگون کند

هر چند کالیگولا به او و خواهرانش افتخارات زیادی اعطا کرده بود اما امپراتور هولناکی بود و اولین امپراتوری بود که به دست نگهبانان خودش کشته شد. پیش از مرگ، بسیاری تلاش کردند او را سرنگون کنند از جمله آگریپینا و دوست پسرش. هنوز در حال نقشه کشیدن بودند که گیر افتادند و آگریپینا برای تنبیه به جزیره کوچکی تبعید شد. دوست پسرش اعدام شد و آگریپینا نجات پیدا کرد.

آگریپینا با عمویش ازدواج کرد

پس از کشته شدن کالیگولا، آگریپینا به روم بازگشت جایی که عمویش در آن به امپراتوری رسیده بود. کلودیوس برادر بزرگ‌تر پدرش بود و این مایه شگفتی همه بود که آگریپینا با او ازدواج کند. به ناچار مجلس قانون‌گذاری را وادار کردند تا قانون ازدواج با محارم را تغییر دهد. تاریخ‌نگاران و سخن‌چینان آن زمان بر این اعتقاد بودند که آگریپینا عموی خود را گول زد چون بلافاصله خودش قدرتمند‌ترین امپراتریسی شد که رومی‌ها تا آن زمان دیده بودند.
در دوران امپراتور کلودیوس، شریک او بود

نرون سعی کرد با چپ کردن قایق مادرش او را غرق کند ولی آگریپینا شناگر قابلی بود و نجات پیدا کرد.

آگریپینا امپراتریسی بود که رومی‌ها از همه بیشتر او را در انظار عمومی می‌دیدند. او روی تختی همانند کلودیوس و در کنار او می‌نشست و مانند سیاستمداران رفتار می‌کرد که باعث حیرت رومی‌ها می‌شد چون در آن زمان زنان حق نداشتند در سیاست دخالت کنند. در یکی از این رویداد‌های عمومی، او شنل نظامی طلایی پوشیده بود تا قدرت و بی‌اعتنایی خود را به سنت‌ها نشان دهد.

او شهر خودش را بنا کرد

یکی از چشمگیرترین کارهای او به عنوان امپراتریس رومی بنا کردن شهری در محل تولدش بود. این شهر کولونیا کلودیا آرا آگریپیننسیوم نامیده می‌شد و به کلونی مشهور شد. امروز این شهر چهارمین شهر بزرگ و پر‌جمعیت آلمان است و ریشه‌های رومی خود را در نامش حفظ کرده است: کلن.
او (احتمالا) همسر خود را با قارچ سمی کشت

پس از گذشت چهار سال آگریپینا و کلودیوس حوصله‌شان از هم سر رفت. بنا بر منابع باقی‌مانده، کلودیوس از تصمیم خود در مورد محروم کردن پسرش بریتانیکوس از ولیعهدی به نفع نرون پشیمان شده بود و آگریپینا هم نگران بود که اگر نرون امپراتور بعدی نشود او موقعیت و قدرتش را از دست بدهد. این منابع می‌گویند آگریپینا یک مسموم‌کننده حرفه‌ای استخدام کرد و همسرش را با قارچی که به طرز خاصی خوشمزه به نظر می‌رسید، مسموم کرد. از آنجا که هیچ شواهدی باقی نمانده است که کلادیوس به مرگ طبیعی مرده باشد پس حتماً آگریپینا او را کشته است.

عزت و احترام استثنایی

آگریپینا چون مادر نرون بود خیلی به او احترام می‌گذاشتند. رومی‌ها به طور سنتی خود را از خانواده پدری می‌دانستند و به‌ندرت نامی از مادر خود می‌آوردند اما نرون کتیبه‌هایی نوشت که در آنها ذکر شده بود او “پسر آگریپینا” است. او اولین و تنها زنی بود که از طرف امپراتور اینطور عزت و احترام می‌دید.

تلاش فراوان برای قتل مادر

آگریپینا نرون را به امپراتوری رساند اما او پسر قدر‌شناسی نبود. نرون او را وادار می‌کرد که به نقش سنتی خود یعنی مادری بازگردد. از او می‌خواست در خانه بماند و لباس‌های زیبا بپوشد اما آگریپینا می‌خواست حکومت کند.

بعد از بدترین دعوایی که باهم کردند، نرون دریافت که تنها راه برای این که هر کاری دلش می‌خواهد بکند این است که مادرش را بکشد. اول خواست او را مسموم کند، اما او هر روز پادزهر می‌خورد. سپس به قول سوئتونیوس، زندگی‌نامه‌نویس نرون، سعی کرد سقف اتاق خواب مادرش را در خواب بر سر او خراب کند اما مادرش از ماجرا بو برد.

بعد از آن خواست با واژگون کردن قایقی که با آن به دریاچه می‌رفت او را بکشد، اما مادرش شناگر قابلی بود و نجات یافت. سرانجام تصمیم گرفت با چاقو او را بکشد و پس از اینکه او را کشت ادعا کند که مادرش قصد داشته او را بکشد.

سرانجام نگهبانی در حمام آگریپینا را آنقدر چاقو زد تا مرد.


BBC

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد