برادر عزیز ! مسایل اخلاقی را می توان از دیدگاههای مختلف مورد بحث و بررسی قرارداد که به تناسب هر دیدگاهی عنوانی خاص به خود می گیرد . در اخلاق نظری از فلسفه اخلاق یعنی مبانی و زیربنای اخلاق و معیار خوبی ها و بدی ها بحث می شود و مساله نسبی یا مطلق بودن اخلاق و مساله حسن و قبح ذاتی و مصالح و مفاسد در این راستا مورد توجه قرار می گیرد . (1) مطلق بودن به معنی ثابت و لایت غیر بودن احکام اخلاقی است و نسبی بودن یعنی به تناسب زمان و مکان تغییر کردن . البته بحث در این زمینه و ذکر نظریه های موجود و دلائل آن قطعاً به طول خواهد انجامید اما به طور خلاصه باید گفت : نظریه مختار در بحث اطلاق و نسبیت اخلاق ، مطلق بودن اخلاق است ؛ زیرا اگر اخلاق نسبی باشد بر هیچ مبنایی استوار نیست و هر حکم اخلاقی صحیح خواهد بود حتی احکام متناقض مثل آن که کسی بگوید عدالت خوب است و دیگری بگوید عدالت بد است ، هر دو درست خواهد بود ؛ زیرا بنا بر نسبیت گرایی احکام اخلاقی مبتنی بر سلیقه و قرارداد است نه واقعیت های عینی و از طرقی هیچ کس حق نخواهد داشت از ارزش های اخلاقی دفاع نماید چرا که اخلاق افراد در جوامع مختلف متفاوت است و پافشاری بر مواضع ارزشی خود و نیز استفاده از روش استدلال و تعقل در اخلاق هم ناروا خواهد بود بنابراین ، ما بر اساس مبانی منطقی اسلام قائل به مطلق بودن احکام اخلاقی هستیم .البته به قول شهید مطهری ، مطلق بودن اخلاق را با مطلق بودن فعل اخلاقی نباید اشتباه کرد . (2)
همچنین برای مطالعه بیشتر رجوع شود به : مبانی فلسفه اخلاق – رابرت ال – هولمز – ترجمه مسعود علیا
1-خلاصه نقطه های آغاز در اخلاق نظری – محمدرضا مهدوی کنی – ص 2 .
2-رجوع شود به : مقدمه ای بر فلسفه اخلاق – سید مهدی ساداتی نژاد – ص 64 تا 76.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
همچنین برای مطالعه بیشتر رجوع شود به : مبانی فلسفه اخلاق – رابرت ال – هولمز – ترجمه مسعود علیا
1-خلاصه نقطه های آغاز در اخلاق نظری – محمدرضا مهدوی کنی – ص 2 .
2-رجوع شود به : مقدمه ای بر فلسفه اخلاق – سید مهدی ساداتی نژاد – ص 64 تا 76.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی