از آنجا که وضع اقتصاد کشور نیز از هر حیث خراب است، این ادعا ظاهراً نزد برخی از مردم مقبول افتاده است.
اولاً، ریاست جمهوری در یک نظامِ عادی و طبیعی، یک موقعیت دارای قدرتِ مشخص و نهادینه شده است که بدون آن، هیچ فردی قادر به ایفای نقش صحیح خود در آن جایگاه نیست.
ثانیاً، رئیس جمهور در یک شرایط معمول، باید در درجۀ نخست، دارای دیدگاه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و بینالمللی روشن و مورد قبولِ کارشناسان و جامعۀ عقلایِ همفکر و موردِ احترام کارشناسان و عقلای ناهمسوی خود در این رشتهها، در کنار قدرت رهبری و سازماندهی و مدیریت و خلاقیت و هوشمندی و ابتکارعمل و نفوذ کلام و توان اقناع و برخورداری از تیم حرفهای و کارکشته باشد.
چنین فردی حتی اگر در هیچ رشتهای خودش کارشناس نباشد، میتواند با استفادۀ درست از جوامع متخصص، نقش ریاست جمهوری را درست ایفا کند، در غیر این صورت، اگر در صد رشته هم خودش متخصص و کارشناس باشد، در این مقام و موقعیت نه فقط کاری از پیش نمیبرد بلکه وضع را وخیمتر میکند!
حالا پرسش اصلی این میشود که در کشور ما رئیس جمهور چه قدرت مشخص و نهادینه شده و مطمئنی دارد که قادر به پیشبرد برنامهها و اهداف اعلام شدۀ خود باشد؟ و بعد، کدامیک از کاندیداهای حاضر در صحنه بهرهای قابل اعتناء از ویژگیهای فوق بردهاند؟
احمد زیدآبادی