خانه » همه » مذهبی » آیا جمهوری اسلامی ایران تنها سه دیپلمات عمومی دارد؟

آیا جمهوری اسلامی ایران تنها سه دیپلمات عمومی دارد؟


آیا جمهوری اسلامی ایران تنها سه دیپلمات عمومی دارد؟

۱۳۹۲/۰۴/۲۸


۱۰۵ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - آیا جمهوری اسلامی ایران تنها سه دیپلمات عمومی دارد؟مرندی، لاریجانی و ایزدی تنها سه دیپلمات ایران در عرصه دیپلماسی عمومی هستند و اگرچه این سه نفر از نیروهای متعهد انقلاب اسلامی می باشند اما از سوی دیگر کمیت اندک افراد حاضر در عرصه دیپلماسی عمومی مخاطرات و تهدیدات مخصوص به خود را نیز علیه نظام اسلامی به همراه خواهد داشت.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - آیا جمهوری اسلامی ایران تنها سه دیپلمات عمومی دارد؟مرندی، لاریجانی و ایزدی تنها سه دیپلمات ایران در عرصه دیپلماسی عمومی هستند و اگرچه این سه نفر از نیروهای متعهد انقلاب اسلامی می باشند اما از سوی دیگر کمیت اندک افراد حاضر در عرصه دیپلماسی عمومی مخاطرات و تهدیدات مخصوص به خود را نیز علیه نظام اسلامی به همراه خواهد داشت.

ابتدا دیپلماسی و یا روابط دیپلماتیک به ارتباط میان سیاستمداران کشورهای مختلف و دانش مربوط به این حوزه اتلاق می شد. با این تعریف نماینده ی رسمی یک کشور در کشور دیگر و یا یک سازمان بین المللی دیپلمات نام داشت و مقام های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی را شامل می شد.

دیپلماسی عمومی در سال 1965 مطرح شد و اگر چه با گذشت چند دهه در معنای این واژه و کاربردهای آن تغییراتی صورت گرفته و هم اکنون نیز تعاریف متفاوتی برای این عبارت وجود دارد، اما در کل به برنامه ها و اعمالی که یک دولت برای اثرگذاری بر روی روابط بین الملل و افکار عمومی سایر کشورها انجام می دهد، دیپلماسی عمومی گفته می-شود. هدف دیپلماسی عمومی ارتقاء جایگاه دولت مبدأ در ذهن و مغز مردم کشور مقصد است، در واقع این دیپلماسی مسئول ارائه وجهه مطلوب از دولت ها نزد مردم سایر کشور های جهان است.

دیپلماسی (Diplomacy)

دیپلماسی عمومی

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد مولفه‌های نوینی در عرصه روابط بین‌المللی بخصوص در حوزه‌های ارتباطی شکل گرفت چرا که معادلات بر اساس مفهوم جدیدی به نام «قدرت نرم» پایه ریزی شدند. «دیپلماسی عمومی(Public Diplomacy)» یکی از ارکان اصلی قدرت نرم است که چنین تعریف می شود: « تلاش های یک دولت برای اطلاعرسانی، ایجاد درک متقابل و نیز تاثیر بر افکار عمومی ملت های دیگر که عبارتند از: تبادلات علمی- دانشجوی، فرهنگی، ورزشی، بکارگیری رسانه های رادیویی، تلویزیونی، و اینترنتی، خدمت رسانی و در نهایت، انتشارات.».

این نوع از دیپلماسی در سیاست خارجی کشور‌های غربی و بویژه ایالات متحده امریکا(چه در بعد سیاسی و چه در بعد دانشگاهی) بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در فرهنگ واژگان و اصطلاحات روابط بین‌الملل وزارت آمریکا در سال‌1985، دیپلماسی عمومی چنین تعریف شده است: «دیپلماسی عمومی به برنامه‌های تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاع‌رسانی یا تحت‌ تأثیر قراردادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است؛ ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو، تلویزیون و اینترنت است.». “تارا ساننشاین(Tara Sonenshine)” معاون دیپلماسی عمومی وزارت خارجه ایالات متحده درباره ی دیپلماسی عمومی چنین می گوید: «عبارت دیپلماسی عمومی شامل طیف وسیعی از تلاش‎ها برای انتقال و توضیح سیاست‎ها و ارزش‎های ایالات متحده، هم‎چنین برنامه‎هایی برای ترویج انتقال دمکراسی، کارآفرینی و تبادل آموزشی می‎شود.»

در دیپلماسی عمومی، دیگر مقامات رسمی و حکومتی روابط دیپلماتیک را رقم نمی زنند، بلکه در این دیپلماسی تجار، گردشگران، مبلغان مذهبی، خبرنگاران در کنار سایر عناصر فرهنگی، علمی و هنری و از طریق رسانه ها، شرکت های خصوصی، نهاد های غیرانتفاعی، سازمان های مردم نهاد و مانند این ها دخیل بوده و با مردم کشور هدف ارتباط برقرار می کنند. در دیپلماسی عمومی افکار مردم سایر جوامع جهت همراهی در مواضع سیاسی، اقتصادی و نظامی ِ کشور مبداء توجیه می شود، این اقناع کردن همراه با تبلیغ بنیان های فکری، فرهنگی، اعتقادی و در کل سبک زندگی دولت مطبوع همراه است.

در دپیلماسی عمومی مواضعِ دولت مردان و گردانندگان حکومت در کشور مقصد هیچ گاه به اندازه ی واکنش ها و بازخوردهای عوام جامعه قدرت اعمال نفوذ نخواهد داشت. در این شکل نوین دیپلماسی مردم جامعه ی هدف یا به کلی نسبت به ارزش ها و هنجارهای فرهنگ وارداتی واکنش منفی نشان داده و آن را طرد می کنند، و یا خود را تسلیم آن کرده و از آرمان های ملی و بومی خود دست می کشند. حالت سومی هم وجود دارد، اینکه این مردم در کنار حفظ استقلال هویتی خود از برخی محصولات مادی و معنوی وارداتی استفاده کنند.

دیپلماسی عمومی باعث می شود الگوهای رفتاری ملی در حوزه های مختلف با الگوهای نظام سلطه جایگزین شوند. از آنجا که دیپلماسی عمومی جزئی از قدرت نرم است در نتیجه تغییراتی که ایجاد می کند نیز بدون کشمکش، جنگ و خون ریزی و از راه های نرم افزاری است.

با دیپلماسی عمومی می توان بذر تردید در مبانی و زیرساخت‌های فکری و عقیدتی یک نظام سیاسی کاشت و از طریق آن به شکلی آرام و تدریجی جامعه هدف را دچار تغییر کرد. شرکت ها و کمپانی های جامعه ی استعمارگر معمولاً نقش پر رنگی در دیپلماسی عمومی دارند بطوریکه می توان بسیاری از بنگاه های اقتصادی مشهور و برندهای معروف را مشاهده کرد که در عرصه ی دیپلماسی عمومی فعال اند.

دشمنان و رقبای ایران اسلامی سعی می کنند با استفاده از دیپلماسی عمومی، میزان تأثیر‌گذاری خود بر شهروندان ایرانی را افزایش دهند و شاهد آن نیز افزایش توسل به دیپلماسی عمومی از طرف اکثر کشور‌های غربی در مقابل جمهوی اسلامی ایران و در سال های اخیر است. از همین روست که در سالهای اخیر شاهد رشد قارچ گونه امکانات اطلاع رسانی به زبان فارسی در داخل کشورهای غربی هستیم. غربی ها به خصوص امریکا و اتحادیه اروپا سعی می کنند با اتخاذ رویکردی سازماندهی شده و منسجم‌ به فعالیت علیه ایران بپردازند.

با افزایش حملات غربی های مسلح به سلاح دیپلماسی عمومی، دستگاه های ایرانی نیز فعالیت خود را برای مقابله با آماج حملات دشمنان آماده کردند که در این میان می توان به راه اندازی اتاق های فکری همچون دانشکده مطالعات جهان یا اندیشکده روابط بین الملل و … اشاره کرد. دیپلماسی عمومی نیز همچون هر میدان نبرد دیگری، فرمانده هان و پرچمداران خود را دارد و ایران نیز از این مسئله مستثنی نیست.

سه دیپلمات دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران

تهدیدات ناشی از عدم تنوع رهبران عرصه دیپلماسی عمومی

مرندی، لاریجانی و ایزدی تنها سه دیپلمات ایران در عرصه دیپلماسی عمومی هستند و اگرچه این سه نفر از نیروهای متعهد انقلاب اسلامی می باشند اما از سوی دیگر کمیت اندک افراد حاضر در عرصه دیپلماسی عمومی مخاطرات و تهدیدات مخصوص به خود را نیز علیه نظام اسلامی به همراه خواهد داشت. همانقدر که کمیت پایین حسن مدیریت متمرکز را دارد، اما در ازای آن نظام از نیروهای کمتری استفاده می کند که به معنی استعداد های کمتر، چهره های تکراری و تجربیات محدود تر است، در حقیقت عدم استفاده از هر فرد دارای پتانسیل در این عرصه به معنی عدم استفاده از یک نیروی زبده جنگی است. از این رو سعی می شود به مهمترین معایب این کمیت پایین به شکل مختصر اشاره شود:

1- عدم چرخش نخبگان

استمرار رهبری دیپلماسی عمومی در دستان یک جریان، یقیناً منجر به تداوم مدیریت در دستان گروهی خاص و به خودی خود مانع چرخش نخبگان در این سطح از مدیران می شود. و مسلم است با عدم تغییر این مدیران، افراد جدید و بدنبال آن تفکر و استرتژی های بدیع نیز به مسند ریاست نخواهند رسید و نهادهای مربوطه دچار نوعی یکنواخت زدگی و کهولت می شوند.

در حقیقت استمرار تمرکز بر روی این افراد موجب می شود که چهره های جدید و تفکرات جدید به میدان نیایند از سوی دیگر این افراد نیز همچون سایر خلایق پس از مدت زمانی سرگرم امور اجرایی می شوند و احتمال می رود که توانایی ذهنی و کوشش پژوهشی شان پس از مدت زمانی تحلیل برود و موجب شود که سلاح برنده نظام در عرصه دیپلماسی عمومی در اثر مرور زمان زنگ بزند و این عدم چرخش نخبگان موجب خلع سلاح نظام در میدان دیپلماسی عمومی شود.

بالاخص این تهدید وقتی شدت می باد که با اندک توجهی در می یابیم از یک سو هر سه فرد نامبرده دارای خط فکری مشابهی هستند و از سوی دیگر در طول دوران فعالیتشان سیری مشخص را طی کرده اند و این دو عامل در کنار هم در دراز مدت موجب تکراری شدن فعالیت ها در عرصه دیپلماسی عمومی و از رونق افتادن استدلال های نظام در این عرصه می شود. با تکراری شدن استدلال ها و حتی چهره در دراز مدت، ابزارهای رسانه ای دشمنان با تکرار این افراد و استدلال هایشان و حمله به نقاط ضعف این استدلال ها، دفاعیات نظام اسلامی را در این عرصه فاقد منطق و برخواسته از عادت و سناریو از پیش تعیین شده نشان می دهند تا بدین طریق بتواند به راحتی ذهن مخاطبان و شهروندان را تسخیر نمایند.

2- دلزدگی مردم و مخاطبین از فعالیت های نظام در عرصه دیپلماسی عمومی

چرخش نخبگان در هر کشوری که از ساختاری مردمی برخوردار است، امری طبیعی می باشد. در یک چهارچوب کارآمد، نخبگان و برجستگان طیف ها و گروه های سیاسی در عرصه رقابت برای کسب جایگاه، با تلاش های خود سعی می کنند ضمن شرکت در رقابت ها، در اقناع افکار مسئولین و جلب حمایت و نظر تصمیم گیران و تاثیر گذاران برای کسب پیروزی نیز فعالیت کنند.

مردم و بطور کلی عوام که شناخت دقیقی بر جریان ها و حساسیت های موجود ندارند, تحت تاثیر القای روانی دشمن نظام را یک سیستم بسته و غیر قابل نقوذ در نظر می گیردند که بر پایه خودی – غیر خودی تصمیم گیری می کند. بالاخص در کشور ما که کشوری کثرت گرا و متنوع با حضور قومیت ها، نژادها، زبانها و ادیان گوناگون است، حضور تعدادی مشخص در این عرصه موجب می شود که دشمنان اینگونه به مردم مناطق مختلف کشور القاء کنند که ظرفیت های سیاسی، نگرشی، اعتقادی و روشی آنها در حوزه های سیاسی نادیده گرفته می شود و در نتیجه یک فضای سیاسی کثرت گرا با حضور سلایق و علایق سیاسی در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی در دید آنها محسوس نیست.

در نهایت این مسئله باعث می شود دشمن و تسلیحاتش در دیپلماسی عمومی بتوانند این توهم را به ذهن مردم تزریق کنند که در نظام ایران، عدم شایسته سالاری در تصدی مسئولیتها، اعمال باند بازی، تبارگماری و خانواده سالاری حاکم بوده و تصدی مسئولیت ها از طرف عده ای معدود باعث سرخوردگی مردم به ویژه جوانان شده است.

3- محروم ساختن نظام از استراتژی “پلیس خوب،پلیس بد”

در اغلب فیلم‌های پلیسی دو بازجو به سراغ متهم می‌روند: “پلیس بد” با موضع خصمانه، اتهام زدن، رفتار تند و تهدید با متهم برخورد می‌کند و “پلیس خوب” لحنی دوستانه‌تر می‌گیرد و موضعی مشفقانه‌تر. بدین ترتیب، پلیس خوب سعی در جلب اعتماد و همکاری متهم دارد.

در حقیقت«کلانتری» جهانی، دو نوع پلیس دارد؛ پلیس خوب و پلیس بد. استراتژی مذکور همچون وقتی است که راننده ای چراغ قرمز را رد کرده و باید جریمه شود، پلیس خوب می گوید باج بده تا بخشیده شوی در غیر اینصورت پلیس بد ماشینت را متوقف می کند. در عرصه دیپلماسی عمومی نیز این استراتژی کارایی های خاص خود را دارد، نباید فراموش کرد رهبران این عرصه بنوعی (با تسامح) نقش سخنگوی حاکمیت ها را در این حوزه بازی می کنند و صحبت ها و اعلام نظرهایشان می تواند نوعی خط دهی محسوب شود.

از این رو می توان به راحتی کاربرد استراتژی پلیس خوب، پلیس بد را در این عرصه متصور دانست، بدین ترتیب یک جریان می تواند هویج های مورد نظر دولتش را مطالبه کند و از سوی دیگر با چماق دولت های مقابل را از راه های نامطلوب دولت متبوع خود دور کند.

به عبارتی ساده تر، با داشتن طیفی متنوع از سخنگویان در عرصه دیپلماسی عمومی می توان خواسته های مطلوب حاکمیت را از طریق سخنگوی مهربان، سخنگوی خشن اعلام داشت، بدون اینکه نظام خود در دید اذهان در معرض عقب نشینی نشان دهد. اما برای ایران باید گفت که متاسفانه تعداد کم این افراد و از سویی داشتن خط مشی فکری واحد باعث شده است که تهران به خوبی نتواند از این امکان بهره برداری کند.

در مجموع با توجه به تهدیدات ناشی از تعداد اندک و تکرر حضور در دستان یک جریان، بهتر است سعی شود از یک سو این چالش ها را مفروض دانست و از سوی دیگر اقدامات بازدارنده مربوطه را انجام داد. بهتر است از یک سو برخی متخصصین عرصه دیپلماسی عمومی را که طیف فکری متفاوتی دارند در چهارچوب رسانه های قابل کنترل به خدمت گرفت؛ بدین ترتیب با بهره گیری از طیف های فکری متفاوت در مجموعه های مربوط به پرس تی وی و امثالهم، از یک سو تنوع سازی میسر می شود و از سوی دیگر سر کلاف در دست نظام باقی می ماند. همچنین با توجه به کمیت سخنگویان مذکور بهتر است از طریق نهادهای مختلف همچون سازمان بسیج اساتید، دانشگاه ها و مراکز مطالعاتی سعی شود با تربیت نسلی وفادار و مطمئن کمیت سخنگویان نظام در عرصه دیپلماسی عمومی را افزایش داد و از سوی دیگر موجبات تخصصی تر شدن این نیروها را فراهم کرد.

lkfu:

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/228455/آیا-جمهوری-اسلامی-ایران-تنها-سه-دیپلمات-عمومی-دارد

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد