آیا حوادث اخیر عراق و داعش ، با نشانه های ظهور ارتباط دارد؟
۱۳۹۳/۰۴/۲۲
–
۸۹۶ بازدید
مدیر گروه آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی: آیا حوادث اخیر با نشانه های ظهور ارتباط دارد؟
خبرگزاری شبستان: در برابر تحولات خاورمیانه راه درست آن است که ضمن شناخت دقیق ماهیت تحولات خاورمیانه آمادگی خود را در حالت ها و سناریوهای مختلف حفظ کنیم و سمت و سوی این حوادث و رویداد ها را شناسایی کنیم.
خبرگزاری شبستان: در برابر تحولات خاورمیانه راه درست آن است که ضمن شناخت دقیق ماهیت تحولات خاورمیانه آمادگی خود را در حالت ها و سناریوهای مختلف حفظ کنیم و سمت و سوی این حوادث و رویداد ها را شناسایی کنیم.
به گزارش خبرگزاری شبستان: داعش یکی از گروه های تکفیری سلفی است که با ایجاد ناامنی در عراق و سوریه و با حمایت غرب و کشورهای عربی سعی در ایجاد چهره ای خشن از اسلام دارد، این گروه از نمادها و نشانه هایی استفاده می کند که در روایات مربوط به ظهور به آنها اشاره شده، برای شناخت بیشتر این گروه تروریستی و تحلیل ارتباط آن با حوادث ظهور گفت و گویی را با دکتر رحیم کارگر، مدیر گروه آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت وآینده پژوهی انجام داده ایم.
آیا مسائل و رویدادهای خاورمیانه به خصوص حوادث سوریه، عراق، مصر و عربستان با نشانه های ظهور ارتباط دارد یا خیر؟
به طور کلی اگر بخواهیم وضعیت خاورمیانه قبل از ظهور را بررسی کنیم، می توانیم به چند نکته اساسی اشاره کنیم. اولین نکته فزونی جنایات و فتنه ها در این دوران است. خاورمیانه قبل از ظهور مملو از ناامنی، تشویش، جنایت و سفاکی گری خواهد بود. برخی از این جنایات متوجه شیعیان است و شیعه ستیزی یکی از ویژگ های بارز این عصر است.
علاوه بر آن ما شاهد اختلاف شدید و هرج و مرج بین مردم و سران کشورها خواهیم بود. نکته مهم دیگر در این دوران فزونی ظلم و ستم و اندیشه سفیانی گری است. البته در پشت پرده این تحولات ما شاهد اقدامات یهودیان خواهیم بود. در این دوران جریان های خطرناک و فاسدی شکل خواهند گرفت و هراس و خوف شدید بین مردم ایجادخواهد داد و در نهایت شاهد فزونی مدعیان مهدویت و تلبیس آنها به نمادهای مذهبی خواهیم بود.
در این دوران مردم عرب از حکام و فرمانروایان خود سرپیچی کرده و کشورهای اسلامی به سمت ناامنی پیش خواهند رفت و در نهایت ما شاهد شکل گیری جریان های فاسد و ستمگر اموری و عباسی خواهیم بود. یعنی یک نوع تجدید قدرت اینها به اشکال دیگر. با توجه به این نکات از امام علی(ع) روایت شده که فرمود: ” انْتَظِرُوا الْفَرَجَ فِی ثَلَاثٍ قِیلَ وَ مَا هُنَّ قَالَ اخْتِلَافُ أَهْلِ الشَّامِ بَیْنَهُمْ وَ الرَّایَاتُ السُّودُ مِنْ خُرَاسَانَ وَ الْفَزْعَةُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقِیلَ لَهُ وَ مَا الْفَزْعَةُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ قَالَ أَ مَا سَمِعْتُمْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْقُرْآنِ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ قَالَ إِنَّهُ یُخْرِجُ الْفَتَاةَ مِنْ خِدْرِهَا وَ یَسْتَیْقِظُ النَّائِمَ وَ یُفْزِعُ الْیَقْظَانَ .”
براساس این روایات اختلاف و دیگری و نزاع از ویژگی های دوران قبل از ظهور در خاورمیانه خواهد بود. نکته مهم دیگر این است که دو جریان موازی در راستای اندیشه مهدویت و فرجام باوری شکل خواهد گرفت. در واقع به اسم مهدویت دو نوع جریان مثبت و منفی به وجود خواهد آمد که در ستای یاری و یا تقابل با ظهور قابل تحلیل و ارزیابی هستند !! این دو جریان که می توان در سفیانی گری و جریانات یمانی و سید خراسانی مشاهد کرد، قبل از ظهور، به وجود می آیند و در صدد تحقق اهداف خود براساس رسیدن به جامعه موعود یا ایجاد مانع برای تحقق جامعه موعود الهی و جامعه راستین هستند و به عبارتی درصدد این هستند که به رهبری شیطان جامعه قلابی و انحرافی را به اسم جامعه موعود قالب کنند و رنگ بزنند و در صدد ایجاد انحراف در اذهان عمومی باشند!!!
نکته عجیب تر اینکه شیطان نیز با تمام قوا وارد شده و درصدد معرفی جریان سفیانی به عنوان جریان حق و موعود واقعی است. در روایتی آمده “قال زرارة : قالَ الصادقُ علیه السّلام : یُنادی مُنادٍ مِنَ السَّماء اَنَّ فُلاناً هُوَ الاَمیرُ وَ یُنادی مُنادٍ: اَنَّ عَلِیِاً وَ شیعتَهُ هُمُ الفائِزونَ. قُلت: فَمَن یُقاتِلُ المَهدیَّ علیه السلام بَعدَ هذا؟ فَقالَ: اِنَّ الشَّیطانَ یُنادی: اَنَّ فُلاناً وَ شیعَتَهُ هُمُ الفائزُونَ، یَعنی رَجُلاً مِن بَنی اُمَیَّةِ. قُلتُ فَمَن یَعرِفُ الصّادِقَ مِنَ الکاذِبِ ؟ قالَ علیه السّلام: یَعرِفُهُ الَّذینَ کانُوا یَروُونَ حدیثَنا، وَ یَقُولُونَ: اَنَّهُ یَکُونُ قَبلَ اَن یَکُونَ وَ یَعلَمُونَ اَنَّهُم هَُمُ المُحِقُّونُ الصّادِقٌونَ.” زراره می گوید: امام صادق(ع) فرمودند: آواز دهند ای از آسمان بانگ خواهد زد که تنها فلانی (مهدی) امیر است و آوازدهنده ای ندا خواهد داد که همانا تنها علی و شیعیان او رستگارند. زراره عرضه داشت: پس، بعد از این آوازه و ندا، چه کسی با مهدی می جنگد؟آن حضرت فرمودند: همانا شیطان ندا خواهد داد: به درستی که فلانی و شیعیان او رستگارند، یعنی مردی از بین امیه. زراره می گوید: پس چه کسی راست گو را از دروغ گو باز می شناسد؟ فرمودند: کسانی که از قبل، حدیث ما را روایت نموده و می گفتند: پیش از قیام، این ندای آسمانی خواهد بود، صادق را می شناسند، و می فهمند آنان خود بر حق و راست گو هستند.
در واقع هنگام ظهور امام زمان(عج) ندایی از طرف حق بلند شده و مژده ظهور امام زمان(عج) و تبعیت از طرف ایشان را مطرح می کند و نیز ندایی از طرف شیطان بلند شده و لزوم یاری از بنی امیه و سفیانی را در برابر حضرت مهدی بلند می کند. و مردم را به گمراهی می کشاند. پس نکته بارز در این دوران شبیه سازی هایی است که به اسم جریان حق و مهدویت از طرف شیطان و سفیانیان شکل خواهد گرفت و حق را با باطل آمیخته کرده و مردم را دچار تزلزل فکری خواهند نمود.
البته جریان های مختلف مدعی نیز شکل خواهد گرفت که اهمیت در خوری ندارند. مسئله مهم این است که در پشت همه این تحولات و شبیه سازی حق با باطل، و بلند کردن پرچم های سیاه و امثال آن، یهود و یهودی گری قرار خواهد داشت.در واقع وجهه بارز این زمان پیوند عمیق و ناگسستنی یهودیان با مسلمان نمایانی است که ادعای بازگشت به اسلام و احیای جریان اموی و عباسی را دارند!!
از دیدگاه آینده پژوهی این تحولات را چگونه می توان تحلیل کرد و آیا ارتباطی با حوادث روز دارد یا خیر؟
از نظر آینده پژوهی مردم از هماکنون باید بدانند که آینده ممکن است آبستن چه پیشامدهایی باشد؛ کدام پیشامدها احتمال وقوع بیشتری دارند؛ و در میان آنها کدامیک از مطلوبیت بیشتری برخوردار است. بر همین اساس، سه رویکرد به مطالعه آینده وجود دارد: آیندهپژوهی تحلیلی، که گاه آیندهپژوهی اکتشافی نیز نامیده میشود؛ آیندهپژوهی تصویرپرداز؛ و آیندهپژوهی هنجاری، که گاه آیندهپژوهی مشارکتی نیز نامیده میشود. روش های مورد استفاده در آینده پژوهی فراوان است از جمله: دیده بانی آینده، دلفی، تجزیه و تحلیل روند ها، تجزیه و تحلیل پیشران ها، سناریو پردازی، چشم انداز سازی، نقشه راه، پس نگری، مدلینگ، شبیه سازی و ترکیبی از روش های فوق … .
بسیاری از آینده پژوهان سواد آینده یا همان هوشیاری محیطی را مهمترین ابزار برای ساختن آینده می دانند. در حقیقت بدون پایش محیطی بهره برداری از تکنیک ها و روش هایی که برای آگاهی از شرایط آینده به کار می روند، میسر نخواهد بود. یک آینده پژوه همواره شرایط پیرامونی خود را زیر نظر می گیرد و نشانه های تغییر را شناسایی می کند. آگاهی از شرایط محیطی از آن جهت حایز اهمیت است که برنامه ریزی های واقع بینانه در هماهنگی با تغییرات محیطی رشد یافته و تغییر می کنند. از دیدگاه دانش آینده پژوهی کمک به برنامه ریزی بهتر در شرایطی امکان پذیر خواهد بود که آگاهی مناسبی از متغیرهای محیطی و تاثیرات آنها بر تصمیم ها و انتخاب های خود داشته باشیم. به این سبب مجموعه ای از هوشیاری های فنی، تجاری، سیاسی و اجتماعی ضرورت می یابند.
بر این اساس از نظر آینده پژوهی و مطالعه رویدادهای آینده و تحلیل روندهای موجود، هر نوع علامت و سیگنال مورد توجه قرار می گیرد و نمی توان به آنها بی اعتنا بود. در واقع آینده پژوهی در صدد ایجاد آمادگی در مردم در حالت ها و سناریوهای مختلف است و می کوشد مردم در برابر حوادث آینده غافلگیر نشده و تکالیف و مسئولیت های خود را فراموش نکنند. از این رو نشانه های ظهور و تحلیل درست آنها یکی از ابراز های مهم آینده پژوهی برای رسوخ به آینده است.
البته آینده پژوهی سخن از قطعیت و حتمی بودن پیش بینی های خود ندارد. به همین خاطر در صدد طرح احتمالات و آینده های ممکن است و در نتیجه نشانه های ظهور می تواند یکی از مهمترین منابع تحلیل حوادث خاورمیانه باشد. بر این اساس آینده پژوهی به دنبال تطبیق و مصداق یابی نشانه های ظهور نیست، بلکه فقط در صدد این است که توجه مردم را به امکان بروز حوادث مرتبط با ظهور آشناتر سازد و در نتیجه نمی توان با قطعیت گفت که حوادث فعلی خاورمیانه ، اختلافات در شام و درگیری های عراق و حوادث عربستان و مصر مرتبط با ظهور است. از طرف دیگر کسی نمی تواند ادعا کند این حوادث مرتبط با ظهور نیست و بگوید این حوادث ربطی به حوادث ظهور ندارد، در نتیجه راه درست آن است که ضمن آشنایی و شناخت دقیق ماهیت تحولات خاورمیانه آمادگی خود را در حالت ها و سناریوهای مختلف حفظ کنیم و سمت و سوی این حوادث و رویداد ها را شناسایی کنیم.
آیا اتفاقاتی که در کشورهای مختلف عربی در حال رخ دادن است مانند آنچه در عراق و سوریه رخ می دهد و یک گروهک ترویستی سعی در ایجاد خلافت به اصطلاح اسلامی دارد، قابل پیش بینی بود؟
بله این اتفاقات پیش بینی شده بود، به عنوام نمونه در نشست آینده پژوهی و تحولات خاورمیانه که دوسال پیش گروه آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت برگزار کرد، به شدت نسبت به گسترش اندیشه سلفی گری که پیوندهای زیادی با باورهای سفیانی گری دارد، هشدار داده شد. و احتمال قدرت یافتن گروه های تروریستی مبتنی بر اندیشه اموی گری و سفیانی گری و ضد مهدویت اصیل مطرح گردید. اگر به همین اندازه به این احتمالات توجه می شد امید بود کشوری مثل عراق با دقت بیشتری حوادث داخلی خود را پیگیری می کرد و از خطرات رشد جریان های سلفی گری آگاه می شد.
در هر حال با مطالعه وضعیت فعلی کشورهای خاورمیانه و قرینه سازی های مثبت و منفی در مورد جریان های قبل از ظهور می توان به مشابهت های آن با وقایع قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) پی برد. بر این اساس روشن می شود که رشد جریان های سلفی گری و صهیونیسم و افراطی گری در خاورمیانه عمدتا جهت معارضه با حضرت مهدی(عج) و جلوگیری از انقلاب و قیام ایشان و آمیخته کردن حق با باطل است. پس لازم است که ما حداقل به عنوان یک احتمال به این مسئله نگاه کنیم و بدانیم که کشورهای مختلف خاورمیانه آبستن یک سری تحولات و تغییرات بزرگ و اساسی هستند.
نقش کشورهای غربی مانند انگلیس و صهیونیسم را در این حوادث چگونه ارزیابی می کنید؟
کشورهای استعمارگر مثل انگلیس و آمریکا با همراهی اسرائیل که دشمنی دیرینه با اسلام و مسلمانان دارند به یقین در شکل گیری داعش و حوادث خاورمیانه دست دارند. بر این اساس یک زمان بحث اصلی خاورمیانه فلسطین بود اما مدتی بعد این بحث به مسئله بیداری اسلامی تغییر یافت و الان نیز مهمترین مسلئه امنیتی کردن خاورمیانه و درگیر کردن ایران در این فضا است.
بر این اساس با توجه به ایجاد اختلافات شدید بین کشورهای اسلامی، سمت و سوی این تحولات قدرت گرفتن اسرائیل و صهیونیسم، تشدید منازعات خاورمیانه و تبدیل فضای امنیتی به خشونت و جنایت است که نمود آن را می توانیم در احیای سفیانی گری ببینیم.
نکته بعدی این است که آمریکا و عوامل دیگر درصدد هستند که چالش چهارم بعد از چالش امنیتی را در خاورمیانه ایجاد کنند و آن هم حاکم کردن اسلام آمریکایی و شئون آن در خاورمیانه و در تنگنا قرار دادن ایران از جنبه های مختلف است. اسلام آمریکایی هم می تواند در عربستان حاکم شود، هم در ترکیه و هم در مصر، که ویژگی بارز آنها سازش داشتن با اسرائیل و پیوستن آنها به نظام جهانی استکبار و یهودی گری است. به همین خاطر ما باید به شدت نسبت به این حوادث آگاه شده و برخورد درست و منطقی داشته باشیم. الان وضعیت داعش هم درست در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است.
داعش با استفاده از پرچم سیاه و استفاده از نمادهای مذهبی و ایجاد خلافت اسلامی درصدد بیان این نکته است که تحولات آینده و ظهور مهدی موعود جزء برنامه های اصلی ماست و البته مهدی آنها همان سفیانی است که بعد از آمیخته شدن حق با باطل در سوریه خروج می کند و بعد از تسلط بر مناطق پنجگانه، جنایات های فراوانی در عراق و دیگر کشورهای اسلامی انجام می دهد. در اینجا ما باید آمادگی خود را برای پیوستن به صف حق طلبان واقعی آماده کنیم و دعوت منادی حق را همیشه اجابت کنیم که می فرماید: ” ….. یا اهل الحق اجتمعوا فیصیرون فی صعید واحد.”
در روایات مرتبط با حوادث ظهور به وجود دجال اشاره شده است در مورد جریان دجالی گری هم توضیحاتی ارائه کنید؟
یکی دیگر از حوادث ظهور این است که با رشد جریان های سلفی گری در پرتو اسلام آمریکایی، ما شاهد گسترش جریان دجال گری هم خواهیم بود. دجال گری به معنای گسترش فساد و انواع رذایل اخلاقی در جامعه. در واقع جریان دجال گری جریان دینی را از درون تهی کرده آنها را ضعیف می سازد تا نتوانند به وظایف خود نسبت به تحقق جامعه موعود عمل کنند.
با توجه به این تحلیل ها می توانیم بگوییم که بعضی از حوادث خاورمیانه می تواند و محتمل است که در ارتباط با نشانه های ظهور تحلیل و ارزیابی گردد و باعث شود که ما نسبت به این تغییرات و تحولات هشیارتر و آماده تر اقدام کنیم. در واقع این نوع تحلیل و ارزیابی به معنای پیشگویی ظهور و بیان نزدیک بودن ظهور نیست بلکه به این معنا است که جامعه منتظر علاوه بر عمل به وظایف و برنامه های عادی خود یک سری مسئولیت های مهم تر و سنگین تری دارند که نباید به آنها بی اعتنا باشند و بتوانند از فرصت ها و تهدید های موجود به خوبی گذر کنند، اگر در این میان ظهور اتفاق بیفتد جامعه منتظر مفتخر به یاری امام خواهد بود و اگر ظهور صدها سال بعد رخ دهد جامعه منتظر توانسته به تکالیف خود عمل کرده و خود را از خطرات و چالش های موجود رهایی دهدو اسیر فتنه ها و آشوب ها نشود!!