خانه » همه » مذهبی » آیا ذکر بعضی خطاها و اشتباهات پیامبران خدا در قرآن با عصمت پیامبران ناسازگاری ندارد؟ مثلاً حضرت آدم (خوردن از میوه‌ی ممنوعه)، حضرت یونس (نفرین کردن قوم خود)، حضرت موسی (کشتن قبطی و یا عدم تحمل در برابر خضر نبی)؟

آیا ذکر بعضی خطاها و اشتباهات پیامبران خدا در قرآن با عصمت پیامبران ناسازگاری ندارد؟ مثلاً حضرت آدم (خوردن از میوه‌ی ممنوعه)، حضرت یونس (نفرین کردن قوم خود)، حضرت موسی (کشتن قبطی و یا عدم تحمل در برابر خضر نبی)؟

برای روشن شدن پاسخ سؤال و همت انبیا، توجه به دو مقدمه‌ی زیر ضروری است؛1. باید در نظر داشت که مقصود از عصمت این است که پیامبر و فرستادگان خداوند، کار «حرام» و غیر‌جایز انجام نمی‌دهند و «ترک واجب» نمی‌کنند؛ اما کاری که ترک آن بهتر است و انجام آن تنها جنبه‌ی «ترک‌اولی» دارد، صدور آن از انبیا کاملاً ممکن و جایز است و هیچ منافاتی با «عصمت» ندارد.
2. نکته‌ای که مهم و توجه به آن برای کشف معانی صحیح و عبارات واقعی قرآن ضروری ‌می‌باشد این است که قرآن بر لغت عرب نازل شده‌است؛ گاهی این اصل مهم فراموش می‌شود و مورد توجه واقع نمی‌گردد و در نتیجه مشکلاتی پدید می‌آید که به غلط تصور می‌شود غیر قابل حل است. (1)
بعد از ذکر مقدمه به پاسخ سؤال می‌پردازیم:
در مورد حضرت آدم، علیه‌السلام، که بعضی تصور نموده‌اند قرآن نسبت گناه به ایشان داده است، در حالی که طبق اعتقاد ما پیامبر باید معصوم باشد. توهم این اشخاص به‌دلیل آیه‌ی صد و نوزدهم سوره‌ی طه است که فرموده: «و عصی آدم ربّه فغوی» و ترجمه نموده‌اند: آدم معصیت پروردگار کرد، پس گمراه شد.
تصور کرده‌اند که «عصی» عبارت است از معصیت و آن هم با آن مفهوم خاصی که معصیت از بین ما دارد. یعنی ترک واجب و یا انجام حرام و همچنین گمان کرده‌اند که «غوی» یعنی گمراه‌شده و منصرف گردیدن. در حالی که این هر دو تصور غلط است. زیرا کلمه‌ی عصیان در لغت مفهومی دارد که گناه‌کردن یعنی ترک واجب و یا انجام حرام، تنها مصداقی از آن است؛ آن مفهوم عبارت است از فرمانی را انجام ندادن، خواه آن فرمان و امر واجب باشد یا مستحب و نیز «غوی» تنها گمراه شدن نیست؛ بلکه فرهنگ عرب برای آن معانی دیگر نیز ضبط کرده‌است که یکی از آن‌ها بی‌بهره شدن است. در کتاب «المنجد» آمده‌است: «العصیان ترک الطاعه، عدم ‌الانقیاد؛ عصیان یعنی ترک اطاعت و فرمان‌برداری نکردن خواه آن اطاعت واجب باشد یا نه». نیز یکی از معانی «غوی» را «خاب و خیبه» ضبط کرده‌اند؛ یعنی بی‌بهره شدن و دچار ضرر و خسران گردیدن.
اکنون با در نظر گرفتن این دو معنی که برای این دو کلمه نقل کردیم مشخص می‌شود که «اغوی» و «عصیان» که در آیه‌ی فوق به حضرت آدم نسبت داده شده‌است، هیچ‌گونه ملازمه‌ای با گناه یعنی ترک واجب و یا ارتکاب حرام ندارد. به این ترتیب مفهومی که از آیه‌ی «و عصی آدم ربه فغوی» به‌دست می‌آید این است که حضرت آدم، نهی‌خداوند را درباره‌ی نخوردن از آن درخت اطاعت نکرد و در نتیجه، دچار خسران و ضرر شد؛ زیرا از بهشت اخراج گردید.
باید دانست که اوامر و نواهی الهی دو قسم است:
الف) مولوی؛
ب) ارشادی.
امر مولوی: یعنی خداوند به طور جدی، خواستار انجام آن می‌باشد و برای عمل به آن، پاداش و در ترک آن عذاب قرار داده است.
امر ارشادی: در حقیقت تکلیفی از ناحیه پروردگار نیست.
حضرت آدم ، علیه‌السلام، از امر شادی تخلف نکرد به‌دلیل این‌که بعد از آیه‌ی مورد نظر قرآن بلافاصله می‌فرماید: «ثم اجتباه ربُّه فتاب علیه و هدی؛ پس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و او را هدایت کرد». برگزیدگی شخصیتی از سوی خداوند نشانه‌ی مقام بلند اوست و اگر خطایی از او سر زده بود از حد گناه و از بین‌رفتن عصمت نبوده است. ضمن این‌که هیچ‌گاه خداوند وعده‌ی عذاب در برابر آن خطا نداده‌است و تنها به مشقت دنیایی اشاره فرموده‌است: «شیطان شما را از بهشت خارج نسازد که به رنج و سختی می‌افتید». همچنین قرآن نزول شریعت و هدایت را که در بردارنده‌ی احکام مولوی و تکلیفی است، متأخر از هبوط حضرت آدم ، علیه‌السلام، معرفی کرده است؛ لذا هدایت تشریعی و دستورات واجب از ناحیه‌ی الهی صادر نشده بود.
مدارک اسلامی، گفتار ذکر شده را تأیید می‌کند از جمله:
1. روایت
از امام رضا ، علیه‌السلام، نقل شده است که فرمودند: «آنچه را که آدم انجام داد گناه نبود تا در برابر آن استحقاق دخول در آتش و عذاب را پیدا کند. بلکه از لغزش‌های کوچکی بود که بر انبیا بخشوده می‌شود و پیش از نزول وحی انجام آن برای ایشان جایز است.
(تفسیر برهان ج 2 و 46).
2. گفتار دانشمندان
مرحوم طبرسی می‌گوید: «معنای آیه این است که آدم امر پروردگار خویش را مخالفت نمود، لذا از ثواب آن بی‌بهره شد؛ مراد از معصیت و عصیان مخالفت با امر است؛ خواه آن امر واجب باشد یا مستحب.
مرحوم مجلسی می‌فرماید: «ترک مستحب و یا انجام مکروه را نیز گاهی ذنب و عصیان می‌نامند. (1)
بنابراین، هیچ‌گناه و عمل حرام در قرآن به آدم ، علیه‌السلام، نسبت داده نشده است و این اشتباه از آن‌جا ناشی شده است که به معنای اصلی و لغوی «عصیان» و «غوی» توجه نشده است.
نسبت به بقیه پیامبران هم خداوند نسبت به گناه نداده است. در مورد حضرت یونس ، علیه‌السلام، گفته می‌شود که: عمل ایشان گناه نبود؛ زیرا خدا او را از این کار نهی نکرده بود تا از این کار خودداری ورزد، البته چون از جانب خدا فرمانی برای خروج صادر نشده بود، عمل او ترک اولی(کار بهتر) محسوب می‌شد. از این‌رو خداوند او را گرفتار کام نهنگ کرد تا متوجه ترک اولای خود شود و آمادگی بیشتری برای تداوم رسالت الهی داشته‌باشد. دلیل مطلب فوق، آیه‌ی پنجاه سوره‌ی قلم است که فرموده‌است: «پس او را برگزیده و در زمره‌ی صالحان قرار داد».
در مورد حضرت موسی، علیه‌السلام، که شخصی را کشت، گفته می‌شود که
اولاً هدف او نجات مظلومی بود که جانش به خطر افتاده بود و دفاع از مظلوم نیز کار پسندیده‌ای است.
ثانیاً جمله‌ی «هذا من عمل الشیطان» که در آیه‌ی آمده‌است، مربوط به عمل خودش نبوده‌است؛ یعنی او عمل خود را ناشی از القائات شیطان ندانسته‌است، بلکه سخن او اشاره به نزاع آن دو نفر بوده است؛ چنان که امام رضا، علیه‌السلام، نیز در حدیثی به همین نکته اشاره نموده‌اند.
ثالثاً این که موسی، علیه‌السلام، اقرار به ظلم نفس‌کرده و به دنبال آن طلب مغفرت از خداوند نموده‌است، به‌علت ترک اولای او بوده‌است؛ زیرا هر چند عمل او گناه نبود ولی چون قتل آن فرد قبطی در آینده برای او ایجاد ناراحتی می‌کرد او نمی‌بایست مرتکب چنین بی‌احتیاطی می‌شد؛ چنان‌که در آیات بعد نیز می‌خوانیم که موسی ، علیه‌السلام، نگران پیامدهای این حادثه بود. طوری‌که وارد شهر شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه منتظرحادثه‌ای. با این بیان معنای جمله‌ی «فاغفرلی» نیز این است که خدایا مرا از دشمنان مستور بدار تا بر من دسترسی پیدا نکنند. (4) پس قرآن نسبت گناه به حضرت موسی (ع) نداده است.
جهت مطالعه‌ی بیش‌تر ر.ک. به:
رهبران راستین، هاشمی نژاد.
مبانی رسالت انبیا، نسری عبدا… .
راه‌نما شناسی، محمد تقی مصباح یزدی.
تنزیه انبیا، محمد هادی معرفت.
منابع:
1. رهبران راستین، سید عبدالکریم هاشمی نژاد، دفترانتشارات اسلامی، ج2،ص158.
2. همان، ص163 تا 168، با اندکی تلخیص.
3. مبانی رسالت انبیا، عبدا… نصری، چاپ اول، 1386، ص268 و 269.
4. همان، ص279 – 280.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد