عصراسلام: اما این استناد نه با تفکر ملاصدرا سازگار است و نه با عبارت ایشان در اسفار . تفکر قوی و قویم ملاصدرا در حکمت متعالیه بر این است؛ “تمام ارزش انسان به روح اوست و روح مرد و زن ندارد و هر کسی در مسیر علم نافع و عمل نیکو باشد، ارزشمند است.”
بهتر است نخست عبارت صدرالمتالهین (ره) را ملاحظه کنیم و بعد به تبیین آن بپردازیم.
ایشان در جلد هفتم اسفار برای که لطف خدای متعال به انسان (اعم از مرد و زن) را تحلیل نماید ، فصلی با عنوان ذیل گشوده است:
«فصل فی عنایته تعالى فی خلق الأرض و ما علیها لینتفع بها الإنسان
در توضیح عنایت خداوند متعال در آفرینش زمین و آنچه بر روی زمین است برای بهره بردن انسان »
مرحوم آخوند ملاصدرا؛ در این فصل از جاندارانی نام میبرد که در شئون مختلف خدمتگذار انسان هستند ؛ برخی برای استفاده رکوب و برخی برای حمل و برخی برای زینت و برای برای زوجیت…
منها تولد الحیوانات المختلفة.. و بعضها للرکوب و الزینة… و بعضها للحمل… و بعضها للتجمل و الراحة… و بعضها للنکاح…
مدعیان نا آگاه و به قول استاد بزرگوارم علامه حسن زاده آملی؛ “کسانی که در درس استاد زانو نزده اند و حرف ، از صاحبانِ حرف نشنیده اند” آمدهاند این عبارات اسفار را اینگونه معنا کردهاند که؛ “خدا برای بهرمندی انسان؛ حیوانات را آفریده و برای بهرمندی از ازدواج، زن را آفریده! در نتیجه زن، در سلک حیوانات است!”
استناد چنین سخنی به کتاب اسفار کاملا نارواست و حکایت از بی اطلاعیِ کامل از فلسفه صدرا و زبان و بیان و قلم ملاصدرا دارد.
اولا؛ عبارت مرحوم صدرالمتالهین گویاست که غرض از “حیوانات” جانداران هستند که یک اصطلاح فلسفی است و با اصطلاح عُرفی که به حیوان در برابر انسان اطلاق شود، متفاوت و متمایز است.
حیوان بمعنای فلسفی؛ شامل هر جانداری است و انسان هم در زمره جانداران است و قطعاً شامل هر انسانی؛ خواه مرد و یا زن ، میشود.
و ثانیاً؛ نکاح و ازدواج امری است که بین مذکر و مونث منعقد میشود و منحصر مرد نیست که خدا فقط زن را برای مرد آفریده باشد، بلکه مرد هم برای نکاح زن آفریده شده است و زنان هم در مورد ازدواج از این لطف الهی محروم نیستند و در میان جانداران، مردان برای آنان قرار داده شده است .
وثالثا؛ نگاه ملاصدرا یک نگاه ملکوتی است که با نگاه مادی و دنیوی که تفاوت زن و مرد باشد کاملا متفاوت است. او میخواهد بگوید؛ انسان چه مرد و چه زن، در مسیر “شدن” و تکامل روحی ؛ همه اسباب را جمع دارد و خدای متعال چیزی از او و برای او کم نگذاشته است، از خوردن و رکوب تا نکاح. در نتیجه این انسان است که خواه از مردان باشد و یا زنان؛ میتوانند با استفاده از این الطاف به “مقصد قدسی” راه یابد.
و رابعا؛ مرحوم صدرالمتالهین شاید نزدیک به یکصد جلد کتاب و رساله نگاشته است . و در تمام آثار این حکیم الهی، کلمه بر علیه شخصیت “زن” یافت نمیشود. چطور میشود متفکری دارای یک تفکر انتقادی و سلبی به “زن” باشد واما در هیچ یک از آثارش به آن تصریح نکرده باشد ؟! پس این مورد که ذکرش به میان آمده با اصطلاح فلسفه مطرح نموده و نه با اصطلاح محاورات عرفی که در سطور بالا ملاحظه نمودید.
البته آنچه در حاشیه حکیم سبزواری بر “اسفار” آمده، از مبنای حکیمانه صدرالمتالهین بیگانه است و مورد قبول نیست. و گواهترین گواه این است که در طول چهارصد که از دوره صدرالمتالهین تا امروز سپری شده، هیچ یک از شارحان حکمت متعالیه و فلسفه صدرایی، در شرح کلمات مرحوم آخوندملاصدرا سخنی که با حکیم سبزواری موافق باشد ابراز و اظهار نداشتهاند.
هادی سروش