۱۳۹۳/۱۰/۱۱
–
۴۵ بازدید
یادداشتی به قلم شفیعى سروستانى؛
آیا ظهور نزدیک است؟
برخى حوادث و رویدادهایى که در یکى دو سال گذشته در جهان رخ داده، به ویژه انتشار اخبارى در زمینه انتظار مسیحیان براى بازگشت حضرت عیسى مسیح(ع)، در آغاز هزاره سوم میلادى، شور و شوق ظهور مصلح آخرالزمان، حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنافداه، را در جامعه ما دامن زده است واین زمزمه را در میان بسیارى از مشتاقان و منتظران قدوم آن حضرت پدیده آورده که آیا ظهور نزدیک نیست؟ آیا نباید در آینده نزدیک در انتظار وقوع واقعه خوش ظهور بود؟ و…
یادداشتی به قلم شفیعى سروستانى؛
آیا ظهور نزدیک است؟
برخى حوادث و رویدادهایى که در یکى دو سال گذشته در جهان رخ داده، به ویژه انتشار اخبارى در زمینه انتظار مسیحیان براى بازگشت حضرت عیسى مسیح(ع)، در آغاز هزاره سوم میلادى، شور و شوق ظهور مصلح آخرالزمان، حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنافداه، را در جامعه ما دامن زده است واین زمزمه را در میان بسیارى از مشتاقان و منتظران قدوم آن حضرت پدیده آورده که آیا ظهور نزدیک نیست؟ آیا نباید در آینده نزدیک در انتظار وقوع واقعه خوش ظهور بود؟ و…
حتى عده اى در این میان به پیش بینى زمان ظهور پرداخته و مردم را به آمادگى براى استقبال از قدوم حضرت مهدى(ع)، در آینده اى بسیار نزدیک فرا خوانده اند!
اگرچه گسترش شور و شوق عمومى براى ظهور حضرت حجت(ع)، پدیده مبارکى است و جاى این دارد که علاقه مندان آن حضرت اشتیاق ظهور را بیش از پیش در جامعه ما گسترش دهند و مردم را براى ظهور آماده سازند؛ اما اگر این پدیده منجر به تعیین زمان براى ظهور و امیدوار ساختن مردم به ظهور حضرت حجت(ع)، در زمانى معین گردد، جاى تامل بسیار دارد. زیرا بر اساس روایات نقل شده از ائمه اهل بیت (ع)، هیچکس جز خداى تبارک و تعالى از زمان دقیق ظهور آگاهى ندارد و لذا تعیین وقت براى ظهور (توقیت) جایز نیست و هیچ کس حق ندارد که براساس برداشت هاى شخصى خود، به پیش بینى زمان رخداد عظیم ظهور بپردازد.
براى روشن شدن بیشتر موضوع یاد شده در این مقاله در ضمن چند عنوان به بررسى جوانب مختلف موضوع تعیین زمان براى ظهور مى پردازیم.
۱. انتظار، رمز پایدارى و پویایى شیعیان
پیش از این در باب مفهوم، فلسفه وکارکرد انتظار در عصر غیبت سخن گفته ایم(۱) ودر اینجا قصد تکرار مباحث پیشین را نداریم وتنها به ذکر خلاصه اى از این مباحث بسنده مى کنیم.
انتظار منجى از سویى عاملى براى پایدارى و شکیبایى در برابر سختی ها و مشکلات عصر غیبت و از سویى دیگر عاملى براى پویایى و تحرک شیعیان و آماده باش همیشگى آنان است. براساس تعالیم ائمه معصومین(ع)، منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد وزندگى خود را چنان سامان دهد که هر زمان که اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندى در پیشگاه حجت خدا ظاهر شود.
به عبارت دیگر انتظار ظهور حجت در آینده اى نامشخص هم بیم دهنده و هم نویدبخش است. بیم دهنده است; چرا که منتظر با خود مى گوید شاید همین سال، همین ماه و یا همین روز ظهور رخ دهد و لذا باید آماده حضور در پیشگاه جت خدا وارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و امیدبخش است; چرا که منتظر مى اندیشد شاید در آینده اى نزدیک ظهور رخ دهد و سختی ها و مشکلات او به پایان برسد و لذا باید پایدارى و مقاومت ورزید و تسلیم جریان هایى که در پى غارت سرمایه هاى ایمانى و اعتقادى اند نشد.
با توجه به مطالب یاد شده مى توان گفت که تعیین زمان براى ظهور برخلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستى و یا ناامیدى بکشد. زیرا وقتى گفته شود که تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده اى نه چندان دور، ظهور به وقوع نخواهد پیوست، ما به طور طبیعى دچار سکون و رکود مى شویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم از به دست آوردن آمادگى لازم براى ظهور خوددارى مى کنیم.
از سویى دیگر اگر ظهور به هر دلیل در زمانى که به ما وعده داده شده رخ ندهد. ما دچار ناامیدى و یاس مى شویم و چه بسا که در اصل اعتقاد به ظهور منجى آخرالزمان نیز دچار تردید شویم. این نکته اى است که در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است.
از جمله در روایتى که فضیل بن یسار از امام محمد باقر (ع)، نقل کرده، آن حضرت در پاسخ این پرسش که (آیا براى این امر (برخاستن قائم (ع)) وقت (مشخص) وجود دارد، فرمود:
کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، ان موسى (ع)، لما خرج وافدا الى ربه واعدهم ثلاثین یوما، فلما زاده الله على الثلاثین عشرا قال قومه: قد اخلفنا موسى فصنعوا ما صنعوا…(۲)
کسانى که براى این امر وقت تعیین مى کنند، دروغ مى گویند (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد وآنگاه فرمود:) زمانى که موسى (ع)، قومش را براى رفتن به قرارى که با پروردگارش داشت ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سى روز دیگر برمى گردد، اما زمانى که خداوند ده روز دیگر بر آن سى روز افزود، قومش گفتند: موسى خلاف وعده کرد پس آن کردند که کردند…
داستان ارتداد قوم یهود و گوساله پرست شدن آنها در پى تاخیر ده روزه حضرت موسى در تاریخ مشهور است واین هشدارى است به همه کسانى که در پى تعیین وقت براى ظهورند.
آنچه در روایت امام باقر(ع)، در مورد فلسفه تعیین نشدن وقت ظهور آمده بود، به بیانى دیگر در روایتى که از امام موسى کاظم(ع)، نقل شده، آمده است. آن حضرت در این زمینه مى فرماید:
فلو قیل لنا: ان هذا الامر لا یکون الى مائتى سنة او ثلاث مائة سنة لقست القلوب ولرجع عامة الناس عن الاسلام، ولکن قالوا: ما اسرعه وما اقربه تالفا لقلوب الناس وتقریبا للفرج.(۳)
اگر به ما گفته شود: این امر (ظهور قائم) تا دویست سال و یا سیصد سال دیگر واقع نمى شود; دلها سخت مى شد و بیشتر مردم از اسلام برمى گشتند. اما گفته اند: این امر چه باشتاب پیش مى آید وچه نزدیک است! تا دلهاى مردم الفت گیرد وفرج نزدیک احساس شود.
بنابراین همه نویسندگان و گویندگانى که به عشق امام عصر(ع)، قلم مى زنند و سخن مى رانند باید تلاش خود را متوجه اصل قضیه انتظار فرج، منتظر نگه داشتن مردم، حفظ شادابى و سرزندگى انتظار در آنها و یادآورى وظایف منتظران کنند و از نوشته ها و سخنانى که مردم را بدون دلیل به وقوع ظهور در وقت مشخصى امیدوار مى کند، خوددارى نمایند.
۲. ظهور ناگهانى فرا مى رسد
در بسیارى از روایاتى که از پیامبر گرامى اسلام (ص)، و امامان معصوم(ع)، نقل شده، این نکته مورد تاکید قرار گرفته که ظهور نیز همانند قیامت، ناگهانى وغیرمنتظره فرا مى رسد وزمان آن را هیچکس جز خداوند حکیم نمى داند. از جمله در روایتى که امام رضا(ع)، به واسطه پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم (ص)، نقل مى کند چنین آمده است:
ان النبى(ص)، قیل له: یا رسول الله متى یخرج القائم من ذریتک؟ فقال (ع): مثله مثل الساعة التى (لا یجلیها لوقتها الا هو ثقلت فى السموات والارض لا یاتیکم الا بغتة)(۴).(۵)
به پیامبر (ص)، عرض شد: اى رسول خدا آن قائم که از نسل شماست چه وقت ظهور مى کند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است. (تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد آشکارش مى سازد. فرارسیدن آن بر آسمانیان وزمینیان پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید).
امام باقر(ع)، نیز در تفسیر این آیه شریفه:
(هل ینظرون الا الساعة ان تاتیهم بغتة وهم لا یشعرون).(۶)
آیا چشم به راه چیزى جز آن ساعتند که ناگاه و بى خبرشان بیاید؟
مى فرماید: هى ساعة القائم (ع)، تاتیهم بغتة.(۷)
مراد از ساعت، ساعت (قیام) قائم (ع)، است که ناگهان برایشان بیاید.
حضرت صاحب الامر(ع)، نیز در یکى از توقیعات خود بر این نکته تاکید مى ورزند که ظهور ناگهانى و دور از انتظار فرا مى رسد:
فان امرنا بغتة فجاة حین لا تنفعه توبة ولا ینجیه من عقابنا ندم على حوبة.(۸)
فرمان ما به یکباره و ناگهانى فرا مى رسد ودر آن زمان توبه وبازگشت براى کسى سودى ندارد وپشیمانى از گناه کسى را از کیفر ما نجات نمى بخشد.
این دسته از روایات از یک سو هشدارى است به شیعیان که در هر لحظه آماده ظهور حجت حق باشند و از سویى دیگر تذکرى به همه کسانى که در پى تعیین وقت براى ظهورند.
۳.نهى از تعیین وقت براى ظهور
چنانکه گفته شد تعیین وقت براى ظهور جایز نیست و براساس روایات معصومین(ع)، ما وظیفه داریم کسانى را که به تعیین وقت براى ظهور مى پردازند تکذیب کنیم. در اینجا براى آشنایى شما عزیزان به برخى از این روایات اشاره مى کنیم.
امام صادق(ع)، در روایتى خطاب به محمدبن سلم مى فرماید:
یا محمد، من اخبرک عنا توقیتا فلاتهابن ان تکذبه، فانا لانوقت لاحد وقتا.(۹)
اى محمد! هر کس براى تو خبرى از ما درباره تعیین وقت (ظهور) نقل کرد در تکذیب او درنگ نکن; زیرا ما (اهل بیت) براى هیچکس وقت ظهور را تعیین نکرده ایم.
در روایت دیگرى وقتى (مهزم) به امام صادق (ع)، عرض مى کند:
جعلت فداک، اخبرنى عن هذا الامر الذى ننتظر، متى هو؟
فدایت شوم، در مورد این امرى که ما در انتظار آنیم، مرا آگاه کنید که چه زمانى واقع مى شود؟
آن حضرت مى فرماید: یا مهزم کذب الوقاتون وهلک المستعجلون، ونجا المسلمون.(۱۰)
اى مهزم! آنان که (براى این امر) تعیین وقت مى کنند دروغ مى گویند و آنها که (در این امر) شتاب مى کنند، نابود مى شوند و کسانى که تسلیم مى شوند نجات مى یابند.
همچنین در توقیعى که از ناحیه مقدسه صاحب الزمان(ع)، در پاسخ به پرسش هاى (اسحاق بن یعقوب) وارد شده چنین مى خوانیم:
و اما ظهور الفرج فانه الى الله تعالى ذکره، وکذب الوقاتون.(۱۱)
اما آشکار شدن فرج، به اراده خداوند است وآنان که (براى ظهور) وقت تعیین مى کنند دروغ مى گویند.
توجه به روایات یاد شده بخوبى این نکته را بر ما روشن مى سازد که ما نه تنها حق نداریم به استناد برخى رویدادهاى اجتماعى ویا حوادث طبیعى به پیش بینى زمان ظهور وتعیین وقت براى آن بپردازیم. بلکه بر ما لازم است که ادعاى کسانى را که مدعى دانستن زمان ظهورند تکذیب کنیم وجلوى نشر این گونه ادعاها را بگیریم.
فلسفه این حکم نیز روشن است; شما تصور کنید اگر هر از چند گاهى زمانى براى ظهور تعیین شود و ظهور به وقوع نپیوندد چه پیش خواهد آمد. آیا مردم رفته رفته ناامید نمى شوند واعتقاد خود را نسبت به اصل اندیشه مهدویت وظهور منجى از دست نمى دهند؟ بنابراین باید بسیار مواظب بود واجازه نداد که (انتظار فرج) به عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادى شیعه در عصر غیبت بازیچه دست جاهلان و یا شهرت طلبان گردد.
۴. ظهور را از نزدیک ببینیم
اگرچه ما از تعیین زمان براى ظهور نهى شده ایم اما این بدان معنا نیست که با موضوع ظهور به عنوان واقعه اى دور از دسترس که در آینده اى دور و نامعلوم به وقوع مى پیوندد برخورد کنیم، بلکه باید همواره خود را در چند قدمى ظهور ببینیم و امیدوار باشیم که در زمان حیات خود، ظهور حضرت حجت(ع) را درک کنیم.
این نکته اى است که از مجموع روایاتى که در این زمینه از ائمه معصومین(ع)، نقل شده استفاده مى شود که ازجمله مى توان به بخشى از دعاى عهد که از امام صادق(ع)، نقل شده، اشاره کرد. در بخشى از دعاى یاد شده چنین مى خوانیم:
اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا…(۱۲)
بارخدایا! اندوه و دلتنگى این امت را با حضور ولى خود برطرف ساز و در ظهور او شتاب کن. دیگران ظهور او را دور مى بینند ولى ما آن را نزدیک مى بینیم…
۵. توجه به نشانه هاى ظهور
بخش عمده اى از روایاتى که در زمینه مهدویت و انتظار از پیامبر گرامى اسلام(ص)، امامان معصوم(ع)، نقل شده مربوط به نشانه هاى ظهور است. که این نشانه ها عبارتند از برخى رویدادهاى اجتماعى مانند جنگ ها، شورش ها، کشته شدن افرادى خاص، زوال برخى حکومت ها و…؛ برخى رویدادهاى طبیعى مانند، سیل هاى ویرانگر، قحطى، خشکسالى، خورشیدگرفتگى وماه گرفتگى غیر عادى و… وهمچنین برخى حوادث غیرعادى مانند برخاستن ندایى در آسمان که نام قائم (ع)، را در همه جا طنین انداز مى سازد.(۱۳)
چنانکه در روایات تصریح شده وقوع برخى از نشانه هاى یاد شده حتمى است وتا آنها واقع نشوند ظهور رخ نخواهد داد. برخى از آنها نیز غیر حتمى بوده وچه بسا که واقع نشوند. این نشانه ها از یک سو هشدار وآماده باشى براى منتظران واز سویى راهى براى شناخت ادعاهاى بى اساس ومدعیان دروغین مهدویت و به عبارت دیگر وسیله اى براى حفظ مردم از در افتادن در خطا و اشتباه است. بنابراین همه ما وظیفه داریم که نشانه هاى ظهور را براساس روایات صحیح و قابل اعتماد بشناسیم و از کم و کیف آنها به درستى آگاه شویم تا هر ادعایى را بدون دلیل نپذیریم.
۶. دعا براى تعجیل فرج
یکى از وظایف اصلى ما در دوران غیبت دعا و استغاثه به درگاه الهى براى تعجیل فرج است و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه باز دارد.
چنانکه در توقیعى که از طرف وجود مقدس امام عصر(ع)، صادر شده مى خوانیم:
واکثروا الدعاء لتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم.(۱۴)
براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید، که فرج شما در همان است.
این دعا و استغاثه ضمن اینکه اسباب نزدیک شدن فرج مولایمان حضرت صاحب الامر (ع)، را فراهم مى کند موجبات ارتباط مستمر و همیشگى ما با آن حجت الهى را فراهم آورده و جلوى یاس ونومیدى ما را در دوران طولانى غیبت مى گیرد.
بنابراین شایسته است که همه منتظران امام عصر(ع)، که امیدوارند در این زمان ها شاهد ظهور آن حضرت باشند، بیش از پیش به دعا و توسل براى تعجیل فرج روى آورند و آتش سوزان سینه خود را با خنکاى دعاهاى دلنشینى همچون دعاى عهد، دعاى ندبه، زیارت آل یاسین و دیگر ادعیه و توسلات، آرامش بخشند. باشد تا خداوند رحمان بر همه ما ترحم کند و ظهور پربرکت آن امام انس وجان را نزدیک سازد.
سخن خویش را با بیان بخشى از دعاهایى که مرحوم سید بن طاووس آن را در (جمال الاسبوع) نقل کرده ومرحوم شیخ عباس قمى نیز آن را با عنوان (دعا در غیبت امام زمان (ع)) در (مفاتیح الجنان) آورده است، به پایان مى بریم. با امید به اینکه خداوند همه ما را در دوران غیبت ثابت قدم بدارد واز فتنه ها وآشوبهاى این زمان حفظ کند.
اللهم فثبتنى على دینک واستعملنى بطاعتک ولین قلبى لولى امرک وعافنى مما امتحنت به خلقک وثبتنى على طاعة ولى امرک الذى سترته عن خلقک وباذنک غاب عن بریتک وامرک ینتظر وانت العالم غیر المعلم بالوقت الذى فیه صلاح امر ولیک فى الاذن له باظهار امره وکشف سره فصبرنى على ذلک حتى لا احب تعجیل ما اخرت ولا تاخیر ما عجلت ولا کشف ما سترت ولا البحث عما کتمت ولا انازعک فى تدبیرک ولا اقول لم وکیف وما بال ولى الامر لا یظهر وقد امتلات الارض من الجور وافوض امورى کلها الیک.
خداوندا! بر دین خود پایدارم دار ومرا به طاعت خود وادار ساز. قلبم را براى ولى امرت نرم کن ومرا از آنچه آفریدگانت را با آن مى آزمایى معاف فرما ومرا به طاعت ولى امرت ثابت قدم بدار. همو که از آفریدگانت نهانش داشتى وبه اذن تو از دیده ها پنهان شد وفرمان تو را انتظار مى کشد.
تو دانایى به وقتى که به صلاح ولى امر توست تا اجازه اش دهى امرش را آشکار کند وپرده (غیبت)اش را بردارد، بى آنکه تو را معلمى باشد. پس مرا بر این امر شکیبا ساز تا دوست ندارم تعجیل در آنچه را که تو به تاخیر انداخته اى وتاخیر در آنچه تو تعجیلش را خواسته اى وپرده برداشتن از آنچه تو پوشیده اش داشته اى وکاوش در آنچه تو نهانش داشته اى وبه ستیز برنخیزم با تو در آنچه که تدبیر فرموده اى ونگویم: براى چه، چگونه وچرا ولى امر ظهور نمى کند، با اینکه زمین از ستم پر شده است؟ وهمه کارهایم را به تو واگذارم.
ابراهیم شفیعى سروستانى
پى نوشت ها:
(۱) ر.ک: نگارنده، (نقش انتظار در پویایى جامعه اسلامى)، موعود، پیش شماره ۲، آذر ۱۳۷۵; (چشم به راه حجت در آرزوى منجى)، موعود، ش ۱۵، مرداد وشهریور ۱۳۷۸.
(۲) الکلینى، محمد بن یعقوب، الکافى، ج ۱، ص ۵; النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۲۹۴، ح ۱۳; الطوسى، محمدبن الحسن، الغیبة، ص ۲۶۱.
(۳) الکلینى، محمدبن یعقوب، همان، ص ۳۶۹، ح ۶; النعمانى، محمد بن ابراهیم، همان، ص ۲۹۵، ح ۱۴; الطوسى، محمدبن الحسن، همان، ص ۲۰۷.
(۴) سوره اعراف (۷)، آیه ۱۸۷.
(۵) الصدوق، محمدبن على بن الحسین، کمال الدین وتمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۲.
(۶) سوره زخرف (۴۳)، آیه ۶۶.
(۷) المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۶۴، ح ۴.
(۸) همان، ج ۵۲، ص ۱۷۶.
(۹) النعمانى، محمد بن ابراهیم، همان، ص ۲۸۹، ج ۳; الطوسى، محمدبن الحسن، همان، ص ۲۶۲.
(۱۰) الکلینى، محمد بن یعقوب، همان، ص ۳۶۸، ح ۲; النعمانى، محمد بن ابراهیم، همان ص ۱۹۷ و۱۹۸، ح ۸; الطوسى، محمدبن الحسن، همان، ص ۲۶۲.
(۱۱) الصدوق، محمدبن على بن الحسین، کمال الدین وتمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴; الطوسى، محمد بن الحسن، همان، ص ۱۷۶.
(۱۲) المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۱۱.
(۱۳) ر.ک: المفید، محمد بن محمد نعمان، الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد، ص ۳۵۶-۳۶۱; الصدر، السید محمد، تاریخ الغیبة الکبرى، ص ۴۴۲ به بعد.
(۱۴) المجلسى، محمدباقر، همان، ج ۵۳، ص ۱۷۷.